ادبیات فضای مجازی چگونه شکل می گیرد؟چه عواملی در این شکل گیری به شکل کنونی آن اثرگذارند؟
در واقع این ایدهی تکامل ادبیات در فضای مجازی امری جدید و نوظهور است. ما در سالهای اخیر انقلابی شبیه به انقلاب صنعت چاپ را شاهد بودهایم. پس از توسعهی چاپ طی دو نسل شمار باسوادان یکباره افزون شد و نسلی از نویسندگان نوظهور پدید آمدند که مخاطبان تودهی مردم باسواد بودند. این همان است که ادبیات عامیانه را پدید آورد، که گذشته از ارزشداوریهای تند و تیز نخبهگرایان، در ارزشمند بودن محتوایش شکی وجود ندارد. طی سالهای اخیر شبکههای اجتماعی و به تازگی کانالهای تلگرام فضایی در اختیار افراد قرار دادهاند که میتوانند از مجرایش نوشتارهایشان را با دامنهای از مخاطبان در میان بگذارند. به این ترتیب در نسل ما برای نخستین بار در کل تاریخ ایران زمین با انفجارِ جمعیتِ نویسندگانی روبرو هستیم که چیزهایی را برای مخاطبانی ناشناس مینویسند. این کار تا پیش از فراگیر شدن چاپ ویژهی اندیشمندان و نخبگان فرهنگی بود و پس از آن هم تنها همان نخبگان را به همراه نویسندگان ادبیات عامهپسند شامل میشد. امروز این جمعیت تقریبا به همگان تعمیم یافته است.
به نظر شما مردم در مکالمه های خود در فضای مجازی باید از زبانهای محلی و منطقه ای استفاده کنند یا از زبان معیار؟
کاملا بستگی به بافت کلام دارد. برخی گفتارها در بافتی محلی و بومی جریان مییابد و برخی دیگر که مخاطبی گستردهتر یا موضوعی جدیتر و رسمیتر دارند با زبان معیار که پارسی تهرانی است بیان میشوند. طی سالهای گذشته نوعی چرخش و گرایش عمومی به سمت استفاده از زبان معیار را در رسانههای جدید میبینیم و انگار کوششهایی از سوی خود مردم برای پرهیز از غلطنویسی در جریان باشد.
زبان سعدی و حافظ متفاوت از زبان روزمره مردم نبود و آثارشان توسط مردم زمان خودشان خوانده و فهمیده می شد اما اکنون در متون تولید شده با گسترش ادبیات فضای مجازی ، شاهد فاصله زیادی بین مخاطبان و متون ادبی هستیم. ادبیات فضای مجازی در این فاصله چه قدر نقش داشته است؟
راستش زبان حافظ و سعدی هنوز هم زبان تودهی مردم است. کافی است به گفتگوهای مردم دقت کنید تا ببینید چقدر تعبیرها و ترکیبها و گاه عینِ متن شاعران و ادیبان بزرگ گذشته را در گفتمان خود به کار میگیرند. این به معنای دستیابی زبان پارسی به اوجی زیباییشناختی است که همگان آن را درک میکنند و تا حدودی ناخودآگاه در زبان خود بازتولیدش میکنند. در ادبیات نوپای تکامل یابنده در فضای مجازی هم فکر میکنم این مرجعیت ادیبان قدیمی تثبیت شود. چنان که همین حالا هم حجم نقل قولها و ارجاعهایی که به مولانا و حافظ و فردوسی در فضاهای مجازی وجود دارد به هیچ عنوان با رقیبان فروپایهترِ مدرنشان قابلمقایسه نیست.
نویسندگان در این مقوله چه مسئولیتی دارند و چگونه می توانند مانع گسترش آفتهای ادبیات فضای مجازی شوند؟
فکر میکنم مهمترین مسئولیت کسی که نقش نویسنده را میپذیرد، یعنی برای مخاطبی ناشناس مینویسد، آن است که بپذیرد که فرصتی برای توضیح دادن در مورد کارش ندارد. یعنی نویسنده متنی و منشی را تولید میکند که از خودش استقلال خواهد یافت و معنایش نزد مخاطب تمام خواهد شد. این ماجرا مسئولیتی دوچندان را ایجاد میکند که از درستنویسی ادبی و دقت در خط و سیاق متن آغاز میشود و تا وسواس در معتبر بودنِ معنای نهفته در متن ادامه مییابد. اگر هرکس تنها به خاطر اعتبار خودش هم که شده به این نکات توجه کند، خیلی از مشکلها خود به خود رفع خواهد شد.