پنجشنبه , آذر 22 1403

بخش دوم: موجودات آشنای بیگانه – حرف ج

بخش دوم: موجودات آشنای بیگانه – حرف ج

جاجوگ

این موجودات از بومیان قدیم سیاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی رگا هستند و بدنى ریز و چابك دارند و با پاهایى بند بند و خمیده به سرعت بر سطح ناهموار دشتهای رگا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دوند. تنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان پهن و کوچک است و در میانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش سوراخی دارد که از آن راه با سر موجودات همزیست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان –جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها- ارتباط برقرار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و جاجوگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در کنار هم تخمگذاری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و در دوران نوزادی و بلافاصله پس از بیرون آمدن از تخم همزیست خود را انتخاب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. نوزادان جاجوگ تا پیش از سن بلوغ چهار پا دارند و وقتی از تخم خارج می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند به سمت جاموگی در نزدیکی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خزند و آن را همچون سری بر بدن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان سوار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. پس از آن این دو همیشه در پیوند با هم قرار دارند و اگر از هم جدایشان کنند، هردو می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌میرند. تن جاجوگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ حرکت را بر عهده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد و سر جاموگ تغذیه و حس را مدیریت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند.

جاجوگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها اندامهای حسی چندانی ندارند. بر تنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان چهار چشم ساده دیده مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود كه از چشم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های درشت جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها خیلى ساده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر است. جفتهای این موجودات برای مدتی طولانی یک گونه و یک نژاد قلمداد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدند. تا آن که پژوهشگرانی از نژاد ارشتاد به حقیقت پی بردند و دریافتند که اینها در اصل دو گونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی همزیست هستند که سراسر عمرشان را در پیوند با هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذرانند. در زبان بیشتر تمدنهای رگا این نژاد را با یک نام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسند که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود به جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جاجوگ ترجمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش کرد، و به دوتایی بودن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان اشاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.

مغز این موجودات در سر همزیست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان قرار گرفته و بنابراین اگر قرار شود نژادهایشان جدا رده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بندی شوند، جاجوگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها غیرمتمدن و ناهوشمند قلمداد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. اما تقریبا همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی پژوهشگران این دو را همچون یک موجود یکپارچه در نظر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرند و در گروه هوشمندها جایشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند. هرچند فناوری پیشرفته یا فرهنگ پیچیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای ندارند و مهمترین آفریده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان برجهای زیبای بلندی است که از گل و خاک درست می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و سالی یک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بار پس از رقصی گروهی بر بالای آن تخم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.

عمرشان در کل کوتاه است و دست بالا ده سال رگایی زندگی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. از نوزادانشان تنها در مدتی کوتاه پس از تولد پرستاری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و مراقب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند که حتما هر سری تنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای مناسب خودش پیدا کند. برخی از این موجودات با نژادهای متمدن دیگر رگا مراوده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای محدود دارند و به خصوص در صنعت فلزکاری و استخراج معدن شهرتی و مهارتهایی از خود نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند. به خاطر سمی بودن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ سرشان دشمن طبیعی اندکی دارند و موجوداتی به نسبت بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آزار و گوشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیر محسوب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند.

در میان نژادهای هوشمند سیاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی رگا اساطیر و داستانهای زیادی درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خاستگاه همزیستی جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و جاجوگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها وجود دارد و پیشگویی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی هم هست که به طغیان جمعیت این موجودات و بروز قحطی و انقراض سایر نژادهای هوشمند تاکید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. بر مبنای این روایتها نظریه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی علمی هم درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی تاریخ پیوند خوردن این دو گونه تدوین شده است.

ریشه: اسم این موجودات و همزادان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان از تعبیر یأجوج-مأجوج گرفته شده است.

G:\draw\my works\نقاشي\وب\0گنبدی.jpg

trew

جاموگ

این موجودات، ساكن سیاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى رگا هستند و همواره به صورت همزیست با جاجوگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها دیده مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. (اسم هردوى این نامها از زبان ارشتادها گرفته شده) این موجودات در واقع تنها از یك سر بزرگ و استخوانى تشكیل شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند كه دهان همواره گشوده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان به حلقى پوشیده از تیغه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى موازى ختم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. این تیغه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، وقتی كه موجود در هواى انباشته از ذرات زنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى رگا حرکت کند، مانند صافی موجودات ذره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی شناور در هوا را به خود جذب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و این شیوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی تغذیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاست. اما نکته در اینجاست که جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها فاقد اندامهای حرکتی هستند و فقط از دهانی و لوله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی گوارشی و شبکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از اندامهای حسی تشکیل یافته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. به همین خاطر هم برای زنده ماندن و حرکت به جاجوگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها وابسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، که درست برعکس جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها فقط اندامهای حرکتی دارند و برای تغذیه و حس به جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها تکیه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.

هر جاموگ بر سرش مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از اندامهای حسی پیچیده را دارد که کارکرد برخی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان شناخته شده است. مثلا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانیم که به دو چشم درشت و دو گوش پرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دار مجهزند و اندامهای بویایی متنوعی روی جمجمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روید. در پیشانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان شاخ تیزی هم دارند که بر صفحه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های استخوانی اطرافش غددى دارد و مرتبا ماده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى سمى و چرب را بر روى آن ترشح مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند. به همین خاطر زخم برداشتن از شاخ جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها برای بیشتر نژادهای کیهانی مرگبار است. این موجودات به نسبت کوچک هستند و بزرگترین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان به اندازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی یک وزغ زمینی حجم پیدا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. به صورت گروهی زندگی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و در فصلهایى كه جانداران ذره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینى شناور در جو رگا تولید مثل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و جمعیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان طغیان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند، مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان دسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى چند هزارتایى از جاموگ-جاجوگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را دید كه در میان ابرهای مغذی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دوند و یا برجهایى گِلى بر زمین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازند تا بر فراز آن تخمگذارى کنند.

جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به تنهایى بختی برای بقا ندارند و به همین خاطر باید تخمشان را در كنار تخمهاى جاجوگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بگذارند. این تخمها تنها در حالتی که با هم جفت شده باشند تکوین جنینی پیدا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و به نوزاد تبدیل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. اگر به هر دلیلی تخمها از هم جدا بیفتند، رشدشان متوقف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و بعد از از تخم در آمدن نوزادها، همچون خوراکی مقدماتی مورد استفاده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی آنها قرار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرند.

جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به محض خروج از تخم ماده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای بودار از انتهای سرشان ترشح می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند که باعث می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود جاجوگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های جفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان به سمشان بخزند و با آنها چفت شوند. انتهای سر جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به زائده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای مار مانند ختم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود که در واقع لوله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی گوارش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان است، و آن بخشی است که به درون حفره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی بالای جاجوگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خزد و در آن جای می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد و پیکر دو موجود را به یک بدنِ یکپارچه بدل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند.

در این جانداران نوزاد شبیه موجود بالغ است، اما اندامهای حسی ابتدایی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تری دارد که بسیاری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان چسبیده به سر و فاقد پایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و هنوز از جمجمه فاصله نگرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. اما شاخ سمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان را از ابتدای کار دارند و در نوزادها به خاطر کوچکی سر این شاخ خیلی بزرگ و عظیم هم به نظر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد. شاخ کندتر از جمجمه رشد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند و در حالت بالغ به زائده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی تیز و کوچک در میان شاخ و برگهای دیگرِ روییده بر سر جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها تبدیل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

مهمترین شكارچیان جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نوعى موجود گاز مانند شناور در جو راگا هستند كه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کوشند از پشت به این جانداران حمله کنند. چون به محض برخورد با شاخ سمى جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تركند و از بین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روند. این شكارچیان به خصوص براى نوزاد جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها خطرناك‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. چون در این مرحله هنوز هماهنگی حرکتی بین سر و تنه درست حاصل نشده و این موجودات در چرخیدن به دور خود –که دفاع اصلی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان در برابر این شکارچیان است- سرعت عمل پیدا نکرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. بخش مهمى از جمعیت این موجودات در مرحله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی نوزادی به خاطر حمله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ابرهای شکارچی نابود مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند.

جاموگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها تنها یك جنس دارند و تخم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذارند. هوشمند هستند و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند شمار معدودی از زبانهای رایج در راگا را فرا بگیرند. به خاطر توانایی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های حسی بالایشان قادرند معدنهای فلزات قیمتی را شناسایی کنند و به همین خاطر گاهی به عنوان کارشناس فلزیابی به استخدام شرکتهای بزرگ کیهانی در می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیند و در مقابل فناوری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی را دریافت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند که برای دفاع در برابر ابرهای شکارچی یاریگرشان است.

ریشه: نام این موجودات –و همچنین همزیست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایشان- از ترکیب یأجوج و مأجوج گرفته شده، در ترکیب با کلمات پهلوی گوگ و ماگوگ که در اصل نام دو دیو بوده و بعدتر در متون دوران اسلامی به این دو اسم دگردیسی یافته است.

G:\draw\my works\Encylopedia\y.jpg

G:\draw\my works\نقاشي\وب\0سرچ۲.jpg

 

 

ادامه مطلب: بخش دوم: موجودات آشنای بیگانه – حرف چ

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب