پيش از خميازهي صبحگاهي
مجلهي نقش و نگار- آبان 1384
1. چوانگ تسه، يکي از فيلسوفان چين باستان، شبي خواب ديد که پروانه ايست و از روي يک گل به گلي ديگر پرواز مي کند. پس وقتي از خواب برخاست، در کتاب مشهور خود چنين نوشت: “ديشب چوانگ تسه خواب ديد پروانه است، يا شايد اکنون پروانه اي خواب مي بيند چوانگ تسه است!”
رويا ديدن، از ديرباز دستمايه اي بوده براي بحثهاي فلسفي جذاب، حدس و گمانهاي پيشگويانه، و يا خرافات و باورهاي عجيب و غريب. در يکي از جزاير سوماترا، مردم قبيله اي اعتقاد دارند که روحشان هنگام خواب از بدنشان خارج مي شود، و به همين دليل هم بيدار کردن ناگهاني يک نفر در آن قبيله کاري بسيار خطرناک پنداشته مي شود. چون مردم فکر مي کنند اگر کسي ناگهان از خواب بپرد، روحش ممکن است نتواند به موقع به بدنش برنگردد و بنابراين ممکن است بميرد. درست در سوي ديگر کره ي زمين، اکثر شهروندان کشورهايي که از تمدن مدرن برخوردارند، هر روز صبح با صداي زنگ ساعت ازخواب “مي پرند” و هيچ نگراني اي هم در مورد بازگشت ارواحشان به بدنشان ندارند. شايد ذکر همين چند مثال براي نشان دادن اين که تفسيرهاي ما در مورد خواب و رويا در چه دامنه ي وسيعي نوسان مي کند، کافي باشد. عقايد و آرايي که در مورد خوابيدن وجود دارد، جذاب و سرگرم کننده هستند. اما براي دانشمنداني که به خواب و رويا علاقه مندند، بخش عمده ي اين باورها نادرست و آميخته به خرافات محسوب مي شوند. در ميان ايشان، به ويژه عصب شناسان با قاطعيت اعتقاد دارند که اين چوانگ تسه بوده که خواب پروانه را مي ديده، و اين که خواب و رويا چيزي جز يک محصول جانبي مغز نيست.
2. امروز در مورد خوابيدن چيزهاي زيادي مي دانيم. هر انسان عادي، به طور متوسط حدود يک سوم عمر خود را در خواب مي گذراند. اين خواب، پديده ايست که در انسان و ساير پستانداران کاملا يکسان، و در انسان و ساير مهره داران مشابه است. بنابراين چيز جادويي و مرموزي، گذشته از پرسشهاي جذاب علمي در مورد خواب وجود ندارد. گربه و ميمون و تمساح هم مي خوابند و از ميان ايشان دست کم دو تاي اولي خواب مي بينند. زمان خواب، به دوره هايي نود دقيقه اي تقسيم مي شود. اين دوره ها که به اصلاح “دوره هاي پايه ي فعاليت و استراحت” يا BRAC ناميده مي شوند، چرخه هايي زماني هستند که در جريان آنها نظام زيستي بدن، يک دوره از فعاليت زياد و کم را تجربه مي کند. چنين دوره هايي در تمام پستانداران وجود دارد، و درازاي آن بسته به وزن بدن جانور تغيير مي کند. در انسان که پستانداري به نسبت درشت اندام و سنگين است، اين دوره نود دقيقه است. هنگام استراحت، در هر دوره ي نود دقيقه اي، حوادثي مشابه و تکرار شونده در مغز و دستگاههاي بدن رخ مي دهند، که روي هم رفته به صورت “خواب و رويا” تجربه مي شوند. بنابراين، فردي که شش ساعت مي خوابد، حدود چهار دوره ي نود دقيقه اي را تجربه مي کند. هر دوره ي ياد شده، از دو بخش تشکيل يافته است:
الف) خواب آرام، که آن را “موج کوتاه ” يا Non- REM مي نامند. در اين دوره، مغز در وضعيت استراحت به سر مي برد. امواج مغزي الگويي آرام و آسوده را نمايش مي دهند و “خستگي فعاليتهاي روزانه از بدن در مي رود”. خواب آرام در ابتداي ورودمان به بستر طولاني است، اما به تدريج در دوره هاي نود دقيقه اي بعدي درازايش کاهش مي يابد. مثلا کسي که نه ساعت مي خوابد، در اولين دوره ي نود دقيقه اي اش، شصت دقيقه را در خواب آرام به سر مي برد. اما در آخرين دوره که هنگام سحرگاهان است، تنها 45 دقيقه را در اين وضعيت قرار دارد.
ب) خواب متناقض، يا REM : اين خوابي است که در جريان آن اتفاقات ضد و نقيضي در بدن رخ مي دهد. چون از مغز امواجي تند و فعال تراوش مي شوند که به زمان بيداري شباهت دارند، و چشم هم زير پلکهاي بسته مانند زمان بيداري به چپ و راست و بالا و پايين حرکت مي کند. اما بدن در اين دوره هيچ حرکتي نمي کند و درواقع عضلات اسکلتي بدن فلج مي شوند. ما در اين زمان رويا مي بينيم. خواب متناقض نيمه ي دوم چرخه ي نود دقيقه اي ياد شده را تشکيل مي دهد. يعني هرچه از آغاز خواب به سميت انتهايش پيش مي رويم، سهم اين بخش در چرخه هاي پايه ي فعاليت و استراحت بيشتر مي شود. يعني در نزديکي صبح حدود چهل و پنج دقيقه پشت سر هم رويا مي بينيم. به همين دليل هم هست که از قديم و نديم ايراني ها خواب نزديک سحر را شيرين دانسته است و چنان که از شعر حافظ پيداست، به آن نام شکرخواب داده اند: “مي صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند به عذر نيم شبي کوش و گريه ي سحري”
3. از اين حرفها چند نکته روشن مي شود. نخست آن که همه ي ما، هرقدر هم که کم حافظه باشيم و صبح ها رويايمان را به ياد نياوريم، هر شب دست کم چهار پنج بار (به تعداد چرخه هاي نود دقيقه اي) خواب مي بينيم. اگر از ميان دوستانتان کسي مدعي بود که هرگز خواب نمي بيند، صبر کنيد و تا بعد از خوابيدن به مرحله يخواب متناقض وارد شود. اين مرحله را مي توانيد از حرکات چشمانش که از زير پلک پيداست، تشخيص دهيد. آن وقت صبر کنيد تا ده دقيقه اي خواب ببيند، و بعد بيدارش کنيد. به احتمال بسيار زياد خوابش را به ياد خواهد آورد. دومين نکته ي جالب آن است که ساير مهره داران خونگرم هم خواب مي بينند، چون خواب متناقض در آنها هم ديده مي شود. در ميان آنها، در مورد گربه آزمايشي جالب انجام شده است. در صورتي که مراکز مربوط به فلج شدن بدن هنگام خواب متناقض را در مغز گربه تخريب کنيم، جانور مي خوابد، اما هنگام خواب ديدن فلج نمي شود. در اين حالت گربه اي که خواب است، با وارد شدن به خواب متناقض شروع به حرکت مي کند و مانند هنرپيشه اي روياي خود را “بازي مي کند”.
سومين نکته ي جالب آن که جانوران خونگرم هرچه کوچکتر باشند، زمان بيشتري را به خواب مي گذرانند. به همين دليل هم خفاش ها و موشهاي کوچک، مي توانند تا روزي بيست ساعت بخوابند! يعني زندگي آنها در واقع عبارت است از خوابي طولاني که گاهي با بيداري کوتاهي در آن وقفه مي افتد.
چهارمين نکته آن که نوزادان انسان، با وجود آن که تقريبا تمام هفته هاي اول بعد از زايمان را در خواب مي گذرانند، در زمان تولدشان خواب آرام ندارند، و خوابشان تنها از خواب متناقض تشکيل شده است. يعني همه ي ما زماني به جهان آمديم، که تمام اوقاتمان را “خوب مي ديده ايم”… و شايد هنوز داريم مي بينيم!
ادامه مطلب: بیرونیترین اندرونی
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب