سه شنبه , مرداد 2 1403

مانیفست ادبیات گمانه‌زن

«آنچه دروغ می‌نماید، نیازی است مفلوک که آرزو دارد زاده شود…»  – ری بردبری

 ادبیات گمانه‌زن (Speculative Fiction) که برخی آن را نمودِ ادبی امر فنتاستیک (Fantastic) می‌دانند، زیرمجموعه‌ای است ‌از ادبیات ژانری یا آثار ادبی و اقتباس‌های آن، که ادبیات علمی‌-تخیلی (Science-Fiction)، فانتزی (Fantasy)، وحشت (Horror) و کاراگاهی (Detective) را شامل می‌شود. در باب تعریف این گونه، گمانه‌زنی‌هایی بسیار شده است. هدف این گفتاورد ارایه‌ی تعریفی بر این گونه و سنجه‌ی شناسایی آن است.

فنتاستیک نوعی وانمایی، تصور یا نگاشت دارای التزام از واقعیت است. وانمود فنتاستیک هرگز حفره‌های امر واقعی را پنهان نمی‌دارد. وانمود فنتاستیک، پوشای گمانه‌زن حفره‌های امر واقعی است تا از طریق اعمال شیوه‌های وانمود  ابهام‌ها و دورنماهای نامکشوف  امر واقعی در بافتی رابطه‌مند فراچنگ آید.

 فنتاستیک به عنوان وانمودی از واقعیت را باید از دو دیدگاه مجزا بررسی کرد؛ از دیدگاه خودِ وانموده (امر فنتاستیک در رابطه با واقعیت) و از دیدگاه شیو‌ه‌ی وانمود (روایت، ترکیب‌بندی و به عبارت کلی به عنوان راهکار).

امر فنتاستیک در تعامل با امر واقع

همچنانکه پیش از این گفتیم، فنتاستیک عبارت است از نگاشت دارای التزام از واقعیت. نگاشت از واقعیت به فنتاستیک با سه التزام تعریف می‌شود که عبارتند از تجرید، دگردیسی و تعمیم.  فنتاستیک (یا نگاشت امر فنتاستیک) به عنوان مجموعه ترکیب‌بندیِ المان‌های غیر واقع محیط بر واقع که در ادبیات گمانه‌زن تجلی می‌کند از جنس جهان‌نگاری  است. جهان‌نگاری در این گفتار از اندرکنش نمود و رابطه حاصل می‌شود.

همه‌ی آنچه در جهان واقع موجود است، شامل قوانین، اجسام و مناسباتشان، ممکن است در نگاشت فنتاستیک بازنموده شوند. اولین گام در نگاشت امر واقع به فنتاستیک، تجرید (آبستراسیون) است و در این تجرید، مابه‌ازای فنتاستیکِ امر واقع، جز مفهومی منتزَع از امر واقع نخواهد بود.

تجرید از شروط لازم برای امر فنتاستیک است. لیکن شرط حیاتی و ممیزه‌ی امر فنتاستیک  از سایر رویکردهای نظری (علوم ریاضی، فلسفه، علوم تجربی) دگردیسی (دفورماسیون) این تجرید است؛ از این رو باید شمول دگردیسی (دفورماسیون) واقعیت را در جهان‌نگاری لحاظ کرد. به عبارتی، امر فنتاستیک وانمودی است از جهان واقع، بازآفریده از مجموعه المان‌های فنتاستیک. این المان‌ها، همان مفاهیم منتزعی هستند که دگردیس باشند. باید اضافه کرد مصداق‌پذیری آن جهان‌نگاری در واقعیت باید ما را به برخی ابهام‌ها و حفره‌های واقعیت (تشکیکات‌شناختی)  رهنمون سازد و نه مثال مشخصی از واقعیت.  تفکیک سایر انواع ادبی (نظیر ادبیات تمثیلی، تعلیمی و غیره) از فنتاستیک از همین وجه صورت می‌گیرد.

لیکن امر فنتاستیک در همین نقطه متوقف نمی‌شود. یکی از کنش‌های امر فنتاستیک در تعامل با واقعیت، استفاده از امر واقعی به عنوان سکوی پرش برای ایجاد واکنشی زنجیره‌ای از ایده‌ها در ذهن مخاطب است. بازخورد این واکنش درکی خویش‌گسترنده و تعمیم‌یابنده از ابعاد امر واقع است. به عبارت دیگر، مفهوم مجرد دگردیسیده می‌تواند تعمیمی انتزاعی باشد در ادامه‌ی واقعیت.

 پانوشت: تصویر جهان واقع به واسطه‌ی نگاشت با روش فنتاستیک

راهکار فنتاستیک 

راهکار یا از دیدی کلی‌تر، روش فنتاستیک، افاده‌ی بافتارهایی رابطه‌مند، برآورده از اندر‌کنش قانونمند امر واقع و امر فنتاستیک است، اما بافتار مذکور مشخصاً با کارکرد تعلیق و متعاقباً فاصله‌اندازی بالنتیجه است که در جهت تعریف روش، قدرت می‌یابد.

با این تعریف، روش فنتاستیک، به‌کارگیری بافتی رابطه‌مند است که این بافت، ملغمه‌ای است برآمده از امور فنتاستیک و واقع و نیز ارتباط عامدانه و آگاهانه‌ی این امور. در اینجا بافت، توده‌ای مرکب از امور فنتاستیک و واقع در کنار هم است، اما این تجمع، عملاً کاتوره‌ای نخواهد بود، بلکه در کلیت ماهوی خویش توضیحی قابل پیش‌بینی و قابل مقایسه دارد. این توضیح‌پذیری همان مفهوم رابطه‌مندی است.

غرض از آگاهی اراده‌مند، ادراک رابطه در این بافت یا توانایی تشخیص امتداد در عناصر یا روابط است؛ افزون بر این، اراده همان قصد خالق به انتقال آگاهی مورد اشاره است. این آگاهی اراده‌مند متضمن تفکیک روش فنتاستیک از مکاتب دیگری (نظیر سوررئالیسم، رئالیسم جادویی و غیره) است که امور فنتاستیک را بدون رویه‌ی آن به کار می‌برند.

اما وجه مشخصه‌ی فنتاستیک به مثابه روش، ایجاد تعلیقی ناشی از فاصله‌اندازی (estrangement) در برداشت از سازنده عناصر واقع و فنتاستیک است که ساختار را تشکیل داده‌اند. این تعلیق و فاصله‌ی متعاقب آن، بستری برای مخاطب ایجاد می‌کند که در آن فرصت تجربه‌ی ادراکی تعمیم‌یافته‌تر از واقعیت را می‌یابد. این تعلیق یا از بادی امر توسط سوژه فنتاستیک آشکارا اعمال می‌شود و  یا به تدریج به صورت هاله‌ی محوی از تردید در هنجار پیش‌تعریف‌شده‌ی سوژه، بسط می‌یابد و بر آن سایه می‌افکند.

همچنین ببینید

ادبیات علمی- تخیلی- اساطیری: بایدها و شایدها

ادبیات امروز ایران، خوشه‌ای بارور و امیدبخش از فرهنگ جهانی است که می‌رود تا جایگاه شایسته و سزاوار خویش را در زمینه‌ی زبان‌ها و فرهنگ‌هایی نوخاسته و نوباوه بازیابد. در روزگاری که ابراز ناامیدی به هنجاری روشنفکرانه بدل شده و نالیدن از نارسایی‌های زبان فارسی و انحطاط فرهنگ‌ ایرانی به زیور قلبی رایج برکشیده شده، شاید این سخن غریب بنماید. اما تمام شواهد نشانگر آن هستند که ادبیات فارسی و خزانه‌ی غنی و کهنسالِ فرهنگ ایرانی، با روندی ژرف و دیرپا دست به گریبان است که می‌تواند به یک باززایی و بازآفرینی‌ ریشه‌ای منتهی گردد...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *