دوشنبه , مرداد 1 1403

مید، کولی و رویکرد رفتارگرایی در روانشناسی قرن بیستم

سومین  نشست دوره‌ی ‎آموزشی نظریه‌ها و رویکردها در روانشناسی خودانگاره روز ۲۲  ‎امرداد‎ ‎‏۱۳۹۱‏ در موسسه‌ی ماهان به استادی دکتر شروین وکیلی برگزار شد.

در این نشست، رویکرد رفتارگرایانه به مفهوم «من» در روانشناسی و اندیشه­هایی که به شکل­گیری این نظریه انجامیده است بررسی می­شود. در سده­ی نوزدهم در انگلستان، داروین، پیشگام دیدگاه تکامل­گرایانه، برای انسان هویتی زیست­شناختی قائل شد و او را جانوری دانست که مانند دیگر جانداران، روند زیستی تدریجی و گام به گامی دارد و تفاوت او با آن‌ها به صورت کمّی است نه کیفی. در مقابل، دیدگاه فاجعهانگارانه در فرانسه شکل گرفت که اعتقاد داشت فاجعه­ای در تاریخ زیستی یک گونه رخ می­دهد و در نتیجه­ی آن، محیط اش به هم می­ریزد و گونه­ای دیگر بر اثر جهشی ناگهانی به وجود می­آید که در مدت کوتاهی باعث تحولات عمیق و جدی می­شود. این دو دیدگاه به موازات هم تا کنون نیز ادامه پیدا کرده­اند.

به هرحال با مطرح‌شدن نظریه­ی تکامل انسان همسان دیگر جانوران، مفهوم من در حیات روانی خود متحول شد و از مفهوم فلسفی­ای که تا پیش از آن داشت فاصله گرفت و ریشه­ی زیست­شناسانه پیدا کرد. مرجع این نگرش کتاب «بیان عواطف انسان و جانورا»” داروین بود. در امتداد این دیدگاه تکاملی، رویکرد رفتارگرایی در اوایل قرن بیستم هم شکل می‌یافت که در مقابل دیدگاه روانکاوانه و پدیدارشناسانه قرار گرفت. رفتارگراها با روش­شناسی علمی و تجربی، من یا سوژه را به عنوان واحدی در نظر گرفتند که امر درونی و ذهنی در آن اهمیتی ندارد، بلکه نمودهای بیرونی این واحد باید تحلیل شود.

واتسون از مشهور­ترین رفتارگرایان پزشک و زیست­شناسی بود که مانند بقیه با رویکردی بالینی به رفتارگر­ایی می‌پرداخت. ابتدا پاولوف رابطه­ی میان محرک و پاسخ را در رفتار شرطی­شده­ی سوژه بررسی کرد و لذت فیزیولوژی را اصل قرار داد، که هسته­ی مرکزی رفتارگرایی بر اساس آن شکل گرفت و بقای موجود به آن وابسته بود. بعد از او اسکینر، قهرمان رفتارگرایی در روانشناسی کتاب «ولدن ۲ » را به نگارش درآورد و در آن آرمان­شهری را به تصویر کشید که اعضای آن نقش اجتماعی مشخصی را بر اساس شرطی‌شدن از دوران نوزادی تا بزرگسالی برای رسیدن به لذت، به عهده می­گرفتند. آموزش و پرورش و علوم تربیتی هنوز هم تحت تاثیر رفتارگرایی انسانی است، البته عده­ی زیادی آن را به نقد کشیده‌اند.

در نیمه­ی سده­ی بیستم در این نظریه تحولی -از تلفیق‌شدن علومی مانند روانشناسی، عصب­شناسی، زیست­شناسی، جامعه­شناسی، زبان­شناسی و فلسفه- روی داد و دانش شناختی یا «Cognitive Scienc» با رویکردی میان‌رشته­ای شکل گرفت و بر پایه­ی آن، مفهوم ذهن صورتبندی شد. امروزه با اینکه چارچوب نظری رفتارگرایی، خیلی قابل قبول به نظر نمی­رسد، اما همچنان رویکردهای آن در روش­های درمانی موثر است.

پا به­ پای دیدگاه رفتارگرایانه، ولی در نقد آن در اوایل قرن بیستم، نظریه­ای به نام کنش متقابل نمادین توسط مید و کولی شکل گرفت. از نظر رفتارگرایان، ذهن انسان به شخص دیگری وصل نیست، اما کولی اصلا شکل­گیری من را در ارتباط با دیگری تعریف می­کند. او بر این عقیده است که من در اعلام استقلال از دیگری است که هویت پیدا می­کند و تحقق این امر با شیوه­ی زبانی ممکن است. به لحاظ روانی هم، من وابسته به دیگری است و در این بین مفهوم انگاره و خودانگاره تبیین می­شود. از نظر وینی­کات از ابتدا کودک من خود را با دیگری آمیخته می­داند و بعد از مدتی به علت غیاب دیگری پی به حضورش می­برد. در این زمان او شروع به آفریدن پدیده­ها در ذهن خود می­کند و با شروع زبان‌آموزی، جهان خود را رمزگذاری می­نماید. این روند همچنان ادامه می­یابد و ما مرتب جهان خود را با عناصر و اشیایی که به دیگران مربوط‌اند با یادسپاری خاطراتی از دیگران که در این اشیا نمود پیدا کرده­اند معنا می­کنیم. پس شیوه­ی پیوند من و دیگری از طریق زبان و با گذاشتن اسم و کلمه و به حافظه سپردن آن‌ها انجام می­پذیرد. اینجا دیگری عامل سرکوب­کننده نیست، عامل مشروط کننده­ی لذت برای شکل‌دادن من اجتماعی است. در واقع من با دیگری نظامی را تشکیل می­دهد که در آن رابطه­ی دیگری با خود، فقط کنترل­کننده «من» نیست، بلکه امکان تفکیک را با ابزار زبان به وجود می­آورد. در این سیستم، شی با زبان مثل دیگری با من در آنچه هست تثبیت می­شود.

در رویکرد متقابل نمادین، مفهوم من در زمینه­ی اجتماعی به این شکل رده­بندی می­شود: I یا من،  Me یا خود و  Self یا خویش. در این الگو تمایز اصلی بین من و خود وجود دارد. من، هسته­ی مرکزی خودمختار ارادی کنشگر است که به محض زبانی‌شدن وارد عرصه­ی من اجتماعی می­شود که در آن قواعد اجتماعی روی خود یا «Me» عمل می­کنند. در واقع I با Me خودش را می­شناسد، من در اکنون و در یک نقطه از زمان وجود دارد، ولی خود در گذشته و آینده و بنابراین در حافظه قرار دارد. در این میان خویش از اندرکنش بین من و خود به وجود می­آید که مید و کولی چندان به آن نپرداختند.

با این مفاهیم، انضباط اجتماعی است که جهان ما را می­سازد و نه -مثل دیدگاه فروید- سرکوب میل. به عبارت دیگر ما در زیست­جهانی زندگی می­کنیم که با زبان تثبیت شده و از طریق آن است که رفتار من با دیگری در جامعه هماهنگ می­شود و فهم متقابل امکان می­پذیرد. این نظم اجتماعی را هابز در کتاب «ویاتان» با پیش‌کشیدن این پرسش مطرح کرد، که چگونه اصولا ما نظم را در جامعه تعریف می­کنیم و چگونه می­توانیم جامعه را به سوی آن پیش ببریم؟ مید هم در مجموعه سخنرانی­های خود «من، خویش، جامعه» به همین مفاهیم پرداخته است.

  در این نظریه برای پاسخ به این پرسش اساسی که«من چگونه به هستی خود پی می­برد و خود را از دیگری جدا می‌کند» کولی مرحله­ی آیینه­ای را در روند رشد اجتماعی چنین مطرح می­کند: نوزاد انسان برخلاف جانوران دیگر در حدود 16 ماهگی در جلوی آیینه شیفته­ی تصویر خود می­شود و در مقایسه با بچه­ی شامپانزه که از هوش حرکتی بالایی برخوردار است، نمی­تواند در این سن تشخیص دهد که تصویر انعکاس یافته مربوط به خود اوست. کودک انسان در واقع تصویر خود را به مثابه­ی دیگری‌ای می­گیرد که شبیه اطرافیانش است و به این ترتیب دیگری را تعمیم می­دهد. ویژگی این دیگری تعمیم‌یافته این است که من هم درش جای دارد، با این تفاوت که او بر دیگری تسلطی ندارد ولی بر این تصویر مسلط است. انگار شیفتگی او در برابر آیینه به دلیل همین شباهتی است که بین خود و دیگری بازتاب یافته در آیینه کشف کرده است.

    به هر حال مرحله­ی آیینه­ای در کنش متقابل نمادین از بینایی شروع و به زبان ختم می­شود و مدام این دیگری تعمیم­یافته که خصایص مشترکی با من دارد با گفت­وگوی درونی در یک نظام اجتماعی مبتنی بر زبان تولید می­گردد. در این رابطه فوکو مقاله­ای با عنوان ” دیدن و عصر خرد” دارد.

همچنین ببینید

دوره‌ی تکامل و عصب‌شناسی اردیبهشت ۱۴۰۳

دوره‌ی تکامل و عصب‌شناسی(در زمان – امرداد ۱۴۰۳)

دوره‌ی تکامل و عصب‌شناسی(در زمان – امرداد ۱۴۰۳) دوره‌ی تکامل و عصب‌شناسی ۱) دوره‌ی سوسیوبیولوژی …

یک دیدگاه

  1. چشم مرا در سه عکس این سه نشست دگرگونی توزیع مکانهای نشستن زنان و مردان گرفت، از نشستی به نشست دیگر. اگر شنوندگان همانها هستند که بودند چرایی توزیع متغیرشان خود بد پرسشی نیست.

    سلامت و موفق باشی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *