محور پرسش ما فیلمی است که از یک مرکز بازیهای رایانهای در جنوب کشور گرفته شده است. در این فیلم کوتاه میبینیم که کودکان در بازی ای با تفنگی تخیلی به یک گله کانگورو شلیک میکنند و با کشتن جانوران وحشی امتیاز میگیرند. نظرتان دربارهی این فیلم چیست؟
فیلم آشکارا بدآموزی داشت. یعنی نمیدانم طراحش چه کسی بوده است. با توجه به این که جانور اصلی کانگورو بود احتمالا اصل بازی در استرالیا ساخته شده است و این در آنجا هم ناپذیرفتنی است چون کانگورو جانوری گیاهخوار و به نسبت آرام و بیخطر است و علامت ملی استرالیاییها هم هست. این که چرا چنین بازیای درست شده جای پیگیری و کنجاوی دارد.
س: خانواده ها به گمان اینکه این گونه فیلمها صرفا برای سرگرمی است و تاثیر روانی بر روان و شخصیت فرزندانشان ندارد، حساسیتی نسبت به این مساله ندارند. آیا به راستی فیلمهای بازی که درباره شکار حیوانات است بر شخصیت، رفتار و برخورد آنها با طبیعت تاثیر میگذارد؟
دربارهی تاثیر روانی بازیهای رایانهای و همچنین تاثیر فیلمها جای بحث فراوانی هست. حقیقت آن است که تصور مرسوم که میگوید کودکان از فیلم و بازی سرمشق میگیرند و همان رفتارها را در جهان واقع تکرار میکنند، بنا به دادههای آماری نادرست است. البته در مواردی کودکان چنین میکنند، اما با بسامدی بالاتر رفتارهای ناپسند بزرگترهایشان را تقلید میکنند و اثر فیلم و بازی در این زمینه بسیار کمتر است. یعنی نگرانی از بدآموزی این رسانههای نو تا حدودی هراسی محافظهکارانه است در مقابل فناوری تازهای که سرگرمی کنترلناشدنیای برای کودکان فراهم میآورد. مهمترین تاثیری که در پژوهشهای معتبر به فیلمها و بازیها منسوب شده، حساسیتزدایی از خشونت است. یعنی کودکان در تماس با فیلمها و بازیهای خشن آن حساسیت و واکنش عادیای که کودکان دیگر نسبت به مشاهدهی خشونت نشان میدهند را ندارند و به تعبیری به آن خو میگیرند. اما این خوگیری لزوما به تکرار رفتار خشن یا پذیرش آن منتهی نمیشود و در واقع نوعی آموزش است که البته بار اخلاقی خوب یا بد آن جای بحث فراوان دارد. دربارهی خشونتی که به سوژهی بیگناه و بیدفاع –مثل کودکان یا جانوران- اعمال میشود به نظر من بار اخلاقی منفیای وجود دارد و باید در این مورد چارهجویی کرد. هرچند دربارهی کل خشونت به نظرم نمیشود حکم کلی صادر کرد. آدمیزاد در هر صورت یک میمون درشت بسیار خشن است!
اما به هر روی در این که محتوای فیلمها و بازیها اغلب خشن است بحثی نیست. چرا چنین خشونتی در این فیلمها دیده میشود؟
این را میدانیم که دو رکن اصلی فیلمها و سریالها عبارت است از خشونت و شهوت. اینها ممکن است در ژانرهایی مثل وحشت و جنایی و حادثهای با صراحت مورد اشاره واقع شوند یا در ژانرهای درام و تاریخی و معمایی و علمی-تخیلی و حتا خانوادگی به صورتی نمادین و رمزگذاری شده حضور داشته باشند. به هر روی روشن است که این دو جذابیت و کشش را در آثار نمایشی ایجاد میکند. در بازیهای رایانهای که مخاطب اصلیاش پسربچهها هستند، عنصر شهوت به خاطر نابالغ بودن بازیکنندگان غایب است و به جایش خشونت عریانتر دیده میشود.
متولی اصلی نظارت بر چنین بازیهایی کدام نهاد است؟ با توجه به اینکه کلیپ مورد نظر در یکی از پارکهای بوشهر فیلم گرفته شده است؟
قاعدتا در فیلمی که دیدم شهرداری میبایست مسئول باشد. البته این را هم بگویم که من اصولا با نظارت و سانسوری که از طرف نهادهای قدرت سیاسی اعمال شود مخالف هستم. نظارت تنها یک راه موفق و کارساز دارد و آن هم دیدهبانی مدنی است. یعنی اگر شهروندان تشویق شوند که سازمانی مردمنهاد درست کنند و مواردی از این دست را رصد کرده، به نهادهای قانونی گزارش دهند یا دربارهاش واکنش نشان دهند، بهترین و درستترین اثر را به جا میگذارد.
اغلب متولیان فرهنگ جامعه مانند سازمان فرهنگی هنری شهرداری در فوق برنامه های خود مشغول برنامه هایی همچون نقاشی روی صورت کودکان، مراسم پیاده روی خانوادگی و در سطح عالی برگزاری شعرخوانی برای کودکان هستند، به نظر شما با توجه به اینکه از نظر فرهنگی در بحران به سر میبریم، بهترین راهکارها در این زمینه (جلوگیری از ترویج خشونت و آسیب به طبیعت از طریق بازی) چیست؟
راستش این ایده که خشونت چیزی غیرطبیعی است که با محصولات فرهنگی در کودکان و نوجوانان پدیدار میشود، به نظر من نادرست است. این ایده از پیشداشتی فلسفی برخاسته و آن هم این که آدمیان لوحهای سفیدی هستند که یکسره توسط نیروهای اجتماعی (طبقه، فرهنگ، نژاد و…) شکل میگیرند. دادههای جامعهشناختی به ما نشان میدهد که چنین نیست و منها شیوهی بودن خودشان را به طور فعال و با ارادهای آزاد انتخاب میکنند، و آن قید و بندهای اجتماعی و بیرونی تنها دایرهی این انتخاب را تنگ و گشاد میکند، بی آن که جبری را بر ارادهی آزاد افراد مسلط سازد. با توجه به این مقدمه و از آنجا که آدمیزاد چنان که گفتم در کل جانوری گوشتخوار و خشن است، به نظرم مسئله ریشهکنی خشونت نیست. چون خشونت مثل بقیهی ویژگیهای روان-زیستشناختی انسان (از جمله شهوت که در سراسر تاریخ آماج حملهی زاهدان و پرهیزگاران بوده) حذف شدنی نیست. مسئله ساماندهی و مدیریت خشونت است به شکلی که آسیبی به کسی نرساند و در مجرایی درست تخلیه شود. اتفاقا شواهدی هست که بازیهای رایانهای راهی به نسبت امن برای تخلیهی این حس هستند، و مثلا در شهرهای بزرگ پس از ورود این بازیها آمار جرایم خشن نوجوانان به شدت کاهش یافته است. یا مثلا مسابقات ورزشی و رقابتهای سالم جمعی راهی دیگر برای تخلیهی امن این خشونتهاست. با این همه دربارهی بازیها و فیلمها باید محتوای معنایی قضیه ارزیابی شود و مورد داوری قرار گیرد. چنان که گفتم نه توسط یک نهاد قدرتمدار سانسورچی، بلکه توسط نهادهایی مدنی که از شهروندان مسئول تشکیل شده و خواهان بهترین محتوا و معنای ممکن برای تغذیهی فرزندانشان هستند، و میتوانند با خریدن یا نخریدن و استقبال کردن یا نکردن از محصولاتی مثل فیلمها و بازیها سازندگان را به سوی پردازش معناهای سودمندتر و بیزیانتر هدایت کنند.