پنجشنبه , آذر 22 1403

هفدهم

هفدهم:

نقد حیرتخانه‌‌ی هستی صدایی بیش نیست        ای عدم یک دم به دست آورده‌‌ای، موجود باش!

                                                                                                                         (بیدل دهلوی)

همان طور که پیشتر گفتیم راهنمای قلندران کیهانی دست کم دو ویژگی دارد که مردم را به خریدنش ترغیب می‌کند. اول این که ارزان است یا بهتر بگوییم از فرهنگنامه‌ی هشتاد جلدی کهکشان کمی ارزان‌تر است. دوم این که روی جلد آن با حروف بزرگ چشم نواز نوشته شده است: «نترس».

گذشته از این دو ویژگی راهنما چیزهای دیگری هم دارد که به فروش‌اش کمک می‌کنند. یکی از این چیزها واژه‌نامه بسیار مختصر آن است که دقت‌اش گاه خوانندگان را شگفت‌زده می‌کند.

مهارت قابل ستایش ویراستاران این کتاب باعث شده خوانندگان بتوانند در فاصله‌ی صفحات نهصد و سی و هشت هزار و بیست و چهار تا نهصد و سی و هشت هزار و بیست و شش مروری فشرده و روشنگر بر کلیت اوضاع اجتماعی و اقتصادی کهکشان داشته باشند. سبک این بخش از راهنما ساده و محتوایش به آسانی دریافتنی‌ست.

این شیوه از نگارش البته خلاف الگوی معمول راهنمای قلندران است. در توضیح این خرق عادت این نکته را نباید از نظر دور داشت که ویراستاران در زمان نوشتن این بخش فاصله‌ی چندانی با ضرب‌الاجل انتشار کتاب نداشتند. به همین دلیل اطلاعات را با مشقت فراوان از مطالب چاپ شده پشت یک بسته چیپس نمکی استخراج کردند و برای دور زدن قوانین مالکیت معنوی به شتاب چند پانوشت به آن افزودند. صد البته دراین بین تقصیر از ویراستاران راهنما نبود، بلکه قوانین سخت و خشک و بی‌بنیاد مالکیت معنوی است که ایراد دارد.

این شتابکاری البته در نهایت به نفع موسسه‌ی انتشاراتی تمام شد. چون چند سال بعدتر که داشتند ورشکست می‌شدند، یکی از ویراستاران کهنه‌کار این بخش کتاب را از میان یک کرم‌چاله‌ی زمانی به گذشته فرستاد و از شرکت تولید کننده‌ی چیپس به خاطر نقض حقوق معنوی اثر شکایت کرد. دادگاه هم طبعا به نفع موسسه‌ی انتشاراتی راهنمای قلندران کیهانی رای داد و به این ترتیب غرامتی سنگین را به جیب زدند. گزیده‌ای از این بخش مورد مناقشه را اینجا برایتان نقل می‌کنیم، بلکه در دنیا و آخرت به دردتان بخورد:

«کیهان:

اطلاعاتی جزئی که حین زندگی در کیهان به کارتان خواهد آمد. نخست آن که گستره‌ی آن بی‌نهایت است.

بی‌نهایت بودنِ کیهان:

یه ذره درشت‌تر از بزرگ‌ترین چیزی که هست، خیلی -در حد فاجعه- عظیم، ابعادی که باعث شود جانداران هوشیار به طور خودکار بگویند «وای، چقدر گنده‌ست!»،‌ به لحاظ ریاضی تقریبا برابر با غول‌آسا ضربدر کوه‌پیکر ضربدر عظیم.

صادرات و واردات کیهان:

در کیهان نه چیزی وارد می‌شود و نه صادر. بیرون از گستره‌ی بی‌نهایت کیهان خبری نیست که بخواهد آغازگاه ورود چیزی به کیهان باشد. به همین ترتیب جایی هم بیرون کیهان نداریم که چیزی از کیهان بخواهد آنجا صادر شود. برخی از متخصصان مطبوعات معتقدند تنها معارض کیهان در این زمینه، اطلاعات است!

جمعیت کیهان:

بخش عمده‌ی کیهان خالی است و تنها گهگاهی در فواصل دور نسبت به هم، در آن ستاره‌ها و منظومه‌هایی می‌توان یافت. در میان این بی‌شمار جهانی که در پهنه‌ی کیهان پراکنده‌اند، تنها در بعضی ساکنانی زنده و هوشمند تکامل یافته‌اند. اگر جمعیت کل این موجودات هوشمند به شمار کل جهان‌ها تقسیم شود و نتیجه‌ی حاصله را بر حجم کلی کیهان تقسیم کنیم، به عددی نزدیک به صفر خواهیم رسید. بنابراین جمعیت کیهان بر حسب «نفر-بر-متر-مکعب»، یا حتا «نفر-بر-کیلومتر-مکعب» تقریبا صفر است. اگر صفر را بر حجم کلی کیهان ضرب کنید، حاصل همان صفر خواهد شد. بنابراین جمعیت ساکن در کیهان صفر است. نتیجه آن که اگر احیانا موجود هوشمندی در اطراف خود دیدید، دچار خطای دید و توهم شده‌اید، و خودتان هم چنین وضعیتی دارید.

واحد پول کیهانی:

در کیهان هیچ نوع ارزی معتبر نیست. در واقع در کهکشان سه جور ارز عمومی رواج یافته که هیچ‌کدام‌شان معتبر نیستند. یکی‌شان دُلال است که به روایتی جمع مکسر کلمه‌ی «دُل» در زبان معیار کهکشان راه شیری‌ست به معنای خوراکی و «دلمه» و «دنبلان» هم مشتق‌های دیگرش هستند. این اسم را برای این رویش گذاشته‌اند که ظهورش در اصل نتیجه‌ی نوعی کلاهبرداری پیچیده بوده است. به این ترتیب که یک دار و دسته از قلندران کیهانی می‌خواستند بروند در یک کله‌پاچه‌ای بین‌راهی در سیاره‌ی وگا-الف غذای مفتی بخورند، و بین خودشان یک اعتبار مالی‌ای قرارداد کردند به اسم دُل، بعد هم غذایشان را خوردند و به جای پول به کله‌پز مقداری کاغذ دادند با علامت دُلال. همین واحد به تدریج گسترش یافت و بقیه هم وارد بازی‌اش شدند، تا این که بعد از چندین قرن شکوفایی اقتصادی، غذاخوری‌ها از پذیرفتن‌اش سر باز زدند و یک شبه منقرض شد.

واحد پول دوم خرمهره‌های فلاطونی بود که پشتوانه‌ی محکمی داشت و هسته‌ی برجیس و کیوان و چندین سیاره‌ی دیگر که از جنس الماس هستند، به عنوان تضمین ارزش آن در نظر گرفته شده بودند. ایراد این پول آن است که هیچ کالایی را با آن مبادله نمی‌کنند و تنها می‌شود واحدهای کوچک و بزرگ خرمهره‌های فلاطونی را به هم تبدیل کرد. به همین خاطر اقتصاددانان به تاجرانی که با این واحد پول کار می‌کنند، لقبی رکیک داده‌اند و می‌گویند آنها عمله‌ی «استشمار» و استشمارگر هستند. این کلمه هم تقریبا یعنی «روشی از استمناء نمادین که با شمارش پول انجام می‌شود»!

سومین واحد پول جهانی پوی تیریگانی نام دارد و همانطور که از نامش بر می‌آید، یک نوع پو است که در منظومه‌ی تیریگان رواج دارد. هر پو برابر با هشت نینگ است و این دومی مثلثی است متساوی‌الاضلاع از جنس لاستیک که هر ضلعش شش هزار و پانزده کیلومتر درازا دارد. این واحد پول خیلی ملموس و عینی است، اما مشکل‌اش اینجاست که هیچ‌کس تا به حال نتوانسته هشت نینگ جمع کند و بنابراین پو مفهومی ذهنی و قراردادی به حساب می‌آید. غیاب پو در منظومه‌ی تیریگان نوعی اپیدمی روان‌نژندی ایجاد کرده که آن را « پو-پریشی» یا «ننگِ نینگ» می‌نامند و اسم مشهورترش «پو-پولیسم» است. کلمه‌ی پوپولیسم هم از همینجا گرفته شده و یعنی «اعتقاد توهم‌آمیز به این که پو نوعی پول است». بنابراین در سراسر کیهان هیچ پول معتبری پیدا نمی‌شود.

هنر در کیهان:

هنر آیینه‌ایست که زیبایی‌های طبیعت را بازنمایی می‌کند. اما طبیعت که اسم دیگر کیهان است، بی‌نهایت است. پس هیچ آیینه‌ای نمی‌تواند کل آن را نمایش بدهد. در نتیجه هنر امری موهوم است و کسانی هم که در قبال آفرینش هنری پول می‌گیرند، در اصل جعبه تبدیل‌هایی هستند که دو رده‌ی متفاوت از توهم‌ها (پول و هنر) را به هم تبدیل می‌کنند. بر این مبنا حراجی‌های بزرگ آثار هنری در سیارات ثروتمند در اصل مراکز متابولیسم توهم‌های جوراجور هستند.

 

 

ادامه مطلب: هجدهم

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب