بخش نخست: میراث بزرگمهر
خلاقیت در تاریخ فرهنگ ما بسیار سابقه دارد. شلوار، نظام نامهرسانی (که ما آن را با اسم اروپاییاش (Post) میشناسیم، اما اعراب هنوز به رسم هخامنشیان آن را بَرید مینامند)، کانال سوئز، کاشیکاری و چلوکباب، نمونههایی پیش پا افتاده از چیزهای خلاقانهی ابداع شده در زمینهی فرهنگ ایرانیاند. خلاقیتهایی عملی، سودمند، و کهنسال که امروز خلقکنندگان گمنامشان برای ما ناشناختهاند.
یکی از چیزهای دیگری که ایرانیان در تولیدش سابقهی درخشانی دارند، بازی است. شترنج و تخته نرد از بازیهای مشهوریاند که در ایران ابداع شدهاند. دست بر قضا، نام کسی که این بازیها را ابداع کرد برای ما به یادگار مانده است. شترنج را گویا دانشمندی هندی به نام شهرام ابداع کرده باشد، و تخته نرد را آفریدهی بزرگمهر حکیم میدانند، که وزیر انوشیروان دادگر بود..
به روایت فردوسی، هنگامی که شهرام در هند شطرنج را ابداع کرد، شاهِ هند که «رای» نام داشت، تصمیم گرفت از این قضیه همچون بهانهای برای اعلام استقلال از ایران استفاده کند. او از فرستادن خراج برای شاه ایران خودداری کرد. به جایش پیکی را با مهره و تخت شترنجی به نزدش فرستاد و از او خواست شیوهی انجام این بازی را حدس بزند و به این ترتیب ادعای برتری دانشمندان ایرانیان بر فرزانگان هندی را اثبات کند.
میگویند چون انجام این کار بر ایرانیان دشوار آمد، بزرگمهر حکیم پا پیش نهاد و
بیاورد شترنج بو ذرجمهر پر اندیشه بنشست و بگشاد چهر
همیجست بازی چپ و دست راست همیراند تا جای هر یک کجاست
به یک روز و یک شب چو بازی بیافت ز ایوان سوی شاه ایران شتافت
به این ترتیب بزرگمهر شیوهی بازی با شترنج و آرایش مهرهها بر صفحه را به درستی حدس زد، به طوری که:
چو بوذرجمهر آن سپه را براند همه انجمن در شگفتی بماند
که این تخت و شترنج هرگز ندید نه از کاردانان هندو شنید
آنگاه بزرگمهر در مقام تلافی:
خرد با دل روشن انباز کرد به اندیشه مر نرد را ساز کرد
به این ترتیب ایرانیان نیز تخته نرد را به دربار رای هندی فرستادند و چون برهمنان در گشودن معمای آن ناکام ماندند، هند همچنان خراجگزار ایران باقی ماند.
به احتمال زیاد ماجرایی که شرحش گذشت، افسانهای بیش نیست. اما این داستان یکی از قدیمیترین و دقیقترین گزارشهایی است که از یک حل مسئلهی خلاقانه در دست داریم، و از این رو آغازگاه خوبی برای بحث ماست.
چنان که از این داستان بر میآید، بزرگمهر بسیار خلاق بوده است. او با مسئلهای بسیار دشوار روبهرو شده، آن را خلاقانه حل کرده، و مسئلهای پیچیدهتر را با الهام از آن طراحی کرده است. این همان شکلی از تفکر است که خلاقیت نامیده میشود.
بیایید بزرگمهر را با یکی دیگر از بزرگترین وزیران تاریخ ایران مقایسه کنیم. خواجه نظامالملک، وزیر سلطان ملکشاه سلجوقی، مانند بزرگمهر مردی لایق و هوشمند بود که دیوان و نظام سیاسی و اقتصادی کشور را سازماندهی کرد و شالودهی دولت سلجوقی را استوار ساخت. اما بزرگمهر با نظام الملک از چند نظر تفاوت داشت:
نخست آن که بزرگمهر در حل مسائلی تازه و بیسابقه توانایی داشت، در حالی که نظامالملک مسائلی آشنا را با روشهایی مرسوم و آزموده شده حل میکرد. مثلا بزرگمهر با یاری خسرو انوشیروان ساختار اقتصادی ایران را دگرگون کرد، در حالی که نظامالملک با تقلید از روشهای قدیمیتری که بزرگمهر و همتایانش بنیاد کرده بودند، ساختار حکومت سلجوقیان را طراحی کرد.
دوم آن که بزرگمهر به حوزههایی متنوع علاقه داشت، اما نظامالملک تنها در یک زمینه متخصص بود. بزرگمهر وزیری لایق بود، در حقوق و اقتصاد دستی داشت، و گویا پزشک هم بوده است. اما نظام الملک تنها وزیری دیوانی بود که از حساب و کتاب حکومتی سر در میآورد و در سایر زمینهها درخشش خاصی از خود نشان نمیداد.
سوم آن که بزرگمهر چنان که از داستان شاهنامه بر میآید، روحیهای بازیگوشانه داشته است. چون گشودن معمای شترنج بدون چنین خلق و خویی بعید، و ابداع تخته نرد بدون این روحیه ناممکن است. در حالی که خواجه نظامالملک آدم جدی و خشکی بوده و شواهدی در دست نیست که بازی خاصی را پدید آورده، یا از بازیای لذت برده باشد.
چهارم آن که بزرگمهر وقتی با مسئلهای مانند شترنج روبهرو میشد، آن را با روشی خلاقانه حل میکرد و در نتیجه به مسئلهای متفاوت –مانند تخته نرد- دست مییافت. اما نظام الملک به حل یک مسئله قانع میشد و بعد از آن به دنبال خلق معماهای نو نمیرفت.
روانشناسان، فردی با ویژگیهای بزرگمهر را خلاق، و آدمی با خصوصیات نظامالملک را باهوش میدانند. چنین مینماید که هر آدم خلاقی باید باهوش هم باشد، اما همهی باهوشها خلاق نیستند. شواهد نشان میدهد که هوشبهر افراد بسیار خلاق که اختراعها و اکتشافهای بزرگی را در کارنامهی خود ثبت میکنند، در حدود 120 و بالاتر از آن است. اما زیاد بودن مقدار هوشبهر رابطهی مستقیمی با خلاقیت ندارد. یعنی این درست نیست که کسی با هوشبهر 140 لزوما از کسی با هوشبهر 120 خلاقتر باشد.
به طور خلاصه، اگر بخواهیم ویژگیهای این دو نوع شخصیت را با هم مقایسه کنیم، به چنین تصویری میرسیم:
ادامه مطلب: بخش دوم: اساطیر خلاقیت
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب