پنجشنبه , آذر 22 1403

دوم: قلمرو خاوری

دوم: قلمرو خاوری

 مسیر انسان خردمند در جریان روند خروج از آفریقا به نسبت روشن است. این را می‌‌دانیم که جمعیت کوچک بنیانگذار آغازین از شمال شرقی آفریقا به ایران جنوبی (شبه جزیره‌‌ی عربستان، آسورستان، سواحل شمالی خلیج فارس تا دره‌‌ی سند) کوچیده‌‌اند و از ایران غربی به باقی نقاط اوراسیا مهاجرت کرده‌‌اند. به ویژه مناطق جنوبی ایران و کرانه‌‌های خلیج فارس احتمالا مانند پناهگاهی برای جمعیت‌‌های مهاجر عمل می‌‌کرده و شواهدی هست که در شرایط کاهش باران و خشک شدن اقلیم جمعیت در این منطقه منقبض می‌‌شده و همزمان با فروکش کردن سطح آب خلیج فارس خشکی‌‌هایی نو به مناطق ساحلی افزوده می‌‌شده که روی هم رفته مساحتش گاهی به قدر انگلستان امروزین بوده است.[1]

G:\pix\projects\هاپلوگروه\-60000 FTDNA-Migration-Map.jpg

خروج از آفریقا احتمالا بین شصت تا هفتاد هزار سال پیش رخ داده و مهاجرت دوم از غرب ایران زمین به اروپای شرقی احتمالا حدود پنجاه هزار سال پیش آغاز شده است.[2] باید این نکته را در نظر داشت که اوراسیا که یک پهنه‌‌ی جغرافیایی عظیم و بسیار پرتنوع است واحد مناسبی برای تحلیل‌‌های دقیق نیست و تقسیم این پهنه به دو بخش اروپا و آسیا هم بنیاد علمی محکمی ندارد و تاریخ تحول جمعیتهای این پاره‌‌ زمین عظیم را خوب صورتبندی نمی‌‌کند. بر این مبناست که در نوشتارهای دیگرم پیشنهاد کرده‌‌ام که اوراسیا به دو بخش قلمرو خاوری (نیمه‌‌ی شرقی اوراسیا از محور هندوکوش به شرق) و قلمرو میانی (از هندوکش به غرب) تقسیم‌‌بندی شود. هریک از این دو قلمرو حدود ده میلیون کیلومتر مربع مساحت دارند و در طول تاریخ به خاطر حضور بزرگترین رشته‌‌کوه دنیا (هندوکش) و بیابان پهناور (گوبی- تاکلاماکان- سیبری) از هم جدا بوده‌‌اند و جمعیتهای انسانی بسیار دشوار و در حجمی کم در میانه‌‌ی آن جا به جا می‌‌شده‌‌اند. بر این مبنا ما در اوراسیا دو قلمرو جغرافیایی متفاوت (خاوری و میانی) داریم که در قلمرو خاوری تمدن اصلی چین است و در قلمرو میانی تمدن اصلی ایران زمین است و بعدتر با فاصله‌‌ای دو هزار ساله تمدن اروپایی نیز در بخشهای غربی قلمرو میانی شکل می‌‌گیرد و تمایز می‌‌یابد.

با در نظر داشتن این تقسیم‌‌بندی‌‌های جغرافیایی می‌‌توان به ترکیب جمعیتی قلمرو خاوری نگریست. نخستین هاپلوگروه‌‌هایی که خارج از آفریقا در جمعیتهای کوچنده به اوراسیا تکامل یافت، C، D و F بر کروموزوم Y بود و بر میتوکندری هم هاپلوگروه‌‌های M، N، و R را داشته‌‌ایم. هاپلوگروه‌‌های C و D مردانه و M زنانه در قلمرو خاوری و بخشهای شرقی آسیای جنوبی تکامل یافتند و در نیمه‌‌ی غربی اوراسیا یعنی قلمرو میانی از هاپلوگروه F مردانه و N و R زنانه مشتق شده‌‌اند.[3]

در فاصله‌‌ی ۶۵ تا ۷۰ هزار سال پیش شکافی میان دو خوشه‌‌ی هاپلوگروهی DE و CF بر کروموزوم مردانه رخ داد[4] و این دو جریانهای موازی نه تنها بافت ژنتیکی اقوام آسیایی، که شاخصهای جمعیت بومیان آمریکا را رقم زدند. هاپلوگروه DE با تکرار یک رشته در کروموزوم Y مشخص می‌‌شود که YAP خوانده می‌‌شود. این ترکیب در بسامدی اندک در دو منطقه‌‌ی مجزا یعنی غرب آفریقا و شرق آسیا یافت شده است. درباره‌‌ی خاستگاه آن سه نظریه وجود دارد.

G:\pix\projects\هاپلوگروه\-4000 genes_language family tree- page 228.jpg

درخت خویشاوندی ژنتیکی جمعیت‌‌ها و خانواده‌‌های زبانی

هَمِر که کاشف این ترکیب ژنتیکی است معتقد بود جهش منتهی به ظهور آن در جزایر آندامان در جنوب هند رخ داده و از آنجا به سایر نقاط – از جمله آفریقا- پراکنده شده است. اما داده‌‌های بعدی نشان داد که بیشترین بسامد جهش YAP (بیش از ۸۰٪) در آفریقا یافت می‌‌شود و بنابراین احتمالا هاپلوگروه D و E در آفریقا شکل گرفته‌‌اند و این دیدگاه سِمینو است. پژوهش تازه‌‌ای که در همین سال (۲۰۱۸.م) انجام شده تبت را نیز به عنوان یکی از خاستگاه‌‌های احتمالی این هاپلوگروه پیشنهاد می‌‌کند.[5] داده‌‌های تکمیلی نشان می‌‌دهد که بین پنجاه تا شصت هزار سال پیش دو خوشه‌‌ی D و E از هم تفکیک شدند و در همین حدود یکی از مشتق‌‌های مهم‌‌شان یعنی D-M174 پدید آمد که در میان مردم تای و تبتی‌‌ها با بسامد ۱۰ تا ۱۲٪ یافت می‌‌شود.

G:\pix\projects\هاپلوگروه\-2000 Japanese_ancestry.jpg

هاپلوگروه D (و مهمترین شاخه‌‌اش: D-M174) احتمالا در حدود شصت هزار سال پیش در آسیای مرکزی تکامل یافته و از آنجا به سمت شمال گسترش یافته است. این شاخص خارج از آسیا نایاب است، اما در تبتی‌‌ها، ژاپنی‌‌ها و بومیان جزایر آندامان بسامد زیادی دارد و در باقی جمعیتها –از جمله جمعیت‌‌های مستقر در شبه قاره‌‌ی هند- نادر و نایاب است. بر اساس داده‌‌های برآمده از این هاپلوگروه روشن می‌‌شود که تبتی‌‌ها و ژاپنی‌‌ها جمعیت‌‌هایی ترکیبی هستند که از آسیای شرقی برخاسته‌‌اند و دو هاپلوگروه اصلی تحول یافته در این منطقه یعنی D و O را دارا هستند.[6]

در حدود سال ۵۰۰ پ.م یایوئی‌‌ها که خاستگاهشان چین بوده و هاپلوگروه O در مردان آنها و شاخص‌‌های A، B ، F، M8a، و M10 در میتوکندری مادرانه‌‌شان غالب است از راه شبه جزیره‌‌ی کره به کیوشو رسیدند و از آن مسیر وارد این قلمرو شدند. امروز ۵۴٪ شاخصهای ژنتیکی طرف پدری و ۶۶٪ شاخصهای مادری مردم ژاپن به این موج اخیر باز می‌‌گردد. با این همه این دو موج مهاجرتی به کلی در هم ادغام شده و امروز مردان ژاپنی از نظر هاپلوگروه‌‌ها بسیار همگن هستند.[7]

هاپلوگروه D-M15 در میان تبتی‌‌ها و جمعیتهای آسیای جنوب غربی که بسامد پایینی از D-M174 دارد بیشتر یافت می‌‌شود. هاپلوگروه D-M55 (یا D1b) در حدود ۲۳ هزار سال پیش تکامل یافته و ویژه‌‌ی جمعیتهای جزایر ژاپن است، و در کره‌‌ای‌‌ها یافت نمی‌‌شود. ۶۰-۶۵٪ از کل مردان مقیم هوکایدو این شاخص را دارند. هاپلوگروه D-P99 هم در میان تبتی‌‌ها و هم در میان مغول‌‌-آلتایی‌‌ها یافت می‌‌شود.[8] اینها همه شاخه‌‌هایی مشتق شده از D-M174 محسوب می‌‌شوند و به همین خاطر برخی این شاخص را یک هاپلوگروه بزرگ چترآسا برای باقی می‌‌دانند.

هاپلوگروه D در خاندان سلطنتی ژاپن هم بسامد بالایی دارد. امپراتور ژاپن هیگاشیمایا حامل هاپلوگروه  D1b1a2 (D-IMS-JST055457/CTS107) است و این شاخصی است که خاندان سلطنتی ژاپن را متمایز می‌‌سازد. این داده نشان می‌‌دهد که به احتمال ۶۰٪ این خاندان از قوم باستانی آینو-جومون مشتق شده‌‌اند. در همین راستا معلوم شده که میناموتو نو یوریتومو که نخستین شوگون ژاپن در عصر کاماکورا است، حامل هاپلوگروه D1b1a2b1a1 (D-Z1504, CTS8093) بوده است.

هاپلوگروه D-M55 که پیش از این D1b نامیده می‌‌شد، ویژه‌‌ی سرزمین ژاپن است و ۳۲ تا ۳۹٪ مردم این منطقه این شاخص ژنتیکی را دارند و بسامد آن در شرق ژاپن و اوکیناوا (۶/۵۵٪) بیش از باقی نقاط است. این مقدار به ویژه در میان مردم آینو که سپیدپوست هستند بیشینه است و به ۵/۸۷٪ جمعیت می‌‌رسد.[9] این هاپلوگروه در سرزمینهای دیگر هم پراکنده شده و بومیان میکرونزی (۵/۹٪)، اهالی کره‌‌ی جنوبی (۴٪) و چینی‌‌های هان (۲٪) هم آن را در بسامدی اندک حمل می‌‌کنند. شکل اجدادی این هاپلوگروه در جمعیت بنیانگذار اهالی ژاپن وجود داشته که در حدود پنجاه هزار سال پیش از آسیای مرکزی به حرکت در آمدند و به سمت شرق کوچیدند و از راه شمال اوخوتسک و مسیر ریوک‌‌یوان در کره‌‌ی جنوبی به ژاپن نقل مکان کردند و در آنجا فرهنگ جومون را پدید آوردند. ماده‌‌ی وراثتی استخراج شده از اسکلت مردی متعلق به فرهنگ جومون که ۳۵۰۰-۳۸۰۰ سال پیش می‌‌زیسته شاخص D1b2a(D-CTS220) را داشته و این نشان می‌‌دهد که فرهنگ یاد شده توسط دارندگان این ترکیب ژنتیکی تاسیس شده است. هاپلوگروه D-M55 پس از استقرار ایشان در این جزایر در حدود ۳۷ تا ۳۸ هزار سال پیش تکامل یافته است.[10]

هاپلوگروه‌‌های دیگری که در رده‌‌ی D می‌‌گنجند عبارتند از D1a1a1 (یا S-PH4979) که هم در ژاپنی‌‌ها و هم در میان قزاق‌‌ها یافت می‌‌شود؛ D1a2a (یا D-P47) که در میان تبتی‌‌ها، مغول‌‌ها، ترک‌‌های اویغور و برخی از جمعیت‌‌های شمال استان یون‌‌نان چین مشترک است؛ و D1a2a1 (یا D-M533) که در میان مغول‌‌ها بسامد بالایی دارد.

نکته‌‌ی جالب این که آینوهای ژاپن که سپیدپوست هستند، همگی هاپلوگروه D-M174 را دارند. در کل بسامد هاپلوگروه D در میان آینوها ۵/۸۷٪ و در میان بومیان جزایر آندامان ۷۳٪ است، در حالی که تنها ۳۵ تا ۴۸٪ ژاپنی‌‌ها حامل آن هستند. این شاخص ژنتیکی با زبانهای تبتی-برمه‌‌ای پیوند دارد و در بسامدی بالا در جمعیتهای مربوط به این زبانها دیده می‌‌شود. مثلا خوشه‌‌های جمعیتی تبتی‌‌ها با بسامد ۳۶ تا ۵۲٪ این شاخص را حمل می‌‌کنند. همچنین در بسامدی کمتر در جمعیتهای زردپوستان چین –هان، میائو، مانچو، شیبِه، یائو، توجیا و ژوانگ- دیده می‌‌شود. این هاپلوگروه در بسامدی کمتر (از ۷/۲ تا ۳/۶٪) در جمعیت‌‌های مغول-ترک‌‌زبان آلتایی جنوبی (نوقا، خالخا، زاخچین‌‌های اویرات)[11] یافت می‌‌شود[12] و در بسامدی پایین‌‌تر (اغلب بین ۱-۳٪) در میان ترک‌‌های ایرانی شده (قزاق‌‌ها، کَلموک‌‌ها،[13] ازبک‌‌ها، اویغورها، منگورها هم وجود دارد و در این بسامد در برخی از جمعیتهای ترک کوچیده به غرب –از عراق گرفته تا رومانی- یافت می‌‌شود.

داده‌‌ها نشان می‌‌دهد که بدنه‌‌ی مردم ژاپن از ترکیب دو موج جمعیتی پدید آمده‌‌اند که جومون و یایوئی خوانده می‌‌شود. نخست جومون‌‌ها که حامل هاپلوگروه D و C مردانه بودند در فاصله‌‌ی ۱۷ هزار سال پیش تا ۲۵۰۰ سال پیش از شمال به هوکایدو و از آنجا به ریوکیو کوچیدند و باقی جزایر ژاپن را مسکونی ساختند. شاخصهایی میتوکندریایی مثل M7a و N9bشاخص این جمعیت است. به ویژه N9b در این بین اهمیت دارد که در ۶۰٪ اسکلت‌‌های عصر جومون در شمال ژاپن وجود داشته است.

از سوی دیگر هاپلوگروه C بسیار کهن است و احتمالا نزدیک به شصت هزار سال قدمت دارد. هاپلوگروه‌‌ C بالاترین بسامد را در جمعیتهای وابسته به قوم مغول دارد. خَلخ‌‌ها (۵/۵۶٪)، مغول‌‌ها (۵۳٪)، مغول‌‌های چین (۷/۴۶٪)، و زاخچین‌‌ها (۷/۴۶٪) که همگی شاخه‌‌های مردم مغول هستند این هاپلوگروه را به فراوانی حمل می‌‌کنند و بسامد آن در قوم مغولیِ دائور در شمال چین (۸/۳۰٪)، قوم هِژهِ‌‌ (۹/۲۸٪) و اوروقِن (۳/۶۱٪) هم بالاست که این دوتای آخری بومی سیبری هستند و به زبان تونگوسی سخن می‌‌گویند. در باقی جمعیت‌‌های قلمرو خاوری مثل ژاپنی‌‌ها و فیلیپینی‌‌ها و تای‌‌ها و مالایی‌‌ها این هاپلوگروه کمیاب (اغلب کمتر از ۵٪) است و در هان‌‌ها (۶-۸٪) نیز اندک است. هرچند در هان‌‌هایی که در تماس با اقوام غربی‌‌تر بوده‌‌اند و در شیان یا لان‌‌ژو مقیم هستند این بسامد بالاتر (۲۰-۲۳٪) است. جالب آن که یک نوار از بسامد کمی بالاتر از این شاخص را داریم که از مانچو‌‌ها (۸/۱۶- ۷/۲۵ ٪) در همسایگی مغولها آغاز می‌‌شود و از سویی تا تبتی‌‌ها (۴-۱/۱۴٪) و از سوی دیگر تا کره‌‌ای‌‌ها (۸- ۸/۱۲ ٪) گسترش می‌‌یابد.

G:\pix\projects\هاپلوگروه\+2000 Geographic-distribution-of-the-Uralic-speaking-populations-and-the-schematic-tree-of-the.png

ترکیب هاپلوگروهی کروموزومی و میتوکندریایی بر سخنگویان به زبانهای اورالی-آلتایی

در حدود ۴۵ هزار سال پیش در شرق حوزه‌‌ی تمدن چینی هاپلوگروه C1a از دل این خوشه زاییده شد و در دو شاخه به خاور و باختر گسترش یافت. شاخه‌‌ی باختری‌‌اش C1a2 را نتیجه داد که آثارش در اسکلت کرومانیون‌‌های اروپایی یافت شده است. هاپلو گروه C1a1 که به سمت خاور کوچ کرد، امروز در جمعیت‌‌های مقیم ژاپن با بسامدی به نسبت پایین (۷-۱۰٪ در اوکیناوا و شیکوکو) یافت می‌‌شود، هرچند در جزایر هوکایدو و کیوشو نایاب است.

هاپلوگروه C2a که همزمان با شاخص پیشین شکل گرفته، کانونی در سیبری داشته و از آنجا به جنوب و غرب گسترش یافته است. مردان آینوها که خالص‌‌ترین‌‌شان در منطقه‌‌ی ساخالین در شمال هوکایدو زندگی می‌‌کنند، با بسامد ۱۵٪ آن را حمل می‌‌کنند و در میان مغولان و مانچوها و کره‌‌ای‌‌ها هم با فراوانی ۳٪ می‌‌توان آن را یافت.

پیچیدگی در ترکیب جمعیت‌‌های آسیایی را می‌‌توان با ردگیری همین شاخصها در یک خاندان مشخص مغول – یعنی چنگیزخان که نوادگان فراوانی داشته- دریافت. امروز از چنگیز خان هیچ نواده‌‌ی مستقیمی به جا نمانده است و خاندان او به شکلی رسمی منقرض شده‌‌اند. با این همه بالا بودن بسامد برخی از هاپلوگروه‌‌ها در مغولستان و سرزمینهای فتح شده به دست مغولان و همگرایی‌‌شان بر نیای یگانه‌‌ای که در زمان چنگیز خان می‌‌زیسته، این احتمال را ایجاد کرده که وی نیای ایشان بوده باشد. بر این مبنا حدس زده می‌‌شود که چنگیز خان حامل هاپلوگروه  C2 (C-M217) و C3c (C-M48) و یا C (C-M130) بوده باشد. پژوهش دیگری با نتایج متفاوت که در ۱۳۹۵ (۲۰۱۶.م) بر آرامگاه‌‌های سلطنتی در مغولستان انجام شده نشان می‌‌دهد که احتمالا چنگیز داری هاپلوگروه|  R-M343 (R1b) بوده است.

G:\pix\projects\هاپلوگروه\+2000 Distribution_of_Haplogroup_C-M217_Y-DNA_-_worldwide.png

توزیع هاپلوگروه C در قلمرو خاوری و آمریکای شمالی

در سال ۱۳۸۳ (۲۰۰۴.م) برای نخستین بار پنج گور دست نخورده از خاندان اردوی زرین که خانواده‌‌ی سلطنتی مغولان هستند، در منطقه‌‌ی تَوان تولگوی در شرق مغولستان کشف شد. از پنج جسدی که در این گور به دست آمد، چهارتایشان هاپلوگروه میتوکندریایی D4 را داشتند. در حالی که پنجمی حامل شخص CZ بود و این نشان می‌‌داد که از طرف مادری خویشاوند بقیه نیست، هرچند همه‌‌ی این ترکیبها به مغولها و مردم آسیای خاوری تعلق دارد. جالب آن که کروموزوم Y این مردان دارای هاپلوگروه R1b-M343 بود که ویژه‌‌ی ایران زمین است. این گور به نوادگان مستقیم چنگیز خان تعلق داشته که با زنانی از قبیله‌‌های متحد اونگود یا هونگیراد وصلت کرده بودند. بنابراین احتمالا خود چنگیز هم چنین هاپلوگروهی را داشته است.[14]

از سوی دیگر سه سردار مغول که گورشان در منطقه‌‌ی شوژوانگ‌‌لو واقع در گوشه‌‌ی شمالی استان هِبِئی کشف شده، به هفتصد سال پیش و دورانی نزدیک به فتوحات چنگیز تعلق داشتند و همگی حامل هاپلوگروه Q بودند. در میان این سه یکی‌‌شان که کورگوز نام داشته و پسر قوبیلای خان بوده ژنوم میتوکندریایی از رده‌‌ی D4m2 داشت و دوتای دیگر حامل شاخص A بودند.[15]

این پیچیدگی در جمعیت‌‌های دیگر قلمرو خاوری نیز یافت می‌‌شود. مثلا هاپلوگروه‌‌های میتوکندریایی شاخص چینی‌‌ها عبارتند از A ،B ،F ،M8a وM10  که در اسکلت‌‌های بازمانده از اواخر عصر جومون ژاپن (۱۵۰۰-۳۰۰ پ.م) هم یافت می‌‌شود. احتمال دارد که این شاخص به مهاجرت گروهی از کشاورزان چینی به شمال ژاپن مربوط باشد و این با شروع کشت برنج و پنبه در این منطقه هم مصادف می‌‌شود.

یک شاخص مهم دیگر این قلمرو هاپلوگروه میتوکندریایی G1 است که در سیبری تکامل یافته و امروز کانون تمرکزش در کامچاتکاست که بیش از نیمی از کل زنان‌‌اش در قوم کوریاک و ایتِل‌‌مِن آن را حمل می‌‌کنند. این شاخص در قوم‌‌های نِگیدال مقیم خارابووسک کرای و قوم چووان ساکن در کامچاتکا هم با بسامدی بیش از ۲۵٪ یافت می‌‌شود. جالب آن که ۲۲٪ از آینوها هم آن را دارند. این هاپلوگروه در میان چینی‌‌ها به کلی غایب است.

هاپلوگروه مهم دیگری که در قلمرو خاوری یعنی شرق آسیا زیاد یافت می‌‌شود، O است. هاپلوگروه O-K18 که به اسم O-F2320 و O1b1 هم خوانده می‌‌شود احتمالا حدود ۲۲ هزار سال پیش در جنوب شرقی هند تکامل یافته است. در قوم‌‌های شومپِن، نیکوباری، جوانگ و بوندا که در جنوب شرقی هند و جزایر خلیج بنگال زندگی می‌‌کنند، تقریبا همه‌‌ی مردان این هاپلوگروه را دارند. این شاخص در چینی‌‌های هان با بسامد ۲۲ تا ۳۰‌‌٪ یافت می‌‌شود در ازبک‌‌ها (۱۹٪) و مغول‌‌ها (۲۲٪) با فراوانی کمتری دیده می‌‌شود. سردار نامدار چینی به اسم کائو کائو که صدراعظم دولت هان شرقی بود، تا جایی که از تحلیل ژنوم نوادگانش بر می‌‌آید، بر کروموزوم Y خود حامل هاپلوگروه O1b-P31 (با نام قدیمی: O2-P31) بوده است که با این خوشه‌‌ خویشاوند است. این نکته را هم باید در نظر داشت که داده‌‌هایی برآمده از کاست‌‌های هندو در شبه‌‌قاره‌‌ی هند نشان می‌‌دهد که بدنه‌‌ی جمعیتی این مردم به جمعیتهای جنوب آسیا و هند و چین نزدیکی دارند و نه به مردم ایران شرقی و نواحی شمالی‌‌تر.[16] یعنی ردپای ژنتیکی آریایی‌‌ها در نواحی شمالی هند محدود مانده و در اندرون این شبه‌‌قاره چندان اثرگذار نبوده است.

G:\pix\projects\هاپلوگروه\+2000 Frequencies_of_Y-DNA_haplogroup_O3-M7.png

توزیع هاپلوگروه O-M7 در قلمرو خاوری

شاخه‌‌ی دیگر این خوشه، هاپلوگروه O-M119 است که احتمالا در حدود سی هزار سال پیش در جنوب چین یا هندوچین تکامل یافته است و چهار موج اصلی از گسترش یافتن جمعیت انسان خردمند در آسیای جنوب شرقی و پراکنده شدن‌‌اش در جزایر گوناگون را می‌‌توان بر مبنای آن بازشناسی کرد. این شاخص ژنتیکی پیوند مستقیمی با زبانهای آسترونزی (رایج در آسیای جنوب شرقی) دارند. اما بر خلاف تصور پیشین از تایوان سرچشمه نگرفته‌‌اند. هرچند بومیان اصلی تایوان و اهالی اندونزی از نظر زبانی خویشاوند هستند و به خوشه‌‌ای باستانی از زبانهای تای-کادای تعلق دارند. این هاپلوگروه در اندونزی و مالزی و فیلیپین و ویتنام بیشترین بسامد را نشان می‌‌دهد و در میان قوم کونگان در قرقیزستان هم ۵٪ مردان آن را حمل می‌‌کنند. گیا لونگ[17] که بنیانگذار دولت ویتنام و اولین شاه این قلمرو در سال ۱۸۰۲.م بود، حامل هاپلوگروه O-M95 بوده است که خویشاوندی از این خوشه محسوب می‌‌شود.

G:\pix\projects\هاپلوگروه\+2000 East_Asian_Y-DNA_haplogroups.jpg

بسامد هاپلوگروه‌‌های کروموزومی Y در قلمرو خاوری

شاخه‌‌ی دیگری از همین درخت، هاپلوگروه O-M122 است که در فاصله‌‌ی ۳۵ تا ۳۰ هزار سال پیش در جنوب شرقی چین تکامل یافته[18] و از آنجا در سراسر جمعیتهای قلمرو تمدنی چین پراکنده شده است. بسامد این هاپلوگروه در میان قوم هان بالاست (۴۶-۷۴٪) و در قوم نایمان که شاخه‌‌ای از مغولها هستند و در قزاقستان زندگی می‌‌کنند هم فراوان یافت می‌‌شود.

در میان هاپلوگروه‌‌هایی که در نیمه‌‌ی شرقی اوراسیا یافت می‌‌شوند، به ویژه Q از این نظر جالب توجه است که تبار مشترک سرخپوستان آمریکا و بومیان سیبری را نشان می‌‌دهد. در این خوشه‌‌ی ژنتیکی هاپلوگروه Q-M242 به ویژه اهمیت دارد، چون پراکندگی چشمگیری را در آسیا نشان می‌‌دهد. در واقع این شاخص در کل قلمرو خاوری و بخش شرقی و مرکزی ایران زمین یافت می‌‌شود و رگه‌‌هایی از آن تا هند و اندونزی هم پیش می‌‌رود. خاستگاه این هاپلوگروه احتمالا مناطق پیرامون دریاچه‌‌ی خوارزم به سمت کوههای آلتایی بوده است. بسامد این شاخص امروز در این منطقه ۳/۲۴٪ است که بیشینه‌‌اش در میان اقوام ترکی-سیبری مثل چِلکان‌‌ها (۶۰٪) و توبالارها (۱/۴۰٪) یافت می‌‌شود و در تاتارهای سیبری بسامد آن به ۳۸٪ می‌‌رسد. بالاترین بسامد این شاخص در آسیا در قوم کِت (کوریاک‌‌های ینی‌‌سئی) یافت می‌‌شود و به ۸/۹۳٪ می‌‌رسد. در قوم سِلکوپ که پیش از این اوستیاک-ساموئیدی خوانده می‌‌شدند و بومی شمال سیبری هستند هم این بسامد به ۴/۶۶٪ می‌‌رسد.[19]

بالا بودن بسامد این هاپلوگروه در میان کِت‌‌ها از این نظر اهمیت دارد که زبان این قوم تنها زبان بازمانده از خانواده‌‌ی ینی‌‌سئی است و این زبانی است که از دید برخی از پژوهشگران خویشاوند زبان نا-دِن محسوب می‌‌شود که در میان سرخپوستان شمال آمریکا رواج دارد، و احتمالا زبان هون‌‌های زرد هم بوده است.[20] البته این پیشنهاد هم مطرح شده که زبان قبایل شیونگ‌‌نو در غرب چین هم به این خانواده تعلق داشته است،[21] اما این خطاست و از آنجا برمی‌‌خیزد که نویسندگانی هون‌‌های زرد که سیبری-مغولی- ترک بوده‌‌اند را با قبایل سکا و هون‌‌های سپید که ایرانی‌‌تبار بوده‌‌اند یکی انگاشته‌‌اند. این خوشه از هاپلوگروه Q در قلمرو تمدنی چین و آسیای جنوب غربی بسامدی اندک (۲-۵٪) دارد و تنها در قوم آخا در شمال تایلند (۶/۵۵٪) و آیِه‌‌یاروادی در برمه (۸/۱۸٪) است که لکه‌‌هایی پربسامد از این ترکیب را می‌‌بینیم.[22]

G:\pix\projects\هاپلوگروه\+2000 Haplogroup_Q_(Y-DNA).PNG

توزیع هاپلوگروه کروموزومی Q

 

 

  1. Rose, 2010.
  2. Soares et al., 2010: R174–R183.
  3. Endicott et al., 2007: 201–228.
  4. Karafet et al., 2008: 830–838.
  5. Cabrera et al., 2018: 98.
  6. Shi et al., 2008: 45.
  7. SATO, et al., 2014: 131-136.
  8. Hammer et al., 2006: 47–58.
  9. Tajima et al., 2004: 187–193.
  10. Shi et al., 2008: 45.
  11. Katoh et al., 2005: 63–70.
  12. Kharkov et al., 2007: 551–562.
  13. Malyarchuk et al., 2013: 804–811.
  14. Lkhagvasuren et al., 2016: e0161622.
  15. Qui et al., 2015: 20130378.
  16. Sahoo et al., 2006: 843-848.
  17. Gia Long
  18. Poznik et al., 2016: 593–599.
  19. Karafet, 2002: 761–789.
  20. Vajda, 2013 : 103-106.
  21. Vovin, 2000: 87–104.
  22. Trejaut, 2014: 77.

 

 

ادامه مطلب: سوم: آمریکا

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب