پنجشنبه , آذر 22 1403

فرگشت – بخش نخست – فصل دوم – رده‌بندی انسان – ويژگي‌های نخستی‌‌‌ها

بخش نخست تعريف انسان

فصل دوم: تکامل انسان

ويژگي‌های نخستی‌‌‌ها

نخستی‌ها راسته‌ای از پستانداران هستند که به همراه راسته‌های جوندگان، خرگوشان، موش‌های درختی[1]، و لمورهای پرنده[2] یا پوست‌بالان[3] (خانواده‌ی سینوسِفالیده)[4] دودمانی به نام اوآرکونتوگلیرِس[5] را پدید می‌آورند. این دودمان یکی از چهار شاخه‌ی اصلی مهره‌دارانِ جفت‌دار[6] است.[7] اعضای این گروه یک دودمان تکاملی منسجم و مستقل از باقی گروه‌ها را تشکیل می‌دهند و به خاطر داشتن ویژگی‌های ژنومی مانند «عناصر کوتاهِ پراکنده» (SInEs)[8]، که نوعی ترانسپوزون است، از بقیه متمایز هستند.[9]

در نگاه نخست، شش گروه بزرگ از جانوران هستند كه در راسته‌‌‌ی نخستی‌‌‌ها جای می‌‌‌گيرند: لِمورها[10]، لوريس‌‌‌ها[11] و گالاگوها[12]، تارسيه‌‌‌ها[13]، ميمون‌های دنيای قديم[14]، ميمون‌های دنيای نو[15] و ميمون‌های انسان‌‌‌نما.

تعداد كل گونه‌‌‌های وابسته به اين شش گروه، به بيش از سیصد و پنجاه تا می‌‌‌رسد.[16] با اين توضيح آشكار است كه نخستی‌‌‌ها راسته‌‌‌ای با تعداد متوسط در ميان پستانداران، و بسيار كوچك در ميان كل جانوران محسوب می‌شوند. در مقام مقايسه، در نظر داشته باشيد كه يك راسته‌‌‌ی معمولی حشرات ــ يعنی نازك‌بالان ــ بيشتر از صد و سی هزار گونه دارد. همه‌‌‌ی اين سیصد و پنجاه گونه‌‌‌ی ياد شده از نظر تبارشناسی با راسته‌‌‌های ابتدايی‌‌‌تر پستانداران ــ به ويژه حشره‌‌‌خواران[17] ــ خويشاوندی دارند.[18]

اين گونه‌‌‌ها را، در علم رده‌‌‌بندی جانوری، با معيارها و شاخص‌های متفاوتی دسته‌بندی می‌‌‌كنند و آن‌ها را در خانواده‌‌‌ها و جنس‌های گوناگونی با روابط خويشاوندی متفاوت نسبت به هم می‌‌‌گنجانند. پيش از پرداختن به شيوه‌‌‌ی رده‌‌‌بندی اين جانوران، نخست بايد ببينيم ويژگي‌های مشتركی كه باعث جايگيری همه‌‌‌ی اين موجودات در يك راسته‌‌‌ی يگانه شده كدام است.

نخستی‌‌‌ها در كل موجوداتی درخت‌‌‌زی هستند. محيط زيست معمولِ آن‌ها درختان جنگل‌های انبوه است و به جز چند گونه‌‌‌ی استثنايی، كه برای زندگی در دشت‌‌‌ها سازش يافته‌‌‌اند، بقيه ساختار ويژه‌‌‌ی جانوران درخت‌‌‌زی را از خود نشان می‌‌‌دهند. ساده و به نسبت ابتدايی بودن استخوان‌‌‌بندی بدن يكی از اين ويژگي‌هاست. چنان‌که می‌‌‌دانيم، يكی از قواعد حاكم بر تكامل مهره‌‌‌داران كاهش تدريجی تعداد استخوان‌های بدن است. سازش‌های محيطی مهره‌‌‌داران باعث شده كه استخوان‌های همكار و همسايه با هم جوش بخورند و به اين ترتيب تعداد كل استخوان‌های بدن موجود را كاهش دهند. برجسته‌‌‌ترين نمود اين تلفيق استخوان‌ها را در جمجمه می‌‌‌بينيم. استخوان‌های پرشماری كه جمجمه‌‌‌ی ماهيان اوليه را تشكيل می‌داده‌‌‌اند، امروز به دو استخوان جمجمه و فك پايين در پستانداران و پرندگان و خزندگان تبديل شده‌‌‌اند.

بر خلاف روند معمول در ميان پستانداران، در نخستی‌‌‌ها استخوان‌های کوچک‌تر اندام‌ها و تنه به يكديگر جوش نمی‌‌‌خورند و استخوان‌های درشت‌‌‌تر و معدودتری را تشكيل نمی‌‌‌دهند. اين جدا باقی ماندن استخوان‌هایی مانند زندِ زيرين و زبرين یا درشت‌‌‌نی و نازك‌‌‌نی، قابليت تحرك زيادی را برای نخستی‌‌‌ها فراهم می‌‌‌كند. اين تحرك بالا برای جانوری كه در ميان درختان زندگی می‌‌‌كند و به شيوه‌‌‌ای آكروباتيك حركت می‌‌‌نمايد، آشكارا ارزش سازشی دارد.

ويژگی ديگر نخستی‌‌‌ها، تحليل رفتن اندام‌های بويايی و اهميت يافتن حس بينايی در آن‌هاست. به اين ترتيب، بيشتر نخستی‌ها پوزه‌‌‌ی كوتاهی دارند و چشمان‌شان در كنار هم ــ و نه در دو سوی سر ــ قرار گرفته است. بزرگ بودن نسبی مغز ويژگیِ ديگر نخستی‌‌‌هاست. در اين موجودات مغز ــ به ويژه مخ[19] ــ رشد زيادی كرده و از جلو بر روی پياز بويايی و از عقب بر مخچه سنگينی می‌‌‌كند.

دست و پای نخستی‌ها هم برای افزايش درجه‌‌‌ی آزادی حركت ويژگی يافته و معمولاً بلند و متحرك است. اين اندام‌های حركتی به انگشتانی ختم می‌‌‌شوند كه در آن شست در مقابل ساير انگشتان قرار گرفته است. اين ريخت خاص دست و پا در ميان تمام جانوران درخت‌‌‌زی كه ناچارند شاخه‌‌‌های درختان را با دست و پا بگيرند ديده می‌‌‌شود. هم‌چنین در بيشتر اين موجودات پنجه‌ي نوك‌تيز به ناخنی مسطح و صاف تبديل شده است و اين خود عمل گرفتن را ساده‌‌‌تر می‌‌‌كند.

در مورد چگونگی پيدايش اين صفات در نخستی‌‌‌ها مدل‌ها و نظريه‌‌‌های گوناگونی وجود دارد. مشهورترين ديدگاه سنتی ــ نظريه‌‌‌ی درختی[20] ــ اين صفات را به شيوه‌‌‌ی زندگی درختی نسبت می‌‌‌دهد. در اين نگرش علتِ پديد آمدن تمام اين صفت‌های مشترك به محيط زيست نخستی‌‌‌ها تحويل می‌‌‌گردد و به عنوان سازشی نسبت به زندگی درختی در نظر گرفته می‌‌‌شود. مثلاً كاهش يافتن اهميت پياز بويايی و كوچك شدن بخش‌های عصبی مربوط به اين حس، به کم‌اهمیت بودن اطلاعات بويايی در زندگی درختی نسبت داده می‌‌‌شود. بزرگی چشمان و مغز هم با اشاره به ضرورت ادراك فضايی زياد برای پردازش اطلاعات حركتی متنوع توضيح داده می‌‌‌شود. هر چند برخی از جنبه‌‌‌های اين تحليل درست به نظر می‌‌‌رسد، ولی اين رويكرد برای تفسير كل صفات مشترك نخستی‌ها توانايی كافی ندارد.

مهم‌‌‌ترين ايرادی كه به اين ديدگاه وارد است، به اين حقيقت برمی‌‌‌گردد كه ساير راسته‌‌‌های پستانداران درخت‌‌‌زی فاقد اين صفات هستند. مثلاً پياز بويايی و پوزه‌‌‌ی سنجاب تحليل نرفته است و چشمانش در خط ميانی چهره قرار نگرفته‌‌‌اند. زندگی درختی هم دليل كافی برای بزرگ شدن مغز نيست، چرا كه وزن نسبی مغز سنجاب از موش بيشتر نبوده و مغز كوآلای درخت‌‌‌زی از مغز كيسه‌‌‌داران غيردرخت‌‌‌زیِ هم‌‌‌وزنش ــ مثل وومبَت[21] ــ درشت‌‌‌تر نيست.

ديدگاه دوم در مورد تكامل صفات مشترك نخستی‌‌‌ها، كه جديدتر هم هست، با نامِ نظريه‌‌‌ی شكار/ بينايی[22] شهرت يافته است. نخستی‌‌‌ها، بر مبنای اين ديدگاه، يكی از راهكارهای حل مسائلی را به نمايش می‌‌‌گذارند كه در ساير پستانداران به اَشكالی ديگر حل شده است. به بيان ديگر، نخستی‌‌‌ها يكی از شاخه‌‌‌های خط‌راهه‌ی پويايی زيستی را انتخاب كرده‌‌‌اند كه موازی با ساير خط‌راهه‌‌‌های تكاملی است و مسأله‌‌‌هايی مشابه را حل می‌‌‌كند.[23]

در اين مدل شكل خاص نخستی‌ها با توجه به محيط زيست درختی و شيوه‌‌‌ی زندگی شكارگریِ گاه و بي‌گاه‌شان توضيح داده می‌‌‌شود. يعنی دارا بودن چشمان بزرگ و كنار هم ــ كه به چشمان گربه و جغد شباهت دارد ــ به شكل تغذيه‌‌‌ای مشابه ــ يعنی شكار در شب ــ منسوب می‌‌‌شود. با توجه به این‌که نخستی‌ها از نياكانی حشره‌‌‌خوار مشتق شده‌‌‌اند، و در خانواده‌‌‌های ابتدايی‌‌‌ترشان اين صفت را هم‌چنان حفظ كرده‌‌‌اند، اين تفسير معقول به نظر می‌‌‌رسد. اين ديدگاه شكل دندان‌‌‌بندی و طريقه‌‌‌ی قرار گرفتن انگشت شست در برابر بقيه‌‌‌ی انگشتان را هم، به همين ترتيب، توضيح می‌‌‌دهد. رويكرد شكار/ بينايی امروزه در محافل علمی از پذيرش بیشتری برخوردار است.

راسته‌ي نخستی‌ها دو زيرراسته دارد، نخست: زيرراسته‌ي پيش‌‌‌ميمون‌ها:[24]

دوم: زيرراسته‌ي ميمون‌ها

 

 

[1]. Treeshrews / Scandentia

[2]. Colugo

[3]. Dermoptera

[4]. Cynocephalidae

[5]. Euarchontoglires

[6]. Eutheria

[7]. Murphy et al., 2001: 2348-2351.

[8]. Short INterspersed Elements

[9]. Kriegs et al., 2006: e91.

[10]. Lemurs

[11]. Lorises

[12]. Galagos

[13]. Tarsiers

[14]. يعني اروپا، آسيا و آفريقا كه تا پيش از عصر نوزايي براي اروپاييان شناخته شده بودند.

[15]. يعنی آمريكا و استراليا كه پس از عصر نوزايی توسط اروپاييان شناخته شدند.

[16]. Groves, 2001.

[17]. Insectivora

[18]. Martin, 1990

[19]. Telencephalon

[20]. Arboreal theory

[21]. Wombat

[22]. Visual-Predatory theory

[23]. Culotta, 1992

[24]. Cambridge, 1992: .

 

 

ادامه مطلب: بخش نخست – فصل دوم – رده بندی انسان – رده‌بندی نخستی‌ها

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب