دیباچه
جلد دوم «تپاختر» گلچینی است از اشعار نوی پارسی، و آثاری از حدود صد و پنجاه شاعر را در بر میگیرد. شاعران را به ترتیب زمانی مرتب کردهام و توضیحی زندگینامهای جز زمان و گاه مکان زایش و مرگشان را نیاوردهام. چون اگر جز این میکردم مثنوی هفتاد من میشد. همهی این شاعران از میانهی عصر ناصری به بعد آثار خود را آفریدهاند و این هنگامی است که موج تجدد در ایران زمین تثبیت میشود و در شعر و ادب آثار خود را نمایان میسازد.
چنان که در نوشتارهای دیگرم دلایل ادبی و تاریخیاش را شرح دادهام، شعر نو را اثری ادبی میدانم که در زمانهی نو –یعنی دوران تجدد- پدید آمده باشد، و شعر هم باشد. یعنی شاعری پارسی زبان در جامعهای که مدرنیته را لمس کرده شعری سروده باشد. این که مدرنیته چیست و چه نمودهایی در شعر دارد بحثی است درازدامنه و تقریبا بیسر و ته، چرا که اغلب نویسندگان چیزهایی که خودشان مهم یا جالب میپندارند را به مدرنیته نسبت میدهند و هر شعری که آن را در خود داشته باشد، مترقی و مدرن قلمداد میکنند. غافل از این که بسیاری از این نمودها پیشتر هم در فرهنگ و ادب ایرانی وجود داشته، و بسیاری از نمودهای مدرنیته مترقی یا «خوب» نیستند.
برای پرهیز از این بحثها، فارغ از نزدیکی و دوری محتوای شعرها به سلیقهی کسانی که خود را سخنگوی مدرنیته در ادبیات میدانند، هر آنچه که در زمانهی مدرن در شعر پارسی سروده شده را در نظر داشتهام و آنچه در این میان ارزنده و زیبا بوده را برگزیدهام. طبیعی است که بسیاری از صورتهای ادبی نوظهور که در ساختار زبانی «شعر پارسی» نمیگنجند را از دایرهی این گلچین بیرون نهادهام. چنان که در جاهای دیگر مفصل نوشتهام، شعر پیش از هرچیز یک ساختار زبانی نظمیافتهی زبانی است و زیرساختهایی مشترک و عمومی در تمام فرهنگها و زبانها دارد. در زبان پارسی هم شعر با وزن و قافیه و عناصر ریختی مشخصی از باقی صورتهای ادبی متمایز میشود. به همین خاطر هر آنچه طی قرن گذشته در زبان پارسی پدید آمده –و گاه با اصرار و ابرام برچسب شعر را بر پیشانیاش چسباندهاند- را باید وارسی کرد و صریح و استوار و سختگیرانه ساختارش را بررسی کرد و اگر شعر نیست، از دایرهی این صورت ادبی کنارش گذاشت.
به این ترتیب بدنهی آنچه «شعر نیمایی»، شعر سفید، شعر حجم، شعر پسامدرن، و… خوانده میشود، اصولا شعر نیست و در گلچینی از این دست جایی ندارد. صدالبته که در قطعههای ادبیای که به غلط و به دلایلی سیاسی شعر خوانده شدهاند و بیدلیل نردبانی و زیر هم نوشته میشوند، گهگاه متون زیبا و ارزشمندی یافت میشود. برخی از اینها شکلهایی آزاد از تقارنها و نظمهای وزنی ساخت شعری را دارند و آنها را در این مجموعه گنجاندهام. اما بقیه که در قالب مشتقهایی از بحر طویل نوشته شدهاند (مثل سبک نیما) یا اصولا فاقد وزن و قافیه هستند (مثل سبک بیشتر پیروانش) به نظرم شعر نیستند.
در میان این آثار هم البته نمونههای ادبی درخشانی وجود دارد که شاید فرصتی بود و در گلچینی دیگر گزینش خود از آن را منتشر کردم. اما به هر صورت اینها قطعههای ادبی هستند و در ادامهی سنت پربار و تنومند نثر مسجع و شطح و قطعهنویسی ادب پارسی قرار میگیرند و ارتباطی با شعر ندارند. یعنی سیستمهای زبانی متفاوتی هستند و غیرعلمی و غیرعقلانی –و چه بسا فریبکارانه- است که هرکس هرچه را خوش میدارد شعر بنامد، تا شاید از اعتبار مفهوم شعر در فرهنگ ایرانی و شأن شاعران در این تمدن بهرهبرداری سیاسی یا اقتصادیای بکند.
در بسیاری از موارد بیتهایی را از غزلی حذف کرده یا از اثری طولانی تنها چند بیت را نقل کردهام تا حجم این نوشتار زیاد نشود و نگاهها تنها بر شاهکارها خیره بماند. خودم را هم در این فهرست نگنجاندهام و از شعرهای خودم چیزی نقل نکردهام، چون این کتاب ویژهی گلچین شعرها از نگاه مخاطب است و چنین موضعی را دربارهی شعرهای خودم نمیتوانستم داشته باشم.
به همان ترتیبی که بنا به ضرورت زمانهی پرفریبمان در مرزبندی شعر و غیرشعر سختگیر بودهام، در محتوا یکسره رواداری نشان دادهام و هر چه که هم شعر بوده و هم زیبا دیدهام را در اینجا آوردهام. از این رو شعرهایی در این مجموعه خواهید یافت که مضمون کمونیستی یا مذهبی دارند، و هوادار یا مخالف فلان رژیم سیاسی هستند. معمولا این شعرهای سیاسی زیبا نیستند و به شعار پهلو میزنند. اما گهگاه برخیشان زیبا و اثرگذار از آب در میآیند و همهی آنها را نقل کردهام. یعنی در انتخاب شعرها تنها ارزش زیباییشناسانه اثر را در نظر داشتهام و گاه اگر محتوایی به لحاظ تاریخی مهم و برجسته بوده و پیامی یا سخنی ویژه داشته، آن را نیز آوردهام. گرچه شاید محتوای یا سوگیریهای سیاسی برخیشان به کلی با آنچه خود باور دارم و جبههای که در آن قرار دارم، ناسازگار یا حتا ضد باشد.
ادامه مطلب: بخش نخست
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب