پنجشنبه , آذر 22 1403

فضای مجازی و نهاد خانواده

 

 

 

 

 

 

تاثیر افزایش استفاده از شبکه های مجازی را در کاهش روابط اجتماعی درون خانواده در میان آشنایان ‌چگونه ارزیابی می کنید؟
معمولا وقتی فناوری جدیدی ظهور می‌کند، سویه‌هایی از آن که نظمهای قدیمی را تهدید می‌کنند بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند و برجسته می‌شوند. درباره‌ی انقلاب رسانه‌ای کنونی هم چنین وضعیتی را می‌بینیم و بسیاری تمایل دارند آن را همچون هجومی و انحطاطی قلمداد کنند. این نکته البته درست است که هر فناوری تازه‌ای برخی از روشها و روابط پیشین را منسوخ می‌کند، اما معمولا لایه‌هایی پیچیده‌تر از روابط و روندها را جایگزین نظمهای قدیمی می‌کند و اصولا دلیل آن که قواعد قدیمی منقرض می‌شوند، نیروی رقابتی قواعدی پیچیده‌تر و نیرومندتر است. در این معنا، من ظهور فناوری‌های رسانه‌ای جدید و انقلاب ارتباطی امروزین را ناخوشایند و خطرناک نمی‌بینم. برخی از نظمهای کهن منسوخ خواهد شد و نظمهای تازه جایگزینش خواهد شد که احتمالا درجه‌ی آزادی بیشتری به افراد می‌دهد. خانواده‌ هم یکی از کانونهای سازماندهی روابط انسانی است که زیر تاثیر این فناوری دگرگون شده است. بسیاری از اختلالها و نارسایی‌ها که در روابط خانوادگی پیشتر پنهان می‌شد و نمایان نبود، حالا برملا شده و ابراز می‌شود، و در مقابل ارتباطهایی که قدیم‌تر دشوار و پرهزینه بود حالا دم دستی و راحت است. از سویی پدران و مادران می‌توانند با فرزندانشان در آن طرف دنیا به سادگی تماس بگیرند و تصویرشان را ببینند، و از سوی دیگر ممکن است فرزندشان در اتاق بغلی ترجیح بدهد به جای شنیدن گفتارهایشان با دوستانش در آن سر دنیا گپ بزند.

 نقش شبکه های اجتماعی را در زندگی روزمره و فعالیت‌های عادی چگونه ارزیابی می کنید به عبارتی وجود شبکه‌های مجازی کدام فعالیت های مفید افراد را مختل کرده است؟
باز باید به هردو سوی معادله توجه کنیم. برخی کارکردها با شبکه‌های اجتماعی مختل می‌شود و برخی دیگر احداث می‌گردد. شبکه‌های مجازی و آسان شدن ارتباط تصویری و متنی با دیگران از سویی باعث می‌شود افراد به خاطر زیاد شدن گزینه‌های پیشارویشان در گذراندن وقت با همدیگر خستی به خرج دهند و زمانی کوتاهتر را با شماری بیشتر از افراد در ارتباط باشند، و این را شاید بشود به سطحی شدن روابط حمل کرد. اما از سوی دیگر همین اندرکنش آسان و سریع با شمار زیادی از افراد تجربه‌ی زیسته‌ی ارزشمندی است و پختگی اجتماعی و ارتباطی‌ای به افراد می‌بخشد که در دوران پیشین بسیار دیریاب بود. کافی است به نوجوانان و جوانان امروز بنگرید تا ببینید شمار بسیاری زیادی از روابط سطحی و گذرا و موقت اطرافشان را پر کرده، اما در این میان راه و رسم بردباری دربرابر دیگران و احترام به عقاید و خواستهای دیگری و در کنارش جسارت در ابراز نظر شخصی را نیز آموخته‌اند. در کلیت این معادله به نظرم سود انقلاب رسانه‌ای بر زیانهایش می‌چربیده است.

 تاثیر شبکه های مجازی در ارتباط با تبادل اطلاعات وشفاف سازی آن در اجتماع را چگونه ارزیابی می کنید؟
یکی از پیامدهای بسیار مهم انقلاب رسانه‌ای در زمانه‌‌ی ما آن است که ارتباط یک نفر با شمار زیادی از افراد ممکن شده، و میدانهایی گسترده از روابط عمومی ناشناس شکل گرفته است. یعنی یک نفر می‌تواند پای نوشته‌ی مقامی سیاسی مثل رئیس جمهور کشورش یا مرجعی علمی و فرهنگی اظهار نظر کند و همه هم نظرش را می‌بینند، و از سوی دیگر این امکان فراهم آمده که هرکس آرای خود را در میان جمعیتی بزرگ پخش کند و هویتی ناشناس یا جعلی هم داشته باشد. این هم مثل همه‌ی وضعیتهای مشابه دو سویه‌ی ضد هم دارد. از سویی بازار شایعه، اخبار جعلی، دروغ و سوءاستفاده گرم می‌شود و از سوی دیگر امکان افشاگری، خبررسانی، اظهار نظر و ابراز پیشنهاد گشوده می‌شود. یعنی آزادی بیان و پهنه‌ی گسترده‌ای برای ارتباط فرد با جمع را داریم که بسته به فردِ بازیگر در صحنه پیامدهایی خوب یا بد دارد. آنچه که از نظریه‌های سیستمی ارتباطات بر می‌آید و طی سالهای گذشته تایید تجربی‌اش را هم دیده‌ایم، آن است که ارتباط امری تکاملی است و انتخاب طبیعی بر روندهای یاد شده عمل می‌کند. یعنی مردم کم کم یاد می‌گیرند به اخبار دارای جهتگیری بی‌اعتماد شوند، اعتبار شایعه‌ها را محک بزنند، و نسبت به رسانه‌ها و پیامهای فاقد ارزش یا فریبکارانه بی‌توجهی کنند. یعنی شرایط جدید قواعد بازی درست تازه‌ای می‌طلبد که به تدریج از دل این اندرکنشهای خرد و پراکنده ظهور خواهد کرد.

 فرهنگ استفاده از شبکه های مجازی و یا آنچه سواد رسانه ای عنوان می شود چقدر درکشورمان لازم می دانید و بهترین راهکارهای آموزشی آن را چه می‌دانید؟
این ماجرا چند لایه دارد. یکی به مهارت فنی استفاده از این رسانه‌ها باز می‌گردد که در کشورمان با سرعت و آسانی خیره کننده‌ای به شکل خودجوش انجام شده است. کشورهایی که افراد سالخورده هم در آن حضوری فعال در فضای مجازی داشته‌ باشند، اندک‌اند و ایران بی‌شک یکی از فعال‌ترین‌هایشان است. یک لایه‌ی دیگر به چارچوبهای مفهومی و ساختارهای ارتباطی باز می‌گردد، این که زبان پارسی و یا زبانهای دیگر چطور در این زمینه بروز می‌کنند و ساختار دستوری گزاره‌ها یا نمادها و علایم چطور به کار گرفته می‌شوند. در این زمینه هم طی دهه‌ی گذشته روندی رو به رشد و سریع از استانده‌سازی خودجوش و عقلانی را داشته‌ایم که بدون مرکزی و مرجعی توسط خود مردم انجام شده و باعث شده امروز شما زبان فارسی سنجیده و متعادلی در فضاهای مجازی ببینید که اغلب انباشته از زبانزدها و شعرهای ناب گذشتگان است.

 چقدر رویکرد شبکه های مجازی را در نزدیک کردن افراد مفید می‌دانید و تا چه میزان آن را دخالت در حریم خصوصی افراد ارزیابی کنید؟
در ادامه‌ی پرسش پیشین‌تان، لایه‌ی دیگری هم داریم که به اخلاق ارتباطی مربوط می‌شود. این که مردم چقدر از این ابزارهای تازه برای فریبکاری مالی، کلاه‌برداری، ایجاد مزاحمت، فضولی، آزار و اذیت و مشابه اینها استفاده می‌کنند. این هم پیامد ناگزیر فناوریهای ارتباطی تازه است و باز امیدوارم در این مورد هم کم کم به تدبیرها و سلاحهایی بازدارنده مجهز شویم. مهمترین سلاح در این زرادخانه البته هوشیاری و احتیاط کاربران است که تا حدود زیادی به خوبی برآورده شده است.

 به نظر می‌رسد زنان با توجه به روحیه حساس که دارند صدمات بیشتری از شبکه های مجازی و آسیبهای احتمالی آن می برند در مورد مصادیق این سوء استفاده ها و آسیب ها توضیح دهید.
راستش من اینطور فکر نمی‌کنم. یعنی تمایز خاصی در حساسیت روحیه‌ی زنان و مردان نمی‌بینم و داده‌های روانشناسی اجتماعی هم نشان می‌دهد که زنان و مردان به موضوعهای متفاوتی توجه و علاقه نشان می‌دهند و حساسیت‌هایشان سوگیری‌های متفاوتی دارد، اما این سوگیری‌ها در نوع است و نه شدت. یعنی هردو جنس به یک میزان حساسیت دارند، اما به موضوعهای مختلف. در شبکه‌های مجازی به همین ترتیب زنان و مردان احتمالا از بسترهایی متفاوت مورد تهدید قرار می‌گیرند. در کل زنان بیشتر در حوزه‌ی روابط انسانی و اندرکنش‌های جمعی فعال هستند و مردان بیشتر در حوزه‌ی اقتصاد و صنعت وقت می‌گذرانند. به همین خاطر احتمالا ترفندهای کلاهبرداری و تهدیدهای مربوط به جایگاه اجتماعی و شأن بیشتر درباره‌ی مردان رخ دهد و فریبکاری‌های مربوط به جنسیت و روابط خصوصی بیشتر به زنان مربوط شود. اما در این زمینه باید پژوهشی آماری انجام داد و من نمی‌دانم در واقع چنین هست یا نه.

 طبق آمارها و اسناد موثق ایران یکی از پرکارترین یوزها را در شبکه های اجتماعی دارد، از نظر شما دلیل ازدیاد و افزایش نامعقول استفاده افراد در شبکه های اجتماعی را در چه می دانید؟
روی هم رفته شبکه‌های اجتماعی به ویژه برای ایران که به دلایل سیاسی و ایدئولوژیک دچار انسدادهای ارتباطی رنگارنگی بود، امری فرخنده و رهایی‌بخش محسوب می‌شود و دلیل اقبال گسترده‌ی ایرانیان از آن نیز همین است.

 

همچنین ببینید

ناموس ،حق و داد

مقاله‌ای درباره‌ی تبارشناسی «ناموس» که در نشریه‌ی  «رسانه‌ی فلسفه و فرهنگ»، سال اول، شماره‌ی دوم، زمستان ۱۴۰۰، ص:۱۷-۲۰، منتشر شد...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *