ما مرزهای معنای مرسوم را درمیشکنیم، چون معنایی فربهتر، نیرومندتر و دلکشتر را برای پیشنهادکردن داریم که در این قالب و در این حصار نمیگنجد. ما برای لمسِ آزادانه اندیشیدن و آزادانه بیانکردن است که به تخیل، به علم و به اسطوره روی میآوریم تا خویشتن را و همگان را در تماشای پروازِ سیمرغی مهمان کنیم که در قفس نمیگنجد.
توانمندترین سخن و نافذترین روایت آن است که با پیچیدهترین، دقیقترین، عینیترین و درستترین چارچوبهای ذهنی درآمیخته باشد و آن علم است.
دلکشترین روایت و شیواترین سخن آن است که با خیالانگیزترین، رنگینترین و بیمهاباترین گمانهزنیها آغشته شود و از بازی با ابهام و معناهای چندپهلو و رمزگون نهراسد و آن اسطوره است.
در میانهی این دو قلمروی دیرینه و نو و در جمعِ این دو قطبِ متضاد است که سبک ما، شیوهی سخن ما و پیشنهاد ما برای آفرینش ادبی تجلی مییابد. ما خواهانِ ترکیب آن دانش دقیق و روشن و علمیِ مدرن، با آن اساطیر دیرپای سحرآمیزِ ناشناخته هستیم.
(برداشت از جستار ادبیات علمی- تخیلی- اساطیری: بایدها و نبایدها)