پنجشنبه , آذر 22 1403

دیباچه

دیباچه

پیدایش شبکه‌‌های مجازی و فراگیر شدنِ استفاده از آن بی‌‌شک یکی از مهمترین نقاط چرخش فناورانه در دوران معاصر ماست. به احتمال زیاد هیچ کشوری در جهان به قدر ایران از پیدایش این فناوری تاثیر نپذیرفته است. ایرانیان در زمانی بسیار کوتاه راه و چاه استفاده از شبکه‌‌های مجازی و به ویژه رخنامه (Facebook) و تلگرام را آموختند، با توجه به جمعیت‌‌شان و ضریب نفوذ اینترنت در کشور با گستردگی و دامنه‌‌ای خیره‌‌ کننده به استفاده از آن روی آوردند و برای نخستین بار از آن برای سازماندهی حرکتهای جمعی و جنبشهای سیاسی بهره جستند.

من خیلی زود به رخنامه پیوستم. در واقع احتمالا به نخستین نسل از کاربران این نرم‌‌افزار در ایران تعلق دارم. دلیلش هم آن بود که کمی پیش از رونق آن با دوستان‌‌مان در شبکه‌‌‌‌ی اورکوت (Orcut) تمرینی کرده بودیم و وقتی رخنامه آمد به سرعت به آن پیوستیم. با این همه سر و کله زدن با دوستان در این فضا وقت و حوصله‌‌ای می‌‌خواست که من در اختیار نداشتم. از این رو تا سال 1392 خودم تقریبا هیچ چیزی روی صفحه‌‌ام نمی‌‌نوشتم. صفحه‌‌ام بیشتر پاتوق دوستانی بود که عکسهایم یا خبرهای مربوط به کلاسهایم را با بقیه شریک می‌‌شدند، و البته ابراز مهر و دوستی‌‌ای که در حوالی زمان زادروزم بسامدش بیشتر می‌‌شد. گذشته از آن که هیچ چیز نمی‌‌نوشتم، نه نوشته‌‌ی کسی را پسند می‌‌کردم و یادداشتی پایش می‌‌گذاشتم و نه درخواست دوستی برای کسی می‌‌فرستادم. از این رو برایم شگفت‌‌انگیز است که چطور همچنان شمار دوستانم زیاد می‌‌شد.

در ابتدای سال 1388 (2009.م) شمار دوستانم بر رخنامه به 681 تن رسیده بود که در آن دوران عددی چشمگیر محسوب می‌‌شد. به ویژه که اصولا صفحه‌‌ام غیرفعال بود. تا پایان این سال شمار دوستان من از هزار تن عبور کرد و 369 تن بدان افزوده شدند. این عده طی سال 1390 (2011.م) دو برابر شد و 1023 تن دیگر به جمعیت یارانم پیوستند. آنگاه در اواخر همین سال به فعال کردن صفحه‌‌ام اندیشیدم و تا یکسال بعد تنها خبرهایی شخصی و گاه چند بیت شعر یا جمله‌‌ای را با دوستانم سهیم می‌‌شدم. با آن که این فعالیت تا پایان سال 1391 همچنان بسیار اندک بود، تا این تاریخ شمار دوستانم از سه هزار تن گذر کرده بود. آنگاه از سال 1392 قدری جدی‌‌تر به رخنامه نگریستم و از آن همچون رسانه‌‌ای برای انتشار آرا و اندیشه‌‌هایم بهره جستم.

این فکر که یادداشتها و نوشتارهای پراکنده‌‌ی رخنامه را روزی در یک مجموعه گردآوری کنم از ابتدای کار در ذهنم بود. برای همین بایگانی‌‌ای از آنچه در رخنامه می‌‌نوشتم فراهم آوردم و جُنگِ رخنامه بر آن مبنا پدید آمده است. در این جنگ‌‌ها، تنها بخشی از آنچه که بر رخنامه منتشر کرده‌‌ام را خواهید خواند. اخبار و مطالبی گذرا و آنچه که وابسته به موقعیت معنا داشته را از این مجموعه حذف کرده‌‌ام و تنها عکسها و مطالب و اشاره‌‌هایی که شاید مستقل از زمان و زمینه برای خواننده جالب باشد را باقی گذاشته‌‌ام. در برخی جاها که بحثی با دوستان در می‌‌گرفته و ارزش نقل کردن داشته، آن را نیز در متن گنجانده‌‌ام.

 

 

ادامه مطلب: پاییز سال 1390

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب