پنجشنبه , آذر 22 1403

فرگشت – بخش نخست – فصل دوم – رده‌بندی انسان – جایگاه انسان

بخش نخست تعريف انسان

فصل دوم: تکامل انسان

پيش‌‌‌پا افتاده‌‌‌ترين، سرراست‌‌‌ترين و غنی‌‌‌ترين زاويه‌‌‌ی نگاه به انسان نگاه زيست‌‌‌شناختی است. اگر بخواهيم با چاقوی جراحی دانش تجربی برشی در مفهوم انسان ايجاد كنيم بايد از جايگاه انسان در جهان زنده، از ويژگي‌هايش و از ارتباطاتش با دیگر جانداران آغاز كنيم. از آنجا كه مقصودمان در اين نوشتار به دست دادن متنی مرجع در مورد تمام اطلاعات موجود در زمينه‌‌‌ی انسان‌شناسی زيست‌‌‌شناختی نيست در اين بخش تنها به مهم‌‌‌ترين مواردی كه در اين زمينه مطرح است و به ويژه بر گره‌‌‌هايی معنايی، كه در تحليل مورد نظرمان ثمربخش‌‌‌اند، می‌‌‌پردازيم.

رده‌‌‌بندی انسان

جايگاه انسان

امروزه سه رويكرد كلي براي رده‌بندي جانداران وجود دارد. رويكرد سنتي‌تر، آن است كه جانداران را بر مبناي ساخت خويشاوندي‌شان و ارتباطات اجدادي‌شان بر درخت‌هاي تكاملي مرتب كنيم و به اين ترتيب، عنصر خويشاوندي را مهم‌‌‌ترين عامل جايگيري جانداران در يك درخت رده‌بندي بدانيم. اين روش را كلاديستيك[1] مي‌نامند.

روش دوم، آن است كه عامل سازگاري را مبنا بگيريم و جانداران را بر مبناي سازش‌هاي‌شان با شرايط گوناگون دسته‌بندي كنيم. اين روش به تمركز بر ويژگي‌هاي ريختي مي‌انجامد و با نام ديدگاه فنتيك[2] مشهور است.

روش سوم، آن است كه شاخص‌هاي مربوط به سازگاري و خويشاوندي را با هم تركيب كنيم و به اين ترتيب مدلي فراگيرتر و دقیق‌تر را به دست آوريم. اين روش تاكسونومي[3] خوانده مي‌شود. در اين متن، معيارهاي رده‌بندي را با اين روش سوم تطبيق داده‌ايم.

اسم علمی انسان Homo sapiens sapiens است. اين نام‌‌‌گذاری بر مبنای روش دواسمی لينه[4] توليد شده است و يكی از نام‌هایی است كه از نوشته‌‌‌های خود لينه برای ما به يادگار مانده است. لينه هم، به پيروی از ساير انديشمندان عصر روشنگری، اين نام را از ريشه‌‌‌ی لاتين گرفته است. اسم جنس انسان (Homo) به معنای «انسان» بوده و از ريشه‌‌‌ی لاتين Humo گرفته شده كه به معنای «خاك» است و به داستان آفرينش انسان از خاك اشاره دارد. اسم گونه و زيرگونه‌‌‌ی انسان مشابه است (sapiens) و «خردمند» معنا می‌‌‌دهد. پس اسم علمی همه‌‌‌ی ما «انسان خردمند خردمند» است. نام هومو ساپینس را در سال 1758 م. کارل لینه بر گونه‌ی انسان نهاد.[5]

لينه نخستين كسی بود كه درخت خويشاوندی انسان با ساير جانوران را رسم كرد و او را در طبقه‌‌‌ای قرار داد كه، علاوه بر انسان، ميمون‌ها و برخی از پستانداران ديگر را هم در بر می‌‌‌گرفت. لينه به پيروی از «كتاب مقدس» معتقد بود انسان نخستين آفريده‌‌‌ی روی زمين است و به همين دليل هم اين شاخه‌‌‌ی رده‌‌‌بندی را با واژه‌‌‌ی نخستی‌‌‌ها (Primata) ناميد. به همين ترتيب، او دو شاخه‌‌‌ی ديگر از جانوران يعنی دومی‌‌‌ها (Deuterata) و سومی‌‌‌ها (Tretiata) را هم برمبنای تفاوت‌‌‌هاي‌شان با انسان نام‌گذاری كرد. در عصر روشنگری، لينه بزرگ‌ترين دانشمند رده‌‌‌بندی بود كه، بر مبنای شاخص‌های ريخت‌‌‌شناختی و تجربی، انسان را در ميان دیگر جانوران طبقه‌‌‌بندی نمود.

با وجود اين، لينه در مورد اهميت گونه‌‌‌ی انسان و قدمتش اشتباه می‌‌‌كرد. انسان، در واقع، يكی از جوان‌‌‌ترين گونه‌‌‌های پستاندارِ ساكن بر زيست‌‌‌كره‌‌‌ی زمين است و از چشم ناظری بی‌‌‌طرف می‌‌‌تواند به سادگی در ازدحام گونه‌‌‌های متنوع و معمولاً پرجمعيت‌‌‌تر و قديمی‌‌‌ترِ دور و اطرافش گم شود. بنا بر تخمين‌های بوم‌‌‌شناختی، بر روی سياره‌‌‌ی ما بين ده تا صد ميليون گونه‌‌‌ی جاندار وجود دارد. اين تعداد کمتر از نيم درصد كل گونه‌‌‌هايی است كه در طول تاريخ زمين بر اين سياره زيسته‌‌‌اند. از ميان اين تنوع زيستیِ خيره‌‌‌كننده چيزی در حدود یک میلیون و چهارصد هزار گونه شناسايی شده‌‌‌اند كه بيش از يك ميليون گونه از آن به فرمانروی (سلسله‌ي) جانوران تعلق دارند و انسان خردمند يكی از اين گونه‌‌‌هاست.

پس از نظر رده‌‌‌بندی، انسان به فرمانروی جانوران[6] ــ یعنی يوكاريوت‌های مصرف‌كننده‌‌‌ی متحرك ــ وابسته است. شاخه‌ای كه انسان در آن قرار می‌‌‌گيرد به نام طناب‌داران[7] شهرت يافته است و با وجود در بر گرفتن سنگین‌ترين جانوران زمينی، از تنوع زيستی چندانی برخوردار نيست. شاخه‌‌‌ی طناب‌داران گروهی از جانوران را شامل می‌‌‌شود كه در دوران جنينی ستونی غضروفی و سخت در پشت دارند و طناب عصبی‌‌‌شان در پشت لوله‌ی گوارشي‌ قرار گرفته است. اين شاخه، گروهی با تنوع اندك و جثه‌‌‌ی بزرگ هستند كه دستگاه عصبی توسعه‌‌‌يافته‌‌‌ای دارند و همراه با حشرات از پيچيده‌‌‌ترين جانداران تكامل‌‌‌يافته بر سطح زمين محسوب می‌شوند. موجوداتی كه در لايه‌‌‌های بالايی سلسله‌مراتب پيچيدگی جانداران قرار می‌‌‌گيرند و به دليل اندازه‌‌‌ی بزرگ و محدوديت فراوان‌شان در يافتن كنام مناسب هرگز نتوانسته‌‌‌اند مانند شاخه‌‌‌های متنوع‌‌‌تر جانوری (مانند بندپايان) گونه‌‌‌زايی كنند. شاخه‌‌‌ی طناب‌داران در حدود هفتاد هزار گونه دارد. یعنی تنوع‌شان از برخی از راسته‌های حشرات ــ مثلاً سوسک‌های قاب‌بال یا پروانه‌ها ــ کمتر است.

انسان به رده‌‌‌ی پستانداران تعلق دارد. رده‌‌‌ای از جانوران خشكی‌‌‌زی خونگرم با بدنِ پوشيده از مو كه بزرگ‌ترين و سنگین‌ترين جانوران تكامل‌‌‌يافته بر سطح زمين را شامل می‌‌‌شود. خونگرم بودن پستانداران بدان معناست كه متابوليسم و سرعت سوخت‌وساز در اعضای اين رده چنان بالاست كه ثابت نگه داشتن دمای بدن را مستقل از شرايط محيطی ممكن می‌‌‌سازد. تا شصت و پنج ميليون سال پيش تعداد و تنوع پستانداران اين‌قدر زياد نبود، اما پس از انقراض دايناسورها و خالی شدن كنام‌هايي كه قبلا توسط خزندگان اشغال شده بود اين موجودات بوم‌های بزرگ را فتح كردند. پستانداران بيش از چهار هزار گونه دارند. انسان به راسته‌‌‌ی نخستی‌‌‌ها تعلق دارد. نامی كه، بنابر آنچه گذشت، توسط لينه انتخاب شده بود. نخستی‌‌‌ها جانورانی هستند كه برای شناختن دقیق‌تر انسان بايد بيشتر در موردشان بدانيم.

 

 

[1]. Cladistic

[2]. Phenetic

[3]. Taxonomy

[4]. Linnean binominal nomenclature

[5]. Stearn, 1959: .

[6]. Phylum Animalia

[7]. Chordata

 

 

ادامه مطلب: بخش نخست – فصل دوم – رده بندی انسان – ویژگی نخستی‎‌ها

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب