سال ۱۲۸۱
دولتهای مهم دنیا در حدود ۱۹۰۰.م
همزمان با جشن سیزده به در سال ۱۲۸۱ اولین سینمای آمریکا (Electric Theatre) در لسآنجلس گشایش یافت. نوزده روز بعد در ۳۱ فروردین ماری کوری و پیر کوری رادیوم کلرید را تصفیه کردند. یک روز پیش از آن، در ۳۰ فروردین یک زلزلهی شدید ۵/۷ ریشتری گواتمالا را ویران کرد و جان دو هزار نفر را ستاند. دو هفته بعد در ۱۷ اردیبهشت در جزیرهی سنت وینسنت آتشفشان لاسوفریِه فوران کرد و آن هم دو هزار نفر قربانی گرفت. فردای آن روز هم قلهی پِلِه در مارتینیک آتشفشان کرد و شهر سن پیِر که به پاریس کارائیب مشهور بود را ویران ساخت و سی هزار کشته بر جای گذاشت اما هنوز از خون سیر نشده بود. پس در هشتم شهریور بار دیگر آتشفشانی کرد و این بار شهر مورنروژ را هدف گرفت و هزار تن را در آنجا از پای در آورد.
ویرانهی شهر سن پیر در مارتینیک پس از آتشفشان پله
سینمای Electric Theatre
ویرانی کارخانهی اورنج هیل در اثر آتشفشان
در میانهی بهار ۱۲۸۱ چند رخداد بیربط ولی جالب توجه واقع شده است. یکی آن که ۳۰ اردیبهشت کوبا از آمریکا استقلال یافت و دیگری در ۲۷ اردیبهشت که والریوس استیس در جریان حفاری در یونان ماشین آنتیکیترا را کشف کرد، که میتوان آن را شکلی اولیه از اسطرلاب دانست. دربارهی هردوی این رخدادها اغراقها و نظریههای تخیلی فراوانی ابراز شده است. چنان که در میانهی قرن بیستم پس از به قدرت رسیدن کمونیستها در کوبا، جریان استقلال این جزیرهی کوچک را همچون پیشگام انقلاب پرولتاریایی در سراسر قارهی آمریکا تفسیر میکردند، و ماشین آنتیکیترا را هم نشانهی تمدن پیشرفتهی گمشده یا مداخلهی موجودات فضایی فرض میکردند.
دربارهی کوبا سیر تاریخ سره را از ناسره تفکیک کرده است. اما دربارهی این یافتهی باستانشناختی که گمنامتر است، اشاره به چند نکته سودمند است. این ماشین باستانی را در آخر اردیبهشت در بقایای کشتیای که در عمق ۴۵ متری در کنار جزیرهی آنتیکیترا (در کنار کرت) قرار داشت کشف کردند. کشتی به رومیهایی تعلق داشته که در در حدود سال ۶۰-۷۰ پ.م رودس را غارت کرده و احتمالا به سمت رم میرفتهاند، اما در راه غرق شدهاند. بنابراین ماشین یاد شده در همین حدود زمانی ساخته شده است. این ماشین از ۳۷ چرخ دندهی درهم رفته تشکیل شده که چرخششان رخدادهای نجومی را شبیهسازی میکند و در واقع نوعی اسطرلاب ابتدایی است.
ماشین آنتیکیترا و ساز و کار احتمالیاش
این ماشین را نشانهی اخترشناسی پیشرفتهی یونانیهای باستان دانسته و در بیشتر متون آن را «کامپیوتر آنالوگ» خواندهاند. در حالی که این توصیفها اغراقآمیز است. یونانیان باستان هیچ دستاورد اخترشناسانهی درونزادی نداشتهاند و با مرور اسناد تاریخی روشن میشود که نجومشان –که از دید رومیان بسیار پیشرفته بوده- وامگیریهایی از اخترشناسی ایران زمین بوده است. این ماشین هم آشکارا نمایندهای از همین وامگیریهاست، چون صورتهای فلکی و برجهای دوازدهگانه را به همان شکلی نشان میدهد که در هزارهی اول پیش از میلاد در ایران شرقی شکل گرفته و در عصر هخامنشیان در ایران غربی به صورتبندی امروزیناش منتهی شده است.
سال ۱۲۸۱ با تکاپوی ایرانیان برای جذب مدرنیته مصادف بود که اغلب با سفرهای پردامنهشان گره میخورد. سردمدار این مسافران خود مظفرالدین شاه بود که پس از دریافت وامی به مبلغ ده میلیون منات از روسیه، برای بار دوم به سفر فرنگ رفت. این وامها ضربهای به پیکر اقتصاد ایران بود و از سوی دیگر با نفوذ خزندهی اقتصاد مستعمراتی انگلیسیها در جنوب پیوند میخورد. در همین سال صادرات ابریشم ایران به ۲۵۶ هزار لیره کاهش یافت و به تدریج روند جایگزینی آن با تریاکی آغاز شد که در جنوب به سفارش انگلیسیها کاشته و به آنها فروخته میشد.
در همین سال کاشفالسلطنه که قصد داشت کشت و کار چای را در گیلان راه بیندازد، به روسیه رفت و پس از استخدام دو متخصص روسی به ایران بازگشت، اما این تدبیرش با مداخلهی انگلیسیها و کارشکنیهایشان با شکست روبرو شد. پرنس میرزا رضاخان ارفع الدوله وزیرمختار ایران در روسیه هم به تهران احضار شد و بعد با سمت سفیر کبیری عثمانی به استانبول رفت. به جای او میرزا حسن خان مشیرالملک که معاون کل وزارت خارجه بود به وزیر مختاری رسید و به دربار روسیه وارد شد. معاونالدولهی غفاری هم به سفارت بالکان رسید و به وین سفر کرد، در حالی که منشی جوان و خوشقریحهای به نام دهخدا را همراه میبرد. فرزندان شرف الدوله هم که در تفلیس نزد خانوادهای به نام ماکسیموف پانسیون شده بودند، به مسکو سفر کردند تا مهندسی عمران بخوانند. در سرزمینهای پیرامونی ایران زمین نیز اوضاع بر همین منوال بود. نصیب یوسف بیلی به ادسا رفت تا حقوق بخواند و در آنجا با اسماعیل گاسپیرالی آشنا شد و عقاید پانترکی پیدا کرد و این دو با هم مجلهی «ترکمان» را منتشر کردند. از آن سو نریمان نریمانوف به دانشگاه پزشکی نووروسیسک وارد شد.
امپراتوری روسیه
در کنار این سفرهای خارجی، بسیاری هم با دریافت حکمهای دولتی به سفرهای داخلی رفتند تا در محل خدمت خود حاضر شوند. وکیل الملک که وزیر تجارت و مجدالملک سینکی که وزیر وظایف و اوقاف شده بودند در تهران ماندند و نجفقلی خان پسر ایلخان درگذشتهی بختیاری که در این سال از مظفرالدین شاه لقب صمصامالسلطنه را دریافت کرد، در قلمرو خود باقی ماند. اما میرزا رضا خان سالار معظم (رضا قلی نظام مافی) به حکومت کل بنادر و جزایر خلیج فارس منصوب شد و به آن سو رفت و میرزا محمودخان علاءالملک هم که حاکم کرمان شده بود به آن سو سفر کرد و مهدیقلی خان مجدالدوله به ایالت کرمانشاه و سرحدداری عراقین منصوب شد و به آن جانب شتافت. . در این میان یک افسر جوان قزاق به نام رضا سوادکوهی که بعدها شاه میشد، برای ماموریتی دوساله به خراسان رفت تا حفاظت از بانک استقراضی روسیه را بر عهده بگیرد.
برخی از این نقل و انتقالها البته اجباری بود. در همین سال کارگران نیروگاه باتومی در گرجستان که اغلبشان ایرانی بودند دست به شورش و اعتصاب زدند، که در نتیجه چهارصد نفرشان از کار اخراج شدند و از قلمرو روسیهی تزاری به ایران بازگردانده شدند. این یکی از رخدادهایی بود که نقش مهم کارگران ایرانی در شکلگیری جنبش کارگری قفقاز را نشان میداد، و این گرانیگاهی بود که در صنعت نفت باکو تمرکز یافته بود و بعدها رهبرانش به ریاست امپراتوری مخوف شوروی میرسیدند. نمونهی دیگری از این تبعیدها به محمد هاشم افسر مربوط میشود که از اشراف بانفوذ و مشروطهخواهان تندرو و اعضای حزب دموکرات بود و در این سال از زادگاهش سبزوار به مشهد تبعید شد.
ابوالحسن صبا
فاطمه سیاح
محمود حسابی
محمدعلی تربیت
ایرانیان هوادار تجدد در این سال آثار زیادی به رشتهی تحریر در آوردند. میرزا ملکمخان کتابچهی فراموشخانه را نوشت که آدمیت از روی آن نسخهبرداری میکرد، و تقیزاده و تربیت در کتابفروشیشان در تبریز دوهفتهنامهی «گنج فنون» را منتشر میکردند که هدفش انتشار علم در میان تودهی مردم بود. یکی از همکاران این مجله اعتصامالملک پدر پروین اعتصامی بود. از آن سو در تهران شبنامههایی مثل لسانالغیب که از تجدد انقلابی هواداری میکرد انتشار مییافت. طالبوف هم در همین سال کتاب «سفینهی طالبی» را در استانبول و سیاست طالبی را در تهران به چاپ رساند و همزمان در پی فرمان مظفرالدین شاه برای آسان شدن واردات و فروش گرامافون، ضبط صفحه در ایران آغاز شد. جنبش ساخت مدرسه نیز همچنان تداوم داشت و در همین سال میرزا مهدی خان غفاری کاشانی (وزیر همایون) که حاکم زنجان بود با یاری شیخ ابراهیم زنجانی که از مجتهدان مشهور و تجددخواه بود مدرسهای به سبک نو در این شهر تاسیس کرد.
سال ۱۲۸۱ با درگذشت شمار زیادی از علمای قدیمی و رجال سنتی و زاده شدن اندیشمندان عصر تجدد مصادف بود. میرزا اسدالله خان ناظم الدوله از اشراف بانفوذ، میرزا حسن آشتیانی از مجتهدان طراز اول و رهبر جنبش تنباکو، شیخ علی پسر شیخ جعفر کاشفالغطاء در این سال درگذشتند و باید به این فهرست میرزا علی محمد خان کاشانی از نویسندگان پرهوادار تجددخواه را نیز افزود که در همین سال در مصر با مرض سل روی در نقاب خاک کشید.
علامه طباطبایی
علامه امینی
میرزا حسن آشتیانی
در مقابل فاطمه سیاح در مسکو، ابوالحسن صبا در تهران، علامه سید حسین طباطبایی در تبریز، و علامه عبدالحسین امینی نجفی در سراب زاده شدند. هرچند روز و ماه تولدشان را نمیدانیم. دربارهی مرتضی مشفق کاظمی اما میدانیم که در زمستان زاده شده و دکتر محمود حسابی هم که در سوم اسفند در تهران در خانوادهای تفرشی زاده شد نیز روز تولدش معلوم است. از میان انیرانیان در زمستان ۱۲۸۱ چندین شخصیت سرشناس زاده شدند که اغلب سیاستمدار بودند. تونکا عبدالرحمن اولین نخستوزیر مالزی در نوزدهم بهمن، ژرژ سیمنون نویسندهی داستانهای پلیسی در ۲۴ بهمن، مصطفی بارزانی در ۲۳ اسفند و گیان گالیازو چیانا کنت ایتالیایی و داماد موسولینی و وزیر تبلیغات ایتالیای فاشیست در ۲۷ اسفند زاده شدند.عبدالرحمن
مشفق کاظمی
چیانو
در این سال چند کشمکش مشهور هم در ایران رخ داده است. یکی آن که کمالالملک که خلق و خویی تند داشت با مظفرالدین شاه دعوایش شد و وانمود کرد سکته کرده و از کار در دربار شانه خالی کرد و به عراق سفر کرد و آنجا به نقاشی کشیدن ادامه داد. دیگری آن که بابیها که هنوز با دولت و رهبران دینی درگیریهای فراوان داشتند، در همین سال با پولی که وکیلالدوله (پسردایی باب و یکی از ۱۹ حواریون وی) در اختیارشان گذاشته بود، اولین پرستشگاه خود را در عشقآباد ساختند که معبد مشرقالاذکار بود و ساختش دوازده سال به درازا کشید.
این ماجرا البته با واکنش مذهبیون متعصب همراه شد. در خرداد ماه ۱۲۸۱ در اصفهان غوغایی به پا شد و آقا نجفی که آخوند بانفوذ این شهر بود مردم را برانگیخت تا سیصد بابی را از شهر بیرون برانند. در این میان یکی از کسانی که آتشبیار معرکه محسوب میشد، ملایی بود که دو برادر بازرگان را نشان کرد و مردم با هدایتاش هردو را کشتند و در آتش سوزاندند، و بعدتر معلوم شد هردو به آن ملا پولی قرض داده بودند و این شیوهی بدهکارشان برای صاف کردن دیوناش بوده است!
محمدتقی وکیلالدوله
وینستون چرچیل
مشرقالاذکار عشقآباد
نزدیک به همین روزهایی که این وقایع رخ میداد، در ۲۵ خرداد اریک اریکسون روانپژوه نامدار آمریکایی زاده شد. یک ماه بعد در ۲۶ تیرماه مخترعی به نام ویلیس کاریر در نیویورک برای اولین بار سیستم تهویهی مطبوع مدرن را پدید آورد و این چیزی بود شبیه به همان سیستم بادگیر و گرمخانه که از قرنها پیش در معماری ایرانی نهادینه شده بود. وینستون چرچیل سیاستمدار جوان انگلیسی که در ماموریتهای ارتشی اولیهاش درندهخویی فراوان نشان داده بود. در همین سال از خدمت در ارتش کناره گرفت و به انجمن سری فراماسونها پیوست.
امیل زولا
ریچارد فون کرافت ابینگ
لوی استراوس
ویوکآناندا
در این میان داس زمانه در کار رویاندن و درویدن جان مردمان بود. روز ششم فروردین سِسیل رودِس که از کارگزاران کوشای استعمار انگلستان بود و کشور رودزیا را همچون مستعمرهای به نام خود پدید آورده بود، در سن چهل و نُه سالگی درگذشت. در ۲۸ خرداد از سویی ساموئل باتلر ادیب انگلیسی درگذشت و از سوی دیگر باربارا مککلینتاک زاده شد که بعدتر به دانشمند مشهوری در علم ژنتیک بدل شد. حدود یک ماه بعد در ۲۵ تیرماه الکساندر لوریا عصبشناس نامدار روس به دنیا آمد و چند روز قبلش در ۱۳ تیر سوامی ویوِکآناندا مرشد معنوی هندی که یوگا و ودانتا را به اروپاییها معرفی کرده بود و شاگرد راماکریشنا عارف مشهور بود، درگذشت. کمی بعدتر در چهارم مهر لِوی استراوس به او پیوست و وی بنیانگذار شرکت جینز بود و همان کسی بود که ۱۲۲۶ (۱۸۴۷.م) در سانفرانسیسکو شرکتی برای تولید شلوار لی تاسیس کرد که هنوز هم باقی است. سه روز بعد در هفتم مهر امیل زولا هم به راه عدم رفت و در اول دیماه ریچارد فون کرافت اِبینگ طبیعیدان آلمانی فوت کرد و او پیشگام علم سکسولوژی است و همان است که کلیدواژههایی مثل سادیسم و مازوخیسم را ابداع کرده است.
روحالله موسوی خمینی (راست)
صادق هدایت در کودکی همراه پدرش هدایتقلیخان اعتضادالملک
مقایسهی مساحت دو امپراتوری عظیم روس (سبز) و انگلیس (نارنجی) در کنار قدرت نوظهور آمریکا (آبی)
در امرداد هم دو اندیشمند نامدار آلمانی زاده شدند که تاثیر زیادی در اوایل قرن بیستم به جا گذاشتند. یکیشان کارل ریموند پوپر فیلسوف بود که در ششم امرداد زاده شد و دیگری پل دیراک فیزیکدان که در ۱۷ امرداد چشم به جهان گشود و فردای آن روز ادوارد هفتم در انگلستان تاجگذاری کرد. کمی بعدتر در اول مهر روحالله موسوی خمینی متولد شد، هرچند پنج ماه بعد در اسفندماه پدرش درگذشت. در ۲۸ بهمن هم صادق هدایت زاده گشت. در این میان در ۳۱ شهریورماه شرکت خودروسازی کادیلاک تاسیس شد و در همان روز تئودور روزولت اولین رئیس جمهور آمریکا شد که در مراسمی رسمی سوار بر اتومبیل برابر چشم مردم ظاهر شد. در ۲۶ بهمن هم اولین خرسک عروسکی (Teddy Bear) که شرکت اسباببازی موریس میچوم تولید میکرد، وارد آمریکا شد.
آلفرد استیگلیتز و دو عکساش (همگی گرفته شده در ۱۲۸۱)
سال ۱۲۸۱ برای هنر مدرن هم دورانی پربار بود. اگوست رودن مجسمهی مشهور «متفکر» خود را در این سال ساخت، جرج فردیک واتس تندیس «نیروی فیزیکی» را خلق کرد و رودولف زیمِرینگ هم «بوفالو» را آفرید. آلفرد استیگلیتز عکاس آمریکایی آلمانیتبار هم در این سال چندین عکس مهم گرفت و در پذیرفته شدن عکاسی به منزلهی نوعی هنر نقشی به سزا ایفا کرد.
جرج فردریک واتس در ۱۲۸۱ و «نیروی فیزیکی»
استانیسلاو ویسپیانسکی، خودنگاره
تابلوهای مهم و اثرگذاری هم در این سال نقاشی شد: «خودنگاره» اثر توماس ایکینز، «تریستان و ایزولد» اثر ادموند لیتون، «وقتی دل جوان باشد» به قلم جان ویلیام گادوارد، «رقاص ایونی» اثر جان ویلیام گادوارد، «داتِی» اثر گوستاو کلیمت، «فرشتهی مرگ» اثر یاچک مالچِوْسکی، «نتردام هنگام بعد از ظهر» اثر هانری ماتیس، «چای در باغ» اثر والتر اوزبورن، «زن دست به بغل» اثر پابلو پیکاسو، «هرا در سرای هفائیستوس» اثر ویلیام بلیک ریچموند، «شترنجبازان» اثر ویلیام اورپِن، «یاقوت، طلا و مرمر سبز» اثر هنری اسکات توک، «خودنگاره» از استانیسلاو ویسپیانسکی، همگی به سال ۱۲۸۱ (۱۹۰۲.م) مربوط میشوند.
رودولف زیمِرینگ، بوفالو
ویلیام اورپِن، شطرنجبازان
اگوست رودن، متفکر
ادموند لیتون، تریستان و ایزولد
جان ویلیام گادوارد، «وقتی دل جوان باشد»
گادوارد، رقاص ایونی
ماتیس، نتردام در بعد از ظهر
پیکاسو، زن دست به بغل
ایکینز، خودنگاره
یاچک مالچِوسکی، فرشتهی مرگ
گوستاو کلیمت، داتِی
ویلیام بلیک ریچموند، هرا در سرای هفائیستوس
والتر اوزبورن، چای در باغ
هنری اسکات توک، یاقوت، طلا و مرمر سبز
ادامه مطلب: سال ۱۲۸۲
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب