یکشنبه , آبان 27 1403

مُد، آراستگی و خودانگاره

 مد و توجه به شکل لباس و ظاهر امری فراگیر و همگانی است، می‌شود خاستگاه جامعه‌شناختی‌‌اش را شرح دهید؟

توجه به آراستگی و شکل ظاهری یک رفتار عمومی و تکاملی است که به گونه‌ی انسان هم منحصر نمی‌شود. بسیاری از جانوران به خصوص مهره‌داران خونگرم بر اساس شکل ظاهری خود بر رقیبان چیره می‌شوند و نظر جنس مقابل را برای جفتگیری به خود جلب می‌کنند. از این رو توجه انسان به شکل ظاهری‌اش و برنامه‌هایی که برای تنظیم ریخت اجرا می‌کند را باید در ادامه‌ی این روند تکاملی فهم کرد. در واقع کهنترین هنری که می‌شناسیم «بدن‌آرایی» است و به طور مستقیم شکل ظاهری بدن را دستکاری می‌کند. رنگ کردن پوست بدن و کشیدن نقشهایی بر آن، آویختن زیورهایی از جنس مهره‌های سنگی یا استخوانی بر گردن یا زوایای بدن، و دقت در انتخاب رنگ و بافت پارچه‌ای که بدن را می‌پوشاند یا پری که موها را می‌آراید همگی در کهنترین جوامع وجود داشته‌اند و قدیمی‌ترین نمود درک زیبایی‌شناسانه و آفرینش هنری را نشان می‌دهند.

 بنابراین از دید شما خودآرایی امری طبیعی است که ریشه‌ی تکاملی دارد؟ یعنی ایرادی در خودآرایی مردم نمی‌بینید؟

چنان که گفتم خودآرایی یک رفتار عمومی و بسیار باستانی است که قدمتش از عمر گونه‌ی انسان فراتر می‌رود و در گونه‌ی ما هم کهنترین شکل زایش هنر در پیوند با آن رخ نموده است. از این رو هم امری طبیعی است و هم بی‌ایراد.

 اما کسی که خود را می‌آراید، به خصوص اگر در این کار افراط کند، تصویری غیرواقعی از خود را به دیگران نمایش می‌دهد. شما که در نوشتارهای گوناگونی به دروغ حمله کرده‌اید، فکر نمی‌کنید این هم شکلی از دروغگویی باشد؟

واقعیت آن است که همه‌ی آدمها تصویری ذهنی از خود می‌پردازند که به عناصر غیرواقعی فراوانی درآمیخته است. همگان هم می‌کوشند تا این تصویرِ معمولا زیبا و خوشنما را به دیگران بنمایانند. تا اینجای کار با یک الگوی عمومی از ابراز خودانگاره سر و کار داریم که همیشه با قدری اغراق در آمیخته است. به همان ترتیبی که گربه‌ها هنگام رویارویی با دشمنی فرضی موهای تن‌شان را سیخ می‌کنند تا درشت‌اندام‌تر به نظر برسند، مردان نظامی هم سردوشی‌هایی بر لباس‌هایشان می‌دوشند تا چهارشانه‌تر و سینه‌ستبر به نظر برسند و بانوان به پوشاکی با رنگ روشن و درخشان گرایش دارند تا زیبایی‌شان بیشتر نمایان شود. اینها به نظرم بخشی از یک الگوی عمومی نیک دیدن خویشتن و زیبا نمودن خود است که ایرادی ندارد و با دروغ که با هدف فریب درآمیخته تفاوت دارد.

 یعنی شما مدهایی که این روزها بین جوانان رواج یافته را می‌پسندید؟ مثلا می‌بینید روی لباس کسی نقش پرچم کشوری دیگر است، یا جملاتی به زبانهای بیگانه روی پیراهن‌ها نقش بسته است. اینها به نظرتان از زاویه‌ی جامعه‌شناسانه اختلالی را نشان نمی‌دهد؟

دقت داشته باشید که پسند من ممکن است با دیدگاهم در مقام جامعه‌شناس تفاوت داشته باشد. واقعیت آن است که محتوای زیبایی‌شناسانه‌ی بخش بزرگی از آنچه که این روزها میان جوانان مد شده را نمی‌پسندم، و در عین حال بخشهایی از آن هم به چشمم زیبا می‌آید. یعنی اگر بحث ابراز سلیقه در میان باشد چیزی یکپارچه را نمی‌بینم که بخواهم درباره‌اش نظری یکسره داشته باشم. اما پرسش اصلی شما به نمادهای نمایان بر پوشاک مردم مربوط می‌شود و ارزیابی‌اش با نگاهی جامعه‌شناسانه. اینجا حق با شماست و رواج نمادها و نشانگانی که می‌بینیم گاهی نشانگر نوعی بحران هویت است.

 درباره‌ی این بحران هویت بیشتر توضیح می‌دهید؟

ببینید، این که یک نفر به چه شکلی خود را می‌آراید تا حدود زیادی نشان می‌دهد که درباره‌ی خود چه فکر می‌کند. من‌ها بر اساس تصویری که از خود در ذهن دارند پوشاک و جامه و آرایش ظاهری‌شان را انتخاب می‌کنند و با ضریب خوبی می‌توان به ظاهر آدمها نگاه کرد و تخمین زد که خودانگاره‌شان چیست. یعنی چه تصویری از خود را در ذهن دارند.

 یعنی موافقید که وقتی کسی در خودآرایی اغراق می‌کند یا در انتخاب لباس زیاد وسواس به خرج می‌دهد، یعنی دچار کمبود اعتماد به نفس و خودکمتربینی است؟

راستش دقیقا برعکس! بر خلاف تبلیغات رسمی و سنگینی که مایه‌ی اغتشاش و ابهام در جامعه‌مان شده، من اصلا فکر نمی‌کنم خودِ توجه به آراستگی ظاهر و کوشش برای زیبا نمودن امری بد باشد یا از نقصی روانشناختی حکایت کند. اتفاقا برعکس، کسی که به ظاهر خود اهمیت می‌دهد و می‌کوشد با بهترین و زیباترین شکل در برابر چشم دیگری نمایان شود، هم برای خودش احترام و اعتبار قایل است و هم نشان می‌دهد که حس مشابهی را نسبت به دیگری داراست. یعنی به نظرم درست واژگونه‌ی آنچه که در تبلیغات رسمی می‌بینیم، اگر کسی بکوشد خود را به شکلی از چشم دیگران پنهان کند و یا به عمد ظاهری نازیبا و ژولیده و ناخوشایند برای خود ترتیب دهد، احتمالا با اختلالی در خودانگاره‌اش روبروست. یعنی یا خود را برای نمایان شدن در چشم دیگری سزاوار نمی‌بیند، یا برای حس و درک دیگری اعتبار قایل نیست و یا بدتر از همه این که می‌کوشد به این ترتیب پیامی ریاکارانه را مخابره کند و خود را والاتر از شکل ظاهری‌اش عرضه کند. اینجا شاید بتوان گفت که با شکلی از دروغ روبرو هستیم. مجسم کنید زاهدی برای اثبات این که نظرِ مردم را به هیچ می‌گیرد و هیچ اهمیتی برای شکل ظاهری‌اش قایل نیست، با دقت و وسواس فراوان ظاهر خود را طوری تنظیم کند که نازیبا و ژولیده به نظر برسد. در اینجا با مخابره‌ی آگاهانه‌ی پیامی درباره‌ی من روبرو هستیم که آشکارا دروغ است. این با آنچه که پیشتر گفتید، یعنی مخابره‌ی پیامی اغراق‌آمیز که من همان را (شاید با کمی حذف و اضافه) باور دارد متفاوت است. خلاصه کنم، منظورم از سخنی که گفتم به هیچ عنوان تایید دیدگاه ریاضت‌طلبانه‌ای نیست که نازیبایی و ناآراستگی را تبلیغ می‌کند. این دیدگاه یا از اختلال در خودانگاره برمی‌خیزد و یا فریبکارانه است.

 پس منظورتان از این که می‌گویید مدهای رایج امروزین بحرانی در هویت را نشان می‌دهند چیست؟

بحثی که دارم به محتوای نمادین و شیوه‌ی نمایش دادن خود مربوط می‌شود. وگرنه خودآرایی و تلاش برای زیباتر و بهتر نمودنِ خویشتن امری طبیعی و تندرست است و هیچ ایرادی هم ندارد. بحث به اینجا باز می‌گردد که آدمها با چه زبانی، با چه شبکه‌ای از نمادها و به یاری کدام دستگاه نمادین و بافت زبانی خویشتن را نمایش می‌دهند و آراستگی خویش را صورتبندی می‌کنند. این دستگاه نمادین است که به نظرم دستخوش اختلال شده است.

 این اختلال به نظرتان فقط در ایران هست یا درباره‌ی کل صنعت مد می‌توان تعمیمش داد؟

صنعت مد در واقع شکلی هنجارین شده و فن‌آورانه از خودآرایی است که با چرخه‌های اقتصادی گره خورده و نوعی بازارِ تنظیم خودانگاره‌های زیبا را پدید آورده است. این صنعت جای نقد بسیار دارد و به نظرم تا حدود زیادی سلیقه‌های فردی و مجال‌های شخصی برای بیان نظامهای زیبایی‌شناسانه‌ی وابسته به من‌ها را از بین می‌برد. نقد صنعت جهانی مد و آراستگی نیاز به بحث مفصل دیگری دارد و گفتنی درباره‌اش بسیار است. اما آنچه که بیشتر در اینجا مورد نظرم بود، به ایران مربوط می‌شد. ایرانیانی که زبان‌شان قدمتی دو سه برابر زبانهای اروپایی رایج امروزین دارد و ادبیات‌شان انباشته از معانی ژرف و جملات زیباست و خوشنویسی‌شان هم قدمت و هم پیچیدگی و تنوعی چشمگیر دارد، وقتی بر جامعه‌هایشان جملاتی کمابیش بی‌معنا را با زبان و خطی بیگانه بنویسند، احتمالا در حال پیروی از یک هنجار جهانی هستند که همان صنعت مد باشد. این کار در سرشت خود نیک یا بد نیست، اما نشان می‌دهد که عناصر زیبایی‌شناسانه‌ی تمدن ایرانی در دوران ما به لایه‌ی پوشاک و تنظیم آراستگی تن برکشیده نشده است.

 این بدان خاطر نیست که در اروپا اصولا توجه به آراستگی و زیبایی ظاهری ریشه‌دارتر بوده است؟

نه، تقریبا برعکس است! اگر اسناد تاریخی را بنگرید می‌بینید که از دیرباز ایرانیان به خاطر آراستگی و دقتی که در پوشاک و آرایش ظاهری‌شان به خرج می‌داده‌اند نامبردار و شاخص بوده‌اند. کافی است به کتیبه‌ها و نگارگری‌ها و نقشهای بازمانده از دورانهای متفاوت تاریخ ایران بنگرید تا ببینید که پیچیدگی پوشاک و دقت در ریزه‌کاری‌های آراستگی ظاهری تا چه اندازه در ایران زمین مهم بوده است. اروپاییان دست بر قضا در این زمینه بسیار تازه به دوران رسیده هستند. حتا امروز هم در کشورهای دیگر با ضریب خوبی می‌توانید ایرانی‌ها را بر اساس توجهی به که خودآرایی دارند و نوع جامه و ظاهرشان از اتباع کشورهای دیگر تفکیک کنید.

 اگر چنین است پس چرا صنعت مد جدید در ایران شکل نگرفته و به کشورمان وارد شده است؟

چون صنعت مد امروزین حاشیه‌ای و ادامه‌ای از صنایع فرهنگی دیگر است. شما نمی‌توانید در غیاب دانشگاه‌های بزرگ و مراکز بزرگ تولید فیلم و موسیقی و هنر صنعت مدِ نیرومند داشته باشید. به همین خاطر صنعت مدِ امروز دنیا تبارنامه‌ای اروپایی-آمریکایی دارد. به تازگی اقبال زیادی به پوشاک و نقش و نگارهای ایرانی در صنعت مد جهانی دیده می‌شود، اما به هر صورت همه‌ی این نگاره‌ها در یک ماشین مدرن اروپایی است که پردازش می‌شود و شکل نهایی خود را پیدا می‌کند.

 در نتیجه رخنه کردن نمادهای غربی به جامه‌ی مردم کشورمان پیامد رشد نایافتگی صنعت مد بومی‌مان است؟

بله، دقیقا چنین است

.
 پیشنهادتان برای دولتمردان و سیاست‌گذارانی که در این زمینه مدام ابراز نگرانی می‌کنند چیست؟

پیشنهاد سرراست و ساده آن است که اگر سلیقه‌ای به نظرتان پست و منحط می‌رسد و بافتی از نمادهای مربوط به مد را نمی‌پسندید، پیشنهادی بهتر به مردم بدهید. منع کردنِ مردم از چیزی ریشه‌دار و بنیادین مانند خودآرایی امری به کلی ناممکن و ساده‌لوحانه است و سیاستهای گاه زورمدارانه و نامعقولی که طی سالهای گذشته در این مورد اجرا شده همواره با شکستهایی فاحش و واکنشهایی افراطی از سوی مردم رویارو بوده است.

 ولی تلاشهایی برای تولید مد بومی هم انجام شده است.

میدانی مانند مد و خودآرایی چیزی نیست که در شرایط گلخانه‌ای بتواند رشد کند. یک شبکه‌ی عظیم فرهنگی بر جهان حاکم است که با شرکتهای تولید پوشاک و لوازم آرایش پیوند خورده است و فضایی را ایجاد کرده که مردم در فیلمها و عکسها و نمایشها و بازی‌های رایانه‌ای پوشاکی را با نمادهایی خاص می‌بینند و بعد امکان خرید همان را هم پیدا می‌کنند. تا وقتی فضایی رقیب برای این شبکه ایجاد نشود، هیچ پیشرفتی در این زمینه به دست نخواهد آمد. تلاشهایی که در این زمینه انجام شده با ناآگاهی محض و نادانی عمیق از ساز و کارهای جاری در این میدان انجام شده و به همین خاطر بازتابی در حد صفر داشته است. اگر هنرمندان و طراحان لباس پشتیبانی شوند تا سلیقه‌ای ملی و بومی را در آزادترین حالت ممکن بازسازی کنند و صنعتگران و تولید کنندگان پوشاک از بحرانهای پیاپی سیاسی مصون بمانند و بتوانند در پیوند با ایشان فرآورده‌هایی شایسته تولید کنند، بی‌شک با استقبال مردم روبرو خواهند شد. چنان که گفتم، پوشاک و آرایش ظاهری بیانگر هویت و خودانگاره‌ی افراد است و هویت ایرانی همچنان به قدری ریشه‌دار است که نمودهایش را در جاهای گوناگون می‌بینیم. به نظرم اختلال در رمزگذاری پوشاک و مد که به آن اشاره کردم،‌ از آنجا ناشی شده که مردم بین انتخاب یک صنعت جهانیِ پردامنه و بیگانه و امری نادلپسند و ایدئولوژیک که به خاطر زورمداری بدنام هم شده، وادار به انتخاب شده‌اند و بدیهی است که در این شرایط کدام را بر می‌گزینند.

همچنین ببینید

ناموس ،حق و داد

مقاله‌ای درباره‌ی تبارشناسی «ناموس» که در نشریه‌ی  «رسانه‌ی فلسفه و فرهنگ»، سال اول، شماره‌ی دوم، زمستان ۱۴۰۰، ص:۱۷-۲۰، منتشر شد...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *