سوم: گیلان و مازندران

سوم: گیلان و مازندران

سرزمین‌‌های پیرامون دریای خزر –هم از جنوب و هم از شرق و غرب- یک سیستم بوم‌‌شناختی و یک سامانه‌‌ی جمعیتی ویژه را بر می‌‌سازند که به خاطر اقلیم جنگلی و پرباران‌‌اش با بخشهای مرکزی ایران زمین تفاوت دارد. در این منطقه اقوامی باستانی برای زمانی بسیار طولانی دوام آورده‌‌اند و در طی تاریخ بارها با پناهندگان و شورشیان فراری ترکیب شده‌‌اند، ولی به ندرت توسط قدرتهای سیاسی مرکزی تسخیر شده و در برابر اقوام مهاجم و غارتگر واکنش تند و نیرومندانه‌‌ای داشته و با ایشان ترکیب نشده‌‌اند. این سیستم جغرافیایی جمعیتی را در خود جای می‌‌دهد که پارتی‌‌ها و ساسانی‌‌ها را به خود راه دادند اما مقدونی‌‌ها و روس‌‌ها را پس زدند، و اموی‌‌ها و عباسی‌‌ها را طرد کردند اما با زیدی‌‌ها و علوی‌‌ها ترکیب شدند. به همین خاطر ترکیب ژنتیکی کلی گیل‌‌ها و مازنی‌‌ها در درجه‌‌ی نخست با مردم ایران مرکزی و بعد از آن با اهالی قفقاز و مردم اروپا شباهت دارد و تمایزی را با جمعیتهای مستقر در آسیای مرکزی نشان می‌‌دهد.[1] مهمترین اقوام بومی این منطقه گیل‌‌ها، مازنی‌‌ها (طبری‌‌ها) و تاتی‌‌ها هستند.

زبان گیلکی و مازنی به شاخه‌‌ی شمال غربی از زبانهای ایرانی تعلق دارد و شباهت‌‌هایش با زبانهای ایرانی رایج در قفقاز و شمال آناتولی به ویژه تاتی چشمگیر است. به همین خاطر حدس زده‌‌اند که جمعیت گیل و مازن در اصل از قفقاز به کرانه‌‌های جنوبی دریای خزر کوچیده باشند.[2] پژوهش‌‌ها نشان داده که تبار پدری مردم گیلان و طبرستان به اهالی جنوب قفقاز باز می‌‌گردد. اما هاپلوگروه میتوکندریایی‌‌شان (به ویژه HV1 ) همان است که در باقی مناطق ایران مرکزی نیز می‌‌بینیم. یعنی در اینجا با مهاجرت جمعیتی مردانه از قفقاز به جنوب دریای خزر سر و کار داریم که با آمیختگی جمعیت زنانه‌‌ی ایران مرکزی دنبال شده است. بیش از نیمی از کروموزوم‌‌های Y مردان این منطقه هاپلوگروه J2M172 یا R1-M173 را حمل می‌‌کنند و به ویژه از نظر هاپلوگروه J2-M172 کاملا به اهالی جنوب قفقاز شباهت دارند. در مقابل هاپلوگروه  IM170که در مردان تهرانی و اصفهانی فراوان است، در گیل‌‌ها و مازنی‌‌ها مثل قفقازی‌‌ها با بسامدی اندک یافت می‌‌شود.

 

 

  1. Nasidze et al., 2006: 668-673.
  2. Stilo, 2005: 35-63.

 

 

ادامه مطلب: چهارم: آسورستان

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب