سال ۱۲۸۰
در سال ۱۲۸۰ روند انتصابهایی که در سال پیشین در دولت ایران آغاز شده بود همچنان ادامه داشت. عینالدوله که والی خوزستان و لرستان بود با حفظ سمت به حکومت تهران و وزارت خالصجات هم منصوب شد و این مقدمهی درگیریاش با مشروطهخواهان و ماجرای سفارت انگلیس بود. همزمان با او میرزا حسین خان نیرالدوله والی خراسان شد و ناصرالملک حکمرانی کردستان راگرفت و شعاع السلطنه به پیشکاری و وزارت میرزا ابراهیم خان معتمدالسلطنه به ایالت فارس منصوب شد. در نهایت مظفرالدین شاه حکومت مازندران را هم به ظهیرالدوله واگذار کرد و فرمانفرمایی خوزستان، لرستان، بروجرد و بختیاری و ریاست ایلات و قشون آن منطقه را به ابوالفتح میرزا سالارالدوله واسپرد.
در این سال چندین نهاد مدرن هم در کشور تاسیس یا دگرگون شد. مثلا کاساکوفسکی شاه را متقاعد کرد که از میان شاهسونها که مردانی دلیر داشتند، برای قزاقها سربازگیری کند و در نتیجه به زودی این طایفه یک سوم نیروی ۱۸۰۰ نفری قزاق را تشکیل میدادند. در اوایل این سال مسلسلهای شصتتیری که مظفرالدینشاه در سفر فرنگ سفارش داده بود هم به ایران رسید و گردان مسلسل در قزاقخانه تاسیس شد که فرماندهاش عبدالله سرهنگ نام داشت و جوانی بسیار بااستعداد در مقام شاگردی نزدش تیراندازی میآموخت که رضا سوادکوهی نامیده میشد و بعدها شاه ایران شد.
ملا نورالله نجفی اصفهانی
رضا خان پشت مسلسل
شمس کسمائی و همسرش
در این میان نیروهای مشروطهخواه به تاسیس نهادهای فرهنگی نو همت گماشته بودند و اغلب با نیروهای واپسگرا درگیری داشتند. سید کریم محقق الدوله در این سال تئاتر ملی را تاسیس کرد و موسیو ریشار کودکستان ژاردَن دِآنفان را در تهران بنا نهاد. تقی زاده که تازه پس از دو سال از مدرسهی آمریکاییهای تبریز فارغالتحصیل شده و زبان انگلیسی آموخته بود، به همراه یار غارش تربیت مدرسهی تربیت را در تبریز تاسیس کردند که کمی بعد با دسیسهچینیهای آخوندی متعصب به نام حاج سید محمد یزدی طالب الحق به تعطیلی کشیده شد.
در این سال به ویژه تبریز مرکز این مقاومت در برابر تاسیس نهادهای ترقیخواه بود. چون همین آخوند پرغوغا مردم تبریز را بر ضد مسیو پریم شوراند که ساماندهی به امور مالی دولت را بر عهده گرفته بود و قوانینی بر ضد محتکران وضع کرده بود، که پشتیبانان مالی این طالبالحق یزدی بودند. در نتیجه وی مردم را تحریک کرد تا میکدهها را تخریب و غارت کنند و در این بین جالب است که مدرسههای نو بیشتر از بقیه صدمه دیدند و لقمانیه و ثریا و کمال که مهمترین مدارس تبریز بودند ویران گشتند. در این میان مردم راه خود را میرفتند و نمودش آن که در تهران چلتوپ بازی رواج یافت که اولین شکل از بازی فوتبال در کشورمان بود و در آن توپی ناهموار به اسم قنبل لاستیک را با چوب به سمت دروازهی حریف میراندند.
فتحالله پاکروان
نادژدا علیلیوا و یوزف جوگاشویلی (استالین)
سید محسن امین عاملی
برخی از سفرها و جابهجاییهای مردم اثرگذار هم در این سال اهمیت داشته است. در این سال مستوفیالممالک به اروپا سفر کرد، فتح الله پاکروان به عنوان ژنرال کنسول ازمیر به خاک عثمانی وارد شد و فتحعلی خان خویی (خویسکی) از دانشگاه مسکو فارغالتحصیل شده و به سرزمین آران با اعتقادات قومگرایانه به باکو رفت و در مقام وکیل به کار پرداخت. از آن سو آیتاللَّه سید محسن امین عاملی به دمشق رفت و در آنجا به یکی از مراجع مهم شیعه بدل شد و کتاب اعیانُ الشیعه در شناسایی رجال شیعه را نوشت. ملا نورالله نجفی اصفهانی هم در اعتراض به عرفیگرایی مشروطهخواهان به عراق سفر کرد و در عتبات ساکن شد. یک مهاجرت دیگر که از نظر معنوی واژگونهی اینها بود به شمس کسمائی مربوط میشود که در یزد با یک بازرگان چای به نام حسین اربابزاده ازدواج کرد و به اشکآباد (عشقآباد) مهاجرت کرد و در آنجا فعالیتهای فرهنگی زیادی انجام داد. این شهر در آن هنگام مرکز آیین بهایی هم بود و هزار تن از پیروان این دین در آنجا میزیستند. شمس در همان جا با عقاید کمونیستی آشنا شد و به بلشویکها گرایش یافت. در نهایت باید در این زنجیره از ستارخان هم یاد کرد که در این سال به کربلا سفر کرد و از ماجراجویی و راهزنی توبه کرد و پس از بازگشت به تبریز در مقام یک تاجر اسب آبرومند به کار پرداخت.
سال ۱۲۸۰ از نظر کتاب و آثار نوشتاری هم در ایران زمین اهمیت داشته است. در این سال سید محمدعلی کتابچی در تیمچهی حاجبالدوله کتابفروشی علمی اسلامیه را تاسیس کرد و با وارد کردن کتاب از بمبئی و هند مستعمره رونقی به کار کتابخوانان تهران داد. طی همین سال تقی زاده هم ترجمه کتاب مشهور فلاماریون یعنی «عجایب آسمانی» را به پایان رساند و آن را منتشر کرد. میرزا علی اکبر خان کاشانی مزین الدوله که معلم و معاون ملک منصور میرزا شعاع السلطنه حاکم فارس و پسر مظفرالدین شاه بود، به ساخت مقبرهی حافظ همت گماشت.
پاسارگاد و تاق بستان در سال ۱۲۸۰
در سرزمینهای جدا شده از ایران هم چنین موجی از انتشارات دیده میشد. به ویژه گرایشی به نوشتن دربارهی شاهان نیرومند اخیر ایران در سرزمینهای شمالی که زیر دست روسها بود پدید آمد. «آقامحمدشاه» اثر حقوردیف، «نادرشاه افشار» نوشتۀ نریمانف و «ناصرالدینشاه» اثر جبارلی از این آثار بودند که طی همین سالها به پرآوازهترین نمایشنامههای تاریخی در تاریخ ادبی ترکی- فارسی تبدیل شدند. در همین سال ۱۲۸۰ نائوروجی اندیشمند زرتشتی هندی کتاب «فقر و حکومت بریتانیا در هند» را منتشر کرد که کتابی بسیار مهم است و نخستین نظریهی علمی در حیطهی اقتصاد است که ساز و کارهای استعمار را شرح میدهد. این کتاب در ضمن نخستین صورتبندی از نظریهی غارت منابع را هم ارائه میکند و از این نظر پیشتاز نظریهپردازان مارکسیست در این زمینه به شمار میرود.
آرامگاه حافظ
سال ۱۲۸۰ در ضمن در تاریخ استعمار هم اهمیتی دارد. چون در این هنگام بود که دولت ایران با دریافت بیست هزار لیره امتیازی به مدت شصت سال برای استخراج نفت به شخصی بنام ویلیام ناکس دارسی تبعه زلاند جدید داد. امتیازگیرنده متعهد شد که معادل این مبلغ هم سهام بدهد بعلاوه ۱۶٪ درآمد سالیانه پس از کسر مخارج متعلق به ایران باشد. دارسی سی هزار سهم به مظفرالدین شاه، ده هزار سهم به میرزا علی اصغرخان امین السلطان صدراعظم و پنجهزار سهم به میرزا نصرالله خان مشیرالدوله وزیر امورخارجه و پنج هزار سهم به نظام الدین خان مهندس الممالک وزیر فواید عامه و معادن تأدیه نمود.
برخی از رخدادهای مهم آغاز بهار سال ۱۲۸۰ به تولد افراد نامدار مربوط میشد. تاریخ دقیق تولد برخی از زادگان این سال را نمیدانیم و اینها کسانی هستند که به خاطر خویشاوندی با افراد نامدار شهرتی دارند. یکیشان رضا اسفندیاری مشهور به لادبن است که برادر نیما یوشیج است و بلشویک متعصبی بود و در نهایت هم در میان ایرانیان کمونیست دیگر به امر استالین سر به نیست شد. دیگری علی اتحادیه داماد خاندان فرمانفرما است که با همدمالملوک فرمانفرمائیان ازدواج کرد و پدر منصوره اتحادیه محسوب میشود. نادژدا علیلویِوا زن دوم استالین هم در روز ۳۱ شهریور در باکو متولد شد. همچنین در این سال ضیاءالسلطنه دختر ناصرالدین شاه هم در سن چهل و شش سالگی درگذشت او دختر ناصرالدینشاه بود که از بطن ندیمالسلطنه زاده شده بود و بعدتر به عقد آقازینالعابدین امام جمعهی تهران در آمد و دختری زاد به نام زهرا خانم شمسالسلطنه که بعد از مرگ مادر لقب او را گرفت و همسر دکتر محمد مصدق است. فرزند دیگر او سید جواد ظهیرالاسلام متولی مسجد سپهسالار و دولتمرد نامدار دوران قاجار و پهلوی است.
لویی شورولت و اولین نمونهی خودروی بوئیک در سال ۱۲۸۰ (۱۹۰۰.م)
اما در میان آنان که تاریخ تولدشان به روز معلوم است باید به این موارد اشاره کرد: دهم فروردین حاجی علی رزمآرا و چهار روز بعد (۱۴ فروردین) خلیل خان اسفندیاری چشم به دنیا گشودند. ده روز بعد (۲۴ فروردین) ژاک لاکان و آلن واتس در یک روز به دنیا آمدند. روز نهم اردیبهشت هیروهیتو امپراتور ژاپن زاده شد و یک هفته بعد در ۱۷ اردیبهشت گری کوپر هنرپیشهی آمریکایی به دنیا آمد و در شانزدهم خرداد نوبت به سوکارنو رسید. در ۱۶ تیر هم ویتوریو دِسیکا کارگردان نامدار ایتالیایی به دنیا آمد.
در این میان چند رخداد سیاسی و اجتماعی هم رخداد. چهار روز پیش از تولد هیروهیتو، در پنجم اردیبهشت در شهر نیویورک اولین گواهینامهی راهنمایی و رانندگی آمریکا صادر شد. دو روز بعد از تولد گری کوپر (۱۹ اردیبهشت) هم اولین پارلمان استرالیا در ملبورن و کانبرا تاسیس شد. دو روز قبل از تولد سوکارنو (۱۴ خرداد) هم احتشامالسلطنه به عنوان سفیر ایران وارد برلین شد و با مستشار سفارتخانه که آوانس خان عمادالوزاره بود دیدار کرد.
هیروهیتو
گری کوپر
اوهنری
هانری دوتولوز لوترک
تابستان سال ۱۲۸۰ با چند درگیری کیفری در تاریخ مشخص میشود. مهمتریناش آن که در امرداد ماه موقرالسلطنه از رجال مشروطهخواه که عضو انجمنی مخفی بود، زمانی که داشت یکی از اعلامیههای انجمن را روی میز مظفرالدین شاه میگذاشت، گیر افتاد و رسوا شد. شکل داستان هم چنین بود که وقتی یواشکی اعلامیه را روی میز میگذاشت، مظفرالدین شاه از سوی دیگر اتاق در آیینهای او را دید و به این ترتیب دستگیرش کردند و با بازجویی از او چهل تن دیگر هم گرفتار شدند که وزیر همایون هم در میانشان بود. مظفرالدین شاه که مردی نرمخو و دلرحم بود، به توبیخ و تبعیدشان قناعت کرد و کسی را به مجازاتهای سخت نرساند. عجیب آن که همین موقرالسلطنه بعدتر به جبههی استبدادیون پیوست و پس از فتح تهران او را همراه با شیخ فضلالله نوری به دار آویختند.
تقریبا در همان زمانی که موقرالسلطنه گرفتار میشد، یک شخصیت نامدار دیگر از بند میرهید و او اوهنری ادیب مشهوری بود که به جرم اختلاس از بانک سه سال زندانی کشیده بود و در دوم امرداد آزاد شد. روز یازدهم شهریور تئودور روزولت که هنوز رئیس جمهور آمریکا نشده بود، در مینهسوتا سخنرانی کرد و این جملهی مشهور را گفت که «نرمخویانه سخن بگویید و چماقی در دست داشته باشید!»، و این پنج روز پیش از آن بود که شورش مشتزنان در چین پس از سرکوب وحشیانهی قدرتهای استعماری که یکیشان آمریکا بود، به طور رسمی در ۱۸ شهریور خاتمه یابد. زمانی که او این حرف را میزد، رئیس جمهور آمریکا ویلیام مککینلی بود و او یک روز بعد از نابودی مشتزنان برای سخنرانیای مشابه پشت تریبون رفت، اما آنارشیستی به اسم لئون زولگوش که درست به حرف روزولت توجه نکرده بود، او را ترور کرد و زخمی کشنده بر او وارد آورد که باعث شد هشت روز بعد در ۲۳ شهریور جان بسپارد و قدرت را برای روزولت باقی بگذارد.
ویلیام مک کینلی هنگام سخنرانی، دقایقی پیش از ترور شدن
لوییس آرمسترانگ
سه روز بعد از ترور مککینلی و پنج روز پیش از مرگ او، در ۱۸ شهریور هانری دوتولوز لوترک نقاش و گرافیست فرانسوی نیز جان سپرد. اما در مقابل روز ۱۴ تیرماه ژرژ پمپیدو رئیس جمهور فرانسه زاده شد و یک ماه بعد، دو روز پس از سخنرانی روزولت (۱۳ امرداد) لوییس آرمسترانگ نوازندهی نامدار ترومپت در خانوادهای سیاهپوست در آمریکا زاده شد. در ۱۸ مهرماه هم آلبرتو جیاکومِتی مجسمهساز نامدار ایتالیایی چشم به جهان گشود.
امیر عبدالرحمنخان
یوزف استالین
والت دیسنی
گوستا وایسکوپف
در این میان تابستان سال ۱۲۸۰ برای ماجراجویان هم زمانی مساعد بود. در ۲۳ امرداد و همان زمانی که موقرالسلطنه در قید و بند گرفتار شده بود، گوستاو وایسکوپف (وایتهد) هوانورد آلمانی نخستین پرواز با وسیلهای موتوری را به انجام رساند، و یک هفته بعد در اول شهریور ششصد معلم آمریکایی وابسته به فرقهی توماسی برای گرواندن فیلیپینیها به دین مسیحیت به این سرزمین سفر کردند و در مانیل از کشتی پیاده شدند، و این بلافاصله پس از غلبهی نظامی آمریکاییها بر این سرزمین (در بهمنماه ۱۲۷۹) بود و بخشی از برنامهشان برای درهم شکستن مقاومت فرهنگی مردم در برابر اروپاییان. در دوم آبان هم بانویی به اسم آنی ادیسون تایلور در سالروز تولدش داخل یک بشکه نشست و از آبشار نیاگارا پایین پرید! پیش از او هم چند نفری چنین حرکتی را کرده بودند و طبعا همه کشته شده بودند. اما خانم تایلور بختیار بود و در نتیجه اولین کسی شد که چنین فعالیت مفرحی را انجام داد و زنده ماند.
یکی دیگر از کسانی که در این هنگام به ماجراجویی روی آورده بود، جوانی گرجی و خشن بود به اسم یوزف گرشویلی که در قلمرو امپراتوری روسیه غوغایی به پا کرده بود و بعدتر با اسم استالین شهرت یافت. در آذرماه همین سال استالین را به خاطر همین کارهایش –از جمله راهزنی و دزدی از بانکها- از گروه سوسیالیستی دستهی سوم اخراج کردند. اما لنین که با این کارهای او موافق بود، وی را جذب کرد و به دستیار و جانشین خویش تبدیل کرد.
یکی از شگفتیهای تاریخ این که در همین سال در مدرسهای معمولی در شهر لینز اتریش، دو پسربچهی همسن در مدرسهای درس میخواندند. یکی از آنها آدولف هیتلر بود و دیگری لودویگ ویتگنشتاین. مورخی اتریشی به نام کیمبرلی کورنیش در سال ۱۳۷۷ (۱۹۹۸.م) کتابی منتشر کرد به اسم «یهودیان لینز» و در آن دعویهای گوناگونی مطرح کرد که از میانشان تنها یکی مستند است و پذیرفته شده و آن است که هیتلر و ویتگنشتاین در یک مدرسه درس میخوانده و احتمالا همدیگر را میشناختهاند، و عکسی هم که از آن دوران گرفته شده هر دو را در یک قاب نشان میدهد. هیتلر تنها شش روز پیش از ویتگنشتاین زاده شده بود، با این هم یک سال در مدرسه مردود شده و ویتگنشتاین هم یک سال جهشی خوانده بود. بنابراین در زمان حضورشان در این مدرسه دو سال اختلاف سطح داشتهاند. با این همه شمار کل شاگردان این مدرسه سیصد تن بوده و بعید نیست این دو با هم آشنا بوده باشند.
سال ۱۲۸۰ در تاریخ هنر مدرن پربار و پرماجرا بود. در ۲۱ اردیبهشت ژولین آگوست هِروِه تابلوهای خود را در پاریس به نمایش گذاشت و نام سبک کارش را گذاشت (Expressionismes) و این آغاز جنبش اکسپرسیونیستها بود. در این سال و. و. دِنسلو برای اولین بار شخصیتی را در قالب کمیک استریپ معرفی کرد که دارای تواناییهای فراطبیعی بود. این موجود که پسربچهای به اسم بیلی باونس (Billy Bounce) بود، میتوانست شبیه به توپ شود و پرواز کند و مسافتهای دوری را در زمانی کوتاه طی کند.
«افتخار» اثر ادموند لِیتون، «اتاق آبی» و «من، پیکاسو» اثر پابلو پیکاسو، «چشمانداز ساحل» اثر چایلد هاسم، «ملک چهارم» اثر جوزپه پِلیزا دا وولپِدو، «دروی جو» به قلم کامیل پیسارو، «جودیت و سر هولوفرنه» اثر گوستاو کلیمت، «رویای بهار» اثر ویلیام آدولف بوگورو، «ورودی» اثر وینزلو هومر، «اواخر یک روز کوتاه زمستانی» به قلم یوزف فارکوارسون و «تولستوی پا برهنه» اثر ایلیا رپین در این سال کشیده شدهاند. گوستاو کلینت علاوه بر «جودیت» در این سال تابلوی بزرگ «تاق بتهوون» را هم ساخت که در چهاردهمین نمایشگاه «استعفاییها» به افتخار بتهوون در وین به نمایش درآمد. استعفاییها گروهی از هنرمندان بودند که از خدمت در دولت اتریش استعفا دادند و به هنرهای مدرن روی آوردند.
گوستاو کلیمت، جودیت و سرِ هولوفرنه
پیکاسو، «من: پیکاسو»
ادموند لیتون، افتخار
پابلو پیکاسو، اتاق آبی
چایلد هاسم، چشمانداز ساحل
کامیل پیسارو، دروی جو
جوزپه پِلیزا دا وولپِدو، ملک چهارم
یوزف فارکوارسون، اواخر یک روز کوتاه زمستانی
وینزلو هومر، ورودی
ویلیام آدولف بوگورو، رویای بهار
رامون کاساس، رامون کاساس و پدر رومئو سوار خودرو
پاییز سال ۱۲۸۰ با آشفتگیها و گذارهایی سیاسی در بخشهای پیرامونی قلمرو ایران زمین مصادف بود. روز نهم مهرماه عبدالرحمن خان امیر افغانستان که دستنشاندهی انگلیسیها بود و به نمایندگی از ایشان شورشهای مردمی استانهای ایرانی هرات و کابل و بلخ را سرکوب میکرد، درگذشت. او سنی متعصبی بود که بسیاری از آثار فرهنگی و تاریخی بودایی و نورستانی را از بین برد و تنها در جریان یکی از شورشها ۶۰٪ مردم هزاره را کشت یا به تبعید فرستاد. پس از او حبیب الله خان در این منطقه به قدرت رسید که همان سیاست را دنبال میکرد، و تنها خشونت و قساوتاش کمتر بود. در هفدهم آبانماه هم به دنبال ترجمهی انجیل به زبان یونانی دموتیک شورشهایی مذهبی در آتن درگرفت. کلیسای ارتدوکس یونان فتوا داد که ترجمهی کتاب مقدس به زبان یونانی جدید در سراسر قلمرو عثمانی ممنوع است و در تظاهرات و کشمکشهای این روز هشت تن کشته شدند.
گویلمو مارکنی
مارلین دیتریش
جرج گالوپ
آلفرد تارسکی
در این میان پاییز با دستاوردهای علمی و فنی چشمگیری در اروپا نیز مصادف بود. در نوزدهم آذرماه نخستین مراسم اهدای جایزهی نوبل برگزار شد، و دو روز بعد در ۲۱ آذر گویلمو مارکُنی اولین پیام رادیویی بیسیم را از آنسوی اقیانوس آتلانتیک دریافت کرد، که علامت S بنا به رمز مورس بود. در این میان همزمان با شورش ترجمهی انجیل در عثمانی (۱۷ آبان) جرج گالوپ آماردان و ریاضیدان آمریکایی و موسس نظرسنجی گالوپ به دنیا آمد و پنج روز پیش از او (در ۱۲ آبان) آندره مالرو در فرانسه زاده شد. ۱۴ آذرماه هم والت دیسنی و ورنر هایزنبرگ در یک روز به دنیا آمدند و طی پنجاه سال بعد هریک به شیوهای کاملا متفاوت نگرش آدمیان به دنیای اطرافشان را تغییر دادند. یازده روز بعد در ۲۵ آذرماه مارگارت مید انسانشناس مشهور آمریکایی زاده شد که او نیز سعی کرد چنین کند، هرچند اعتبار و قدرت آثارش با گذر زمان رو به افول دارد.
این روند زادن و مردن همچنان در زمستان سال ۱۲۸۰ هم ادامه داشت. در ششم دی مارلین دیتریش هنرپیشهی نامدار آلمانی به دنیا آمد و هفت روز بعد (۱۳ دی) نگو دین دیِم اولین رئیس جمهور ویتنام چنین کرد. در ۲۵ دی آلفرد تارسکی فیلسوف لهستانی زاده شد و فردایش فلوگنچیو باتیستا سردار و رئیس جمهور کوبا از او تقلید کرد. در بهمن ماه هم هفتهای یک ماجرای مشابه را داشتیم: در هفتم جوزپه وردی آهنگساز ایتالیایی درگذشت. در ادامهی روند فوت ملکه ویکتوریاها و چند ماه پس از نمونهی انگلیسی، ملکه ویکتوریا امپراتریس آلمان هم در ۱۴ امرداد جان سپرد. از آن سو در ۲۴ بهمن پاول لازارسفیلد جامعهشناس اتریشی چشم به جهان گشود. در اول اسفند هم محمد نجیب اولین رئیس جمهور مصر به دنیا آمد.
مارکُنی و دستگاهش
انی ادیسون تایلور و بشکهاش!
زمستان سال ۱۲۸۰ در ضمن با تاسیس چندین نهاد مصادف بوده است. در یازدهم دی ماه انگلیسیها مستعمرهی نیجریه را تاسیس کردند و نُه روز بعد در ۲۰ دی اولین سفرهی نفتی بزرگ تگزاس کشف شد. روز جمعه ۲۷ دی عبدالحمید ثقفی متینالسلطنه (لبیبالملک) اولین شماره از روزنامهی مظفری را منتشر کرد که نخستین روزنامهی مشروطهخواه چاپ شده در جنوب ایران بود و ماهی دو بار منتشر میشد. در پایان این سال گرانیگاه نهادسازیها به سوی دنیای نو چرخشی داشت. چون ششم اسفند مورگان صنایع فولاد آمریکا را بنیان نهاد و پنج روز بعد (۱۱ اسفند) ارتش استرالیا تاسیس شد.
ویتوریا دسیکا
ویکتوریا ملکهی انگلیس
ویکتوریا ملکهی آلمان
خیابان پاتریک،شهر کورک در ایرلند
پیش از آن که استفاده از ساعت زنگدار رایج شود، در محلههای کارگری اروپا کسانی شغلشان این بود که صبحها کارگران خسته و خوابآلود را برای رفتن به کارخانه از خواب بیدار کنند. یکیشان مری اسمیت بود که با فوت کردن در لولهای و پرتاب نخود و لوبیا به پنجرهی خانهها مردم را بیدار میکرد، اما روش مرسوم زدن به شیشه با چوبی بلند بود!
چشماندازی از خیابانهای نیویورک و رخت پهن کردن از پنجرهها در روز مخصوص این کار
لویی شورولت
از آداب معاشرت این دوران: دختران در یک مجلس «رقص سفیدها» برای رقصیدن به پسران التماس میکنند!
هواپیمای گوستاو وایتهد
هواپیمای لَنگلی
گاندی جلوی دفتر حقوقیاش در آفریقای جنوبی
زیوْدیتو ملکهی حبشه و یکی از روحانیون درباری
ادامه مطلب: سال ۱۲۸۱
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب