پنجشنبه , آذر 22 1403

بخش پنجم: اسطوره‌‌‌‌‌‌‌‌ی معجزه‌‌‌‌‌‌‌‌ی اقتصادی یونان – گفتار نخست: داستان ثروت یونانی – سخن نخست: قصه‌‌‌‌‌‌‌‌ی پول یونانی

بخش پنجم: اسطوره‌‌‌‌‌‌‌‌ی معجزه‌‌‌‌‌‌‌‌ی اقتصادی یونان

گفتار نخست: داستان ثروت یونانی

سخن نخست: قصه‌‌‌‌‌‌‌‌ی پول یونانی

اشکال اولیه‌‌‌‌‌‌‌‌ی پول برای نخستین بار در دولت‌‌‌‌‌‌‌‌هاي مصر، آشور و بابل ظهور کرد. این پول در قالب میله‌‌‌‌‌‌‌‌ها و حلقه‌‌‌‌‌‌‌‌هایی بود که از فلز قیمتی ساخته می‌‌‌‌‌‌‌‌شد. رایج‌‌‌‌‌‌‌‌ترین شکل این پول، سیمی نقره‌‌‌‌‌‌‌‌ای با ضخامت یکنواخت بود که طول‌‌‌‌‌‌‌‌هایی برابر از آن را می‌‌‌‌‌‌‌‌بریدند و برای تبادل کالا از آن استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌کردند. ارتباط میان این شکل اولیه‌‌‌‌‌‌‌‌ی پول هم‌‌‌‌‌‌‌‌چنان در زبان فارسی باقی مانده است، چرا که در فارسی نقره را «سیم» می‌‌‌‌‌‌‌‌نامند و ترکیباتی مانند سیمین و سیماب را از روی آن می‌‌‌‌‌‌‌‌سازند. احتمالاً کاربرد سیمِ نقره به عنوان ابزار تبادل ریشه‌‌‌‌‌‌‌‌ی مشترک دو معنای کنونی واژه‌‌‌‌‌‌‌‌ی «سیم» است.

بر خلاف آنچه در تاریخ‌‌‌‌‌‌‌‌های عامیانه می‌‌‌‌‌‌‌‌خوانیم، ضرب سکه، نخست در قالب تجربیاتی پراکنده در آشور آغاز شد، نه لودیا. نخستین سکه‌‌‌‌‌‌‌‌های آشوری در اوایل هزاره‌‌‌‌‌‌‌‌ی دوم پ.م. در معبد خورشید در سیپار ضرب شدند و مُهر شَمَش، خدای خورشید، را بر خود داشتند[1]. به همین دلیل هم به شکل قرصی گِرد ساخته می‌‌‌‌‌‌‌‌شدند. آن‌‌‌‌‌‌‌‌گاه سکه‌‌‌‌‌‌‌‌های نقره‌‌‌‌‌‌‌‌ی بابلی با علامت ایشتار ضرب شدند و به زبان بابلی نام «سرِ ایشتار» مترادف با پول نقره شد.

دولت لودیا یکی از دولت‌‌‌‌‌‌‌‌هایی بود که پس از فروپاشی شاهنشاهی آشور این شیوه از ضرب سکه را وام‌‌‌‌‌‌‌‌گیری کرد و سکه‌‌‌‌‌‌‌‌هایی تقريباً گرد را ضرب کرد که در واقع تکه‌‌‌‌‌‌‌‌ای فلز مذاب بود که با مهر سلطنتی علامت می‌‌‌‌‌‌‌‌خورد. اما هنوز تا این دوره پول وضعیتی استانده‌‌‌‌‌‌‌‌شده نداشت و از یکاهایی عمومی و فراگیر برای تبادل بهره‌‌‌‌‌‌‌‌مند نبود. این عمومیت یافتن ارزش پول و استانده شدن ارزش آن برای نخستین بار در دهه‌‌‌‌‌‌‌‌ی 510 پ.م. ظهور کرد و بنیادگذار آن داریوش بزرگ بود که با ضرب دَریک طلایی با عیار بالا و یکنواخت کردن نظام ضرب سکه در کل شاهنشاهی پارس نخستین نظام فراگیر اقتصاد پولی در جهان باستان را پی‌‌‌‌‌‌‌‌ریزی کرد. داریوش شکل گرد سکه‌‌‌‌‌‌‌‌های آشوری را حفظ کرد و آن را به عنوان شکل عمومی تمام سکه‌‌‌‌‌‌‌‌ها برگزید. این سرمشقی است که تا به امروز در ساخت سکه‌‌‌‌‌‌‌‌های تمام مناطق جهان رعایت می‌‌‌‌‌‌‌‌شود. هر دریک سکه‌‌‌‌‌‌‌‌ای طلا بود به وزن 3/8 گرم، که با 129 گندم (واحد وزن کهن رایج در شهرها) برابر بود. هر دریک از طلایی با عیار 98 درصد ساخته می‌‌‌‌‌‌‌‌شد. فن‌‌‌‌‌‌‌‌آوری تخلیص طلا تا این پایه نیز دستاوردی هخامنشی بود، چون تا پیش از آن خالص کردن طلا با روش‌‌‌‌‌‌‌‌هایی ابتدایی انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌شد و عیار خالص‌‌‌‌‌‌‌‌ترین سکه‌‌‌‌‌‌‌‌های زرین لودیایی از 70-60 درصد تجاوز نمی‌‌‌‌‌‌‌‌کرد.

یونانیان در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌ی ضرب سکه و استانده کردن پول از همسایگان‌‌‌‌‌‌‌‌شان عقب‌‌‌‌‌‌‌‌تر بودند و نام واحد پول‌‌‌‌‌‌‌‌شان، دراخما، شکلی یونانی‌‌‌‌‌‌‌‌شده از دریک است[2]. در سده‌‌‌‌‌‌‌‌هاي يادشده، معتبرترین پول در کل یونان، دریک طلای ایرانی بود.

واحد یونانی پول طلا «استاتر» (: ) نامیده می‌‌‌‌‌‌‌‌شد که وزنش همتای 7/2 گندم بود. این واژه، در واقع، شکل یونانی‌‌‌‌‌‌‌‌شده‌‌‌‌‌‌‌‌ی همان «(سر)ِ ایشتار» بابلی بود. طلای یونانی بیشتر از معدن‌‌‌‌‌‌‌‌هاي تراکیه و مقدونیه وارد می‌‌‌‌‌‌‌‌شد و با روش سنتی لودیا، که شستشوی آب رودخانه‌‌‌‌‌‌‌‌ها بود، به دست می‌‌‌‌‌‌‌‌آمد و 60-40 درصد عیار داشت. پول نقره‌‌‌‌‌‌‌‌ی رایج در یونان سیگلوس نام داشت که تکه‌‌‌‌‌‌‌‌ای نقره به وزن 163 گندم بود. مردم یونان چون لباسی نداشتند که جیب داشته باشد، این پول‌‌‌‌‌‌‌‌ها را در لُپ خود نگه‌‌‌‌‌‌‌‌داری می‌‌‌‌‌‌‌‌کردند! واژه‌‌‌‌‌‌‌‌ی سیگلوس از نام سکه‌‌‌‌‌‌‌‌های بابلی، شِکِلِ، وام‌‌‌‌‌‌‌‌گیری شده است. هر سیگلوس یک‌‌‌‌‌‌‌‌بیستم دریک ارزش داشت. نسبت ارزش طلا به نقره در قلمرو شاهنشاهی هخامنشی حدود 3/13 به یک بود. این بدان معناست که نرخ برابری طلا و نقره در یونان کمتر از شاهنشاهی ایران بود. این امر از سویی به فقر عمومی طلا در یونان و قدرت تولید پایین این شبه‌‌‌‌‌‌‌‌جزیره، و از سوی دیگر ارزان بودن نقره – به دلیل بهره‌‌‌‌‌‌‌‌برداری از معادن نقره‌‌‌‌‌‌‌‌ی تراکیه – مربوط می‌‌‌‌‌‌‌‌شد.

یونانیان از یکاها و معیارهای محاسباتی شرقی در حسابداری خود استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌کردند. ارزش سکه‌‌‌‌‌‌‌‌های ایشان، بنا بر چارچوب بابلی، بر مبنای ضرایب عدد شش افزایش می‌‌‌‌‌‌‌‌یافت. بزرگ‌‌‌‌‌‌‌‌ترين واحد پول یونانی «تالان» بود که از واژه‌‌‌‌‌‌‌‌ی بابلی «بَلتو» – واحد پولی برابر با شصت مینا – مشتق شده بود. هر تالان برابر بود با حدود 36 کیلوگرم کالا (مانند غله) در مبادلات پایاپی، و حدود 26 کیلوگرم نقره در تبادلات پولی. بنابراین یونانیان در حوزه‌‌‌‌‌‌‌‌ی ضرب پول، یکابندی آن، شکل‌‌‌‌‌‌‌‌دهی نظام‌‌‌‌‌‌‌‌های حسابداری مبتنی بر پول استانده‌‌‌‌‌‌‌‌شده و حتی واژه‌‌‌‌‌‌‌‌گزینی برای نام پول‌‌‌‌‌‌‌‌های‌‌‌‌‌‌‌‌شان كاملاً پیرو ایران و فرهنگ‌‌‌‌‌‌‌‌های شرقی کهن‌‌‌‌‌‌‌‌تر بودند و هیچ نوآوری خاصی در این زمینه از خود نشان ندادند.

 

 

  1. اومستد، 1383.
  2. دریک از دو بخشِ دَری (داری، کوتاه‌شده‌ی داریوش) و پسوند نسبت «- یک» تشکیل شده است و در پارسی باستان «منسوب به داریوش» یا «داریوشی» معنی می‌داده است. واژگان دراخما و درهم از آن مشتق شده‌اند.

 

 

ادامه مطلب: بخش پنجم: اسطوره‌‌‌‌‌‌‌‌ی معجزه‌‌‌‌‌‌‌‌ی اقتصادی یونان – گفتار نخست: داستان ثروت یونانی – سخن دوم: قصه‌‌‌‌‌‌‌‌ی تخصص یونانی

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب