سخن پایانی
ندانم دل از درس موهوم هستی چه فهمیده باشد که فهمیده باشد
این متن در فاصلهی روزهای ششم تا سیزدهمِ فروردین ماهِ سال ۱۳۸۳ نوشته شد. اشاره به این نکته عذری موجه برای خطاهای احتمالی آن نیست، که دلیلی است برای خلاصه و فشرده بودنِ آن.
پرداختن به موضوع پیچیدگی کاری پیچیده است. پدید آوردنِ دقت در زمینهای ذاتاً مبهم و خلق چارچوبی روشن در مورد موضوعی این چنین مهآلود کاری است دشوار که نمیدانم تا چه حدودی برآورده شده است.
هدف از این کتاب به دست دادنِ چارچوبی نظری است که:
الف) غیابش در کشورمان و در میان نسل فرهیختهی جوان به شدت احساس میشود؛
ب) امکان فهم و تحلیل بسیاری از مفاهیمِ کلیدی و حیاتی را به دست میدهد؛
پ) و از دید نگارنده، مقدمهای برای هر پژوهشِ جدی در زمینههای مربوط به انسان محسوب میشود.
فضای حالت معانی مورد توجه این متن چندان گسترده و منابع زمانی نویسنده چندان محدود بود که بیانی مفصلتر از مفاهیم مورد ارائه ممکن نشد. از این رو، امیدوارم این فشردگی باعث نامفهوم شدنِ مفاهیم نشده باشد و چیزی با چیز دیگر اشتباه گرفته نشود. به ویژه باید توجه داشت که مفاهیم این کتاب ربطی به مهروند و هستی بیرونی ندارد.
هدفِ این متن، بیش از آنکه پاسخگویی به پرسشهایی کهن باشد، ایجاد چارچوبی برای طرح پرسشهای نو بوده است. پرسشهایی بغرنج که شاید ما را بیش از پاسخهایی ساده در فهم پیچیدگی یاری کند.
ادامه مطلب: واژه نامه
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب