بخش نخست منش پهلوانها
گفتار دوم: دربارهی ساختار پهلوانان
پهلوانان، موجوداتی انسانواره هستند. یعنی زندگینامهای دارند که با زندگینامههای آدمیانِ عادی شباهتی بنیادین دارد. این شباهت، دستمایهی الگو شدنِ پهلوانان است. آدمیان، برای آن که با پهلوانان همذاتپنداری کنند و بتوانند شاخصهای شخصیتی ایشان را درونی ساخته، یا حتی آن را آرزو کنند، نیاز به کمینهای از شباهت دارند. این شباهت همان است که روایتهای پهلوانی را در قالبی انسانی میگنجاند، و ایشان را وادار میکند تا زیر بارِ بخش بندیِ مرسومِ زندگینامههای آدمیان عادی بروند.
هر روایت پهلوانی، از نظر ساختاری، زندگینامهایست که بخشهای کلاسیکِ عمرِ یک انسان را در بر میگیرد. این بخشها روایتهایی را در بر میگیرند که عبارتند از:
الف) روایتهای پیش از زایش: این روایتها به حوادث و ماجراهایی میپردازند که در نهایت به آشنایی پدر و مادر پهلوان منتهی شده، و به وجود آمدن وی را ممکن میسازند.
ب) روایتهای زایش: به روند زاده شدنِ پهلوان مربوط میشود، و مخاطراتی که او را در زمان نوزادی تهدید میکرده، و رخدادهای شگفتی که با زاده شدنِ وی پیوند خورده است.
پ) روایتهای کودکی: ماجراهای پهلوان را تا پیش از آن که بالغ و برومند شود در بر میگیرد.
ت) روایتهای جوانی: ماجراهایی است که به دوران نوباوگی و جوانی پهلوان مربوط میشود و معمولا مضمونی رمانتیک و عاشقانه دارد.
ث) روایتهای میانسانی: اوج رخدادهای حاکم بر زندگی پهلوان را شامل میشود و معمولا علت وجودی وی در این بخش بازگو میشود.
ج) روایتهای سالخوردگی: به خرد و حکمتِ پهلوان در زمان پیری دلالت میکند و داستانهایی را شامل میشود که برای خروج وی از صحنه زمینه چینی میکنند.
چ) روایتهای مرگ: به ماجراهای منتهی به مرگ پهلوان منحصر میشود. معمولا در این مرحله دومین اوج در زندگی ایشان گنجانده میشود.
به این ترتیب آشکار است که یک روایت پهلوانی از نظر ساختار با زندگینامهی یک آدم معمولی همریخت است. اما، عنصری در آن وجود دارد که وی را از مرتبهی افراد عادی متمایز میکند و او را در جایگاه ابرانسانها قرار میدهد. برخی از این عناصر عبارتند از:
الف) پهلوان معمولا با نیروهای فراطبیعی و جریانهای جادویی و توضیح ناپذیر و غیرروزمره پیوند خورده است.
ب) پهلوان ارتباطی نزدیک و ویژه با نیروهای قدسی و عناصر دینی پیدا میکند و به نوعی اتصال کوتاه با خدایان دست مییابد.
پ) پهلوان به دلیل پایداریاش در رعایت اصولی خاص و سرسختی خویش برای وفاداری به چارچوبی اخلاقی، از آدمیان معمولی متمایز است.
ت) پهلوان کرداری مهم را به انجام میرساند که هستی را دچار دگرگونی آشکار میکند و به این ترتیب رفتارش تا حدودی با اساطیر آفرینش پیوند میخورد. پهلوان همان کسی است که کاری را به انجام میرساند که نظمِ امروزینِ حاکم بر گیتی، انعکاسی از آن است.
پهلوانان بر این اساس، اوجِ روایتهایی هستند که با شمار و تنوع زیاد در همهی جوامع رواج دارند و سرگذشت قهرمانان، قدیسان، و افراد مشهور را صورتبندی میکنند. پهلوان شکل خاصی از شخصیتهای مشهور است که به دلیل ارتباط نیرومندتر خود با نیروهای قدسی، و اثر ژرفتری که بر دگردیسی هستی گذاشته، شاخص است. پهلوان، از نظر الگوی ساختاری زندگینامهاش تفاوتی با مشاهیر عادی ندارد. اما این ساختار را با محتوایی عمیق و ارزشمدار ترکیب میکند و به همین دلیل هم به صورت سرمشقی اخلاقی و گرانیگاهی معنایی اعتبار مییابد.
در فرهنگ ایرانی، ردههایی بسیار متنوع و پرشمار از قهرمانها، پهلوانها، قدیسان و ابرپهلوانان تکامل یافتهاند و از آنجا که این فرآوردههای فرهنگی موجوداتی دیرپا و ماندگار هستند، با نوعی انباشت و چینهگذاریِ شخصیتهای سرمشقگونه روبرو هستیم.
ادامه مطلب:بخش نخست (منش پهلوان) – گفتار سوم: انواع پهلوانان