گفتار دوازدهم: خط میخی اورارتی
قلمرو: قفقاز
زبان: اورارتی-پیشاارمنی(خانوادهی هوری-اورارتی)
دورهی رواج: ۲۵۰۰-۲۸۰۰ تاریخی(۸۸۰-۵۸۰ پ.م)
دولت پشتیبان: اورارتو
زبان اورارتی تا جایی که از اسناد موجود بر میآید، نزدیکترین زبان باستانی به هوری بوده و برخی معتقدند که شکلی تحول یافته از همان است. به هر روی خانوادهی زبانی هوری-اورارتی یکی از معدود خویشاوندیهای مورد توافق در زمینهی زبانهای قفقازی را نشان میدهد. زبانهای بومی ایران زمین که پیش از ورود مهاجران سامی از جنوب یا آریایی از شمال در این قلمرو رواج داشته، احتمالا دورانی بسیار طولانی از تکامل تاریخی را در همین جغرافیای پشت سر گذاشته است. شاید به این خاطر باشد که زبانهای ایلامی و گوتی و سومری و لولوبی و کاسی و هوری-اورارتی و حاتی تفاوتهایی چنین چشمگیر با هم دارند و به سادگی در یک درخت خویشاوندی جمع نمیشوند. در این وضع، شباهت زبان اورارتی و هوری چیزی بیش از تصادفی ساده جلوه میکند و پذیرفتنی است اگر بخواهیم اورارتی را شکلی تحول یافته و روزآمد شده از هوری قلمداد کنیم.
بعد از فروپاشی عصر برنز دیگر نشانی از متون هوری در اسناد تاریخی نمیبینیم و این تا حدودی به خاطر ورود اقوام نوآمده به قلمرو ایران غربی است. با این حال زبانهای رایج قدیمی احتمالا در مناطق دور از مراکز سیاسی همچنان زنده بودهاند و اورارتی بر این مبنا میتواند دنبالهای از زبان هوری در قلمرو کوهستانی قفقاز قلمداد شود.
هستهی جغرافیایی زبان اورارتی در گرداگرد دریاچهی وان قرار دارد و بر صخرههای همین منطقه بدنهی متون نوشته شده به این زبان را هم میتوان یافت که در فاصلهی سالهای ۲۵۵۰ تا ۲۷۳۰ (۸۳۰-۶۵۰ پ.م) نوشته شدهاند و شمار کلیشان به دویست نبشته بالغ میشود. اولین متن از این مجموعه را ساردوری اول شاه اورارتو در حدود سال ۲۵۵۰ (۸۳۰ پ.م) نوشته و آخرینش به کمی پیش از فروپاشی دولت اورارتو مربوط میشود و تنها چند دهه با ظهور کوروش بزرگ فاصله دارد.
پس از سال ۲۷۹۵ (۵۸۵ پ.م) که دولت اورارتو فروپاشید، نوشتن به زبان اورارتی موقوف شد و برخی این را با منسوخ شدن این زبان همتا انگاشتهاند.[1] با این حال دقیقتر است اگر بگوییم زبان اورارتویی در این هنگام از مرتبهی زبانی رسمی و سیاسی عزل شده، و جای خود را به زبان ارمنی کهن داده که به لحاظ واژهبندی و ساختار (ولی نه دستور) سخت وامدار زبانهای آریایی بوده است. زبان ارمنی هم از سوی دیگر ساختار آوابندی و دستگاه واجی خود را از اورارتی وامگیری کرده و این بدان معناست که در حدود سال ۲۸۰۰ (۶۰۰ پ.م) بخش بزرگی از مردم این قلمرو دوزبانه بودهاند.[2] با این حال به احتمال زیاد زبان اورارتی تا قرنها بعد در میان مردم ساکن در قفقاز سخنگویانی داشته و اصولا این قاعدهایست که زبانها بسیار جانسختتر از واحدهای سیاسی و دولتها هستند.
هرچند زبان اورارتی و هوری با هم پیوندهایی داشتهاند، اما خط میخی اورارتی ابداعی به کلی مستقل است که از وامگیری نشانههای اکدی در متون آشوری نو حاصل آمده و ارتباطی با نشانههای خط میخی هوری ندارد. در این نویسه ۵۹ نشانه برای «همخوان-واکبر» و ۱۸ نشانه برای «واکبر-همخوان» به کار گرفته میشده و ۲۲ علامت هم در آن «همخوان-واکبر-همخوان» را نمایندگی میکرده است. در این نویسه شمار زیادی اندیشهنگار (۱۰۶ تا) وجود داشته که بیستتایشان ارزش هجانگاری هم داشتهاند. از نشانهگذاری آواهای اورارتی چنین برمیآید که واجهای «ق» و «ط» حلقی در این زبان وجود داشته باشد و اینها همه وجوه تمایز آن با زبان هوری قدیم هستند.[3]
در اسناد درباری اورارتی نام این کشور «بیآی» ذکر شده و جالب است که اغلب کلمهی دشمن با کلمهی «لولوئی» بیان میشده که خودش نام قومی باستانی در جنوب زاگرس است و در اسناد دو هزاره پیشتر به صورت «لولوبی» ثبت شده است. شاهان اورارتی کتیبههای خود را بر دیوارهی صخرهها حک میکردهاند و در این حالت میخهایی که بر همافتادگی داشته را جدا جدا مینوشتهاند. یعنی مثلا هنگام نوشتن «گی» ( ) میخ افقی میانی را جدا کرده و زیر باقی میخها مینوشتهاند.
زبان اورارتی علاوه بر این خط میخی، گاه با خط هیروگلیف لوویایی نیز نوشته میشده است و نمونههایی از این متون در ارسلانتپه کشف شده است. همچنین برخی نشانههای جسته و گریخته گروهی از پژوهشگران را مجاب کرده که اورارتی نوعی خط بومی هیروگلیف هم داشته است. با این حال شواهد در این مورد بسنده نیست و هنوز چنین فرضی پشتوانهی کافی ندارد. آنچه بیشتر محتمل است آن است که برخی نشانههای تصویری مثل اندیشهنگارهایی موضعی و نمادهایی ریاضیوار عملکرد داشته باشند. مهمترین مثالهایی که در این مورد داریم علامت (طِروسی) و (آقارقی) است که دو واحد اندازهگیری حجم هستند و روی خمرهها و آوندها نوشته میشدهاند. شکل خوانده شدن این نشانهها را به خوبی میدانیم. چون بر ظرفهایی این علایم همراه با کلمهی مورد نظرمان به میخی کنار هم نوشته شدهاند.[4]
- Wilhelm, 2008: 106. ↑
- Mallory and Adams, 1997: 30. ↑
- Daniels and Bright, 1996: 64-65. ↑
- Salvini, 1995. ↑
ادامه مطلب: گفتار سیزدهم: خط گبلی
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب