زندگی شبانه در تهران
روزنامهی اعتماد (؟)، زمستان ۱۳۹۳
در زمانهی پیشامدرن، یعنی وقتی که روشنایی شبانهی خانهها را پیهسوز و فانوس و سوخت حیوانی تامین میکرد، ضرباهنگ زندگی مردم با بر آمدن و فرو شدنِ خورشید تنظیم میشد. تاریک شدن هوا با خلوت شدن خیابانهای شهر همراه بود و زندگی اجتماعی در ساعتهای تاریکی معمولا در درون خانه و فضای خانوادگی ادامه مییافت، آن هم برای ساعتهایی محدود، و شبهایی مانند چله که مردم به شبزندهداری بپردازند، اندک بود و با آیینی پشتیبانی میشد.
یکی از پیامدهای ورود مدرنیته به ایران زمین، روشن شدنِ شبها بود. ابتدا استخراج نفت و ارزان شدنِ سوخت، و بعدتر اختراع لامپ برق و تاسیس نیروگاهها، فشارِ مهار کنندهی تاریکی را از روی روابط اجتماعی شبانه برداشت، و به این ترتیب مفهومی به نام «زندگی شبانه» شکل گرفت. زندگی شبانه پدیدهای شهری است، که به گذران اوقات فراغت در محیطی عمومی و بیرون از حریم خانهها دلالت میکند. در تمام شهرهای دنیا، گذار از دوران سنتی به عصر مدرن و به خصوص رواج روشنایی الکتریکی، پیدایش زندگی شبانه را نیز به دنبال داشته است. زندگی شبانه معمولا در محلههایی خاص از شهر متمرکز است، بر محورِ خوردن شام و اصولا خریدِ خوراکیهای آماده گردش میکند، و معمولا با تفریحها و سرگرمیهایی سازمان یافته یا نابسامان همراه است که ممکن است در دامنهی وسیعی نوسان کند، از جشنوارهها و رقص و آواز خیابانی گرفته تا قدم زدن در کنار ویترین فروشگاهها و پرسهزنی بیهدف. در حدی که والتر بنیامین در نوشتارش دربارهی پاریس، همین پرسهزنی و خوشباشی شبانه را یکی از نمودهای مدرنیته میداند.
در جهانِ امروز، زندگی شبانه یکی از عناصر تعیین کنندهی هویت شهرهاست. بسیاری از شهرها به خاطر برنامههای ویژه و مفرحی که برای زندگی شبانهشان دارند شهرت یافتهاند و بخش بزرگی از گردش اقتصادی صنعت گردشگری به جذابیتهای زندگی شبانه باز میگردد. مردم در این فضاست که همشهریانشان را –آشنا یا غریبه- میبینند، با ایشان در تفریحی یا گردشی همراه میشوند، و به این ترتیب هویتی مشترک به تدریج در میان اهالی یک محله و یک شهر شکل میگیرد.
شواهد تاریخی نشان میدهد که زندگی شبانه در شهرهای ایران نیز از دیرباز وجود داشته است. در واقع دیرینه بودن سنت شهرنشینی در کشورمان باعث شده تا برخی از نخستین اشارههای تاریخی به زندگی شبانه، در کتابهایی دیده شود که به تاریخ ایران مربوط میشوند. رد پاهایی از کهنترین شکل زندگی شبانه را در شکلی پیشامدرن و محدود، در سفرنامههای اروپاییانی که در دوران صفوی به ایران سفر کردند، میتوان یافت. همچنین شواهد کهنتری هم هست که نشان میدهد اشکالی ساده از این نوع درهمجوشیدنِ روابط انسانی در شهرهای بزرگی مانند بغداد و ری و هرات و مرو از گذشتههای دور وجود داشته است.
اما در سالهای گذشته، یکی از چیزهایی که در شهرهای کشورمان -به خصوص تهران- جلب نظر میکند، خلوتی شهر در ساعتهای آغازین شب است، و غیابِ چشمگیر و نمایانِ زندگی شبانه. شکلی شبیه به این را تنها در شهرهای چین دیدهام و این در تقابلی چشمگیر است با آنچه که در شبهای پر زرق و برق شهرهای شرقی دیگر (مثل بنارس، دهلی نو، استانبول، کوالالامپور، و بانکوک) میبینیم.
بخشی از این غیاب، به سیاستگذاری شهرداران و مقامات انتظامی شهرها باز میگردد. چنان که مثلا در تهران، از سالها پیش ممنوعیتی وضع شد که از باز ماندنِ رستورانها و فروشگاهها بعد از نیمهشب جلوگیری میکرد. همین تبصره به تنهایی برای فروپاشی زندگی شبانه کفایت میکند، به خصوص وقتی که با مقررات ناگفتهی منع شادخواری و شادمانی جمعی هم ترکیب شود. در شهرهای چین هم مقررات مشابهی حاکم است و به الگویی همسان از غیاب زندگی شبانه در شهرها هم انجامیده است.
دلیلِ منطقی وضع این نوع مقررات برای نگارنده مشخص نیست. چون اگر قصد حفظ امنیت باشد، آمار و تجربهی دهههای گذشته نشان میدهد که مهمترین شاخصِ پیشگیری کننده از جرم و جنایت در خیابانها، شلوغ بودن خیابانهاست، و به این ترتیب با تعطیل شدن زندگی شبانه و سوت و کور شدن گذرگاهها، در عمل ضریب امنیت رهگذران در ساعتهای تاریکی پایین میآید.
اما این تلاش برای خلوت کردن شهر در ساعتهای تاریکی، خودِ زندگی شبانه را در شهرهای ایران از میان نبرده است. بلکه آن را به فضای سنتیترِ درونِ خانه تبعید کرده است. به این ترتیب بزمِ شبانه که تعریفی مشخص و بسیار دیرینه در فرهنگ ایرانی دارد، در دهههای گذشته دگردیسی یافته تا مینیاتوری –و گاه کاریکاتوری- از زندگی شبانه را در خود جای دهد. یعنی بخش بزرگی از جمعیت با وجود غیاب زندگی شبانه در خیابانها، همزمان با تاریک شدن هوا به بستر نمیروند، و همچنان تا پاسی از شب گذشته بیدار هستند. قسمتی از این جمعیت، شکلی از معاشرت و ارتباط اجتماعی را در این ساعتهای شبانه تجربه میکنند که به مدلسازی ساده شده و ابتداییای از همان زندگی شبانه شباهت دارد. یعنی بزم ایرانی که امری بود مبتنی بر روابط خانوادگی-همسایگی (مهمانی) یا روابط فرهنگی- هنری (مجلس شعر و سرود و بحث)، از محتوای معنایی قدیمی خود تهی شده و به فضایی بدل شده که ارکان اصلی زندگی شبانه (خوردن خوراک دسته جمعی، آشنایی با غریبهها، رقص و آواز) در آن مرکزیت یافتهاند. در واقع پدیدهای که در رسانههای رسمی با اسم «پارتیهای شبانه» در ردیف جرایمی مانند قتل و دزدی و قاچاق مورد اشاره قرار میگیرد، به سادگی همان زندگی شبانهی عادی است که از خیابانها به خانهها کوچیده است. شکی نیست که ممکن است در این پدیدار نوظهور که بین فضای عمومی و خصوصی قرار گرفته، جرایمی و مسائلی هم پیش آید. اما به نظرم مسئول آن کسانی هستند که پیدایش چنین پدیدهی غریبی را رقم زدهاند. چرا که بهترین تصحیح کنندهی اخلاق، «چشم دیگری» است و در خیابانها چشمان هوشیار بیشتری کردار مردمان را مینگرند، تا در «پارتیهای شبانه» که دلالتشان در برخی رسانهها با آداب پاگانی و قربانیهای خونین شیطانپرستانِ تخیلی پیوند خورده است، و چه بسا که به جای این تصاویر رنگین، انعکاسی ساده از همان زندگی شبانه باشد، در خانمان شهروندان.
امروز دو دسته از برداشتها و نگرانیها دربارهی زندگی شبانه، به خصوص در پایتخت به گوش میرسد. یک صدا، به دلسوزانی تعلق دارد که رونق شهر و امنیت خیابانها و جذابیت گردشگرانهی تهران را وابستهی تکوین زندگی شبانهی سالم و شایستهای در آن میبینند. صدای دوم از تحلیلگرانی بر میخیزد که رابطهی علی میان زندگی و شبانه و امنیت را واژگونه میدانند و فکر میکنند ناامنی خیابانها در شبانگاه علتِ زوال زندگی شبانه است. البته در این نکته شکی نیست که خلوت کردنِ خیابانها به ناامنی دامن میزند. اما شاید گوشزد کردنِ این نکته بد نباشد که آب، عاقبت سرازیری را پیدا میکند و شهری نیست که غیابِ زندگی شبانه در آن امری پایدار و مستمر باشد. چندی پیش این بخت دست داد که جریان تحول سیاسی در برمه و به قدرت رسیدن آنسانسوچی در این کشور را از نزدیک ببینم. جالب آن بود که تا پیش از این تحول، خیابانهای یانگون (پایتخت برمه) خلوت و تاریک و سوت و کور بود، به همان سبک و سیاقی که در چین دیده بودیم، اما بعد از این تحول به سرعت رونق به خیابانها بازگشت و جالب آن که صف دراز کتابفروشهای دستفروش بود که در خیابانها به چشم میخورد. از این رو میتوان خوشبین بود که بیگمان دیر یا زود این ممانعتهای کارشناسی نشده برطرف خواهد شد و سیاستی درست برای ساماندهی زندگی شبانه در شهرهایی مانند تهران تدوین خواهد گشت و آنگاه بار دیگر خیابانهایمان از شلوغی و رونق روزگار قدیم بهره خواهد برد.
ادامه مطلب: دربارهی سواد