سال ۱۲۷۷
روز هفتم فروردین سال ۱۲۷۷ سید احمد خان که از بازماندگان درباریان گورکانی هند بود، درگذشت. او مفسر قرآن و بنیانگذار دانشگاه اسلامی علیگَره بود و آموزش علوم مدرن را در میان مسلمانان تشویق میکرد. در همین فروردین ماه گروههای حیدری و نعمتی در اردبیل با هم درگیر شدند و جنگی شهری میانشان در گرفت که به شورشی عمومی بر ضد نظامالسلطنه حاکم شهر منتهی شد. این آشوبها باعث شد دولت نظامالسلطنه را عزل کند و علی خان والی را به جایش به اردبیل بفرستد و او هم با دشواری فراوان و بعد از تبعید میرزا علی اکبر سردستهی نعمتیها توانست به طور موقت آرامش را برقرار کند.
سربازان آمریکایی در حال حرکت برای فتح فیلیپین
سید احمد خان
ویلیام گلادستون
اوتو فون بیسمارک
روز دوم اردیبهشت جنگ دریایی میان آمریکا و اسپانیا آغاز شد و ناوگان آمریکا یک کشتی بازرگانی اسپانیایی را گرفت و بندرهای کوبا را محاصره کرد. فردایش اسپانیاییها دریاسالار پاسکوال سِروِرا را با چند کشتی به سوی کوبا گسیل کردند و فردایش (چهارم اردیبهشت) آمریکا رسما به اسپانیا اعلان جنگ داد. آنگاه در یازدهم اردیبهشت نیروهای دریایی دو کشور در خلیج مانیل با هم درگیر شدند و آمریکا با غرق کردن چندین کشتی اسپانیایی برندهی میدان شد. جنگ میان دو کشور پنج ماه به درازا کشید و در آن آمریکاییها با ۷۲ هزار نفر سرباز از حدود صد هزار شورشی در مستعمرههای اسپانیا در فیلیپین و کوبا حمایت کردند و توانستند با هم بر ۲۵۲ هزار سرباز اسپانیایی مهاجم غلبه کنند. سپس آمریکاییها به جان شورشیان افتادند و آنان را سرکوب کردند و جایگزین اسپانیاییها شدند.
دو روز بعد از این جنگ در سیزدهم اردیبهشت گلدا مِیِر در کیف زاده شد و بعدها به نخستین رئیس جمهور اسرائیل بدل شد. ده روز بعد در بیست و سوم اردیبهشت سلطان هشامالدین عالمشاه فرمانروای مالزی به دنیا آمد و هفتهی بعدش در ۲۹ اردیبهشت ویلیام گلادستون نخست وزیر انگلستان فوت کرد.
گلدا میر
فدریکو گارسیا لورکا
سلطان هشامالدین عالمشاه
روز هفتم خرداد یک وکیل دادگستری ایتالیایی که در ضمن عکاس آماتور هم بود و سِکوندو پیا نام داشت، برای نخستین بار از کفنِ تورین عکس گرفت و آن را به صورت نگاتیو چاپ کرد و نشان داد که نقش صورت مردی را نشان میدهد. این کار به شهرت فراگیر این کفن دامن زد و به تدریج آن را به یکی از اشیای مقدس کلیسای کاتولیک تبدیل کرد. این کفن کتانی که ۴/۴ در ۱/۱ متر اندازه دارد، از آثار باستانیای بود که در کلیسای شهر تورین وجود داشت و مردم آن را مقدس میدانستند. چون نقش بدن و چهرهی مردی رویش افتاده بود و میگفتند این تصویری از حضرت عیساست که هنگام کفن کردناش در این پارچه بر روی آن ثبت شده است. این نقش وقتی به صورت منفی (نگاتیو) نگریسته شود واضحتر و معنادارتر است و به همین خاطر نخستین عکس از آن اهمیتی چنین چشمگیر پیدا کرده است. این کفن البته اثری جعلی است و آزمایشهای کربن ۱۴ نشان داده که در قرون وسطا و بین سالهای ۱۲۶۰ تا ۱۳۹۰ بافته شده است.
البته در خرداد ماه علم هم پا به پای خرافات توسعه مییافت. چون در هفدهم این ماه ویلیام رَمزی و موریس تراوِرس در لندن عنصر نئون را کشف کردند. سه روز پیشتر در چهاردهم خرداد علی خان امینالدوله از صدارت عزل شد و فردایش (در پانزدهم خرداد) فدریکو گارسیا لورکا شاعر چپگرای اسپانیایی در اندلس زاده شد.
شورشیان قوم تاگالوگ در فیلیپین
غرق شدن کشتی اسپانیایی رِینا کریستینا در خلیج مانیل
در ۱۹ خرداد دولت انگلستان به زور منطقهی هنگ کنگ را که در اشغال نظامیاش بود، طی قراردادی برای ۹۹ سال از چین اجاره کرد. شکوفایی استعمار نوی آنگلوساکسونها اما با افول استعمار قدیم اسپانیاییها همراه بود. چون سه روز بعد در ۲۲ خرداد اسپانیا پس از شکست خوردن از شورشیانی که با آمریکا پشتیبانی میشدند، استقلال فیلیپین را پذیرفت. در ۱۱و ۱۲ تیرماه هم جنگ بزرگی در کوبا در گرفت که در جریان آن ناوگان اسپانیا در کارائیب نابود شد. در این میان روز ۲۷ خرداد موریس کرنلیوس اشر زاده شد که هنرمند بزرگ و ژرفنگری از آب در آمد. در اول تیرماه هم اریش ماریا ریمارکه داستاننویس آلمانی چشم به دنیا گشود که بعدتر رمان مشهور «در غرب خبری نیست» را نوشت. در پنجم تیر ویلی مِسِراشمیت به دنیا آمد که طراح صنعتی مهمی شد و هواپیماها و تفنگهایی با برچسب نام خود ساخت. نمونهاش هواپیمای مسراشمیت بی اف ۱۰۹ او پس از ایلیوشین روسی پرکاربردترین هواپیمای جنگی تاریخ بوده و در جنگ جهانی دوم ۳۴ هزار دستگاه از آن ساخته شد. در ۲۳ تیرماه هم یوسف وهبی به دنیا آمد که به هنرپیشه و کارگردان نامداری در سینمای نوپای مصر تبدیل شد.
لوئیجی لوچنی پس از ترور ملکه اتریش
کالب بردهام
کفن تورین
تروفیم لیسنکو
پگی گوگنهایم
یوسف وهبی
هنری مور
گسترش استعمار آنگلوساکسونها به قلمروهای متمدن و مستعمرههای قدیمی منحصر نمیشد و در همهی جبههها نمود داشت. نمودش آن که در هفتم تیرماه آمریکاییها هم «فرمان کورتیس» را اعلام کردند که بر مبنای آن قلمرو سرخپوستانی که پیشتر طی قراردادی با ایشان به رسمیت شمرده شده بود، به زور از ایشان ستانده میشد و زمینهایش به سپیدپوستان واگذار میشد. این فرمان مبنای تاسیس ایالت اوکلاهاما تا ۹ سال بعد بود. سرخپوستان مورد نظر پنج قبیله بودند (چیروکی، چیکاساو، چوکتاو، موسکوگی و سِمینول) که پیشتر سادهلوحانه پیشنهادهای صلح سفیدپوستان را باور کرده و از قلمروهای قدیمیشان به منطقهی کنونی عقب نشسته بودند و حالا ۹۰ میلیون آکر از سرزمین خود را از دست میدادند. نُه روز بعد در شانزدهم تیر هم آمریکاییها هاوایی را گرفتند و به قلمرو کشور خود افزودند.
اریش ماریا ریمارکه
از نقاشیهای اشر
ویلی مسراشمیت
متن اجارهنامهی ۹۹ سالهی هنگکنگ به انگلستان
روز سوم امرداد نیروهای آمریکایی در پورتوریکو پیاده شدند و به نبرد با اسپانیاییهایی پرداختند که از پیش آنجا را در اختیار داشتند و مستعمرهچیهای سابق این جزیره محسوب میشدند. در ۲۱ امرداد اسپانیاییها از کوبا بیرون رانده شدند و فردایش در ۲۲ امرداد در فیلیپین هم تسلیم شدند و مانیل را به آمریکاییها تسلیم کردند. از آن سو روز دوم شهریور رهبران دو قبیلهی سرخپوست چیکاساو و چوکتاو ناچار شدند قراردادی را با دولت آمریکا امضا کنند که به فرمان کورتیس رسمیت میبخشید و زمینهایشان را از دستشان بیرون میکرد.
در این بین روز هشتم امرداد هنری مور مجسمهساز آمریکایی زاده شد و در همین روز اوتو فون بیسمارک صدراعظم لایق آلمان درگذشت. حدود یک ماه بعد در چهارم شهریور پِگی گوگِنهایم به دنیا آمد که تاجر معروف آثار هنری بود و پشتیبان هنر مدرن. بعد در هفتم شهریور تروفیم لیسِنکو زاده شد که بعدها به گیاهشناس محبوب استالین بدل شد و در نابود کردن علم زیستشناسی در شوروی نقش مهمی ایفا کرد. در هشتم شهریور هم یک داروساز آمریکایی به اسم کالِب برَدهام شربتی درست کرد و فروخت که اسمش را گذاشت پپسی کولا. نوشابهی او تا این تاریخ به اسم خودش «شربت بْرَد» نامیده میشد. اسم پپسی کولا هم از آنجا آمده که او فکر میکرد این نوشابه که با عصارهی گیاه کولا درست شده بود، به گوارش غذا کمک میکند. بنابراین بخش اول اسمش را از آنزیم گوارشی پِپسین گرفت. یازده روز بعد در هجدهم شهریور استفن مالارمه ادیب و شاعر فرانسوی جان سپرد.
استفان مالارمه
نمایندگان اولین کنگرهی سوسیال دموکراتهای روس
مار شاربل مخلوف
روز ۱۱ شهریور سپاهیان انگلیسی به فرماندهی هربرت کیچِنِر سردار خونخوار و غارتگر بریتانیایی به سمت سودان پیشروی کردند و در نبرد اُمدورمان (در نزدیکی خارطوم) بر ارتش سودان غلبه کردند. بیست و شش هزار نفر سرباز انگلیسی و مصری زیر فرمان کیچنر میجنگیدند و سپاهیان سودانی به گزارش انگلیسیها دو برابر ایشان جمعیت داشتند، اما با توجه به دلیری سودانیها و آمار کشتگانشان، چنین مینماید که هردو ارتش هماندازه بوده باشند.
سودانیها پیرو احمد بن محمد مشهور که مهدی سودانی بودند و زیر فرمان یکی از سرداران لایقاش به اسم عبدالله تاشی میجنگیدند. جالب آن که هردو طرف هم با کلیدواژگانی پارسی خود را میخواندند. کیچنر به خودت لقب «سردار» داده بود و بین مصریها با نام «سردار کیشنر» شناخته میشد. از آن سو سربازان مهدی سودانی هم خود را «درویش» مینامیدند و لقب سرکردههایشان «درویش امیر» بود. ویژگی جالب دیگر این نبرد این بود که برخی از عناصر و افرادی در آن گرد آمده بودند که بعدها بسیار اثرگذار شدند. یکیاش، مسلسل ماکسیم بود که تازه اختراع شده بود و این یکی از نخستین جنگهایی بود که در آن کاربردش آزموده شد. دیگری وینستون چرچیل بود که در این نبرد شرکت داشت و هنوز افسری به نسبت فروپایه بود با تبار اشرافی که خشونتی غیرعادی نسبت به مردم بومی نشان میداد. در نهایت انگلیسیها که به مسلسل و توپخانهی سنگین مجهز بودند، طرف مقابل را کشتار کردند و در نتیجه دوازده هزار سودانی به قتل رسید و سیزده هزار تن دیگر به سختی زخمی شد.
سپاهیان انگلیسی در اُمدورمان
مسلسل ماکسیم در اُمدورمان
یک هفته بعد از نبرد امدورمان در نوزدهم شهریور یک آنارشیست ایتالیایی به اسم لوئیجی لوچِنی الیزابت ملکهی اتریش را به قتل رساند. روز سیام شهریور هم ملکهی چین چیشی دست به کودتا زد و امپراتور گوانگشو را از قدرت عزل کرد و به اصلاحات صد روزهی او در دستگاه اداری و حکومتی چین پایان داد.
درویش امیر در امدورمان
مرگ دلیرانهی علمدار درویشان به روایت انگلیسیها
وینستون چرچیل در امدورمان
روز ۱۱ مهر دستهای از قوای نظامی آمریکا برای اشغال زمینهای سرخپوستان به سمت دریاچهی لیچ در مینِهسوتا پیشروی کردند و با مقاومت قبیلهی چیپِهوا و به ویژه طایفهی جنگاور اوجیبوِه روبرو شدند و در نبرد شوگِرپوینت شکست خوردند و وادار به عقبنشینی شدند. این واپسین مقاومت مسلحانهی سرخپوستان آمریکا در برابر دولت سفیدپوستان بود. کمی بعدتر ارتش آمریکا با کشتار این سرخپوستان قلمروشان را تسخیر کرد و قدرت نظامیشان را به کلی از بین برد.
روز مهرگان (۱۶ مهر) این سال در اشتوتگارت کنگرهی حزب سوسیال دموکرات آلمان آغاز به کار کرد و مسئلهی اصلیاش آرای ادوارد برنشتاین بود که تجدید نظرطلب بود و طرد سیاست انقلابی و خشونتآمیز مارکس را پیشنهاد کرده بود. در این کنگره رزا لوکزانبورگ به خاطر مخالفت شدیدش با برنشتاین شهرتی به دست آورد و کارل کائوتسکی و اگوست ببل دیدگاه خود را دربارهی آرای برنشتاین بیان کردند که بیشتر انتقادآمیز بود. ده روز بعد (۲۶ مهر) علی محمد خان کاشانی اولین شماره از روزنامهی ثریا را در قاهره منتشر کرد که به زودی به یکی از کانونهای خبری مهم مشروطهخواهان تبدیل شد. در همین روز آمریکاییها در پورتوریکو بر اسپانیاییها غلبه کردند و این جزیره را از آنها گرفتند.
آبان ماه با مقاومت مردم بومی در برابر مستعمرهچیها مصادف بود. در یازدهم آبان نیروهای بای بورِه پس از ماهها مقاومت دلیرانه درهم شکسته شدند و رهبرشان به اسارت انگلیسیها در آمد. بای بوره یک رهبر معنوی مسلمان و رزمآرایی درخشان بود که سراسر شمال سیرالئون را زیر فرمان داشت و در برابر پیشروی انگلیسیها در آفریقا مقاومت میکرد. در سال ۱۲۷۲ دولت انگلستان مالیات سنگینی بر بومیان آفریقایی وضع کرد که «مالیات کلبه» نام گرفت و در عمل به معنای غارت منظم و کامل اموال بومیان بود. بای بوره این قانون را مردود دانست و شورش موفق و پردامنهای را بر ضد حاکمیت انگلیسیها برانگیخت. او در نهایت در یازدهم آبان شکست خورد و اسیر شد.
امضای عهدنامهی پاریس و پایان جنگ اسپانیا و آمریکا
بای بوره در هنگام اسارت به دست انگلیسیها
روز ۱۴ آبان فیلیپینیها در جزیرهی نِگروس بر حاکمیت استعمارگران اسپانیایی شوریدند و فرنگیها را بیرون کردند و جمهوری نگروس را پدید آوردند که عمری کوتاه داشت و سال بعدش توسط آمریکاییهایی که جانشین اسپانیاییها شده بودند، سرنگون شد. در سیام آبان هم رنه ماگریت نقاش سورآلیست بلژیکی زاده شد.
زنان طایفهی اوجیبوه بر قایقی روی دریاچهی لیچ
رنه ماگریت
جزیرهی نگروس در منطقهی فیلیپین
روز ۱۹ آبان در ادامهی ناآرامیهایی که در شهرهای آمریکا در تقابل با دادن حقوق مدنی به سیاهپوستان برخاسته بود، نوعی کودتای خونین در شهر ویلمینگتون در کارولینای شمالی شکل گرفت. در این شهر روزنامهای چاپ میشد به اسم دِیلی ریکورد که از حقوق سیاهپوستان دفاع میکرد، و باید توجه داشت که در این دوران هنوز سیاهان حقوقی برابر با سپیدپوستان نداشتند و اصولا آزاد بودن و حضورشان در جامعه بود که مورد اعتراض سفیدپوستان نژادپرست بود. در این روز گروهی مسلح مشتمل بر چهارصد نفر به ادارهی این روزنامه حمله بردند و آنجا را سوزاندند و ویران کردند. درگیریهای مسلحانهی دیگری هم در شهر رخ داد و فرمانداری و شهرداری به دست مردان مسلح اشغال شد و محلههای سیاهپوستان مورد حمله قرار گرفت و غارت شد و به آتش کشیده شد. بین شصت تا سیصد نفر در این میان به قتل رسیدند که تقریبا همه سیاهپوست بودند. قاتلان هرگز محاکمه و مجازات نشدند و تا حدود یک قرن بعد در کتابهای تاریخی این واقعه را به صورت سرکوب شورش سیاهپوستان روایت میکردند، تا آن که کتابها و مقالههایی پژوهشی دربارهاش نگاشته شد و حقیقت برملا شد.
یک خانوادهی سیاهپوست ویلمینگتون پیش از رانده شدن از شهر
دفتر روزنامهی دیلی ریکورد پس از سوزانده شدن
روز پنجم آذرماه کارل تْسیگلر شیمیدان نامدار آلمانی زاده شد که در ساخت پلیمرها نقشی مهم ایفا کرد و جایزهی نوبل گرفت. در هشتم آذر هم سی اس لوئیس نویسندهی انگلیسی به دنیا آمد که «سالنامهی نارنیا» را نوشت. روز هجدهم آذرماه یکی از دو «شیر تْساوُو» کشته شد. تساوو منطقهای در کنیا است که انگلیسیها داشتند در آنجا خط راهآهن کنیا به اوگاندا را میساختند. آنان کارگرانی هندی را برای انجام این کار به بیگاری گرفته و به آن منطقه آورده بودند و یک ناظر انگلیسی با گروهی سرباز بر فعالیتشان نظارت میکردند. اما کار ساخت و ساز به خاطر حملههای پیاپی دو شیر بییال نر به اردوگاههای کارگران در آستانهی توقف قرار گرفت. پس از آن بیست سرباز «سپاهی» هندی که در دلیری شهرت داشتند را به منطقه آوردند و ایشان در این تاریخ اولین شیر را شکار کردند که گربهسان غولپیکری بود و حدود سه متر طول داشت. بیست روز بعد شیر دوم هم کشته شد. بنا به گزارشهای حاضران در محل این شیرها طی ۹ ماه تاخت و تازشان بین ۳۵ تا ۱۳۰ انسان را کشتند.
لاشهی شیرهای تساوو
فردای آن روز (۱۹ آذر) آمریکا و اسپانیا عهدنامهی پاریس را امضا کردند و جنگ میان دو کشور پایان یافت. بر مبنای این معاهده اقتدار امپراتوری اسپانیا در هم شکست و پس از چهارصد سال از واپسین مستعمرهاش در آمریکا که کوبا بود، بیرون رانده شد. آمریکاییها تا این لحظه خود را پشتیبان جنبشهای استقلالطلبانهی مردم این مناطق معرفی میکردند و چنین مینمود که با شعارهای ضد استعماری ایشان همراه هستند. اما هنگام عهدنامهی پاریس رهبران مردم فیلیپین و کوبا و پورتوریکو را در مذاکرات راه ندادند و به سادگی این قلمروها را از مالکیت اسپانیا به آمریکا منتقل کردند. در همین روزها کاشف السلطنه وارد بمبئی شد و شروع کرد به گردآوری اطلاعات دربارهی کاشت چای و مقدمهچینی برای این که چایکاری را به ایران هم وارد کند.
روز سوم دیماه مار شاربِل مَخلوف قدیس مسیحی مارونی در لبنان درگذشت. او راهبی مسیحی بود که در نزدیک کردن مسلمانان و مسیحیان به هم و ایجاد همدلی و دوستی میانشان بسیار میکوشید و بعدتر در کلیسای کاتولیک هم به عنوان قدیس اعتبار یافت. چون مشهور بود که بیماری زیارت کنندگان مقبرهاش در عینالزرقه لبنان درمان میشود. دو روز بعد روز پنجم دیماه ماری کوری و پیر کوری اعلام کردند که عنصری به اسم رادیوم را کشف کردهاند. سه روز بعد در هشتم دی نمایش «پرندهي دریایی» آنتون چخوف در مسکو بر صحنه رفت. فردایش در نهم دیماه ام کلثوم خوانندهی نامدار مصری به دنیا آمد. در ۲۷ دی هم آل کاپون زاده شد.
وْسِوولود مِيِرهولد برای ایفای نقش کنستانتین «مرغ دریایی» را میخواند
پیر و ماری کوری هنگام آزمایش رادیوم
روز دهم دی ژوزف واشِه (Joseph Vacher) قاتل سریالی فرانسوی با گیوتین اعدام شد. این قاتل را اغلب با «جک درنده» مقایسه کردهاند که ده سال پیش در لندن وحشت آفریده بود. این مرد یکی از سربازان ارتش استعماری فرانسه بود که به اعمال خشونت شهرتی داشت و دو بار هم خودکشی کرده بود. به خاطر همین خودکشیها عضلات نیمی از صورتش فلج شد و چهرهای مهیب پیدا کرد. او طی سال پیش از دستگیریاش بین یازده تا ۲۷ دختر و پسر جوان فرانسوی که اغلبشان چوپان بودند را دزدید و مورد تجاوز قرار داد و بدنشان را تکه تکه کرد. دربارهی جنایتهایی که قاعدتا پیش از آن در مستعمرهها و در حق مردم بومی کرده بود، هرگز تحقیقی انجام نشد.
روز شانزدهم دی لرد کرزن به حکومت مستعمرهی هند رسید و او سیاستمداری متفرعن بود که سراپا در خدمت امپریالیسم بریتانیا بود و بعدتر به وزارت امور خارجه هم رسید و با ایرانیان هم درگیری فراوان داشت. در ۲۹ دیماه انگلیسیها که سودان را فتح کرده و به باد غارت داده بودند، آنجا را هم به قلمرو مستعمراتی پیشین خود یعنی مصر منضم ساختند.
لرد کرزن و همسرش در راه بازدید از معبد بودایی سانچی (۱۸۹۹.م)
ژوزف واشِه
روز اول بهمنماه شرکت اُپل در آلمان تاسیس شد و آغاز کرد به ساخت خودرو. دو روز بعد در سوم بهمن اِمیلیو آگونالدو که از بومیان فیلیپین و انقلابیون نامدار بر ضد استعمار اسپانیا بود، به ریاست جمهوری دولت نوپای جمهوری فیلیپین رسید. او نخستین کسی بود که در کشوری آسیایی به مقام ریاست جمهوری دولتی مدرن میرسید. این دولت البته عمری کوتاه داشت و آمریکاییها چند روز بعد در پانزدهم بهمن به فیلیپین حمله کردند و پس از کشتارها و ویرانگریهای بسیار که دو سال به درازا کشید، این جمهوری را از میان بردند.
در ۲۶ بهمن هم تزار روسیه اعلام کرد که حق وتوی تصمیمهای مجلس فنلاند را دارد، و به این ترتیب این کشور را تابع قلمرو خود قلمداد کرد. فنلاندیها که خود را کشوری مستقل و متحد با روسیه میدانستند، به این تصمیم واکنشی شدید نشان دادند و دولتشان را تغییر دادند و وقتی مورد حملهی روسیه قرار گرفتند، سرسختانه جنگیدند. در این بین در روز نهم بهمن آلفرد سیسلی نقاش امپرسیونیست فرانسوی و در ششم اسفند پاول رویتر بنیانگذار خبرگزاری رویتر هم درگذشتند. این دومی همان بود که در ۱۲۵۱ با ناصرالدین شاه هم قراردادی شبهاستعماری بسته بود.
روز دهم اسفند یک افسر انگلیسی به اسم جرج روس-کِپِل به رسم گلهدزدی و غارت محلی پیوست و به قلمرو قبیلهی شمخانی در درهی خرم افغانستان امروز حمله برد و عدهای را کشت و صد نفر را به اسارت گرفت و سه هزار گاو این طایفه را غارت کرد! آخرش هم به عنوان حسن ختام سال ۱۲۷۷، در ۲۹ اسفند هم در زندان سینگ سینگ در آمریکا برای اولین بار زنی را با صندلی الکتریکی اعدام کردند. این زن مارتا پلِیس نام داشت و دخترخواندهاش را به قتل رسانده بود.
سرهنگ جرج روس-کپل
امیلیو آگونالدو
اولین خودروی اپل
در همین سال ۱۲۷۷ جلد نخست از کتاب «پژوهش در زبانهای بنگال» در کلکته به چاپ رسید که در راستای کوشش انگلیسیها برای برکشیدن زبانهای قومی و محلی به مرتبهی زبان ملی بود و طرد زبان پارسی که دژ استوار مقاومت در برابر نفوذ فرهنگی بریتانیاییها بود. شرکت فنی هنری آدامز که هنوز هم باقی است و نقشی برجسته در توسعهی فناوری مهندسی قرن بیستم در آمریکا داشت هم در همین سال توسط یک مهندس بیست و دوسالهی آلمانی در بالتیمور تاسیس شد. راکفلر هم شرکت نفتی خود را در این سال با چند شرکت دیگر ادغام کرد و به این ترتیب ۸۴ ٪ بازار نفت آمریکا را در اختیار خود گرفت.
ام کلثوم در کودکی با پدرش ابراهیم بِلطاغی
چارلز گوردون پاشا حاکم سودان
مارتا پلیس
مستعمرههای غرب در آسیای جنوب شرقی
قلمرو مهدی سودانی
در سال ۱۲۷۷ دنیای سینما هم دستخوش تحولاتی شد. مهمترین نوآوری آن که آمریکاییها شروع کردند به ساختن فیلمهایی تبلیغاتی و نیمه مستند تا جنگشان با اسپانیا را در چشم مردمشان مشروع و حماسی جلوه دهند. سرهنگ ویلیام نیکولاس سِلیگ در این زمینه پیشتاز بود و به نوعی میتوان او را بنیانگذار سینمای تبلیغاتی جنگ دانست. او در این سال سه فیلم کوتاه سیاه و سفید ساخت به نام «بازی سربازان»، «روز شستشو در اردوگاه» و «اولین رژهی گُردان»، که همه از زندگی داوطلبان اعزام به مستعمرات در ایلینویز گرفته شده بود. این افسر آمریکایی شیفتهی صنعت فیلم بود و دو سال پیشتر کمپانی «پُلیاسکوپ سلیگ» را تاسیس کرده بود که بعدتر یکی از اولین نسخهها از فیلم «جادوگر شهر اُز» را تولید کرد. نشانهی دیگری که اعتبار یافتن سینما در مقام ابزاری سیاسی را نشان میداد، نمایش فیلم به آب انداختن رزمناو هلال (کرسنت) برای ملکه ویکتوریا بود.
ژرژ ملیه
ویلیام نیکولاس سلیگ
صحنهای از «ماه در یک متری»
این را هم باید به یاد داشت که در ۱۲۷۷ بود که توماس ادیسون فیلم «توپبازی» را ساخت که ثبت دقایقی از بازی بسکتبال بین دو تیم آمریکایی بود. کمپانی ادیسون در همین سال اولین فیلم تبلیغاتی را هم ساخت که « Dewar’s It’s Scotch» نام داشت. ژرژ مِلیِه هم «ماه در یک متری» را ساخت که نمونهای آغازین از فیلمهای ژانر تخیلی-افسانهای محسوب میشد. از نظر تکنیک سینمایی این سال از این نظر اهمیت دارد که انگلیسیها هم به جرگهی مبتکران صنعت سینما پیوستند و دو نوآوری مهم انجام دادند: نخست «بیا بریم، دو!» (Come Along, Do!) که فیلمی کمدی اثر رابرت دبیلو پاول بود و یک دقیقه به درازا میکشید. در این فیلم برای اولین بار در سینما دو صحنه در آن با تلفیق شده بود. در ابتدای کار پیرمرد و پیرزنی بیرون موزه ناهار میخوردند و همراه مردم وارد موزه میشدند، و بعد نمای داخلی میآمد که در آن پیرمرد شیفتهی مجسمهی زنی برهنه میشد و با اعتراض زنش مواجه میگشت.
جرج آلبرت اسمیت هم در همین سال ایدهی بازیهای موازی را ابداع کرد و در دو فیلم «خوابکار» (The Mesmerist) و «بابا نوئل» (santa Claus) آن را به کار گرفت، که در آن دوران نوعی فن جادوگرانه در سینما قلمداد شد. دومین اثر او در ضمن اولین فیلم تاریخ با موضوع جشن کریسمس هم بود. در تکنیک بازی موازی، تصویر دو هنرپیشه که در دو زمینهی متفاوت بازی میکنند کنار هم نشانده میشود و مثلا در همین فیلم اخیر بابا نوئل پس از پر کردن جوراب کودکان از هدایای کریسمس، ناگهان به دودکش بخاری میخزید و ناپدید میشد.
صحنهای از «بابا نوئل»
صحنهای از «بیا بریم، دو»
لویی لومیر هم در همین سال در فیلم «برج ایفل» برای اولین بار از دوربینبالابر (crane) استفاده کرد و از فراز آسانسوری در حال حرکت فیلم خود را گرفت. مکزیکیها در این سال با «دون خوآن تِنِریو» اثر سالوادور توسکانو اولین فیلم داستاندار خود را ساختند و سینمای چک هم با ساخته شدن «اشک و لبخند» (Smích a pláč) اثر یوزف شواب مالوسترانسکی پا به عرصهی وجود نهاد.
ادامه مطلب: عکسهایی از رخدادهای سال ۱۲۷۷
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب