دیباچه
کتابی که در دست دارید، شکلی تکامل یافته از متنِ یک کارگاه دانشجویی است، که در بهار سال 1392 در دانشگاه تهران برگزار شد. در این تاریخ مسابقهی کشوری مناظرهی دانشجویی در جریان بود و من در آن وظیفهی اجرای کارگاه «فنون مذاکره» و داوری یکی از رقابتها را بر عهده داشتم. جریان کارگاه طبق معمول با حضور پر جنب و جوش دانشجویان پیش رفت و بعد هم مسابقه را داشتیم و همه چیز ختم به خیر شد. بعد، خبردار شدم که جهاد دانشگاهی قصد دارد محتوای آن را به شکل کتابی منتشر کند، و هرچند ساختار کارگاه برای چنین قالبی طراحی نشده بود، از آن استقبال کردم. چرا که خودِ این کتاب را یکی از دستاوردهای فنِ مقدسِ مکالمه و مناظره یافتم.
این کتاب در واقع نویسندهی یگانهای ندارد. بحثها در کارگاهی پیش میرفت که دانشجویانی جسور و پرسشگر در آن حضوری پررنگ داشتند و مسیر گفتگو را تعیین میکردند، و راستش بخشی بزرگ از آنچه که گفته شد، فیالبداهه بود و در جریان پرسش و پاسخها شکل میگرفت. وقتی قرار شد محتوای کارگاه به کتاب تبدیل شود، این روندِ گفتگومدارِ کتاب همچنان تداوم یافت. نسخهی پیاده شدهی کارگاه به زبان محاورهای بود و ساختاری مستندگونه داشت که از نظم و ترتیب کتاب و متن نوشتاری دور بود. پس خانم بهنوش عافیتطلب مسئولیت تبدیل کردناش به متنی «کتابی» را بر عهده گرفتند. همچنین آقای افشین میآبادی کارِ طراحیها و صفحهآرایی کتاب را در دست گرفت. به تعبیری گفتگویی که در آن کلاس با دانشجویان شروع شده بود، در جریان همکاری با این دو دوست گرامی استمرار یافت و به این شکل بود که آن متنِ گزارشگونهی نخستین به کتابی دگردیسی یافت که میبینید.
گفتگو با دیگری، در آن سایه روشنِ پرابهامی که نوسانی میان موافقت و مخالفت وجود دارد، شالودهی افزون شدن بر بینایی و عمیقتر شدنِ خرد است. فنِ ادامه دادنِ گفتگو در شرایطی که آرایی واگرا وجود دارد، و قصدِ رعایت اخلاق و احترام به دیگریای که متفاوت و گاه متضاد با ما فکر میکند، کیمایی است که گاه خطاهای خودمان را رفع میکند، و گاه مخالفت دیگری را به موافقت بدل مینماید. اما همواره مهر میآفریند و دوستی میزاید.
بدان امید که همهمان این فن دیرینه و سودمند را مدام تمرین کنیم.
ادامه مطلب: پیش درآمد
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب