بخش نخست: هیتلر
گفتار سوم: نقاشی برای امرار معاش
یکی از نکاتی که دربارهی نقاشیهای هیتلر چالشبرانگیز و محل مناقشه بوده و هست، به ارزش اقتصادیشان و پیوندشان با بازار مربوط میشود. به تازگی خبری با یک گزارهی تکرار شونده در بسیاری از رسانهها مخابره شد مبنی بر آن که «نقاشیهای هیتلر در حراج نورمبرگ خریداری نیافت».[1] و به حراجی اشاره میکرد که اشیا و تابلوهایی منسوب به هیتلر در آن به حراج گذاشته شده بود.
گزارهی اصلی خبر البته درست نبود، چون پنج تابلویی که به هیتلر منسوب شده و در این حراجی عرضه شده بود جعلی بود و تردید دربارهی اصالتاش از ابتدا وجود داشت و ساختگی بودنشان کمی بعدتر قطعی شد. بنابراین خبر دقیقتر آن بود که تابلوها چون به هیتلر تعلق نداشتند، فروش نرفتند، و نه از آنجا که نقاشی هیتلر بودند. حقیقت آن است که هیتلر در مقام نقاش هنرمندی پرطرفدار است و آثارش –بیشک تا حدودی به خاطر شهرت تاریخی هنرمند- از گرانبهاترین نقاشیهای در چرخش در بازار محسوب میشود.
در سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۰.م) وقتی تابلوهای هیتلر برای نخستین بار به حراجیها راه یافت، اعتراض کسانی را برانگیخت که نگران بودند این آثار با بهایی بالا خریده شوند و به اعتبار هنری پیشوای نازیها صحه بگذارند. در عمل هم چنین شد و مثلا همان تابلوی هیتلر نوجوان از خودش که بر پلی نشسته، در حراج لندن ده هزار پوند فروخته شد و یکی از چشماندازهای آلپ را به بهای ۱۳۵۰۰ پوند خریداری کردند. در سال ۱۳۸۶ (۲۰۰۷.م) در حراجی دیگری در لندن ۲۱ اثر هیتلر به خریداران عرضه شد که برای آنها هم روی هم رفته ۱۱۸ هزار پوند پرداخت شد و این دو برابر تخمینی بود که فروشندگان در آغاز انتظارش را داشتند.[2]
اینها همه بدان معناست که نقاشیهای هیتلر امروز خریدار دارد و با آن که نمونههایی حاشیهای و قدیمی از آن باقی مانده، بهایی گزاف برای تصاحباش پرداخت میشود. شاید به همین خاطر است که برگزاری حراج برای فروش آثار او همواره با حمله و نقد روبرو شده و همچون تهدید احیای نازیسم تصویر شده است، و شاید بر همین مبناست که پیوند هیتلر با بازار هنر در زمان زندگیاش نیز بسیار تحریف شده است. در پایین صفحه چهار اثر جعلی منسوب به او را میبینید که به خاطر جعلی بودن خریداری نداشت.
در بیشتر زندگینامههای هیتلر بر این نکته تاکید شده که او در زمان جوانی و پیش از جنگ جهانی دوم -در دورهی موسوم به وین- از راه کشیدن کارت پستالهای ارزانقیمت ارتزاق میکرده و برای تبلیغات کالاهایی پیش پا افتاده مثل تشک فنری و پودر ضد عرق تیدی نقاشی میکشیده است.[3] این دادهها احتمالا درست است و طی این سالها قاعدتا هیتلر چنین کارهایی هم کرده، اما باز این که کارنامهی نقاشیهایش طی این دوران چهارساله را به این موارد فرو بکاهیم، گمراهکننده است. چون میدانیم که در این دوران نقاشیهای هیتلر در حدی که خریدار داشته که او کارگزاری هنری[4] برای فروش کارهایش استخدام کرده بوده و او دوست و همخانهاش راینهولد هانیش[5] بوده که در ضمن دزدی هم میکرده و بخشی از پولهای هیتلر را بالا میکشیده است.
پیش از هرچیز باید تکلیف خود را با این تعبیرِ فراوان تکرار شده مشخص کنیم که هیتلر در دورهی وین «کارت پستال» نقاشی میکرده است. حقیقت آن است که شواهدی نداریم که بین نقاشیهای هیتلر و کارت پستال پیوندی معنادار برقرار کند و هانیش هم که در همه جا «واسطهی فروش نقاشیهای هیتلر به عنوان کارت پستال» معرفی شده، احتمالا هیچ ارتباطی با این موضوع نداشته و به سادگی یک کارگزار هنری فروپایه بوده است.
برای این که ارتباط –یا عدم ارتباط- میان هیتلر و کارت پستال را دقیقتر دریابیم، نخست باید نگاهی به تاریخ کارت پستال بیندازیم. کارت پستال در واقع نامهایست که بدون نیاز به پاکت برای گیرنده ارسال میشود و به همین خاطر از هزینهی تمبر و پاکت فارغ است و برای پیامهای کوتاه به صرفهتر است و ارزانقیمتتر تمام میشود. این کارتها از ابتدای شکلگیری خدمات پستی در انگلستان دههی ۱۲۲۰ (۱۸۴۰.م) در به کار گرفته میشدند. چون کارت پستال بیرون از پاکت و مقابل چشم بود، برای تزئیناش به تدریج نقشهایی را رویش چاپ کردند و به این ترتیب کارت پستال امروزین زاده شد.
در ۱۲۴۰ (۱۸۶۱.م) اولین کارت پستالهایی که به این قصد در شمار بالا چاپ شده بودند در فیلادلفیا به جریان افتادند. این ایدهی چاپ کردن نقشهایی روی کارت و فروختناش به عنوان کارت پستال به قدری نو بود که ابداع کنندهاش جان چارلتون[6] آن را به عنوان اختراعی ثبت کرد و امتیازش را به هایمن لیپمن[7] فروخت و او کسی بود که اولین کارت پستالها را تولید انبوه کرد. با این حال هنوز این کارت پستالها نقاشی و طراحی خاصی نداشت و تنها خطوطی تزئینی رویش چاپ میشد.
بنا به دادههای موجود، اولین کارت پستالی که نقاشیای رویش چاپ شده در سال ۱۲۵۰ (۱۸۷۰.م) در فرانسه تولید شد و تولید کنندهاش لئون بِنساردو[8] نام داشت، اما آن کارتها جایی برای نوشتن متن نداشتند و احتمالا هرگز برای انتقال پیام پست نشده باشند. اولین کارت پستالهای واقعی که همراه با پیام برای کسی فرستاده میشدند، در همین حدود در وین پدید آمدند. در اردیبهشت سال ۱۲۵۱ (۱۸۷۲.م) در انگلستان برای نخستین بار دولت اقدام به چاپ کارت پستال کرد و قانونی گذرانده شد که تعبیر «کارت پستال» را فقط به همین تولیدات دولتی منحصر میساخت. این کارتها یک سنت قیمت داشت و این نصف بهای کارتهایی بود که شرکتهای خصوصی تولید میکردند.
تازه در دههی ۱۲۷۰ (۱۸۹۰.م) بود که فرستادن این کارتها باب شد و نقشهای رویش وضعیتی استانده به خود گرفت و با نقش بناهای مشهوری مثل برج ایفل تزئین شد.[9] در اوایل دههی ۱۲۹۰ (۱۹۱۰.م) که با دورهی وین در نقاشیهای هیتلر مصادف است، فرستادن کارت پستال عادتی جدید بود و صنعت تولید آن نوپا به شمار میآمد. در همین دوران بحثهای زیادی دربارهی قواعد حقوقی حاکم بر کارت پستالها در جریان بود. چون از سویی چاپ کنندگان این کارتها به سادگی عکس هر اثر هنریای که میخواستند را روی کارتهای خود چاپ میکردند و آن را به جریان میانداختند، و از سوی دیگر برخی از این کارتها (موسوم به کارت فرانسوی) با عکسهای هرزهنمایانه آراسته شده بود و ارسالاش در برخی از کشورها (از جمله عثمانی) به زودی ممنوع شد.
اغلب بهترین نقاشیها و عکسهایی که از مناظر طبیعی گرفته میشد برای تزئین کارت پستالها مورد استفاده قرار میگرفت و انبوهی از شکایتها در بایگانیهای تاریخی ثبت شده که نشان میدهد تولید کنندگان کارت پستال اغلب پولی به عکاسان و هنرمندانی که اثرشان بر کارتها چاپ میشده، پرداخت نمیکردهاند.
دورهی وین در نقاشیهای هیتلر دقیقا همزمان است با دورانی که تولید و استفاده از کارت پستال در اروپا رواج مییابد. در سال ۱۲۹۶ (۱۹۰۷.م) یعنی تقریبا همزمان با آغاز دورهی وین هیتلر، نقاشیها و عکسهای روی کارت پستال از متناش جدا شد و هر رویهی کارت برای یکی از این موارد اختصاص یافت. کنگرهی آمریکا در همین هنگام قانونی گذارند و استفاده از این نوع کارها را استانده ساخت. به این شکل تداخل متن و طرح برطرف شد و کارتها به خاطر نقاشی یا عکسی که رویشان چاپ میشد ارزش هنری و بصری بیشتری پیدا کردند. به احتمال زیاد برخی از آثار هیتلر برای آراستن کارت پستالها مورد استفاده قرار میگرفته است، اما این نمیتوانسته پیشهای پردرآمد باشد. چون پرداخت پول به هنرمندان برای این کار چندان رایج نبوده و علاوه بر این نقاشیها روی کارتها در شمار بالا چاپ میشدهاند و بنابراین خرید یک نقاشی برای تولید هزاران کارت کفایت میکرده است.
در ضمن این که نقاشی کسی پشت کارت پستال برود در این زمان فروپایه بودن هنرمند یا ارزان بودن کارش را نشان نمیداده، و برعکس علامت آن بوده که این نقاشی محبوبیتی دارد و مردم کارتهایی با این نقشها را خریداری میکنند. به احتمال زیاد پیوند هیتلر با این بازار به تواناییاش برای کشیدن بناها و سازههای معمارانه باز میگشته است، چون بسیاری از کارت پستالها در این دوران چنین مضمونی را بر خود دارند.
با این زمینه، این تصور که شغل هیتلر –یا هر هنرمند دیگری- در این دوران «کشیدن کارت پستال» بوده باشد، منتفی است. کسانی که این مطلب را مدام تکرار میکنند احتمالا تصور دقیقی از تاریخ تحول کارت پستال و چگونگی ارتباطش با نقاشیها ندارند. در حدی که در برخی از کتابها این جمله طوری بیان شده که گویی از دید نویسندگان کارت پستال با نقاشیهایی دستی آراسته میشده، که تصوری به کلی نادرست و موهوم است. این تعبیر آشکارا برای این به کار گرفته میشود تا هیتلر جوان را که نقاشی حرفهای بوده و آثار هنری خود را به دلالان و دوستداران هنر میفروخته، در سیمای نوعی صنعتگر بازنموده شود که در پیوند با ساز و کاری اداری (سیستم پستخانه) کارهایی سفارشی را انجام میداده است.
اما اگر این تعبیر جا افتاده نادرست باشد، هیتلر در دورهی وین نقاشیهایش را دقیقا چگونه و به چه کسی میفروخته است؟ مرور اسناد و زندگینامهها به روشنی پاسخی در این مورد در اختیارمان میگذارد. چنان که گفتیم هیتلر در دورهی وین همخانه و دوستی داشته به نام راینهولد هانیش که مسئول فروش آثار او بوده است.
باید به این نکته توجه کرد که در آن زمان یعنی ابتدای قرن بیستم داشتن کارگزار هنری مرسوم نبوده و نقاشان حتا افراد بلندمرتبه و نامدار اغلب خود برای چانهزنی بر سر بهای کارشان نقش ایفا میکردهاند. یعنی هنوز دلالی آثار هنری (که به هنرمند خاصی پیوند نخورده) به کارگزاری آثار هنری (که نمایندهی یک هنرمند خاص است) دگردیسی نیافته بود. پژوهشهای خواندنیای مثل کتاب «دلالی هنر در هر دو سوی آتلانتیک: ۱۸۶۰-۱۹۴۰» که لین کاترسون ویراسته[10] به خوبی دیرآیند بودن این نقش اجتماعی و غلبهی دلالی آثار در زمان مورد نظرمان را نشان میدهد.
یعنی تفکیک نقش فروشندهی نقاشی از نقاش مربوط به پس از جنگ جهانی دوم و حدود نیم قرن پس از زمان مورد نظر ماست. این که هیتلر در آن تاریخ کسی را برای فروش کارهایش در اختیار داشته، جای توجه دارد. به ویژه که این کارگزار فردی قابل اعتماد یا وفادار به هیتلر هم نبوده و آشکارا کسی بوده که از هنر او سوءاستفادهی مالی میکرده است. هیتلر در ۲۰ امرداد سال ۱۲۸۹ (۱۱ اوت ۱۹۱۰.م) از هانیش به خاطر دزدیدن پول فروش تابلوهایش شکایت کرد و در دادگاه پیروز شد و در نتیجه هانیش را هفت روز به زندان بردند. بعدتر هم که هیتلر به سیاستمداری نامدار تبدیل شد، همین هانیش کوشید او را شانتاژ کند و خاطراتی از دوران بینوایی هیتلر منتشر کرد و اینها به قدری جدی بود که بعدتر هیتلر در صدد تعقیب او بر آمد و وقتی الحاق آلمان و اتریش عملی شد، گشتاپو هانیش را دستگیر کرد و اعدام کرد.
نکتهی اصلی دربارهی این دوره از فعالیت هنری هیتلر آن است که او مشتریهای ثابت و مشخصی داشته که نقاشیهایش را میخریدهاند. واسطهی بسیاری از این خریدها یک گالریدار مشهور به نام ساموئل مورگنْشْتِرن[11] بوده که آثار هیتلر را میخریده و آنها را به خریدارانی که داشته میفروخته است. یعنی هیتلر علاوه بر فروش برخی از آثارش توسط دوست آزمندش هانیش، خود هم با خریداران ارتباطهایی داشته و بازاری در میان گالریداران برای آثارش وجود داشته است. شگفت آن که با مرور نام و نشان خریداران آثار هیتلر روشن میشود که بیشتر ایشان یهودی بودهاند و به ویژه یکیشان –وکیلی به نام یوزف فاینگولد[12]– هوادار منظرههایی بودهاند که هیتلر از وین میکشیده است.[13] نکتهای جالب در این بین آن که یکی از خریداران یهودی اثری از هیتلر، زیگموند فروید یا دستیارش بوده[14] و احتمالا در حدود سال ۱۹۱۰م. اثری از او را خریده و در مطبش نهاده است.[15]
پس بدیهی است که هیتلر در دوران وین از راه فروش نقاشیهایش امرار معاش میکرده است، و این کاری است که همهی نقاشان موفق انجام میدادهاند. در واقع نشانهی یک هنرمند حرفهای در دوران مدرن آن است که نقاشیهایش را خود به بازار عرضه میکند و هیتلر هم در این معنا هنرمندی حرفهای بوده است.
تا اینجای کار سه پیشداشت دربارهی آثار هیتلر را وارسی و واسازی کردیم: این که مردود شدن هیتلر در آزمون آکادمی علامت بیاستعدادیاش بوده، این که کمکار بوده و آثار موجود نمایندهی کیفیت کل کارهایش هستند، و این که کارت پستال میکشیده و نقاشیهایش به خاطر فروخته شدن و پیوند با امرار معاش فاقد ارزش هنری بودهاند. حال میتوانیم بی این پیشداوریها، به خود آثارش بنگریم.
- https://www.dw.com/en/hitler-paintings-go-unsold-at-nuremberg-auction/a-47443658 ↑
- https://uk.reuters.com/article/uk-hitler/paintings-attributed-to-hitler-fetch-98000-pounds-idUKTRE53N2LR20090425 ↑
- فست، ۱۳۹۳: ۹۸. ↑
- agent ↑
- Reinhold Hanisch ↑
- John P. Charlton ↑
- Hymen Lipman ↑
- Léon Besnardeau ↑
- Staff, 1966: 51. ↑
- Catterson, 2017. ↑
- Samuel Morgenstern ↑
- Josef Feingold ↑
- Hamann and Mommsen, 2010: 356. ↑
- این داده و چند مورد کارگشای دیگر در این کتاب را مدیون بازخوردهای دقیق و موشکافانهی دوست عزیزم دکتر حامد برزگر هستم. ↑
- https://www.oe24.at/welt/hitler-gemaelde-bei-freud-in-der-praxis/772621 ↑
ادامه مطلب: بخش نخست، گفتار چهارم: دورهی وین
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب