گفتار سوم: نظریه‌ی سیستم‌های پیچیده

گفتار سوم: نظریه‌ی سیستم‌های پیچیده

در اواسط دهه‌‌ی نود میلادی، دستاوردهای جدید علمی به نوزایی نظریه‌‌ی سیستم‌‌ها منتهی شد. این دستاوردها به ویژه در زمینه‌‌ی عصب‌‌شناسی، زیست‌‌شناسی مولکولی، هوش مصنوعی، مهندسی خودکاره‌‌ها[1] و ریاضیات غیرخطی چشمگیر بود. از سوی دیگر، رواج استفاده از ابزارهای محاسباتی نیرومندی مانند رایانه‌‌های شخصی امکان تحلیل داده‌‌‌هایی را فراهم کرد که تا پیش از این بی‌‌ربط یا بی‌‌معنا می‌‌نمودند. در همین حین، بقایای نظام‌های اجتماعی معتقد به برنامه‌‌ریزی اجتماعی خطی نیز شکست خوردند و فروپاشی نظام سیاسی شوروی و اقمارش، به همراه بحران در کشورهای تازه توسعه‌‌یافته‌‌ی آسیای جنوب شرقی، پرسش‌‌هایی جدی را در مورد کارآیی نظام‌های سنتی تحلیل شواهد و تصمیم‌‌گیری طرح کرد. در نتیجه، آثاری که عمدتاً در سال‌های دهه‌‌ی هشتاد م. نگاشته شده بودند اهمیت یافتند و بار دیگر ستاره‌‌ی اقبال نظریه‌‌ی سیستم‌‌ها در سپهر دانش درخشید.

اما این بار مفهوم سیستم و کلیدواژگانِ وابسته به آن دستخوش تحولی زیربنایی شده بودند. حالا دیگر آنچه برتالنفی در کتاب مهمش پیشنهاد کرده بود در چشم پیشتازان جوانِ این حوزه محافظه‌‌کارانه و سنتی می‌‌نمود. دانشمندان نسل جدیدی که به این رویکرد دل بسته بودند مفتون مفاهیمی مانند آشوب و تعادل غیرخطی شده بودند و بسیاری از اصول موضوعه‌‌ی نگرش سیستمی قدیمی را نقض می‌‌کردند. این شکل جدید از نگاه به سیستم‌‌ها با عنوان نظریه‌‌ی سیستم‌‌های پیچیده[2] شهرت‌‌یافت.

آنچه در این کتاب مورد نظر است همین چارچوب نظری است. پس از تعبیرهای سنتی‌‌ترِ کلیدواژگانِ به کار گرفته‌شده در نگرش سیستمی پرهیز می‌کنیم

و جز در مواقعی که قصدِ مقایسه‌‌ی این دو نسخه‌‌ی نظری در میان باشد، به نظریه‌‌ی عمومی سیستم‌‌ها ارجاعی نمی‌‌دهیم.

 

 

  1. automata
  2. Complex Systems Theory (CST)

 

 

ادامه مطلب: سخن پایانی

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب