تاثیر المپیاد زیست بر آموزش زیست شناسی كشور
خبرنامهی باشگاه دانشپژوهان جوان، 1388
۱. در كل، برگزاری مسابقه، المپیاد، همایش، جشنواره، و كارسوق راهبردهایی شناخته شده و مرسوم برای تشویق و گسترش آموزش علوم در یك جامعه هستند. از این رو، المپیاد زیست را هم میتوان به نوعی دستمایهی “رسمیت یافتن” علم زیست شناسی به عنوان “علمی جدی و رسمی” در میان دانش آموزان و عوامِ جامعه دانست.
۲. با این وجود، آنچه كه رشد واقعی آموزش علوم، و نه تراكم نمادها و زرق و برقهای نمایشی “علمی” را موجب میشود، شبكهای از این برنامههای تشویقی است، كه در تعادل و ارتباط با یكدیگر طراحی و اجرا شود، و مهمتر از همه این كه، با برنامههای آموزشی، پژوهشی، و پشتیبانی فنی از مراكز خودآموزی و تحقیق آزاد، تكمیل گردد.
۳. در كشورمان متاسفانه برنامهای از این دست وجود نداشته است. در كل، پرداختن به اموری مانند المپیاد و مسابقه و نمایشگاه علمی با اهدافی كوتاه مدت، مقطعی، و بی ارتباط با سایر برنامهها انجام میگرفته و نشانی از یك طرح عمومی و دراز مدت كه این برنامهها را به هم متصل كند و چفت و بستی معنادار در میانشان پدید آورد، به چشم نمیخورد. بدتر از همه آن كه اصولا بیشتر این برنامهها با قصد و نیتِ همان زرق و برق و تبلیغات مقطعی طراحی و اجرا میشده و از همان ابتدا دانش و عزم لازم برای قرار دادن آن در زمینهی عمومی و كلانِ آموزش علوم در كشور، در كار نبوده است.
۴. با این وجود، در اینجا و آنجا تلاشهایی فردی و به ندرت جمعی و دیرپاتر (مثلا در دورهی بین 1372-1380 در علامه حلی و فرزانگان) انجام گرفته كه به این چارچوب كلی نظر داشته است. دستاورد این تلاشها آن بوده كه برنامههایی در اتصال و راستای آموزش “دانش راستین” و نه “علایم دانستن” تدوین و با موفقیت اجرا شود. این فعالیتها كه در گوشه و كنار، – و همچنین در درونِ ساختارهای رسمیتری مانند المپیاد و آموزش و پرورش- انجام میگرفته، به گمان من تنها نقاط درخشش آموزش علوم در دوران كنونی ما هستند. تا جایی كه من خبر دارم، تمام این تلاشها در نهایت به دلیل ندانمكاریهای مدیریتی و ناهمخوانی مطالبات سطوح بالایی مدیریت آموزشی كشور با ضرورتهای واقعی و موجود، نیمه كاره رها شده و تداوم نیافته است. درازپاترین حركتی كه من میشناسم جریان “پژوهشیها” و برنامهی آموزش پویا (در برابر آموزش ایستا) است كه در 1372 در دبیرستان علامه حلی آغاز شد و در 1374 با نمایشگاههای علوم و فنون رسمیت یافت و تا 1380 به انباشت خزانهای غنی از راهبردهای آموزشی و تجربههای جمعی انجامید. گره خوردن این تلاشها با فعالیت معلمان با انگیزهای كه در مدارس دیگر (به خصوص مراكز سمپاد) به كاری مشابه مشغول بودند، در نهایت جریانی را پدید آورد كه به ویژه در زیست شناسی و فیزیك ماندگار شد و پویایی آموزشی در المپیاد زیست شناسی را هم میتوان دنبالهی همان جریان دانست. با این وجود، آسیب شناسی عمومی ناشی از فقدان برنامهریزی عمومی و مدیریت كلان، در اینجا هم اثرگذار بوده است و این تلاشها را به جزیرههایی در میانهی اقیانوس آشوب تبدیل كرده است.
۵. در یك نگاه كلی، با توجه به چارچوب عمومیای كه ذكرش گذشت، میتوانم تاثیر المپیاد زیست بر آموزش زیست شناسی ایران را در دههی اخیر به این ترتیب جمعبندی كنم:
۶. المپیاد در تشویق دانش آموزان به مطالعهی بیشتر و خارج از كتاب درسی در زمینهی زیست شناسی موثر بودهاست.
۷. المپیاد به پیدایش نسلی از معلمان جوان و خلاق و اندوخته شدن تجربیات آموزشی دست اولی در ایران انجامید كه بدون وجود این نهاد پدیدار نمیگشت یا تداوم نمییافت.
۸. المپیاد در ضمن، به “المپیادی” شدن علم زیست شناسی در ایران كمك رساند كه محصول جانبی نامطلوبی است. یعنی زیست شناسی را به مجموعهای از نكات جالب (بدون نگریستن به طرح كلی این علم) و شبكهای از جوابهای حفظ كردنی (بدون آموزش راهبرد دستیابی به این جوابها و پرسشهای مولدشان) فروكاست. این البته در مورد كل آموزش زیست شناسی ایران صادق است و تلاشهای معناداری برای رهیدن از این بند در میان معلمان باشگاه انجام گرفت كه باید منتظر نتیجهاش ماند…
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب