پیش‌درآمد

پیش‌درآمد

بیگانه‌وضعیم یا آشناییم          ما نیستیم اوست، او نیست ماییم

پیدا نگشتیم، خود را چه پوشیم؟         پنهان نبودیم تا وانماییم

تنگی فشرده است صحرای امکان         راهی نداریم، دل می گشاییم

فکر دویی چیست ما و تویی کیست         آیینه ای نیست. ما خود نماییم

گر بحر جوشید ور قطره بالید         ما را نفهمید جز ما که ماییم

نطفه‌‌ی اندیشه‌‌های منتهی به این کتاب در آن روزی بسته شد که از سرِ تصادف کتابِ کوچک زردرنگی را در کتابخانه‌‌ی دانشکده‌‌مان یافتم و شروع به خواندنش کردم. کتاب برهان گودل نام داشت، به قلم تام ناگل. در آن هنگام، دانشجوی سال دوم رشته‌‌ی زیست‌‌شناسی بودم. با اعتماد به نفسی که موهبتِ دانش کم و شکاکیت اندک است، انتظار داشتم با چند سال فعالیت منظم به تمام «حقایق» موجود در زمینه‌‌ی مورد علاقه‌‌ام مسلط شوم. دو پرسش اصلی هم داشتم: ماهیت حیات و چیستی شناخت که اولی را در مولکول‌های شیمیایی و دومی را در روابط نورون‌‌ها جستجو می‌‌کردم. تا آن روز دانایی و علم برایم عبارت بود از مجموعه‌‌ای از حقایق مسلم و قطعی و آزموده‌شده که با روشی عقلانی و بدیهی به دست می‌‌آمدند. خلاصه کنم، بسیار نادان بودم!

کتابی که ذکرش گذشت متن خیلی مهمی نبود؛ بیانی عامیانه از برهان گودل بود که عدم تمامیت تمام دستگاه‌‌های نظری را اثبات می‌‌کرد. هرچند در نگاهِ اول محتوایش ارتباطی با جاه‌‌طلبی‌‌های علمی‌‌ام پیدا نمی‌‌کرد، با خواندنِ آن، ستون فقرات آن تصویر شاد و کودکانه از استحکام علم، در هم شکست. پرسش‌ها و تردیدهایی در بنیاد دژی که مدت‌ها نفوذناپذیر می‌‌دانستمش رسوخ کرد و چیزهای محکم زیادی -مهم‌تر از همه «عینیت»- را به لرزه افکند. گویی برهان گودل -به شکلی غیرمستقیم- قطعیتِ ناشی از تحویل‌‌انگاری را در چشمانم شکسته باشد. پس از آن بود که نظریه‌‌ی سیستم‌‌ها و تحلیل‌های کل‌‌گرایانه برایم مهم شد. امروز ده سال از آن روزِ مهم می‌‌گذرد و پرسش‌های ساده‌‌ای که در آن هنگام داشتم جای خود را به پرسش‌هایی پیچیده‌‌تر داده‌‌اند؛ و چه باک؟ چون در مسیر تکامل یافتن پاسخ، چیزی جز همین تکامل‌‌یافتنِ پرسش‌ها نیست.

در این ماجرا چالش اصلی دستیابی به دانایی در غیابِ قطعیت بود. چالشی که پاسخش را در نظریه‌‌ی سیستم‌‌های پیچیده یافتم. امروزه نظریه‌‌ی سیستم‌‌های پیچیده یکی از ستون‌های استوار علم و پایه‌‌های ضروری شناخت است. با این همه، به حکم گسستِ تاریخیِ ناشی از فاصله‌‌ی جغرافیایی‌‌مان از غرب، زمانی که چاپ نخست این کتاب منتشر می‌شد، در فضای علمی کشورمان هنوز بحثی در این زمینه در نگرفته بود و تنها نوشتارهای پارسی مربوط به این موضوع چند جلد کتابِ قدیمی از برتالنفی و سیبرنتیک‌دانانِ اولیه‌‌ی روسی بود، به اضافه‌‌ی کتاب‌های ادگار مورن و مقاله‌‌هایی پراکنده درباره‌‌ی لومان. خوشبختانه طی ده سالی که از چاپ اول این کتاب گذشته، جریانی در این زمینه به راه افتاده و نگرش سیستمی در فضای دانشگاهی و فرهنگی کشورمان برای خود جایی باز کرده است. با این همه هنوز راهِ ناپیموده بسیار است.

نوپا بودن بحث درباره‌ی سیستم‌های پیچیده و اندک بودن منابع پیامدهایی به دنبال داشته که باید برایشان چاره‌اندیشی کرد. بخش عمده‌‌ی متن‌های پارسی در این مورد که تا پایان دهه‌ی ۱۳۸۰ منتشر شده‌اند، به متفکران موج اولِ نظریه‌‌ی سیستم‌‌ها -یعنی نظریه‌‌پردازان قبل از دهه‌‌ی هفتاد میلادی- مربوط می‌‌شوند. درباره‌‌ی آن‌هایی (مانند لومان) که معاصرمان هستند نیز بحث‌های نظری زیربنایی چندانی در دست نیست و آثار اصلی به پارسی برگردانده نشده است.

فقر منابع پارسی به ناآشنایی اغلب دانشجویان و دانش‌‌پژوهان با این نظریه انجامیده و این به معنای آن است که بدنه‌ی نسل جوانِ فرهیخته‌‌ی کشورمان از جدیدترین سبک اندیشیدنِ علمی محروم است.

از سوی دیگر یکدست نبودن ترجمه‌‌هایی که از کلیدواژگان نظریه‌‌ی سیستم‌‌ها رواج یافته، به همراه تعریف‌ناشده بودنِ بخش عمده‌‌ی آن‌ها، نوعی آشفتگی معنایی را در میان علاقه‌مندان به این زمینه پدید آورده است و مُد شدنِ استناد به دانشمندان این حوزه باعث شده آرای عمیق ایشان به شعارهایی سطحی و جملاتی قشنگ، اما نامفهوم، فروکاسته شوند. در نتیجه، پیش از پرداختن به هر مبحث تخصصی‌‌ای در این زمینه، نوشتن متنی درباره‌‌ی خودِ نظریه‌‌ی سیستم‌‌های پیچیده الزامی می‌‌نمود.

کتابی که در پیش رو دارید محصول این ضرورت است. کارِ اصولی آن بود که نگارنده در کتابی مفصل به شرح آرای نظریه‌‌پردازان سیستمی، مسائل روش‌‌شناختی و تفاوتِ میان مکتب‌های گوناگونشان بپردازد و در کتابی دیگر برداشت شخصی و نگرش خاص خود درباره‌‌ی سیستم‌‌ها را ارائه کند. با این همه، تنگنای زمانی و مشکلات همیشگی مربوط به چاپ امکان تحقق این آرزو را فراهم نکرد. از این رو چاره‌‌ای جز ترکیبِ این دو روش باقی نماند.

در یک بررسی کلی معلوم شد که جذب‌کننده‌‌های معنایی نظریه‌‌ی سیستم‌‌های پیچیده مجموعه‌‌ای شامل هشتاد، نود کلیدواژه را در بر می‌‌گیرد. شرح نسخه‌‌ی شخصی نگارنده از این نظریه به کار گرفتن ده تا پانزده کلیدواژه‌‌ی خودساخته‌‌ی دیگر را ضروری می‌‌ساخت. در نتیجه، کوشیدم تا چارچوب نظری دقیق و روشنی از نظریه‌‌ی سیستم‌‌های پیچیده را در جریان شرح این کلیدواژگان، با ساده‌‌ترین زبان و در کمترین حجم، به خواننده ارائه کنم. درست آن بود که چاپ دوم این کتاب پس از ده سال با بازنگری کلی و حتا بازنویسی برخی بخشها همراه شود، اما تنگنای زمانی فرصت این کار را نداد و پس از چند سالی که کار بازنشر این کتاب به همین خاطر عقب افتاد، یاران تکلیف کردند که این متن به همان شکل پیشین و با کمی ویرایش بازنشر شود. که حاصل کتابی است که در دست دارید.

درباره‌‌ی این متن باید چند نکته را در نظر داشت:

نخست آن‌که متن حاضر برداشت شخصی نگارنده از نظریه‌‌ی سیستم‌‌های پیچیده است. استخوان‌بندی نظریه، رویکردهای نظری و بخش عمده‌‌ی اصولی که در متن مورد اشاره واقع شده‌‌اند توسط تمام نظریه‌پردازان سیستم‌‌های پیچیده پذیرفته شده است. با این همه، خودِ چارچوب نظری برساخته‌‌ی نگارنده است و بنابراین بسیاری از مفاهیم و قواعد آن به این شکل در آثار سایر نظریه‌‌پردازان دیده نمی‌‌شود. البته در مواردی که مفاهیمی مشترک با چارچوب‌های دیگر وجود داشته و برداشت شخصی‌‌ام با آرای دیگران تفاوت می‌‌کرده، در حد امکان، مواردِ اختلاف را گوشزد کرده‌‌ام.

دوم آن‌که، به دلیل اختلاف‌نظرهای یادشده در میان نظریات مختلف، در میانه‌‌ی متن به نوشتارهای دیگران ارجاع نداده‌‌ام. ارجاع به نام افراد و گاه نام کتاب‌ها وجود دارد. اما این کار تنها برای مقایسه‌‌پذیر کردنِ نظریه‌‌ی پیشنهادشده با دیدگاه دیگران انجام گرفته، نه استناد به آرای ایشان. شرح آرای دانشمندانِ بسیاری که در این زمینه قلم زده‌‌اند متنی بسیار مفصل‌تر را می‌‌طلبد که از حوصله‌‌ی این کتاب خارج است.

سوم آن‌که با توجه به محتوای بحث، به ناگزیر، خودِ کتاب هم به یک سیستم پیچیده تبدیل شده است! چنان‌که به زودی خواهید دید، سیستم‌‌های پیچیده معمولاً خودارجاع هستند و نظام‌های دانایی و نظریه‌‌ها نیز جملگی چنین هستند. بنابراین مفاهیم مورد نظر ما هم ارتباطاتی درونی با هم دارند. در ارائه‌‌ی مطالب تلاش شده تا سیری منطقی رعایت شود و مفاهیم گام به گام از ساده به پیچیده معرفی شوند. با این همه، چشم‌‌پوشی از روابط بینابینی آن‌ها بر خلاف روحِ کلی نظریه‌‌مان بود. پس در کنار بسیاری از مفاهیم، به صورت زیرنویس، اشاره‌‌هایی به بندهای مرتبط با بحثِ جاری خواهید یافت. همچنین در کتاب بخشی در مورد روش‌شناسی سیستمی گنجانده شده که جایش قاعدتاً در ابتدای کار است، اما برای ملال‌آور نشدن آغازگاه متن آن را در واپسین بخش آورده‌ام. در کل پیشنهاد می‌‌کنم کتاب را حتماً دوبار پشت سر هم بخوانید، چون بسیاری از واژگان به‌کارگرفته‌شده در ابتدای متن، بنا به ضرورتِ خطی بودنِ زبان، در انتهای کتاب تعریف شده‌‌اند!

چهارم آن‌که بر خلاف روش مرسومِ نگارش کتاب‌های علمی در کشورمان -و با پیروی از روش مرسومِ این کار در کشورهای دیگر- در ذکر مثال‌ها به فرهنگ خود رجوع کرده‌‌ام و کوشیده‌‌ام با استفاده از قصه‌‌های مشهور، یا گفتارهای کوتاهی که ارزش نقل کردن را داشته‌‌اند، از سنگینی و دشواری متن بکاهم. پس با دیدن اشعار بیدل دهلوی در متنی مربوط به پیچیدگی غافلگیر نشوید، چون گویا او بوده که زودتر از همه‌‌ی ما به معنای بسیاری از کلیدواژگان مورد نظرمان پی برده است.

در پایان و در مقام ادای دین باید به چند نام اشاره کنم. پیش از هرکس، فون‌‌برتالنفی و بیش از هرکس مولانا بیدل دهلوی و نیکلاس لومان بر آرایی که می‌‌خوانید مؤثر بوده‌‌اند. هرچند متنِ حاضر با نگرش‌ها و نظریه‌‌های ایشان تفاوت‌هایی بنیادین دارد. در قلمرو زیست‌‌شناسی، ادوارد ویلسون و ریچارد داوکینز، در فیزیک، هرمان هاکن و در جامعه‌‌شناسی میشل فوکو و پیر بوردیو و در روش‌‌شناسی، آرای شالوده‌‌شکنانی مانند ژاک دریدا برایم بسیار روشنگر بوده‌‌اند. در میان دوستانم شمار آنان که بر شکل‌گیری این آرا اثرگذار بوده‌اند چندان زیاد است و همه‌شان چنان برایم عزیزند که از ترس این که اسمی به ناروا از قلم بیفتد، از اشاره به نام و نشان‌شان می‌پرهیزم.

 

 

ادامه مطلب: بخش نخست: پیش ‌داشت‌های فلسفی

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب