بازسازی مهر: پیمان اجتماعی و بازآفرینی مهر در سطح نهاد
نشست دوم:۱۹ خرداد ۱۳۹۹
علیرضا کسمایی مقدم: من عمیقا با صحبتهای شروین عزیز دربارهی خرد رندانه در برابر خرد کانتی موافقام. با این حال، این کنش بغرنجیهای خاص خود را دارد. مثلا استاد دانشگاهی که به دریافتی ماهانهاش نیازمند است همیشه نمیتواند بر هنجارهای حقوقی اجتماع موجسواری کند یا آزادی خود را در زندگی خانوادگی حفظ کند و بر راستی پایدار باشد.
معصومه وهبی: علیرضاجان، تا جایی که دیدهام راهبردهای زروان هیچ آسان نیست و دشواریهای خودش را دارد. در مورد رندی خردمندانه هم نیاز به تمرین هست تا در دامنهای میان رعایت هنجارها و دور زدن آنها بشود راهی جدید برای بالا بردن «قلبم» پیدا کرد.
علیرضا کسمایی مقدم: واقعا در نظر بگیرید که بشود هم آزادی داشته باشیم و هم هنجارهای خانوادگی را رعایت کنیم.
محمد میرشاهی: فکر میکنم خود را در موقعیتی قرار دادن، توجیهکنندهی اقدامات کاهندهی «قلبم» به ضرورت آن جایگاه نیست؛ یعنی اگر قرار است استاد دانشگاه بودن یا تاسیس کردن نهاد خانواده باعث این شود که نتوانیم راهبردهای افزایش «قلبم» را بهدرستی اجرا کنیم و یا حتا مجبور شویم از «قلبم» خود و اطرافیان بکاهیم، شاید بهتر باشد در موقعیتی که خود را در آن قرار دادهایم تجدید نظر کنیم.
علیرضا کسمایی مقدم: به همین سادگی نیست، ولی شاید راهکار دیگری نباشد. اگر هست، دوستان راهکارهایی را که میدانند مطرح کنند.
محمد میرشاهی: در درسگفتار چهارم این دوره، برای تعیین کمیت و کیفیت مهر دونفره، چهار متغیر (یک متغیر در هر لایهی فراز) تعریف شد. متغیر لایهی زیستی – که درگیری بدنها بود – باعث شد برایم پرسشهای بیشتری نسبت به قبل به وجود بیاید، دربارهی چرایی و چگونگی جدا کردن مهر دونفرهی جنسی و غیر جنسی از هم در چارچوب زروان.
۱) همانطور که چهار لایهی «فراز» نسبت به هم برتریای ندارند؛ اگر درگیری بدنی هم یک متغیر مانند شور و عمق و دامنه است، پس چرا این متغیر آنقدر تعیینکننده است که کلا بر اساس آن مهر را به دو نوع متفاوت جنسی و غیرجنسی تقسیم میکنیم؟ در حالی که مثلا مهر را از ابتدا به دو نوع کلی پرعمق و کمعمق تقسیم نمیکنیم و این ادعا را نداریم که مهر پرعمق و کمعمق ماهیتی متفاوت دارند؟
۲) با این حساب، مهر جنسی نسبت به مهر غیر جنسی بالقوه ۱۰ امتیاز جلو است. پس، به کسی که با او درگیری بدنی بسیاری داریم امتیاز ۱۰ میدهیم، ولی شور و عمق و دامنهی رابطهمان ۷ است. مهر بیشتر و باکیفیتتری به کسی میورزیم که به او عالیترین نوع ممکن مهر غیر جنسی را داریم؛ یعنی شور و عمق و دامنه همگی ۱۰ هستند. از دل این حرف این بیرون میآید که اگر طرف مقابل بالغ غیر همجنس است، جنسی کردن مهر میتواند یکی از راهبردهای افزایش چشمگیر مهر باشد. گرچه نمیدانم این نتیجهگیری درست است یا خیر؟
۳) گفتیم مهر در دو بالغ غیر همجنس میتواند پیوسته میان جنسی و غیر جنسی در نوسان باشد و این را طبیعی انگاشتیم. در حالی که فکر میکنم این طبیعی نباشد که مثلا متغیر عمق مدام کم و افزون شود! دو نفر منطقا باید سعی کنند عمق مهرشان را بیشتر کنند تا در کل مهرشان بیشتر شود؛ همینطور شور و دامنه اگر کم شوند، منفی انگاشته میشود. انگار این نسخه را در لایهی زیستی تجویز نمیکنیم که برایم پرسشبرانگیز است.
معصومه وهبی: محمد جان، دربارهی پرسش نخستت برداشت من این است که هر چه درگیری بدنها بیشتر باشد امتیازی بیشتر دارد. طبیعتا در ارتباط جنسی این امتیاز بالاتر میرود که در کل با نمرهای که به شور و دامنه و عمق میدهیم جمع میشود و میتواند شدت آن مهر دونفره را نشان بدهد. شور و دامنه و عمق هم به نظر من اگر رها بشوند و بهشان رسیدگی نشود ممکن است افت و خیز داشته باشند.
علیرضا کسمایی مقدم: شور صرفا رمزگذاری لایهی زیستی است. صمیمیت و دامنه و عمق مربوط به لایههای روانی و اجتماعی و فرهنگی است.
محمد میرشاهی: شور مربوط به لایهی روانی در مهر دونفره است و صمیمیت مربوط به لایهی روانی در مهر سهنفره.
معصومه وهبی: بله، علیرضا جان. شور مربوط به لذت مشترک دو نفر و مربوط به لایهی روانی هست و صمیمیت همان لذتهای مشترک در مهر سهنفره و اجتماعی است.
آیدا محمدی: محمد جان، دربارهی پرسش نخست گمان میکنم تنها در سطح بقا نیست که مهر جنسی و غیر جنسی جدا میشوند. طبیعتا در لایههای دیگر هم شدت بیشتری پیدا میکنند.
محمد میرشاهی: پس، میتوان هم درگیری بدنی باشد و هم مهر غیر جنسی یا میتوان درگیری بدنی نباشد و مهر جنسی باشد؟ به نظرم اگر پاسخ این پرسشها منفی باشد، عملا داریم درگیری بدنی را معیار این افتراق قرار میدهیم.
آیدا محمدی: به نظرم درگیری بدنی شاید بارزترین معیار باشد، اما تنها معیار نیست. در مورد پرسش سوم هم ممکن است هر دو طرف تلاش در عمیقتر کردن رابطه داشته باشند، اما راهبردهای نادرستی را برگزینند و این موجب تغییر در عمق شود.
محمد میرشاهی: خب، در هر صورت اتفاق نافرخندهای است. همچنین غیر جنسی شدن مهر را طبیعی محسوب کردیم.
آیدا محمدی: چرا؟! خب، ما همیشه باید مهر را چک کنیم، زیرا که توجه و نگاه شاخصهای اصلی مهر هستند.
محمد میرشاهی: توجه و ارزیابی مداوم که از اصول بنیادین هستند. منظورم این بود که کاهش عمق از ۸ به ۲، شور از ۹ به ۴ و دامنه از ۷ به ۳ را پاتولوژیک حساب میکنیم و میکوشیم به سمت بیشتر کردنشان حرکت کنیم نه کمتر کردنشان. با این حال، هنگامی که به لایهی زیستی میرسیم، انگار منطقمان عوض میشود و اگر از ۱۰ (خیلی جنسی) بشود صفر (غیر جنسی) میگوییم میان جنسی و غیر جنسی نوسان کرده و انگار بشود مهر غیر جنسی درست است.
علیرضا کسمایی مقدم: من این طور میبینم که مهر بهمانند یک پردازش عاطفی در دو عرصه ظهور میکند. ما از جنبهی شناختشناسی و توضیح شاخصهها مهر جنسی و غیر جنسی را جدا میکنیم.
آرش ساسانفر: به گمان من درست است كه رابطهی جنسي لذت زيستي را بالا ميبرد، ولي گاهی ميتواند «قلبم» را كاهش بدهد. شايد کمی معادله را پيچيده ميكنم که به آسانی نشود رندانه مديريتش كرد.
محمد میرشاهی: در مهر غیر جنسی هم مثلا ممکن است درگیری بدنها امتیاز ۷ بگیرد؟ تاکیدم بر روی عدد و امتیاز به علت اهمیت آن در حل تمرین است.
آرش ساسانفر: چگونه به عدد ٧ رسيدهاي؟ واقعا از انسانی به انسانی دیگر این قدر دقيقا محاسبهپذير است؟
محمد میرشاهی: این اعداد مثال است. پرسش این است که اگر به نظرتان آن قدر محاسبهپذیر نباشد، پس در اساس حل تمرینها چندان امکانپذیر و کاربردی نیست.
آرش ساسانفر: به نظرم در سطح فردي میشود برای رسیدن به هدف حل تمرين به عددي رسيد، ولي بسط اين عدد شايد ذبح كل موضع باشد!
علیرضا کسمایی مقدم: ارتباط جنسی خود مهر نیست که بر اساس بسامد آن نتیجهگیری کنیم. مهر بر اثر ارتباط جنسی میتواند زاییده شود.
محمد میرشاهی: موافقام، ولی فکر میکنم مهر جدای از این چیزها نیست؛ یعنی راهبردهای لذت مشترک یا معانی مشترک به تنهایی مهر نیستند و بخشی از آن هستند.
علیرضا کسمایی مقدم: نه پردازش عاطفی از این زمینههایی که گفتید.
محمد میرشاهی: بله، معنا و پردازش عاطفی پشت آن هستند.
معصومه وهبی: نه، به نظرم در مهر غیر جنسی درگیری بدنها کم هست و این شاخص نمرهی بالایی نمیگیرد. در همان ارتباط دونفره ممکن است شور و دامنه و عمق نمرهی بالایی بگیرد و در کل آن مهر دونفره امتیاز بالایی بگیرد و نیز شدت بالایی را نشان بدهد.
محمد میرشاهی: موافقام، ولی فکر میکنم اگر مهر جنسی و غیر جنسی دو ساحت متفاوت مهر باشند و در یکی (غیر جنسی) خیلی درگیری بدنی مطرح نباشد، شاید بهتر باشد معیارهای امتیازدهیمان هم ویژهی همان نوع مهر باشد.
شروين وكيلى: دوستان قرار است من در بحث شرکت نکنم، فقط یک گوشزد اینکه مهر جنسی و غیر جنسی – که در چارچوب ارتباط زن با مرد و والد با فرزند بروز میکنند – دو ساحت و دو بعد متفاوت از مهر هستند؛ نه دو شدت متفاوت از یک نوع مهر.
آیدا محمدی: سپاس شروین جان، مثل همیشه راهگشا بود.
محمد میرشاهی: شروین جان، این برداشتم از درسگفتار بود که دو قطبی جنسی و غیر جنسی را همارز دو قطبی درگیری بدنها و درگیر نبودن آنها گرفتهایم، اگر این نیست که قضیه فرق میکند.
پوریا آزادی: یک ابهام برایم در بحث رندی پیش آمده است: آیا رندانه رفتار کردن به معنای استفادهی مسالمتآمیز از دروغ نیست؟ و آیا این خطرناک نیست؟
آیدا محمدی: به نظر این طور نیست. رند دروغ نمیگوید و اتفاقا در جایی ممکن است قواعد نهاد را به نفع خود و البته دیگری تغییر دهد.
معصومه وهبی: برداشت من این هست که اتفاقا هرگز رندی با دروغ سازگار نیست و نوعی بازی با هنجارهای نهاد هست. ریا نقطهی مقابل رندی هست که گونهای دروغ و دغل هست.
محمد میرشاهی: فکر میکنم اینکه ریاکار را در مقابل رند داریم، خودش نشان میدهد که دروغ راهبرد رند نیست برای زیر بار قواعد نهاد رفتن.
حامد علیخانی: پرسش بنیادیتر این هست که اگر دروغ در مواردی باعث افزایش «قلبم» بشود، آیا استفاده از آن درست هست؟
پوریا آزادی: به نکتهی خیلی مهمی اشاره کردید.
علیرضا کسمایی مقدم: دروغ باعث افزایش«قلبم» نمیشود و قطعا معنا را پایین میآورد.
حامد علیخانی: ولی ممکن است در مواردی بقا، لذت و قدرت را همزمان افزایش دهد. ما احتمالا به برآیند «قلبم» نگاه میکنیم.
علیرضا کسمایی مقدم: با این حال، اینجا اخلاق را زیر پا گذاشتهایم و دروغ تصاعدی رشد میکند و درون را آلوده میکند و در نهایت «قلبم» افزوده نمیشود.
محمد میرشاهی: فکر میکنم نظر شروین جان این بوده که تنها در موارد حدی ممکن هست که دروغ «قلبم» را بالا ببرد، مانند وقتی که جان کسی در خطر است. هرچند این موارد در زندگی روزمره تقریبا هیچگاه پیش نمیآیند.
معصومه وهبی: دقیقا. همیشه دروغ در درازمدت «قلبم» را پایین میآورد و اعتماد را کم میکند.
آرش مرادینژاد: همین تکمتغیر لذت در «قلبم» کافی است تا موجودی با کمترین خرد و درک – که بر مبنای نظام جزا و پاداش حرکت میکند – اعتماد خود را از دست بدهد و در کل وزن ارتباطش کاهش یابد؛ چه رسد به انسان محاسبهگر و آیندهنگر و خردورز.
عسل دینبلی: میشود آقای دکتر تعریف درست رندی در این موضوع را برایمان توضیح دهند؟
معصومه وهبی: دوست عزیز، در درسگفتار سوم مفصلا به مفهوم رندی پرداخته شده است.
علیرضا کسمایی مقدم: فکر میکنم نیاز به مثالهای بیشتری برای روشنتر شدن موضوع داریم.
آرش ساسانفر: براي من رندي به معناي فاصله گرفتن از احساس و از بيرون به موضوع نگريستن هست. براي دیگران هم همين طور است؟
آرش مرادینژاد: چیزی که ذهن من را هم در گیر کرده مدیریت رندانهی رابطهی مهرآمیز است. رند در لغتنامه فردی حیلهگر و باهوش معنا شده است. واژهی رند آن گونه که امروز نیز بار معنایی منفی دارد در زمان حافظ نیز همین بار را داشته. همان گونه که استاد گفتند شاعر بزرگوار رندی را در برابر تظاهر و ریای شیخها و زاهدها به کار میگرفت. این رند تمام احوالاتِ در ظاهر ناپسند، ولی آشکارش، را بهتر از جفت معنایی متضادش میدیده است. گرچه گویی در این جهان مگر رندی راهی به نظر نمیرسد، ولی به گمانم رندی «قلبم» را پایین میآورد یا فقط ثابت نگهش میدارد؛ مانند همان مثال تختهای شناور روی آب. بر اساس نظریهی بازیها در نهایت میتوان این بازی را مدیریت کرد و احتمال کاهش و باخت بیشتر خواهد بود تا برد.
معصومه وهبی: بر چه اساسی فکر میکنید که رندی «قلبم» را پایین میآورد؟
علیرضا کسمایی مقدم: رند در گذر زمان معنای دغل یافته و در زمان حافظ این طور نبوده.
آیدا محمدی: رندی شکلی از خردورزی است که با خردورزی سازمانی فرق میکند و عبارت است از ترکیب کردن دو نیروی متعارض. پس، چگونه ممکن است مهری که اتصال و پیوستگی من و دیگری را ممکن میکند شالودهاش آزادی باشد؟ رندی مهارتی برای این دو است. رند میتواند خودمختار باشد و خودمختاری دیگری را به رسمیت بشناسد.
معصومه وهبی: برداشت دیگری که من از رندی دارم این است که رند همواره گریزان از هنجارین شدن هست؛ بهویژه در مورد دیدن و زبان که دو متغیر مهم در مهر دونفره هستند و با سهنفره شدن و هنجارین شدن ماهیت خودشان را از دست میدهند.
آیدا محمدی: رند میداند که چگونه آزاد باشد و آزادی دیگری را به رسمیت بشناسد و این دو آزادی را در کنار هم جمع کند.
علیرضا کسمایی مقدم: و با این حال دروغ نگوید و به هنجارها آسیب نرساند.
آیدا محمدی: بله، دقیقا. چون مقابل ریاکار است.
علیرضا کسمایی مقدم: اما احتیاج به تبیین بیشتری دارد.
محمد حمیدی: درست است. رند در نگاه حافظ در معنای من واقعی(true self) – که با مهر و عشق در ارتباط است – در مقابل زاهد در معنای من دروغین (false self) قرار دارد که با تایید گرفتن از بیرون و ریاکاری در ارتباط است.
آرش مرادینژاد: اگر متن پرسشم را دقیق بخوانید، همین را گفتهام که جفت متضاد ریاکاری رندی است.
آیدا محمدی: بله، اما شما نوشتید که معنای منفی در شعر حافظ دارد. من هم چند نمونه آوردهام که، با توجه به تعریفی که شروین جان از رندی دادند، به نظرم «قلبم» را بالا میبرد: «به همنشینی رندان سری فرود آور / که گنجهاست در این بیسری و سامانی // در سفالین کاسهی رندان به خواری منگرید / کاین حریفان خدمت جام جهانبین کردهاند // راز درون پرده ز رندان مست پرس / کاین حال نیست زاهد عالیمقام را».
آرش مرادینژاد: فکر نکنم معروفتر از این بیت وجود داشته باشد: «عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزهسرشت / که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت».
علیرضا کسمایی مقدم: این بیت سخن آیدا را تایید میکند.
آیدا محمدی: بله، دقیقا. چون ما در مقابل رند، زاهد را داریم.
آرش ساسانفر: به نظرم رندي بيان واقعيت به گونهای است كه در تعارض با منافع دو طرف نباشد و «قلبم» آنها را افزايش دهد.
حامد علیخانی: من سه پرسش دارم: 1) این عناصر مهر چهقدر به هم وابسته هستند؟ مثلا توجه با افزایش ستایش بیشتر میشود یا با افزایش صمیمیت (دامنه) شور هم زیاد میشود؟ 2) آیا این عناصر اثر فزاینده بر هم دارند؟ مثلا کیفیت مهر جنسی اگر متغیر عمق و دامنه افزایش یابد بالاتر میرود؟ 3) آیا این عناصر، بهویژه در مهر دونفره، از دیدگاه زن و مرد به یک شکل صورتبندی میشود؟ مثلا از دید یک زن عنصر ستایش – که در مهر سهنفره هست – در مهر دونفره عنصر مهم و اثرگذاری محسوب نمیشود؟ در اساس عناصر مهر زن به مرد و مرد به زن میتواند یکسان باشد؟
معصومه وهبی: دربارهی پرسش نخستتان به گمانم متغیرها به هم وابسته نیستند. در تجربه هم میبینیم که مثلا توجه میتواند بالا، ولی ستایش یا شناخت پایین باشد. به نظرم پاسخ پرسش دوم این است که متغیرها میتوانند بر هم اثر بگذارند، ولی این اثرگذاری میتواند هم در راستای افزایش و هم کاهش باشد. دربارهی تفاوت متغیرها از دیدگاه زنان و مردان هم تفاوتی چشمگیر نمیبینم؛ هرچند در جزئیات میتواند تفاوتهایی دیده بشود.
حامد علیخانی: گرچه به نظرم اگر از زن و مرد پرسیده بشود در طرف مقابلی که با او مهر دونفره دارند دنبال چه چیزهایی هستند، پاسخها متفاوت باشد. آن عناصری که زنها دنبالش هستند با آنهایی که مردها دنبالش هستند متفاوت است. بخشی از تفاوت به دلیل وجود عناصر دیگری است متفاوت با عناصری که مطرح شده. زنها شاید قدرت جسمی و اجتماعی مرد برایشان مهم باشد، اما برای مردها شاید وجود احساسات در زن مهم باشد.
معصومه وهبی: درست است، ولی باز هم هر چهار لایه برای هر دو جنس مهم هست. مثلا اگر برای زنان در لایهی زیستی قدرت جسمانی ارزش دارد برای مردان هم تنانگی زنانه مهم است.
علیرضا کسمایی مقدم: ولی قطعا تفاوتهایی دارند.
محمد حمیدی: نکتهی جالب درسگفتار این هفته دربارهی تعریف من این است که نفس و بدن و خودآگاهی و ناخودآگاهی یکپارچه دانسته شده و در معنای من به کار گرفته شده است.
علیرضا کسمایی مقدم: فکر کنم نفس را باید حذف کنیم.
آرش مرادینژاد: ما انسان هستیم که گونهای از حیوانات است؛ نه فرشته. ممکن است با دیدن گزینهای بهتر رابطهای عادیشده را فراموش کنیم؛ هرچند آن رابطه را دوست داشته باشیم. ما دچار لغزش میشویم، اگر برای حفظ رابطه صداقت داشته باشم. به احتمال بسیار که رابطه از دست میرود یا کمرنگ و کموزن میشود. بنابراین، رندانه عمل میکنیم و موجسواری میکنیم.
علیرضا کسمایی مقدم: این تعریف ناپختهای است. رندی یک رقص سیال در حفظ مهر دونفره است و نیاز به آموزشهای بیشتری دارد.
آیدا محمدی: به گمانم رند صداقت دارد و باید داشته باشد، چون خود مهر راستی و ضد تاریکی و دروغ است. رند در رابطه با نهاد است که قواعد آن را به نفع خود و دیگری تغییر میدهد.
معصومه وهبی: به نظرم رندانه رفتار کردن برای نگه داشتن اجباری یک رابطهی تهیشده از مهر نیست، بلکه برای زدودن هنجارهایی هست که بر مهر دونفره سایه میاندازند و آن را مسخ میکنند.
آرش مرادینژاد: احتمالا درست میگویید، چون دو طرف رابطه باید آگاهی و خردی متعادل و هموزن داشته باشند و رند باشند و یا رند شوند. منظورم از موجسواری یا بندبازی، دروغگویی و حیلهگری و عوضی بودن برای مدیریتی نیست که بخواهد رابطه یا روابط مهرآمیز را تداوم بخشد. موجسواری اصطلاحی جدید است و معنای بدی بهویژه از نظر سیاسی دارد. منظور من مشخصا همان نظر شروین جان است؛ همان انسان ایستاده بر یک تختهی لغزان بر امواج خروشان دریا. از این منظر رندی هنری است زیبا و دلنشین. لخت و عریان است همچون کودکی تازه متولدشده و رک و راست و صادق است همچون کودکی که تازه به حرف آمده. رندی هنری است با اجرایی بس سخت و پیچیده؛ به سختی با دستِ «رو» بازی کردن. «فاش میگویم و از گفته خود دلشادم / بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم»!
خلیل خوشرو: در حد چند جمله میخواهم نظرم را دربارهی درسگفتار این ماه بنویسم. از دید من کارکرد نهادها در شرایط آرمانی ایجاد یک روش تضمینشده و فراتر از برداشتها و دانشهای فردی است. این روشها طبیعتا محدود و شاید اشتباه باشد؛ برای کسانی که در پی روابط برنده-برنده هستند یا دست کم میخواهند روابط بازنده-برنده یا بازنده-بازنده را بکاهند. به نظرم کارکرد نهادهایی بر مبنای اخلاق و دین و آموزش و … همین است. گرچه نهادها چون یک روش معیار برای روابط میان زیرمجموعههای خود تعریف میکنند، امکان داشتن روابطی مهرآمیز که بر اساس درک و دیدن منحصر به فرد حضور دیگری باشد تقریبا از بین میرود. اینجاست که مفهوم رندیای زاده میشود که از دید من اگر به معنای شکستن قواعد نهاد است، شاید به دلیل محدودیت ادراک فردیمان در برابر اصول یک نهادِ برآمده از خرد جمعی باشد. در حالت آرمانی همهی جوانب موضوع را میسنجیم و شاید با شکستن اصول آن نهاد به دلیل افزایش «قلبم» یک فرد «قلبم» دیگران را کاهش بدهیم؛ مثلا در یک قانون ناخواسته. ما رندی را نه لزوما در شکستن قواعد نهاد، بلکه در کشیدن و منعطف و گستردهتر کردنش تعریف میکنیم، تا اندازهای که به ما اجازه دهد در راستای روابط مهرآمیز و منحصر به فردمان با دیگری شخصیاش کنیم. گرچه شکستن یا تصحیح قواعد نهاد هم لازم است، ولی تنها هنگامیکه یک استدلال قوی و دفاعشدنی و خدشهناپذیر برایش داشته باشیم؛ نه صرفا به دلیل روابط شخصی و مهرآمیز با دیگری.
ادامه مطلب: نشست سوم: بازسازی مهر: راهبردها و تلههای مهر دونفره و سهنفره 1399/04/02
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب