بخش دوم: موجودات آشنای بیگانه – حرف و
واچو
این موجودات، حشراتى منزوى و گوشهگیر هستند. تمام عمرشان را در پیلهاى سخت و آهكى میگذرانند كه با غددی پوستی به دور بدنشان ترشح مىكنند. شكارچى هستند و از قلمرو خود در نقاط دور افتادهى بیابانهاى سیارهی زادگاهشان -هاتور- به ندرت بیرون میآیند. شكل پیلههایشان به عوارض طبیعى درهى تنهایى -مسكن بومیشان- شباهت دارد. آنها تقریبا همقد یك انسان معمولى هستند ولى به جاندارانى با این ابعاد حمله نمىكنند و تنها موجودات کوچکتر را به دام میاندازند.
شكل بدنشان براى مدتها معمایى زیستشناختى محسوب مىشد، چون تا زمانى كه موجود زنده است در درون غلاف آهكیاش پناه میگیرد و به محض مردن اندامهایش از هم میپاشد و به تودهای از مادهى متعفن خاكسترى تبدیل میشود. این مسئله در نهایت به این شكل حل شد كه دانشمندان هاتور با دادن خوراک توانستند نظر یکی از واچوها را جلب کنند و در حالت زنده با امواجی پربسامد از بدنش داخل غلاف آهکی عکس بگیرند. چنین مینماید که برخورد نور خورشید هاتور با بدن این موجودات باعث تجزیهشان میشود و به این خاطر است که روزها هرگز از کنامشان خارج نمیشوند. و هنگام شکار هم تنها نیشی بلند و دراز را بیرون میفرستند و با آن خون قربانیشان را میمکند.
واچوها موجوداتی منزوی هستند که انفرادی زندگی میکنند، اما به نسبت هوشمند هستند. به خاطر اقلیم دشواری که دارند تمام توجهشان بر یافتن خوراک تمرکز یافته است و از این رو تنها بر محور این موضوع با سایر موجودات هوشمند وارد مکالمه میشوند. نشانی از فرهنگ یا فناوری در میانشان یافت نشده است، اما با صدایی مسحور کننده آواز میخوانند و غلاف آهکیای که دور خود ترشح میکنند مانند شیپوری این صدا را تشدید میکند و تا فواصلی دوردست منتشر میکند. موسیقی آوازشان برای بسیاری از جانداران بومی هاتور سحرانگیز و جذاب است و این عاملی است که شکارهایشان را تا نزدیکی کنام مرگبارشان میکشاند.
ریشه: نام این موجودات از کلمهی اوستایی «وَئوچَه» به معنای واژه و سخن و آواز گرفته شده است.
ویامبور
ویامْبورها موجوداتی هوشمند و پرجمعیت هستند که در سیارهی سورات تکامل یافتهاند و از آنجا در کل کیهان پراکنده شدهاند. جمجمهاى تخت دارند که به پوزهاى كوتاه و نارنجى ختم مىشود و چشمان ریزشان در سایهی قوس ابروانی برجسته قرار میگیرد. بدنشان به یك توپ چروكیدهى فیروزهاى شباهت دارد که عضلاتی اندک و چربیای بسیار را در خود جای داده است.
این مردمان بسیار به آراستگی خود اهمیت میدهند و هرچند ظاهری نازیبا و بویی ناخوشایند دارند، اما به شیوههای گوناگون خود را میآرایند. اغلب پوستشان را با خطوطی به رنگ زرد براق تزییناش میکنند و در محیطهای عمومی لباسهاى بلند و رنگارنگ بلندی بر تن میکنند. همیشه حجم زیادی از خردهریزههای بیفایده و به درد نخور را با خود به این سو و آن سو میکشند و چنین به نظر میرسد که حمل کردن این چیزها برایشان نشانهی شأن اجتماعیشان باشد.
ویامبورها از سویی بسیار هوشمند و از سوی دیگر بسیار ابله هستند. گاه معادلات ریاضی را با سرعت و دقتی خیره کننده حل میکنند و گاه اموری بدیهی دربارهی گذشتهی خودشان را پاک فراموش میکنند. به ویژه هیچ تصوری از تاریخ خویش ندارند و اغلب تکهپارههایی از عبارتهایی که جهانگردان و مورخان نژادهای دیگر دربارهشان گفتهاند را با ایمانی قلبی تکرار میکنند و میکوشند بر اساس آن رفتار کنند. به همین خاطر کوچنشینهای گوناگونشان در سیارههای گوناگون سنتهایی به کلی متفاوت دارند و در هر منطقهای آداب و رسوم همسایگان خود را وامگیری میکنند.
فرهنگ ویامبورها وصلهپینهای از معناهایی است که در سرزمینهای مجاورشان رواج دارد. آداب و مناسک خودجوش مشخصی ندارند، جز آیین وحشیانهی قربانی کردن جانوری غولپیکر و بیآزار که به طور خاص برای این مراسم در شهرهایشان پرورده میشود. کشتن فجیع این جانوران رسمی بسیار نامنتظره در میانشان است. چون در کل مردمانی نرمخو و ملایم هستند و حتا گوشتخوار هم نیستند. علاوه بر مراسم، ادیان و باورهای خود را هم از اطراف وامگیری میکنند. فرهنگشان اصلیشان در تراکم این عناصر بیرونی به قدری کمرنگ شده که حتا زبان اصلیشان هم شناخته شده نیست. چون در هر جایی با زبانی آمیخته و درهم و برهم که از نژادهای همسایه وام میگیرند سخن میگویند. یک شیوهی بومی ارتباط هم دارند و با فشردن انگشتانشان به هم مفاهیم را به یکدیگر منتقل میکنند.
ویامبورها معمولا در گروههایی سیزده نفره دیده میشوند. همیشه در جامعه حضور دارند و اغلب بدن همدیگر را لمس میکنند. دو جنس دارند و بچهزا هستند و خیلی زود بالغ میشوند و سالی دو سه بچه میزایند. به همین خاطر جمعیتشان خیلی زیاد است و کوچنشینهایشان به سرعت شهرهایی بزرگ و پهناور پدید میآورند که به خاطر ازدحام و آلودگی آب و هوایشان اغلب شهرتی خوش نزد نژادهای بومی ندارند.
ریشه: نام ویامبور از اوستا گرفته شده و در آنجا قومی از دیوپرستان هستند که گاو را با وحشیگری قربانی میکنند و به خاطر دوریشان از خرد و نجابت نکوهش شدهاند.
ادامه مطلب: بخش دوم: موجودات آشنای بیگانه – حرف ه
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب