تمرین (2)
یک پرسش: زمین دور خورشید میچرخد یا خورشید دور زمین؟ چه کسی فکر میکند خورشید دور زمین میچرخد؟ من میخواهم از این بحث دفاع کنم. چه کسی حاضر است با من بحث کند؟ من میگویم امروز صبح که از خواب بیدار شدم، خورشید که طلوع کرد در شرق بود و من دیدم کم کم به سوی غرب حرکت کرد. من حرکتش را میبینم. شما چه دلیلی دارید؟
دانشجو: البته حرکت نسبی است، اما اگر اجرام دیگر را هم در نظر بگیریم و نسبتشان را با هم بسنجیم میبینیم که زمین است که دور خورشید میچرخد و نه برعکس. وقتی دیگر سیارات را نیز در نظر بگیریم، خورشید نمیتواند دور همهی آنها بچرخد، ولی آنها میتوانند همگی دور خورشید بچرخند.
من در مورد زمین و خورشید صحبت میکنم. من به آسمان که نگاه میکنم میبینم خورشید به دور زمین میچرخد. همانطور که گفتید حرکت نسبی است. من در مورد سیاراتِ دیگر بحثی ندارم، حرکت نسبی است، پس من میتوانم بگویم که خورشید دور زمین میچرخد.
دانشجو: شما میتوانید بگویید خورشید دور زمین میچرخد، جملهی شما درست است، ولی به کار ما نمیآید.
به چه کاری؟
دانشجو: مثلاً نمیتوانیم برای محاسبات از آن استفاده کنیم.
آفرین! شما به جای اینکه بگویید خورشید دور زمین میچرخد یا زمین به دور خورشید، باید بگویید برای محاسبات نجومی راحتتر است که فرض کنیم زمین دور خورشید میچرخد. من بر روی زمین میبینم که خورشید به دور زمین میچرخد، ولی اگر بخواهم تحلیل کنم برایم سادهتر است که خورشید را مرکز قرار دهم. این کار را فقط برای محاسبات انجام میدهم، نه به این دلیل که عینیتر است و نه چون اینگونه میبینم.
آیا در این مباحثه کسی برنده شد؟
دانشجو: هیچکدام برنده نشدید.
ولی من در آخر حرفم را تأیید کردم که خورشید به طور عینی دور زمین میچرخد، اینطور نیست؟ بحث ما چگونه بود؟ چند نفر با من موافق بودند و استدلالم را قبول داشتند؟ چند نفر با دوستمان موافق بودند که استدلالش نیز درست بود؟ استدلال من درست بود، ولی چرا شما قبول نکردید؟ زیرا برخلاف امر بدیهیای بود که همهی ما قبول داریم. در واقعیت خیلی هم فرقی نمیکند که کدام دور کدام میچرخد، فقط به دلیل سادهتر شدن محاسبات است که فرض میکنیم زمین دور خورشید میچرخد. در واقعیت نه تنها میتوانیم بگوییم خورشید دور زمین میچرخد، بلکه میتوانیم بگوییم زمین و بقیهی مخلفاتش و خورشید همه دور سیارهی تیر میچرخند، یا اینکه همهی اینها دور ماه میچرخند. حرکت نسبی است، ولی ذهن ما عادت کرده است.
روند استدلال من یک ایراد جدی داشت و آن این بود که من از یک امر غیر بدیهی دفاع میکردم. همهی شما آنچه در ذهنتان است این است که زمین دور خورشید میچرخد و من خلاف آن را گفتم. استدلال من درست بود و مغلطه نکردم، زیرا هم مقدماتم درست بود و هم نتیجه، ولی نتیجه غیر بدیهی بود. هیچگاه از نتیجهی غیر بدیهی دفاع نکنید، حتی اگر درست باشد. اگر در این کلاس دانشجویان رشتهی دریانوردی نشسته بودند، برای همهشان کاملاً بدیهی بود که خورشید دور زمین میچرخد، زیرا در تمام محاسبات کشتیرانی همیشه اینگونه در نظر میگیرند که خورشید و همهی ستارهها دور زمین میچرخند، زیرا معادلات برای آنها به این شکل قابل فهمتر است. در برخی علوم که به نقشهبرداری مربوط است، محاسبات زمین-مرکزی هستند؛ بنابراین خیلی فکر نکنید بدیهی است که زمین دور خورشید بچرخد. حرف من از لحاظ علمی درست بود، اما غیر بدیهی بود. نتیجهی غیر بدیهی را کسی قبول نمیکند.
بهتر است یا از حرف غیر بدیهی دفاع نکنید و یا روایت دیگری از آن را بگویید که بدیهی باشد. حرفتان را به شکلی بگویید که برای دیگران آشنا باشد. میتوانستم پرسشم را اینگونه مطرح کنم که «چه کسی موافق است که گاهی اوقات بهتر است فرض کنیم خورشید دور زمین میچرخد؟».
در جایی در بحث، دوستمان از حرکت نسبی حرف زد و من در صحبتم آن را تأیید کردم. اگر طرف مقابل زیرک باشد میفهمد من میخواهم از این بحث استفاده کنم تا حرف خودم را پیش ببرم. هرگاه در مناظره طرف مقابل خیلی پرشور با شما موافق است مراقب باشید، چون احتمالاً میخواهد کاری انجام دهد. یا مسیر اشتباهی میرود که شما میتوانید از آن استفاده کنید، یا اشتباه نمیکند که در این صورت باید مراقب باشید، چون قطعاً استدلال خوبی دارد. گوش بدهید و مراقب باشید که طرف مقابل چه کار میکند.
دانشجو: بهتر نیست در مناظره برای اینکه طرف مقابل متوجه نشود ما میخواهیم در کدام مسیر قرار بگیریم، حرفهایش را تأیید و یا تحسین نکنیم؟
در مناظره کلک نزنید، بدون کلک هم میتوان برد. یادتان باشد که حتماً اخلاقی بازی کند. احترام به طرف مقابل و اخلاقی بازی کردن بسیار مهم است.
ممکن است وقتی من از یک امر غیر بدیهی دفاع کنم عصبی شوید. مجسم کنید دو نفر به شما بگویند لباستان زشت است. حال مجسم کنید دو هزار نفر شعار بدهند که لباستان زشت است. به احتمال زیاد در حالت دوم عصبی میشوید. سعی کنید وقتی حرف دیگری را گوش میدهید فقط به محتوای کلامش توجه کنید. هیجانات و عواطفتان را نادیده بگیرید. یادتان باشد که دنیای زبان دنیای واقعی نیست. در مثالی که دربارهی چرخش زمین و خورشید زدیم، برای همهی شما بدیهی بود که زمین دور خورشید میچرخد. چرا؟ چون شنیدهایم. ندیدهایم و در موردش شاهد عینی نداریم، ولی آنچه را دیدهایم برایمان توضیح دادهاند. با زبان برایمان بدیهی شده است. با زبان اتصال بین چشم و ذهنمان قطع شده است. بنابراین زبان مهم است. زبان در بسیاری مواقع ربطی به جهان واقعی ندارد. فکر نکنید هر حرفی که بیان میشود خیلی مهم و تأثیرگذار است. فقط به محتوای معنایی حرف توجه کنید. به این مسئله فکر نکنید که آن حرف چه تأثیری بر جهان خارج و مردم میگذارد. بدون هیجان پاسخ دهید و هیجانزده نشوید.
دانشجو: اگر طرف مقابل را هیجانزده کنیم چطور؟
این ترفند خوبی نیست، غیر اخلاقی است و ناظران این را میفهمند. شما تلاش کنید خودتان آرام و متین باشید، طرف مقابل اگر نتواند خودش را کنترل کند همه متوجه میشوند. معمولاً اگر بین دو نفر که بحث میکنند یکی حرف دیگری را نشنود، میگوییم دچار هیجان شده است. هیجانات منفی باعث میشوند شما حرف دیگری را نشنوید. هیجانات منفی دو دسته هستند: خشم و ترس. هیجان باعث میشود نه حرف دیگری را بشنویم، نه حتی صدای خودمان را. به همین دلیل وقتی هیجانزده هستیم نمیتوانیم درست حرف بزنیم. پس دقیق بشنوید و نگذارید چیزی سد راه شنیدن شما بشود. دقت کنید چگونه میگویید. روشن بگویید، اخلاقی بگویید و کوتاه بگویید.
ادامه مطلب: تمرین (3)