ن
نِئوس (r Neus اسپانیایی) برف، از ریشهى لاتین.
نائِل (b عربى) گردآورندهى چیزى، اسم فاعل از ریشهى نیل.
نائوكو (r Naoko ژاپنی) فرزند مطیع.
نائومى (r Naomi ژاپنی) زیبا، برتر.
ناپلئون (b Napoleon یونانی) شیرِ ناپل، از ریشهى یونانی باستان (ناپل = شهر جدید) و leon (شیر) [امپراتور فرانسه و فاتح اروپا].
ناپیر اَسو (r ایلامى) ماه بانو، از ریشهى ایلامى [زن اونتاش ناپیریشا].
ناتالى (r Nathalie لاتین) كریسمس،
ناتان (b Nathan عبرى) بخشنده.
ناتْسوكو (r Ntsuko ژاپنی) فرزند تابستان.
ناثِر (b عربى) نویسندهى نثر، اسم فاعل از ریشهى نثر.
ناجى (b عربى) نجات دهنده، اسم فاعل از ریشهى نجیب (نجات).
ناحور (b Nahur عبرى) كسى كه خرناس مىكشد.
ناحوم (b Nahum عبرى) غمخوار.
ناخْتحورحِب (b Nakhthorheb مصری باستان) سرور او، هوروس، نیرومند است، از ریشهى مصری باستان ناخْت (نیرومند)، حور (هوروس) و حِب (سرور) [آخرین فرعون دودمان سىام ].
ناخْتنِبِف (b Nakhtnebef مصری باستان) سرور او نیرومند است، از ریشهى مصری باستان ناخت (نیرومند) و نِب (سرور) [از فراعنهى دودمان سىام].
ناخونْتِهاوتو (r ایلامى) كسى كه زهدانش همچون خورشید است، از ریشهى ایلامى ناخونته (خورشید) و اوتو (زهدان) [زن شیلهاك اینشوشیناك].
نادر (b عربى) كمیاب، برجسته، اسم فاعل از ریشهى ندرت.
نادیا (r Nadia اسلاو) اسیر،
نارایان (b Narayan هندى) زادهى مرد، از ریشهى سانسكریت [صفتِ برهما]
نارسِه (r Narceae یونانی) بىحس كننده.
نارمِر (b Narmer مصری باستان) گربه ماهىِ مهاجم [نخستین فرعون مصر].
نازُک (b پارسی) دوست داشتنی و زیبارو [خانِ سغد و بلخ که در 708.م مهاجمان عرب را از این منطقه بیرون راند]
ناسق (b عربى) منظم كننده، تنظیم كننده، اسم فاعل از ریشهى نسق.
ناصح (b عربى) نصیحت كننده، اسم فاعل از ریشهى نصح.
ناظم (b عربى) نظم دهنده، اداره كننده، اسم فاعل از ریشهى نظم.
ناكْجنِبْتِپنِفِر (b Naktjnebtepnefer مصری باستان) قهرمان زیبا و نیرومند، از ریشهى مصری باستان ناكْج (قهرمان)، نِبتِپ (نیرومند) و نفر (زیبا) [از فراعنهى دودمان یازدهم، لقب مشهورترش اینتِفِ سوم است].
نانا (r Nana ژاپنی) سیب.
ناناشى (r Nanashi ژاپنی) بىنام.
ناهونْتِه/ ناخونته (b ایلامى) خالق روز، از ریشهى ایلامى نانهونده (خالق روز) [خداى خورشید].
ناهى (b عربى) نهى كننده، بازدارنده، اسم فاعل از ریشهى نهى.
ناهید (r پارسی) بىآلایش، پاكیزه، شكل كوتاه شدهى آناهیتا [نام سیارهى زهره].
نایلى (r Nayeli سرخپوستى) دوستت دارم، در زبان زاپوتِك.
نِب حِتِپرِع (b Nebhetepre مصری باستان) سرورمان رع خوشنود است، از ریشهى مصری باستان نِب (سرور)، حِتِپ (راضى است) و رع [از فراعنهى دودمان یازدهم، لقب مشهورترش متوحوتپ اول است ].
نِب مآت رع (b Nebmaatre مصری باستان) رع سرور عدالت است، از ریشهى مصری باستان نِب (سرور)، مآت (عدالت)، و رع [لقب رامسس ششم، از فراعنهى دودمان بیستم].
نِبْپِح تیرِع (b Nebepehtyre مصری باستان) رع ارباب قدرت است، از ریشهى مصری باستان نِب (سرور)، پِحتى (نیرو) و رِع [لقب آحموسه از فراعنهى دودمان هژدهم].
نِبْتاویرِع (b Nebtawyre مصری باستان) رع ارباب دو سرزمین است، از ریشهى مصری باستان نِب (سرور)، تاوى (دو سرزمین) و رع [آخرین فرعون دودمان یازدهم، لقب مشهورترش منتوحوتپ سوم است ].
نِبْخِپِرورِع (b Nebkheperure مصری باستان) رع سرورِ تجلیات است، از ریشهى مصری باستان نِب (سرور)، خِپِر (ظهور) و رِع [لقب توتانخامون، از فراعنهى دودمان هژدهم].
نِبكاورِع (b Nebkaure مصری باستان) ارواح رع زرین هستند، از ریشهى مصری باستان نوب (طلایى) و كا (روح) و رع [از فراعنهى دودمان دهم].
نَبوپولسَر (b بابلى) اى نبو پسرم را حفظ كن، از ریشهى بابلى نبو (از خدایان)، اپله (پسرم را) و اوسور (حفظ كن) [رهبر قبایل كلدانى و شاه بابل در اوایل قرن هفتم پ.م].
نَبوكَدنَصَر/ بُختالنَصر (b بابلى) اى نبو فرزندانم را حفظ كن، از ریشهى بابلى نبو (اسم خدایىست)، كودور (حفظ كن)، و اوسورى (فرزندانم) [شاه بابل در 1141-1103پ.م ].
نَبونَعید (b بابلى) نبو مرا متعالى ساخت، از ریشهى بابلى نبو (از خدایان) و نعید (متعالى ساختن) [آخرین شاه بابل].
نبهان (b عربى) زیرك و باشرف [جد جاهلىِ قبیلهى طى].
نبیل (b عربى) شریف و فاضل، صفت از ریشهى نبل.
نَجّاد (b عربى) بسیار نیرومند و دلیر، اسم فاعل از ریشهى نجد.
نِجِرى- خِت (b Netjeri-khet مصری باستان) داراى كالبد الهى، از ریشهى مصری باستان نِجِر (الهى) و خِت (بدن) [از فراعنهى دودمان سوم، كه بیشتر با اسم یونانی زوسر یا جوسِر شهرت دارد].
نجیب (b عربى) اشرافزاده، بزرگوار، صفت از ریشهى نجب (نجابت).
نَرام سین (b اكدى) محبوب سین، از ریشهى اكدى نَرام (محبوب) و سین (خداى ماه) [امپراتور اكد در 2254-2218پ.م].
نرگس (r پارسی) نام گلى است که به زیبایی شهرت دارد، برگرفته از شکلِ یونانیِ اسمِ اوستایی نریوسنگ.
نَرسِه (b پارسی) جلوهی مردانه، زیبایی انسانی، مشتق شده از اسم فرشتهای اوستایی (نَریوسَنگهَه) که واسطهی انسان و خداوند است.
نارسیس (b یونانی و ارمنی) از ریشهى یونانی )، در اساطیر یونانی مرد جوان زیبارویى بود که عاشق تصویر خود شد. این واژه در یونانی از نریوسنگ/ نرسهی پارسی وامگیری شده است.
نِریاه (b Neriah عبرى) برهى یهوه، از ریشهى عبرى نِرى (بره) و یاه (یهوه).
نِسا/ نِسو Nesaea/Nesoز-م) جزیره.
نِسْبانِبْجِد (b Nesbanebdjed مصری باستان) آن كه به رام، سرورِ مِنْدِس مربوط است، از ریشهى مصری باستان نِسْبا (مربوط بودن به خداى رام)، نِب (سرور)، و جِد (اسم دیگرِ شهرِ مندس) [لقب سِمِندس اول، از فراعنهى دودمان بیست و یكم].
نصوح (b عربى) اندرز دهنده، اسم فاعل از ریشهى نصح.
نصیب (b عربى) بر پاى دارنده، اسم فاعل از ریشهى نصب.
نظیف (b عربى) تمیز، پاكیزه، صفت از ریشهى نظف.
نُعامه (r b عربی) شترمرغ.
نِفارود (b Nefaarud مصری باستان) ثروتِ بزرگان، از ریشهى مصری باستان نِف (ثروت) و رود (بزرگان) [از فراعنهى دودمان بیست و نهم].
نفتالى (b Naphtali عبرى) چیزى كه هنگام كشتى گرفتن به دست آمده، مبارز [از قبایل دوازدهگانهى یهودى].
نفرتارى (r Neferkari مصری باستان) زیباترین، از ریشهى مصری باستان نْفِر (زیبا) و تارى (پسوند مخصوص صفت برتر) [ملكهاى مصری].
نِفِرتىتى (r Nefertiti مصری باستان) آن زیبا مىآید، از ریشهى مصری باستان نْفِر (زیبا) و تى (آمدن) [ملكهاى از دودمان هژدهم، زنِ آخنآتون].
نِفِرحوتِپ (b Neferhotep مصری باستان) زیباى خوشنود، از ریشهى مصری باستان نفر (زیبا) و حوتپ (خوشنود) [نام دو تن از فراعنهى دودمان سیزدهم].
نِفِرخِپِرورِع (b Neferkheperure مصری باستان) تجلیات رع زیبا هستند، از ریشهى مصری باستان نِفِر (زیبا)، خِپِر (ظهور) و رِع [لقب آخناتِن، از فراعنهى دودمان هژدهم].
نِفِرِفرِع (b Neferefre مصری باستان) رع زیباست، از ریشهى مصری باستان نفر (زیبا) و رع [از فراعنهى دودمان پنجم].
نِفِركارِع (b Neferkare مصری باستان) روح رع زیباست، از ریشهى مصری باستان نفر (زیبا) و كا (روح) و رع [آخرین فرعون دودمان ششم، با نام پِپى دوم هم شناخته مىشود].
نِفِریركارِع (b Neferirkare مصری باستان) روح رع زیباست، از ریشهى مصری باستان نفر (زیبا) و كا (روح) و رع [از فراعنهى دودمان پنجم].
نِلسون (b Nelson آلمانى) پسرِ نِیل، از ریشهى ساكسونى nel (اسم) و son (پسر).
نماح (b Nemah عبرى) شیرینى [همسر نوح].
نِمْتیم ساف (b Nemtiemsaf مصری باستان) نِمتى حافظ اوست، از ریشهى مصری باستان نِمتى (اسم خدایىست) و اِمْساف (نگهبانِ او) [نام دیگر مرنرع است].
نِمِرتِس (b Nemertes یونانی) خطاناپذیر.
نِمِسیس (r Nemesis یونانی) انتقام، از ریشهى یونانی (انتقام) [ایزدبانوى خشم و انتقام، زنِ زئوس].
نو (r Nuo چینى) پرافتخار.
نوئِل (b Noel گُل- فرانسهى كهن) كریسمس، از ریشهى عبرى.
نوادا (b Nuada سلت) نگهبان، از ریشهى سلتى [خداى پشتیبان و رهبر تواتا دِنوان].
نوبْخِپِرِّع (b Nubkheperre مصری باستان) رع همچون طلا هستى مىیابد، از ریشهى مصری باستان نوب (طلایى)، خِپِر (هستى یافتن) و رع [لقب اینتف هفتم، از فراعنهى دودمان هفدهم].
نوبْكاورِع (b Nubkaure مصری باستان) ارواح رع زرین هستند، از ریشهى مصری باستان نوب (طلایى) و كا (روح) و رع [لقب آمنمحت دوم، از فراعنهى دودمان دوازدهم].
نوبمآترع (b Nubmaatre مصری باستان) رع سرور عدالت است، از ریشهى مصری باستان نِب (سرور)، مآت (عدالت) و رع [لقب آمن حوتپ سوم، از فراعنهى دودمان هژدهم].
نوبو (b Nobu ژاپنی) گسترش.
نوح (b Noah عبرى) آسودگى [پیامبر عبرانى].
نوذَر (b پارسی) از ریشهى اوستایى نَئوتْرَه [نام خاندان گشتاسپ].
نورى (b Nori ژاپنی) قانون.
نوریا (r Nuria اسپانیایی) [صومعهایست در اسپانیا كه تندیس مریم باكرهاش مشهور است].
نوفَل (b عربى) جوان زیبارو.
نوویو (b Novio اسپانیایی) دوست پسر، از ریشهى اسپانیایی.
نویان (b تركى) امیرِ سپاه.
نِویل (b Nevil گُل- فرانسهى كهن) شهر جدید، از ریشهى سلتى neنو، جدید) و vilشهر).
نهِمیاه (b Nehemiah عبرى) كسى كه توسط یهوه آسوده گشته، از ریشهى عبرى نوح (آسوده) و یاه (یهوه).
نیام (r Niamh سلت) درخشان، روشن، از ریشهى سلتى [دختر خداى دریا].
نیبِلونگِن (b Nibelungen آلمانى) پسرانِ مِه [اسم اپراى مشهورِ واگنر].
نیبورى (b Nibori ژاپنی) برخاسته به جاه.
نِیرَم/ نَریمان (b پارسی) مردانه، از ریشهى پارسی نَرى (نرینه، مرد) و مان (پسوند نسبت) [از پهلوان شاهنامه].
نیزرائیم (b Nizraem عبرى) آزار و اذیت [پسر كوش، جد مصریان].
نیكِه (r Nike یونانی) پیروزى، از ریشهى یونانی باستان (پیروزى) [ایزدبانوى پیروزى ].
نِیل/ نیگِل (b Neil/ Nigel آنگلوساكسون) قهرمان.
نىمآترع (b Nymaatre مصری باستان) متعلق به عدالتِ رع، از ریشهى مصری باستان نى (متعلق به) مآت (عدالت) و رع [لقب آمنمحت سوم، از فراعنهى دودمان دوازدهم ].
نیمرود (b Nimrud عبرى) شكارچى [پسر كوش].
نینا (r بابلى) تلهى ماهیگیرى، از ریشهى بابلى [ایزدبانوى نگهبان شهر نینوا و نماد بارورى].
نینِجِر (b Ninetjer مصری باستان) خداگونه، از ریشهى مصری باستان [از فراعنهى دودمان دوم].
نینخورساگ (r سومرى) بانوى كوهستان، از ریشهى سومرى نین (بانو) و خورساگ (كوهستان) [خداى بارورى و زایمان].
نینگ (r b )Ning چینى) صلح، آرامش.
نینگیرْسو (r سومرى) بانوى گیرسو (اسم محلهاى در دولتشهرِ لاگاش) [ایزدبانوى جنگ].
نینلیل (r سومرى) بانوى آسمان، از ریشهى سومرى نین (بانو) و لیل (آسمان) [ایزدبانوى پدیدههاى جوى].
نیو (r Niu چینى) دختر.
نیوِس (b Nieves اسپانیایی) برفها، از ریشهى لاتین.
نیوسِرِّع (b Niuserre مصری باستان) داراى قدرتِ رع، از ریشهى مصری باستان نیوسِر (حامل قدرت) و رع [از فراعنهى دودمان پنجم].
ادامه مطلب: حرف ( و )
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب