پنجشنبه , آذر 22 1403

گفتار ششم: خط هندسی سندی

گفتار ششم: خط هندسی سندی

قلمرو: هیرمند-هامون-سند

زبان: احتمالا خانواده‌‌ی دراویدی

دوره‌‌ی رواج: ۸۰۰-۱۷۰۰ تاریخی(۲۶۰۰- ۱۷۰۰ پ.م)

دولت‌‌های پشتیبان: دولتشهرهای محلی

آنچه که در منابع دانشگاهی با برچسب «تمدن سند» یا «تمدن هندی باستان» مشخص می‌‌شود، با لایه‌‌هایی پیاپی از بدفهمی روبروست. نخست بدان خاطر که کلمه‌‌ی تمدن در اینجا نابه‌‌جا به کار گرفته شده و آنچه مورد نظر نویسندگان است، فرهنگی محلی است با حدود شش قرن تداوم، و این با تعریف تمدن متفاوت است و از مقیاس زمانی و مکانی یک تمدن برخوردار نیست. دوم آن که به دلایل سیاسی و برای «هندی» پنداشتن این آثار، این نکته اغلب مورد غفلت قرار می‌‌گیرد که دامنه‌‌ی این آثار باستانی دره‌‌ی سند تا دریاچه‌‌ی هامون ادامه دارد و مرکز شهری پایدار آن هم در اطراف هیرمند است، و نه سند. یعنی این آثار باستان‌‌شناختی به بلوچستان و سیستان و کشمیر و مناطق جنوب شرقی حوزه‌‌ی تمدن ایرانی مربوط می‌‌شوند، نه بدنه‌‌ی شبه‌‌قاره‌‌ی هندوستان که در این دوران فاقد فرهنگ کشاورزانه و شهرنشینی بوده است. بر همین اساس این سیستم را فرهنگ سند و هامون و هیرمند می‌‌نامم.

فرهنگ سند و هامون و هیرمند مهمترین مرکز کشاورزی و شهرنشینی در جنوب شرقی ایران بوده و هسته‌‌ی مرکزی‌‌اش بلوچستان بوده است. اما دامنه‌‌اش از جنوب تا کرانه‌‌ی رود سند و سواحل شمال غربی هند و از شمال تا حوزه‌‌ی فرهنگی بلخ و مرو و خوارزم کشیده می‌‌شده است. یعنی یکی از زیرسیستم‌‌های قلمرو تمدن ایرانی است و کاملا در پیوند با بقیه‌‌ی بخش‌‌های ایران زمین قرار دارد. این ناحیه در بیست و شش قرن گذشته بیش از بیست قرن بخشی از کشور متحد ایران نیز بوده، و با شبه‌‌قاره‌‌ی هند که یک قلمرو جغرافیایی عظیم با فرهنگ‌‌های متنوع است، تفاوت دارد.

از ابتدای عصر تاریخی در این منطقه نشانه‌‌هایی از شهرنشینی می‌‌بینیم. برای چند قرن یکی از بزرگترین شهرهای کره‌‌ی زمین شهر سوخته بوده که مرکز صنعتی و تجاری این واحد فرهنگی قلمداد می‌‌شده است. علاوه بر شهرسوخته چندین شهر مهم دیگر مثل هاراپا و موهنجودارو و موندیگک در این قلمرو وجود داشته‌‌اند که برخی‌‌شان مثل هاراپا سازه‌‌های شهرنشینانه‌‌ی چشمگیر و برخی‌‌ دیگر مثل شهرسوخته نوآوری‌‌های فنی و هنری بی‌‌همتایی را به نمایش می‌‌گذارند.

فرهنگ سند و هامون و هیرمند بی‌‌شک نویسا بوده است، و تا به حال حدود ۴۲۰۰ شیء باستانی حامل نوشتار در این ناحیه کشف شده است. هرچند گویا نویسایی در این منطقه تنها کارکرد مالی داشته و هرگز به مرتبه‌‌ی ثبت متون طولانی ارتقا نیافته است. ۸۰٪ این آثار مُهرهایی مسطح هستند که نقشی را به همراه علایمی هندسی بر خود دارند. شمار نشانه‌‌ها در هر متن بسیار محدود و بین سه تا پنج‌‌تاست. طولانی‌‌ترین متن‌‌ها دوازده و سیزده نشانه در سه سطر را در بر می‌‌گیرد. برای ساده شدن کار این نویسه را «سِندی» می‌‌نامم تا با برچسب‌‌گذاری متون مرسوم سازگار باشد. اما باید توجه داشت که سند در این برچسب با هامون و هیرمند متصل است و بخشی پیشاآریایی از حوزه‌‌ی تمدن ایرانی است، و نه ناحیه‌‌ای که بنا به تخیل و شعار معاصران آریایی و هندی بوده باشد.

نظام نویسایی این منطقه به کلی با سایر مناطق متفاوت است و رسانه‌‌ای متمایز هم دارد. یعنی هیچ نمونه‌‌ای از خط که بر دیوار، آوند، مجسمه، لوح گلی یا پاپیروس نقش شده باشد در این ناحیه کشف نشده است. تنها درباره‌‌ی برخی از نمادها شباهتی با آثار پیشاایلامی نمایان است و این حدس را تقویت می‌‌کند که خط ناحیه‌‌ی هیرمند و هامون و سند ادامه‌‌ی خط رایج در مناطق جنوبی ایران مرکزی بوده باشد. زمان آغاز خط در این منطقه (حدود سال‌‌های ۸۰۰ تا ۹۰۰ (۲۶۰۰-۲۵۰۰ پ.م) چند قرن از خط پیشاایلامی (حدود سال ۳۰۰/ ۳۱۰۰ پ.م) دیرآیندتر است و هیچ بعید نیست که مسیر بازرگانی آبی و زمینی میان بخش‌‌های جنوب شرقی ایران زمین انتشار خط به سمت شرق را به دنبال داشته باشد.

خط سندی بین چهارصد تا چهارصد و پنجاه نشانه دارد که بخشی بزرگ از آن تنها یک بار در اسناد پیدا شده‌‌اند. در ابتدای کار خط مانند پیشاایلامی از راست به چپ نوشته می‌‌شده اما بعدتر درباره‌‌ی متون طولانی‌‌تر جهت مارپیچی و گاوآهنی را هم می‌‌بینیم که در آن در انتهای سطری راست به چپ، سطر بعدی از چپ به راست شروع می‌‌شود. چنین می‌‌نماید که جای برخی از نشانه‌‌ها در ابتدا و برخی دیگر در انتهای زنجیره‌‌ی نمادها بوده باشد.

کاربرد محدود نویسایی در منطقه‌‌ی هامون –سند نشان می‌‌دهد که احتمالا این مردم به معنای واقعی کلمه نویسا نبوده‌‌اند و تنها در پیوند با کارهای تجاری با سایر مناطق ایران مرکزی از خط استفاده می‌‌کرده‌‌اند. علایم نویسه‌‌ی سندی بر آوندها و طلسم‌‌ها حک می‌‌شده، اما رایج‌‌ترین جایگاه آن بر مُهرهایی مسطح است که بیش از ۶۰٪ نمادهای یافت شده از این نویسه را شامل می‌‌شود.

در حدود سال ۱۵۰۰ (۱۹۰۰پ.م) شهرنشینی و تجارت در این منطقه دستخوش بحران و فروپاشی ‌‌شد و در نتیجه استفاده از خط در بخش‌‌های شمالی یعنی ناحیه‌‌ی هیرمند-هامون و شمال سند متروک گشت. با این حال این نشانه‌‌ها تا حدود سال ۱۷۰۰ (۱۷۰۰ پ.م) به شکلی پراکنده در منطقه‌‌ی دیم‌‌آباد در جنوب همچنان به کار گرفته می‌‌شدند.

نشانه‌‌های فرنگ سند و هیرمند و هامون در واقع نوشتار نیستند و متنی پدید نمی‌‌آورند. چون سطرهایشان به طور میانگین تنها پنج نشانه را در بر می‌‌گیرد. طولانی‌‌ترین زنجیره‌‌ی نمادهای بازمانده از این قلمرو ۲۸ نماد دارد که در سه سطر نوشته شده‌‌اند. نشانه‌‌ها گاهی ترکیبی هستند. یعنی علایمی دارند که ممکن است به صورت مجزا یا در ترکیب با علامت‌‌های دیگر هم بیاید. این افزوده‌‌های سیال بین نشانه‌‌ها احتمالا شناسه‌‌ایست که درباره‌‌ی معنای اندیشه‌‌نگارانه‌‌ی نشانه‌‌ی اصلی توضیح می‌‌دهد. مثلا یکی از این علایم خطی پنج‌‌شاخه است که انسانی یا مردی را نشان می‌‌دهد و آشکارا به «آدم» اشاره دارد، و احتمالا وقتی همراه نشانه‌‌های دیگر می‌‌شود به شغلی یا رده‌‌ای از افراد یا اقوام ارجاع می‌‌دهد.

در میان نشانه‌‌های این خط برخی‌‌شان به اعداد مربوط می‌‌شوند و معنای اینها تا حدودی با قاطعیت روشن شده است. نشانه‌‌های عددی همیشه پیش از نشانه‌‌هایی می‌‌آیند که به چیزهای شمرده شده دلالت می‌‌کنند. این که اعداد پیش یا پس از چیزِ شمرده شده بیاید، متغیر مهمی است که ساختار خطهای باستانی را از هم جدا می‌‌کند و احتمالا ویژگی دستوری زبان پشتیبان‌‌اش را نشان می‌‌دهد.

نمونه‌‌هایی از خط سندی بر مهرهای حوزه‌‌ی فرهنگی سند و هامون و هیرمند، حدود سال ۱۲۰۰ تاریخی‌‌ (۲۲۰۰ پ.م)

 

 

ادامه مطلب: گفتار هفتم: خط میخی کاسی

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب