سخنرانی اخیر دونالد ترامپ که در آن قرار بود دربارهی دوام یا ابطال برجام سخن بگوید، از چند زاویه رخدادی مهم و معنادار بود. بگذارید نخست این سویهها را فهرست کنم و بعد داوریام را دربارهاش بگویم:
نخست: گفتمان ترامپ با آنچه که از رئیس جمهور یک کشور مقتدر انتظار میرود سازگاری نداشت، قاعده آن است که هر دولتمردی وقتی دربارهی کشوری دیگر سخن میگوید حداقلی از ادب دیپلماتیک را رعایت کند. همچنین در شرایطی چنین حساس و موضوعی چنین مهم در ابعاد جهانی، انتظار میرود رئیس جمهور کشوری که یکی از طرفهای دعوا در معاهدهای بینالمللی است، با دقت و شفافیت و با بهرهگیری از واژگان مرسوم در علوم سیاسی و روابط بینالملل سخن بگوید. همچنین انتظار میرود هر مقام رسمیای که دربارهی چیزی حرف میزند، حداقلی از اطلاعات عمومی را دربارهاش داشته باشد و اشتباههای فاحش نداشته باشد. ترامپ هیچیک از اینها را برآورده نکرد. تا جایی که من دیدهام او در تاریخ جهان نخستین رهبر کشوری ابرقدرت است که با زبانی فحاش، گزارههایی نادقیق و مبهم، با گفتمانی گسیخته و ناسازگار با خود، دربارهی موضوعی مهم سخن میگوید و دربارهی تلفظ نامهایی مشهور مثل خلیج فارس هم اختلالی دارد.
دوم: این نخستین بار است که اعلام موضع یک رئیس جمهور آمریکا با واکنشی چنین صریح و مخالفتهایی چنین پردامنه روبرو میشود. از دولتمردان بلندپایهی پیشین آمریکا تا رهبران دولتهای اروپایی و از مردم آمریکا تا مردم ایران، به این گفتارها واکنشی نشان دادند که علامت از بین رفتن موقعیت هژمونیک آمریکا –دست کم در این یک مورد- بود.
سوم: بازتاب رفتار ایرانیان به سخن ترامپ بسیار معنادار بود. ترامپ با زبانی گزنده به بخشهایی سیاسی و نظامی از ساختار حکمرانی ایران حمله کرده بود و در ضمن در اشارههایی اغلب ملایم و با لغزش عمدی زبانی، توهینهایی هم به مردم ایران کرده بود. یعنی لبهی برندهی گفتمانش دو بخش داشت. یک لبهی خشن و خشمگین و مهاجم و صریح که نظام سیاسی و اقتدار سپاه را مورد حمله قرار میداد، و یک حاشیهی نرمتر و ملایمتر و تلویحی که بر هویت تاریخی ایران و تمامیت ارضی کشور گران میآمد. بسیار معنادار است که مردم تنها دربارهی بخش دوم واکنش نشان دادند و بخش اولی را تقریبا نادیده انگاشتند. این دقیقا واژگونهی واکنش دولتمردان در سطحی بینالمللی بود، که البته طبیعی هم هست.
چهارم: ایرانیان در رفتاری خودسازمانده و خودجوش که از سویی مورد نقد قرار گرفته و از سوی دیگر بسیار ستوده شده، به صفحهی اینستاگرام ترامپ حمله کردند و در کمتر از یک روز بیش از یک میلیون پیام بر آن نهادند. طوری که متوسط سرعت شگفتانگیز هزار یادداشت بر دقیقه را شاهد بودیم. در این که بخشی از پیامهایی که گذاشته شد بیادبانه و رکیک بوده تردیدی نیست، و در این هم شکی نیست که طنز و شوخی و عناصر ادیبانه و نکتهسنجانه هم در این میان اندک نبوده است. تحلیل محتوای این پیامها اما نشان میدهد که اکثریت قاطعشان محتوایی ملیگرایانه را بازنمایی میکردهاند. از پیامهای پندآموز و مودبانه دربارهی تاریخ ایران و پیام #Persian-Gulf گرفته، تا شوخیهای رکیک و ناسزاگویی، آنچه که در سراسر این گفتمان نمایان بود آزردگی از خدشهدار شدن هویت ملی بود و واکنش به آن. در کل این که مردم کشوری با این سرعت و با این هماهنگی نسبت به رخدادهای سیاسی روز دنیا واکنش نشان میدهند و از وحدت ملیشان دفاع میکنند امری فرخنده و مبارک است، با این گوشزد که عرصهی گفتمان تودهی مردم به لحاظ گفتمانی جای چندان منزه و پارسایانهای نیست و همه جای دنیا تودهی مردم بیشتر با هم شوخیهای رکیک میکنند و ناسزا میدهند، تا این که برای هم شعر و قطعات ادبی بخوانند، و این البته هیچ تعارضی با این حقیقت ندارد که شعر و قطعات ادبی بسیار ارجمندتر و ارزشمندتر از این گفتمانهای عوامانه است.
و اما داوریام دربارهی سخنرانی تاریخیای که با این سرعت پیامدهایی چنین پردامنه را به دنبال داشته است: زمانی که پیش از انتخابات آمریکا نظرم را بیان کردم و گفتم انتخاب شدن ترامپ برای منافع ملی ایرانیان سودمندتر از کلینتون است، بسیاری از اطرافیان آزرده شدند، شاید از آن رو که فکر میکردند باید بر اساس منافع ملی آمریکا در این مورد داوری کرد، یا آن که انتخاباتی سیاسی را با مسابقهی انتخاب پسر فرهیخته و دختر شایسته خلط کرده بودند. سخنرانیای دیدیم نشان داد که حدسم دربارهی ترامپ درست بوده است. بر خلاف هیلاری کلینتون، ترامپ مهارتهای لازم برای سازماندهی جریانی بینالمللی را ندارد و تواناییاش برای جلب متحد در بافت سیاسی کشور خودش هم محدود است. در شرایط بحرانی کنونی، حضور رئیس جمهوری با چنین گفتمانی و چنین مهارتی در ویران کردن ائتلافها و اعتبارهای کشورش، که آشکارا هم دوستی و هم تسلطش بر علم جغرافیا در بازار آزاد عرضه شود، برای ایران نعمتی بزرگ است. همچنان که رئیس جمهوری با چنان گفتمان پردروغی و با چنان رفتار ناشایستی و با چنان مهارتی در ویران کردن کشور و قربانی کردن منافع ملی، تا چند سال پیش برای آمریکاییها و اسرائیلیها نعمتی بزرگ بود!