پنجشنبه , آذر 22 1403

فرگشت – بخش نخست – فصل دوم – اجداد انسان – انسان ابزارمند

بخش نخست تعريف انسان

فصل دوم: تکامل انسان

ت) انسان ابزارمند[1]

در فاصله‌ی 3/2 تا 5/2 میلیون سال پیش، در درون خانواده‌ی هومینیده جنسی تکامل یافت که امروز جنس انسان یا هومو نامیده می‌شود.[2] این جنس نشانگر جهشی در مسیر تکامل بود و به زایش گونه‌هایی انجامید که انسان خردمند یکی از آن‌هاست.[3] نام این جنس از واژه‌ی لاتینِ homo مشتق شده که انسان معنی می‌دهد و کلمه‌ی انگلیسی human و فرانسه‌ی homme شکلی تازه‌تر از آن محسوب می‌شود. اصل کلمه از ریشه‌ی هندواروپایی *dhǵhem به معنای «خاک و زمین» برخاسته است.

نخستین نشانه‌های این جنس را لويس ليكی و همكارش فيليپ توبياس[4] در سال 1964 م. در همان محلی كه انسان زنگی يافته شده بود ــ يعنی در اولدووی ــ یافتند. آنان موفق شدند در همان‌جا استخوان‌های انسانی ناشناخته و ابزارهای سنگی وی را كشف كنند. استخوان‌های يافت شده در حدود 7/1 ميليون سال قدمت داشتند و به دليل دارا بودن توانايی ابزارسازی ــ كه نخستين وجه تمايز انسان و ساير ميمون‌هاست ــ به نام هومو هابیلیس[5] ناميده شدند، كه به زبان لاتين انسان ابزارمند معنی می‌‌‌دهد.[6]

انسان ابزارمند، در واقع، عضوی از يك خوشه‌‌‌ی پرجمعيت‌‌‌تر از گونه‌‌‌های مرتبط با هم بود. يكی از گونه‌‌‌های قديمی‌‌‌تر و مشابهِ وابسته به آن، هومو رودولفنسیس[7] نام دارد كه در حدود دو ميليون سال پيش در شرق آفريقا می‌‌‌زيست. این گونه را در ابتدا پیتکانتروپوس رودولفونسیس می‌نامیدند، اما در نهایت معلوم شد که به جنس هومو تعلق دارند و بنابراین نامش را عوض کردند.[8]

ردپای انسان ابزارمند از 9/1 ميليون سال پيش در آفريقای زير صحرای بزرگ قابل رديابی است. دانشمندان حدس می‌‌‌زنند كه گونه‌‌‌های مشابه ديگری هم در ارتباط با اين نخستين خوشه‌‌‌ی وابستگان به جنس انسان وجود داشته باشد. به احتمال زیاد این گونه از میمون جنوبی گَرهی مشتق شده است.[9] این گونه احتمالاً کهن‌ترین نماینده‌ی جنس انسان است که بر صحنه‌ی زمین پدیدار شده است. بیشتر ویژگی‌های بدنی آن به میمون جنوبی ظریف شباهت دارد، ولی حجم مغز آن به هفت‌صد میلی‌لیتر بالغ می‌شده که چشمگیر و زیاد است.[10]

انسان ابزارمند، كه مهم‌‌‌ترين نماينده‌‌‌ی اين خوشه است، در وازه‌‌‌ی زمانی 3/2 – 4/1 ميليون سال پيش در آفريقا زندگی می‌‌‌كرده است. نخستین نمونه‌های این انسان را در دهه‌ی شصت میلادی در منطقه‌ی اولدووی یافتند و خصوصیات بدوی بدن آن که به میمون جنوبی شباهت داشت، به همراه جمجمه‌ی پیشرفته و حجم مغزش که به شش‌صد تا هفت‌صد میلی‌لیتر می‌رسید، به بحث‌‌‌های زیادی دامن زد.[11] انسان ابزارمند با قدی در حدود 135 سانتی‌‌‌متر، نزديك به 45 كيلوگرم وزن داشته ‌‌‌است. بر خلاف ميمون جنوبی كه موجودی كوتاه‌‌‌قد و پهن و تنومند بوده است، انسان ابزارمند بلندتر و باريك‌‌‌اندام‌‌‌تر بوده است.[12] این موجود به طور عمده گیاه‌خوار بود و گاه لاشه هم می‌خورد، اما نشانی از این‌که قادر به شکار جانوران بوده باشد در دست نیست.

در مورد علت جدا شدن جنس انسان از ميمون جنوبی، ديدگاه‌‌‌های متفاوتی وجود دارد. معتبرترين نظريه، اين دگرديسي ناگهانی را به سرد شدن ناگهانی هوا در اواسط دوره‌‌‌ی ميوسن (بين 3 – 4/2 ميليون سال پيش) مربوط می‌‌‌داند. اين عصر يخبندان تغييرات عميقی را در ساخت جمعيتی و تنوع زيستی آفريقا به بار آورده و علاوه بر منقرض كردن بسياری از گونه‌‌‌های سازگار با محيط گرم، نمونه‌‌‌هايی مانند آهوهای دشتی و گله‌‌‌های بزرگ گاوسانان[13] را نيز ايجاد كرده و باعث افزايش جمعيت‌شان شده است.

ابزارهای به دست آمده در اولدووی بی‌‌‌ترديد به انسان ابزارمند مربوط بوده‌‌‌اند.[14] اين ابزارها عبارتند از سنگ‌هايی كوچك كه به طور ناقص و بسيار ساده تراش خورده‌‌‌اند و احتمالاً برای شكستن استخوان جانوران و بريدن پوست‌شان به‌‌‌كار می‌‌‌رفته‌‌‌اند. تمدن سازنده‌‌‌ی اين ابزارها، به افتخار محل كشف‌شان، به نام تمدن (يا فرهنگ) اولدوون[15] خوانده می‌‌‌شوند.[16]

قديمی‌‌‌ترين آثار اين فرهنگ، به دو و نيم ميليون سال پيش مربوط می‌‌‌شود. اين آثار در نزديكی شهر هَدَر در اتيوپی از زير خاك خارج شده، و به طور كلی دو نوع ابزار را در بر می‌‌‌گيرد. نخست، مشته‌‌‌های[17] سنگی كه قلوه سنگ‌هايی برجسته و گرد با لبه‌‌‌های تراشيده و تيز هستند، و ديگری تيغه‌‌‌های[18] سنگی كه از تراش خوردن ناقص و دقیق‌تر سنگ‌های باریک‌تر و پهن‌تر ايجاد شده‌‌‌اند. ويژگی مشترك تمام ابزارهای فرهنگ اولدوون، وجود بخش‌های تراش‌نخورده در ابزار سنگی است. در تمام ابزارهای يادشده، سنگی كه به طور طبيعی به شكل مورد نظر سازنده‌‌‌ی ابزار شباهت داشته انتخاب می‌‌‌شده و پس از كنده شدن بخش‌هايی از لبه‌‌‌ی آن، برای كار مورد استفاده قرار می‌‌‌گرفته است. احتمالاً بخش تراش‌‌‌نخورده در ابزار، به عنوان دستگيره كاربرد داشته است.

پس از گذر اين همه سال، هنوز هم منطقه‌‌‌ی اولدووی غنی‌‌‌ترين محل كاوش بقايای تمدن اولدوون محسوب می‌‌‌شود. در اين منطقه، كه روزی مسكن ميمون‌های جنوبی هم بوده است، نسل‌های متوالی از انسان‌های ابزارمند در يك جا زندگی كرده‌‌‌اند و ابزارهای خود را به همراه استخوان‌هاي‌شان در لايه‌‌‌های مختلف زمين‌‌‌شناختی به يادگار گذاشته‌‌‌اند. لايه‌‌‌های گوناگون زمين اين منطقه، به چهار بستر تقسيم می‌‌‌شوند. بستر نخست، كه به تنهايی بيست اردوگاهِ دارای آثار فراوان را شامل می‌‌‌شود، در زير ساير بخش‌ها قرار گرفته و عمیق‌ترين و بنابراين قديمی‌‌‌ترين بقايا را شامل می‌‌‌شود. اين بستر تنها شش نوع ابزار دارد، كه بيشتر از نوع مشته‌‌‌ی سنگی هستند. قدمت اين آثار در حدود 9/1 ميليون سال است.[19]

بستر دوم، كه به نام اولدوون پيشرفته هم مشهور است، به حدود هفت‌صد هزار سال پيش مربوط می‌‌‌شود. بين اين آثار و بستر اول، در حدود چهل لايه از بقايای اردوگاه‌‌‌های انسان‌های ابزارمند روی هم قرار گرفته است، و از سكونت درازمدت اجداد انسان در اين منطقه حكايت می‌‌‌كنند. در اين لايه‌‌‌ها ده نوع ابزار يافت شده‌‌‌اند، كه بيشتر به رده‌‌‌ی تيغه‌‌‌های سنگی تعلق دارند.

بستر سوم، ابزارهايی را شامل می‌‌‌شود كه از نوع خاصی از سنگ ساخته شده‌‌‌اند. مواد خام مورد نياز برای ساخت اين ابزارها از معدن سنگی كه در نُه كيلومتری محل زندگی انسان‌های ابزارساز قرار داشته به آن محل آورده شده است. اين نخستين شواهد از انتقال مواد برای ساختن ابزار در تاريخ نخستی‌‌‌هاست. رفتار يادشده، يعنی حمل مواد خام از منبعی دور و استفاده از آن در ساختن ابزارهايی كه می‌‌‌توانند در طول زمان مورد استفاده قرار گيرند، در هيچ نخستی ديگری ديده نمی‌‌‌شود و به اين ترتيب می‌‌‌توان ادعا كرد كه انسان‌های ابزارمند تا حدود زيادی به معنای امروزين انسان شده بودند.

بستر چهارم هم ابزارهايی مشابه را در خود نهفته است، با اين تفاوت كه معدن سنگ مربوط به اين ابزارها در فاصله‌‌‌ی بيست كيلومتری محل اردو قرار داشت و به اين ترتيب، نسبت به بستر سوم نوعی پيشرفت در انتخاب مواد خام را نشان می‌‌‌دهد.

800px-Bifaz-1_del_Trabancos.gif

ابزارهای سنگی فرهنگ اولدوون 

723px-Pierre_taillée_Melka_Kunture_Éthiopie_fond.jpg

مشته‌های سنگی اولدوون از اتیوپی (7/1 میلیون سال پیش)

743px-Hand_axe_spanish.gif

 فرهنگ آشولین 

 

 

  1. Homo habilis
  2. Stringer, 1994: 242.
  3. McHenry, 2009: 265.
  4. Phillip Tobias
  5. Homo habilis
  6. Leaky and Lewin,1992.
  7. Homo rudolfensis
  8. Wood, 1999: 115–118.
  9. De Heinzelin et al, 1999: 625–9.
  10. Bromage et al., 2008: 43–54.
  11. Johanson et al, 1987: 205–209.
  12. Mellars and Stringer,1989.
  13. Bovidae
  14. Wood,1991.
  15. Oldowan
  16. Parker,1992:82-94.
  17. . Core tools
  18. . Flake tools
  19. Hill, 1992.

 

 

ادامه مطلب: بخش نخست – فصل دوم – اجداد انسان – انسان راست‌‌‌قامت

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب