پنجشنبه , آذر 22 1403

گفتار پانزدهم: خط سینایی- کنعانی

گفتار پانزدهم: خط سینایی- کنعانی

قلمرو: جنوب آسورستان

زبان: کنعانی

دوره‌‌ی رواج: ۱۶۰۰- ۲۲۰۰ تاریخی(۱۸۰۰- ۱۲۰۰ پ.م)

دولت‌‌ پشتیبان: دولتشهرهای آسورستان

موزائیک نویسه‌‌هایی که در قرون پایانی عصر برنز به پیدایش خط الفبایی منتهی شد، علاوه بر خط میخی اوگاریتی و خط گبلی یک رکن دیگر هم داشت و آن نویسه‌‌ایست که پیشاسینایی، پیشاکنعانی، یا الفبای سامی شمالی نامیده می‌‌شود. در این کتاب با توجه به این نویسه‌‌ها را به مراکز جغرافیایی شکل‌‌گیری و رواج‌‌شان منسوب کرده‌‌ایم، آن را سینایی-کنعانی خواهیم نامید.

دیدگاه سنتی درباره‌‌ی این خط آن است که هیکسوس‌‌ها -که قومی سامی بودند- پس از هجوم به مصر و تاسیس دودمانی در این قلمرو (سال‌‌های ۱۷۳۰-۱۸۳۰/ ۱۵۵۰-۱۶۵۰ پ.م) خط هیروگلیف را برگرفتند و از آن برای نوشتن زبان خود بهره جستند.[1] این برداشت امروز هواداران اندکی دارد و نادرست می‌‌نماید.[2]چون هیکسوس‌‌ها بنا به شواهد تاریخی از خط هیروگلیف برای نوشتن اسناد خود استفاده می‌‌کرده‌‌اند و مرکز ظهور و انتشار خط سینایی- کنعانی گوشه‌‌ی جنوب غربی ایران زمین است، نه شمال مصر که قلمرو هیکسوس‌‌ها بوده است.

مهم‌‌ترین مکانی که نمونه‌‌هایی از این خط در آن کشف شده، سرابط الخادم در صحرای سیناست. بخش عمده‌‌ی چهل سندی که به خط سینایی-کنعانی کشف شده، در این منطقه نوشته شده‌‌اند. این منطقه معدن‌‌ فیروزه‌‌ی مهمی داشته و یکی از کانون‌‌های تماس تمدن ایرانی و مصری به شمار می‌‌رود. این سرزمین بخشی از جغرافیای جنوب غربی ایران زمین است، اما نفوذ فرهنگی و سیاسی مصریان در آنجا به حدی بوده که معبدی برای پرستش ایزدبانوی هاتور (حوت حر) در آنجا وجود داشته است. اهمیت این معبد هم به قدری بوده که در اسناد مصری فیروزه را سنگ مقدس هاتور می‌‌دانسته‌‌اند.

در سرابط الخادم یک مرکز جمعیتی بومی سامی وجود داشته که به یکی از گویش‌‌های سامی شمالی سخن می‌‌گفته‌‌اند و نیای کنعانی‌‌های بعدی محسوب می‌‌شده‌‌اند. این مردم محلی در دوره‌‌ی سلسله‌‌های دوازدهم و سیزدهم فراعنه و بعد از آن در دوران سلسله‌‌های هجدهم تا بیستم در مجاورت اردوگاهی از دیوانسالاران و کارگزاران مصری می‌‌زیستند که ایشان را برای استخراج معادن استخدام می‌‌کردند.[3] به این ترتیب روشن است که خط ویژه‌‌ی این قلمرو از ترکیب عناصر سامی و مصری پدید آمده است.

نکته‌‌ی کلیدی درباره‌‌ی این نویسه، زمان ظهور آن است. اشکال عمده در آنجاست که اسناد سرابط الخادم تن به روش‌‌های زمان‌‌سنجی نمی‌‌دهند و تاریخ نوشته شدن‌‌شان نامعلوم مانده است. در کل دو اردوگاه در میان پژوهشگران وجود دارد. برخی زمان پیدایش آن را تا حدود سال ۱۵۳۰ تاریخی (۱۸۵۰پ.م) عقب می‌‌برند و بر این مبنا آن را پیشاسینایی می‌‌نامند و مشتقی از هیروگلیف مصری در نظرش می‌‌گیرند. برخی دیگر زمان آن را تا حدود سال ۱۸۳۰ (۱۵۵۰ پ.م) جلو می‌‌آورند و آن را همان خط پیشاکنعانی می‌‌دانند.[4] یعنی گروه اول زادگاهش را اردوگاه مصریان در نظر می‌‌گیرند و آن را دنباله‌‌ای از هیروگلیف مصری می‌‌دانند، در حالی که گروه دوم آن را آفریده‌‌ی بومیان سامی صحرای سینا می‌‌دانند و به صورت مشتقی از خطهای قلمرو آسورستان تعریفش می‌‌کنند.

در این بین پیشنهاد هامیلتون را هم داریم که بر اساس تحلیل دستخطها به این نتیجه رسیده که خط سینایی-کنعانی در اصل سه دوره‌‌ی متفاوت داشته است: نمونه‌‌های اولیه که در فاصله‌‌ی سال‌‌های ۱۵۳۰ تا ۱۶۸۰ (۱۸۵۰-۱۷۰۰ پ.م) در صحرای سینا پدید می‌‌آیند، نسخه‌‌ای سامان یافته‌‌تر که در فاصله‌‌ی ۱۶۸۰ تا ۱۸۸۰ (۱۷۰۰-۱۵۰۰ پ.م) در فلسطین رایج بوده، و یک نمونه‌‌ی دیرآیند به اسم «سینایی ۳۷۵» که به سال ۲۱۳۰ (۱۲۵۰ پ.م) مربوط می‌‌شود. هرچند پژوهش هامیلتون دقیق و ریزبینانه است، اما به خاطر شمار اندک نمونه‌‌هایی که در دست داشته، نتایجش جای چون و چرا دارد و بعید می‌‌نماید که با روش تحلیل دستخط بر دامنه‌‌ی آماری‌‌ای از چهل و اندی متن بتوان به تاریخ‌‌گذاری‌‌هایی با این دامنه دست یافت.[5] در نهایت رویکرد او را نیز می‌‌توان در همین دو قطبیِ تاریخ‌‌گذاری زودهنگام یا دیرآیند ادغام کرد.

یافته‌‌های جدید دهه‌‌های گذشته به همگرایی این دو قطبی منتهی شده است. یعنی از سویی تاریخ‌‌گذاری قدیم‌‌تر تایید شده و از سوی دیگر خاستگاه سامی خط مورد پذیرش قرار گرفته است. کشف مهم درباره‌‌ی تاریخ‌‌گذاری به سال ۵۳۷۸ (۱۳۷۸خ/ ۱۹۹۹م.) مربوط می‌‌شود و این زمانی بود که در دره‌‌ی وادی الهول در شمال غربی لوکسور واقع در شمال مصر، نمونه‌‌ای از این خط کشف شد که قدمتش به قرن ۱۵ و ۱۶ تاریخی (ق ۱۸-۱۹ پ.م) بازمی‌‌گشت. منطق این تاریخ‌‌گذاری آن است که این نوشتارها در میان مجموعه‌‌ای از دیوارنگاره‌‌ها و متون دیگر کشف شده‌‌اند که اغلبشان به دوران پادشاهی میانه تعلق دارند. هرچند بازبینی‌‌های جدیدتر نشان داده که احتمالا تاریخ‌‌شان جدیدتر است و به ابتدای پادشاهی جدید مربوط شود.[6]

برخی از نمادهای به کار گرفته شده در این خط از شکل آمیخته‌‌ی هیروگلیف-هیراتیک وامگیری شده که در همین مقطع زمانی تکامل می‌‌یافته است. برخی ویژگی‌‌های دستخطی از جمله عمودی کشیدن موج‌‌های مربوط به حرف «م» نیز به نگارش هیروگلیف این دوره اختصاص دارد. به همین خاطر اغلب پژوهشگران همین تاریخ‌‌گذاری را پذیرفته‌‌اند.[7]

در کنار این موارد، نقدهایی هم به این تاریخ‌‌گذاری وارد است. جهت حروف در خط سینایی-کنعانی چندان استانده نبوده که بتوان بر اساس آن همتای هیروگلیفی برای آن در نظر گرفت، و نشان داده شده که برخی از وام‌‌واژه‌‌های مصری رایج در متون وادی الهول -مثل «شجر» و «پَه» (پسر)- در زبان مصری تا قرن‌‌ها بعد در متون رسمی کاربرد پیدا نمی‌‌کنند. همچنین آثار یافت شده در وادی الهول بسیار کوتاه و ساده است و به دو نمونه منحصر است که بر دیواری سنگی کنده شده‌‌اند.

علاوه بر این حضور جمعیتی از مهاجران فلسطینی که آشکارا ماشه‌‌ی ظهور این خط را چکانده، منحصر به دوران یاد شده نبوده است. یعنی در پایان عصر پادشاهی میانه برای نخستین بار چنین مهاجرتی رخ داد. اما بعدتر هم بارها تکرار شد و شاید ظهور این خط به موج‌‌های بعدی این حضور مربوط باشد. بنابراین تاریخ‌‌های دیرآیندتر هم برای ظهور این خط محتمل است. هرچند فعلا نیرومندترین دعوی همان است که از وادی‌‌الهول برآمده و به زمان زودهنگام‌‌تر دلالت می‌‌کند.

برخی از نویسندگان این کشف را نشانه‌‌ی غلبه‌‌ی نظریه‌‌ی سینایی بر کنعانی دانسته‌‌اند و خاستگاه این نویسه را مصری دانسته‌‌اند. با این همه این را می‌‌دانیم که در سراسر تاریخ مصر خطهای ایرانی نیز در دربار مصر به شکل محدود و برای ارتباط با مراکز سیاسی ایران غربی مورد استفاده قرار می‌‌گرفته است. از این رو پیدا شدن این نمونه از خط در لوکسور لزوما نشانگر مصری بودن‌‌اش نیست. به همان ترتیبی که خطاست اگر یافته شدن اسنادی به خط اکدی یا هوری در بایگانی العمرنه را گواهی بر مصری بودن این نویسه‌‌ها بدانیم.

گذشته از این، تاریخ یاد شده نخستین مقطعی است که در دوران تاریخی جمعیتی چشمگیر از مردم ایران زمین به مصر می‌‌کوچند و در آنجا مستقر می‌‌شوند. یعنی اواخر دوران پادشاهی میانه که زمان محتمل ثبت این اسناد است، در ضمن با حضور مهاجرانی مصادف است که از فلسطین و آسورستان به شمال مصر کوچیده بودند. یعنی حضور این مهاجران عامل اصلی ظهور چنین خطی بوده[8] و از این رو چنین می‌‌نماید که در اینجا با خطی برونزاد سروکار داشته باشیم که به مصر وارد شده، نه آن که در آنجا ریشه داشته باشد. یعنی حتا اگر تاریخ زودهنگام را نیز بپذیریم، خاستگاه خط را باید مهاجران ایرانی بدانیم، و نه ابداعی درونزاد نزد کاتبان مصری. با توجه به این که پویایی خط در فرهنگ مصری بسیار محدود و کُند و کم‌‌دامنه بوده، و به خاطر تفاوت عمیقی که در منطق این خط و خطهای اندیشه‌‌نگار مصری دیده می‌‌شود، می‌‌توان با اطمینان این خط را دستاورد جمعیت سامی ساکن در صحرای سینا دانست و نه مصری.

نمونه‌‌ی خط سینایی-کنعانی یافته شده در وادی الهول، مرکز مصر، حدود سال ۱۷۰۰ (۱۷۰۰ پ.م)

تیله‌‌نوشته‌‌ای از قلعه‌‌ی خربه قیافا با متن سینایی-کنعانی، فلسطین، قرن ۲۴ (ق ۱۰ پ.م)

مهمترین شاخصی که ایرانی‌‌تبار بودن این خط را نشان می‌‌دهد، زبان به کار گرفته شده در آن است که خاستگاه کنعانی دارد و به شبکه‌‌ی زبان‌‌های ایران غربی تعلق دارد. البته این خط هنوز رمزگشایی نشده، اما داده‌‌های موجود نشان می‌‌دهند که به احتمال زیاد نویسندگانش به یکی از گویش‌‌های سامی شمال غربی سخن می‌‌گفته‌‌اند و بنابراین زبان‌‌شان نیای کنعانی بعدی بوده است. به بیان دیگر تردیدی نیست که استفاده کنندگان از این خط تباری سامی داشته و از اهالی ایران غربی بوده‌‌اند، و زبان مصری نداشته‌‌اند.

یکی از شواهد مهم در این مورد را گاردینر به سال ۵۲۹۵ (۱۲۹۵خ/ ۱۹۱۶م.) کشف کرد و آن دنباله‌‌ای از پنج حرف بود که در متون زیاد تکرار می‌‌شد و به صورت «ل‌‌بعلت» خوانده شد، که به زبان کنعانی یعنی «برای ایزدبانو». این متون بر اشیایی نذری حک شده بودند که به هاتور پیشکش می‌‌شدند و «بعلت» لقب این ایزدبانوی مصری در کنعان و فلسطین بوده و در آن منطقه نیز پرستیده می‌‌شده است.[9]

خط سینایی-کنعانی ۲۷ تا ۲۹ حرف داشته که صدای برخی‌‌شان به خاطر شباهت به خط کنعانی و فنیقی بعدی معلوم هستند. از این تعداد محدود نشانه‌‌ها روشن می‌‌شود که این خط الفبایی بوده است. هرچند برخی از نویسندگان مانند گِلب[10] با تعریف‌‌های عجیب خود از خط الفبایی، فقط نویسه‌‌های دارای علامت برای واکبرها را الفبایی می‌‌دانند، و دلیل اصلی‌‌شان هم این است که به این ترتیب خط یونانی را اولین خط الفبایی بدانند. برداشتی که آشکارا پایه‌‌ی علمی ندارد و تعریفی سلیقه‌‌ایست که بر اساس تعصبی یونان‌‌مدارانه شکل گرفته است. برداشت گلب البته امروز در میان پژوهشگران جدی هوادار چندانی ندارد.

در خط سینایی-کنعانی برخی از نمادهای تصویری هیروگلیف برای بازنمایی حروف به کار گرفته شده، و به پیروی از قاعده‌‌ی سرواژه‌‌سازی، هر نماد صدای اول کلمه‌‌ای را حمل می‌‌کرده که تصویرش ترسیم می‌‌شده است. از این صداها روشن می‌‌شود که زبانی که به این خط نوشته می‌‌شده سامی بوده و نه مصری. مثلا علامتی که برای نمایش آب به کار گرفته می‌‌شده موجهایی را نشان می‌‌داده و چون آب در زبان‌‌های سامی «مو/ مِم» (در عربی ماء) خوانده می‌‌شود، این علامت «م» را نشان می‌‌داده است. به همین ترتیب علامتی که چهاردیواری خانه را نشان می‌‌دهد و در مصری «پِر» (کاخ، بنا) خوانده می‌‌شده، در این نویسه «ب» را نشان می‌‌داده چون خانه در زبان‌‌های سامی کهن «بِت/ بِث» خوانده می‌‌شده است.

پس در مقام جمع‌‌بندی می‌‌توان گفت این خط در میان جمعیتی از اهالی صحرای سینا شکل گرفته که خط هیروگلیف کارگزاران مصری‌‌شان را برگرفته، آن را با فروکاستن به سرواژه‌‌ها ساده ساخته و از آن برای نوشتن واج‌‌های زبان خود بهره جسته‌‌اند. این وامگیری از مصریان بنابراین به شکل خارجی برخی از نشانه‌‌ها محدود بوده و منطق نویسه و چارچوب آن به کلی متفاوت بوده است. اسناد وادی الهول نشان می‌‌دهد که این خط در میان جمعیت سامی‌‌هایی که به مصر مهاجرت کرده بودند نیز رایج بوده است.

با این حال مسیر اصلی گسترش این نویسه به سمت شمال و منطقه‌‌ی آسورستان بوده، و نه به درون مصر. در مصر استیلای خط هیروگلیف به قدری همه جانبه و طبقه‌‌ی دبیران به قدری محافظه‌‌کار بودند که این خط رواج یا تداومی پیدا نکرد. اما در آسورستان که بخش بزرگی از اهالی‌‌اش کنعانی بودند و با همان زبان مردم سرابط الخادم سخن می‌‌گفتند، این خط تداوم یافت و به همین خاطر آن را سینایی-کنعانی می‌‌نامیم.

در قرون یازدهم و دوازدهم تاریخی (ق ۱۲-۱۳ پ.م) این خط در فنیقیه رواجی داشته[11] و نمونه‌‌هایی دیرآیند از این خط در فلسطین کشف شده که تاریخش تا قرن ۲۳ و ۲۴ تاریخی (ق ۱۰-۱۱ پ.م) پیش می‌‌آیند و این زمانی است که زبان پیشاکنعانی شاخه‌‌زایی می‌‌کند و شکل‌‌های اولیه‌‌ی زبان کنعانی و فنیقی و ادومی و عبری را به دست می‌‌دهد. همه‌‌ی این زبان‌‌ها با خطهایی الفبایی نویسا شده‌‌اند که شباهتی چشمگیر به خط سینایی-کنعانی دارند. بنابراین باید این نویسه را زایا و پایدار دانست. اگرچه در زادگاه این خط یعنی منطقه‌‌ی دورافتاده‌‌ی صحرای سینا شرایطی مساعد برای بالیدن و توسعه‌‌ی آن وجود نداشته، اما الفبای سینایی- کنعانی در هر دور مسیر جنوبی و شمالی انتشار یافت. در مسیر جنوبی ردپاهایی معدود در وادی‌‌الهول به جا گذاشت و منسوخ شد. اما در شمال نهادینه شد و در منطقه‌‌ی کنعان در ترکیب با خط گبلی و اوگاریتی شالوده‌‌ی خط الفبایی فنیقی را پی‌‌ریزی کرد.

دگردیسی حروف الفبا از سینایی-کنعانی به پارسی-عربی

دگردیسی حروف الفبا از سینایی-کنعانی به پارسی-عربی

خطهای تکامل یافته در دوران پیشاکوروشی

خطهای تمدن ایرانی: ۱۴ خط

۹ خط میخی: ایلامی/ سومری/ اکدی/ کاسی/ هیتی

/ میتانی/ هوری/ اورارتی/ اوگاریتی

۳ خط تصویری: سندی/ لوویایی/ سینایی-کنعانی

یک خط هندسی: جیرفتی

خطهای تمدن مصری: ۲ خط

۲ خط تصویری: هیروگلیف و کاهنانه

نقشه‌‌ی نخستین نویسه‌‌های کره‌‌ی زمین، در هزاره‌‌ی اول و دوم تاریخی (۳۴۰۰-۱۴۰۰ پ.م)

 

 

  1. Albright, 1966.
  2. Butin, 1928: 23-25.
  3. Goldwasser, 2010.
  4. Simons, 2011: 24.
  5. Hamilton, 2006: 289-300.
  6. Sass, 2005: 147–166.
  7. Simons, 2011: 24.
  8. Darnell et al., 2005: 87.
  9. Simons, 2011: 17.
  10. Gelb, 1963: 166.
  11. Healey, 1990: 18.

 

 

ادامه مطلب: بخش سوم: خطهای قلمرو تمدن مصر – گفتار نخست: خط تصویری مصری

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب