پنجشنبه , آذر 22 1403

حرف ( آ )

آ

آئولوس (b Aulus لاتین) صلح، از ریشه‌‌ى لاتین.

آئونْگوس (Aonghus b آنگلوساكسون) قدرت یگانه، از ریشه‌‌ى اسكاتِ aon (یك) و ghus (قدرت).

آئیولوس (b Aiolos یونانی) تندرو، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (تندرو) [خداى بادها].

آباس (b Abas یونانی) سوسمار [از پهلوانان تروایى در ایلیاد].

آبان (r پارسی) منسوب به آب، با ایزدباستانى آبها اَپام نَپات هم ریشه است [صفت آناهیتا در اساطیر ایرانى].

آبْتین (b پارسی) فرزند آب، آورنده‌‌ى روشنى، از ریشه‌‌ى اوستایى آثْوُیه (فرزند آب) كه همتاى واژه‌‌ى سانسكریتِ آپْتیه (آورنده‌‌ى روشنى، صفت ابر) است [پدر فریدون كه به دست صحاك كشته شد].

آبْدِروس (b Abederus یونانی) پسرِ جنگ [اسم منطقه‌‌اى در یونان].

آبدون Abdon b عبرى) ابرِ داورى [ابرى كه قوم یهود را در بیابان راهبرى مى‌‌كرد].

آبشالوم (b Abshalom عبرى) پدرم صلح است، از ریشه‌‌ى عبرى اَب (پدر) و شَلوم (صلح).

آبنِر (b Abner عبرى) پدرم نور است، از ریشه‌‌ى عبرى اَب (پدر) و نِر (نور).

آبیل (b Abiel عبرى) پدرم خداست، از ریشه‌‌ى عبرى اَب (پدر) و ایل (خدا).

آپْریل April b آنگلوساكسون) گشاینده، از ریشه‌‌ى لاتین (aperire گشودن) [نام یكى از ماه‌‌هاى اروپایى].

آپولو (b Apollo یونانی) مربوط به سیب (!)، نابودكننده، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (سیب) [خداى خورشید و موسیقى].

آپیس (b Apis یونانی) مدتها پیش، از ریشه‌‌ى یونانی باستان .

آتا (b تركى) پدر، موسس [آتاتورك= پدر تركیه].

آتاراه (b Atarah عبرى) خوشبخت، شاد.

آتاهامیتى‌‌اینشوشیناك (b ایلامى) اینشوشیناك پدرى وفادار است، از ریشه‌‌ى ایلامى آتاهامیتى (پدر وفادار) و اینشوشیناك (خداى شوش) [شاه ایلام ].

آتاى (b تركى) مشهور، معروف.

آترِئوس (b Athreus یونانی) بى‌‌پروا، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (نه، پیشوند نفى) و ( ترسیدن، احتیاط كردن) [از پهلوانان آخائى].

آتروپوس (b Atropus یونانی) انعطاف‌‌ناپذیر، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (نه، پیشوند نفى) و (خم شدن، تغییر شكل دادن) [از پهلوانان ایلیاد].

آتْسَز (b تركى) بى نام یا لاغر، از ریشه‌‌ى تركى آت (گوشت) یا آو (نام) و سیز (نه، فاقد) [از امیران خوارزمشاهى].

آتْلاق (b تركى) فهم، شعور.

آتلانت (b Atlanta یونانی) نستوه، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (نه، پیشوند نفى) و (خسته شدن) [نام قومى اساطیرى].

آتْلى (b تركى) اسب سوار.

آتِنا (r Athena یونانی) ملكه‌‌ى بهشت [ایزدبانوى خردمندى و صلح].

آتوسا (r پارسی) دارنده‌ی پاهای زیبا، برساخته از بنِ اوستایی هو(نیک، زیبا) و تَئوسَه (پا، ران) [همسر گشتاسپ و مادر اسفندیار در روایت زرتشتی]

آتوم (b Atum مصری باستان) كامل [خداى خورشید شامگاهى].

آتیس (b Atys یونانی) بدشانس [در اساطیر یونانی چوپانى كه عاشق سیبل شد]..

آتیلا (b تركى) آهن [جهانگشاى هون].

آجار (b تركى) قوى پنجه، كسى كه با چنگ كندن چیزى [اسم قبیله‌‌ایست].

آچیق (b تركى) وسیع، گسترده.

آحاب (b Ahab عبرى) عمو، از ریشه‌‌ى عبرى اَهى (برادر) و اَب (پدر) [از شاهان یهودى].

آحْموسِه (b Ahmose مصری باستان) ماه زاده شد، از ریشه‌‌ى مصری باستان آح (ماه) و موسِه (نوزاد، زاییده شدن) [نخستین فرعون دودمان هژدهم].

آخان (b Achan عبرى) ترسناك، مهیب، از ریشه‌‌ى عبرى آخار (ترسناك).

آخایئوس (b Achaeus یونانی) عزادار، از ریشه‌‌ى یونانی باستان [جدِ اساطیرىِ یونانیان/آخائى‌‌ها].

آخِپِركارِع (b Akheperkare مصری باستان) روح رع پرعظمت است، از ریشه‌‌ى مصری باستان آخِپِر (عظمت)، كا (روح) و رع [لقب توتموزیس اول از فراعنه‌‌ى دودمان هژدهم].

آخِپِرِنرِع Akheperenre b مصری باستان) رع پرعظمت است، از ریشه‌‌ى مصری باستان آخِپِر (عظمت) و رع [لقب توتموزیس دوم از فراعنه‌‌ى دودمان هژدهم].

آخِپِرورِع (b Akheperure مصری باستان) تجلیات رع پرعظمت هستند، از ریشه‌‌ى مصری باستان آخِپِر (عظمت) و رع [لقب آمن حوتپ دوم، از فراعنه‌‌ى دودمان هژدهم].

آخْشام (b تركى) عصر، غروب.

آخِلوئیس (r Achelois یونانی) مهار كننده‌‌ى مرگ، از ریشه‌‌ى یونانی باستان .

آخِن آتِن (b Akhenaten مصری باستان) خدمتگزار آتون، از ریشه‌‌ى مصری باستان آخِن (خدمتگزار) و آتون (خداى خورشید) [لقب آمن حوتپ چهارم، از فراعنه‌‌ى دودمان هژدهم].

آخیلوس (b Achillus یونانی) نام رودى در یونان، درد (؟)،برگرفته از axelousنام رودى) یا از ریشه‌‌ى یونانی درد) [پهلوان بزرگ آخائى در ایلیاد].

آدا (r پارسی) پاداش و جزاى روز قیامت، پادافره، به معناى پاداش است [نام دیگر ایزدبانوى اَشَى در متون اوستایى است].

آدا (b تركى) جزیره.

آداخ (b تركى) نامزدى.

آدالیا b) Adalia عبرى) یهوه عادل است، از ریشه‌‌ى عبرى اَدَل (عادل) و ایل (خدا).

آدْبورگا (r Eadburga آنگلوساكسون) دژ ثروتمند، از ریشه‌‌ى انگلیسى باستان eadثروت) و burga (دژ، قلعه)

آدِلاید (r Adelaide آنگلوساكسون) شریف‌‌زاده، اصیل‌‌زاده، از ریشه‌‌ى ساكسونىِ adal نجیب، شریف) و heid(نوع، رده) [زنِ‌‌ اوتوى بزرگ در اساطیر آنگلوساكسون].

آدِلپرید (r Adelpryd آنگلوساكسون) قدرتِ اشرافى، از ریشه‌‌ى انگلیسى باستان Adel (اشرافى، نجیب) و pryd (قدرت).

آدِلرِد (b Adelred آنگلوساكسون) مشاور اشرافى، از ریشه‌‌ى انگلیسى باستان Adel (اشرافى، نجیب) و raed (مشاور) [نام دو تن از شاهان ساكسون در انگلستان].

آدِلستان (b Adelstan آنگلوساكسون) سنگِ سلطنتى، از ریشه‌‌ى انگلیسى باستان Adel (اشرافى، نجیب) و stan (سنگ) [از شاهان باستانى انگلستان].

آدِلفرید (b Adelfrid آنگلوساكسون) صلحِ اشرافى، از ریشه‌‌ى انگلیسى باستان Adel (اشرافى، نجیب) و frid (صلح).

آدم (b Adam عبرى) ساخته شده، یا سرخ، از ریشه‌‌ى آشورىِ آدامو (ساخته شده) یا واژه‌‌ى عبرى آدام (سرخ).

آدولف (b Adolph آلمانى) گرگ نجیب، از ریشه‌‌ى آلمانى aed (نجیب) و wolf (گرگ).

آدونیجاه (b Adonijah عبرى) سرور من یهوه است، از ریشه‌‌ى عبرى اَدونى (سرورم) و جاه (یهوه).

آدونیس (b Adonis فنیقى) سرور ما، از ریشه‌‌ى آرامىِ اَدو (ارباب) و پسوند نا (مال ما) [از خدایان كشاورزى سوریه].

آدیتی (r هندی) بی‌کرانه، بی‌پایان، در سانسکریت अदिति از دو بخشِ آ (نه) و دیتَه (تمام شدن) تشکیل یافته است [ایزدبانوی زاینده‌ی ایزدان بسیار در وداها]

آدیسا (b Adisa آفریقایى) كسى كه روشن و شفاف است، از ریشه‌‌ى یوروبا [باقی مانده در نام آدیس‌آبابا]

آذر (r b پارسی) آتش، از ریشه‌‌ى اوستایى areqA (آثِرَه) و پهلوى آتور و آتَخش [از ایزدان مهم ایرانى، پسر اهورامزدا].

آذرباد/ آتورپات (b پارسی) نگهبان آتش، برساخته از آتور (آتش) و پات (پاییدن) در پارسی باستان [سردار هخامنشی که راه ورود اسکندر به ماد را سد کرد و نام خود را به آذربایجان داد]

آذَرگُشَسپ/ آذرگشنسپ (b پارسی) آتشِ اسب، از ریشه‌‌ى پهلوىِ آتور (آتش)، گوشْن (نرینه) و اَسپ (اسب) [سردار بزرگِ خسرو پرویز].

آرِئیا (r Areia یونانی) شبیه جنگ، از ریشه‌‌ى یونانی باستان [لقب آتنا].

آرابِلا (r Arabella آنگلوساكسون) نیایشگران، از ریشه‌‌ى لاتین arabellere (نیایش كردن).

آراتا (b Arata ژاپنی) تازگى.

آراچى (b تركى) میانجى، واسطه.

آراز (b تركى) رود ارس.

آرام (b Aram عبرى) متعالى، از ریشه‌‌ى سامى باستان [جد آرامى‌‌ها].

آران (b تركى) جلگه، زمین پست.

آرانْتْخا (r Arantxa باسك) بوته‌‌ى پرخار.

آرتائونتِس/ آرتاوند (b پارسی) دارنده‌ی پارسایی، یونانی شده‌ی اَرتَه (پارسایی) و پسوند –وَند [از مهندسان دوران داریوش بزرگ]

آرتابرزن/ ارته‌برزنَه (b پارسی) بلندای پارسایی، راستیِ تناور، برساخته از ارتَه (پارسایی و راستی) و برزنَه (بلند و تناور) در پارسی باستان [پسر داریوش بزرگ]

آرتاتَهم/ اَرتَه‌تَخمَه (b پارسی) نیروی پارسایی، کسی که به خاطر پرهیزگاری زورمند شده، از ریشه‌ی پارسی باستان اَرتَه (پارسایی) و تَهمَه (زورمندی و درشتی) [زرگری از کارمندان تخت جمشید]

آرتاخائِس/ ارتَه‌خایَه (b پارسی) از نژاد پارسا، از تبار راستکاران، یونانی شده‌ی نامی که در پارسی باستان از ارتَه (پارسایی) و خایَه (تبار، نژاد) تشکیل شده [از مهندسان مشهور دوران داریوش بزرگ]

آرتاسوراس/ اَرتَه‌سورَه (b پارسی) قدرتِ پارسایی، برساخته از دو بخشِ ارته (پارسایی) و سورَه (نیرومند) [شهربان ماد در عصر هخامنشی]

آرتاکام/ اَرتَه‌کامَه/ آرتاکامِس (b پارسی) آرزومندِ راستی، دوستدار پرهیزگاری، برساخته از ارتَه (راستی و پرهیزگاری) و کامَه (آرزو، میل) در پارسی باستان [نام سردار فریگی کوروش بزرگ]

آرْتام (b تركى) برترى، ارزش.

آرتاواز/ آرتاباسوس (b پارسی) نیکوکار، احتمالا همان آرتاورز است [شاه ارمنستان در دوران سلوکی]

آرتاورز/ ارتَه‌وَردیَه (b پارسی) نیکوکار، پارسا، برساخته از اَرتَه (پارسایی) و وَردیَه (ورزیدن، انجام دادن)‌ [سردار داریوش بزرگ]

آرتِمیس (r Arthemys یونانی) سرچشمه‌‌ى برترِ آب [ایزدبانوى شكار].

آرتور (b Arthur سلت) مردِ خرس، از ریشه‌‌ى سلتىِ art (خرس) و viros (مرد) [پادشاه افسانه‌‌اى انگلستان].

آرْتیق (b تركى) زیاد، برتر، بالا.

آرخِلائوس (Archelaus b یونانی) فرمانروى مردمان، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (رهبر، برتر، رأس).

آرخیاس (b Archias یونانی) برجسته، آشكار، از ریشه‌‌ى یونانی باستان از ریشه‌‌ى یونانی باستان  (رهبر، برتر، رأس).

آرخیپِه (r Archippe یونانی) جادوگرِ مسلط، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (رهبر، برتر، رأس).

آرْدالوس (b Ardalus یونانی) كثیف.

آردِن (b Arden آنگلوساكسون) دره‌‌ى عقاب، از ریشه‌‌ى انگلیسى باستان arn (عقاب) و den (دره).

آرِس (b Ares یونانی) ویرانگر، از ریشه‌‌ى یونانی (ویرانى) [خداى جنگ]

آرش (b پارسی) درخشنده، از ریشه‌‌ى اوستایىِ اِرِخْشَه (درخشان) [پدر منوچهر كیانى، در حماسه‌‌ى نبرد ایران و توران، كمانیگرى است كه مرز دوكشور را با پرتاب تیرى تعیین كرد].

آرشیبالد (Archibald b آنگلوساكسون) جسورِ بزرگ، از ریشه‌‌ى یونانی باستان  (برترین، بزرگترین)، و اسم ساكسونىِ bald (شجاع).

آرْغیش (b تركى) كاروان.

آركِل (b Arkell آنگلوساكسون) كلاهخودِ عقاب، از ریشه‌‌ى نوردیک باستان arn (عقاب) و kell (كلاهخود).

آرگِئیوس (b Argeius یونانی) سفید شده، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (درخشش).

آرگوس (b Argus یونانی) درخشان [ argusاز پادشاهانِ ایلیاد].

آرگونات (b Argonautes یونانی) كشتى درخشان، از ریشه‌‌ى یونانی (درخشش) و (ناو، كشتى) [دریانوردانى كه به جستجوى پشم زرین با جیسون همراه شدند].

آرگیوپِه (r Argiope یونانی) سفیدرو، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (درخشان) و (چهره) [مادر اروپا و زن شاه فنیقیه].

آرمان (b پارسی) آرزو، حیرت، امید، از ریشه‌‌ى پارسی [از سرداران خسروپرویز].

آرِمِنوس (b Aremenus یونانی) اتحاد.

آرنِئا (r Arnaea یونانی) میش.

آرْناكیا (r Arnakia یونانی) پوست گوسفند.

آرْنولد (b Arnold آنگلوساكسون) قدرت عقاب، از ریشه‌‌ى نوردیکِ باستان arn (عقاب) و wald (قدرت).

آرِنِه (r Arene یونانی) شبیه مرد، مردانه [اسم شهرى در بئوسى].

آروگان (b هندی) قهرمان، در زبان تامیلی அருகன் مترادفی است برای مهاویره [بنیانگذار آیین جَین]

آرونا (r Aruna هندى) غروب، از ریشه‌‌ى سانسكریت.

آرونداتى (r Arundhati هندى) نامحدود، نام ستاره‌‌ایست، از ریشه‌‌ى سانسكریتِ اَ (نه، پیشوند نفى) و روندْهاتى (محدود) [زنِ واشیستا].

آرِویگ (r Arevig ارمنی) شبیه خورشید.

آریا (r Aria یونانی) بلوط، از ریشه‌‌ى یونانی باستان [معشوقه‌‌ى آپولون].

آریادْنه (r Ariadne یونانی) مقدس‌‌ترین، از ریشه‌‌ى یونانی باستان برترین، بیشترین) و (تقدس) [دختر شاه كرت].

آریامن (b پارسی- هندی) دوستی با بیگانگان، مهمان‌نوازی [در وداها अर्यमन् از ایزدان خورشیدی و در اوستا anamAiria نماینده‌ی مهمان‌نوازی است]

آریسْتاگوراس (b Aristagoras یونانی) برگزیده‌‌ى بازار، از ریشه‌‌ى یونانی باستان برگزیده) و (بازار، جاى شلوغ) [شاه میلتوس در قرن پنجم پ.م ].

آریستایوس (b Aristaeus یونانی) بهترین، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (بهترین).

آریسْتوفانِس (b Aristophanes یونانی) آراسته، داراى بهترین ظاهر، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (بهترین، برگزیده) و (ظاهر، سر و وضع) [درام‌‌نویس مشهور یونانی و نویسنده‌‌ى كمدى ابرها].

آریستوکلِس (b Aristocles یونانی) افتخارِ اشراف، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (بهترین، برگزیده) و (افتخار) [نام اصلی افلاطون]

آریسْتومِنِس (b Aristomenes یونانی) نیروى برگزیده، بهترین قدرت، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (بهترین) و (قدرت) [رهبر قیام مسنى‌‌ها بر ضد اسپارتها در قرن هشتم پ.م].

آریسْتید (b Aristid یونانی) برگزیده، نخبه، از ریشه‌‌ى یونانی باستان)aristosبهترین) [از افسران یونانی در نبرد سالامین].

آریسو (r Arisu ژاپنی) آلیس، شکل ژاپنی شده‌ی نامی اروپایی..

آریل (b Ariel عبرى) شیرِ خدا، از ریشه‌‌ى عبرى آرى (شیر) و ایل (خدا).

آریون Arionیونانی) بومىِ ارجمند، از ریشه‌‌ى یونانی باستان برترین، بیشترین) [اسبى بادپا كه از آمیزش هادس و دمتر پدید آمد].

آزِئوس (b Azeus یونانی) خدمتگزارِ معبد، برگرفته از نام زئوس.

آزَرمیدُخت (r پارسی) دوشیزه‌‌ى همیشه جوان، از ریشه‌‌ى پهلوىِ آ (نه، پیشوند نفى)، زَریمَه (پیر، شكسته) و دوخْت (دختر، دوشیزه) [ملكه‌‌اى ساسانى].

آزْمان (b تركى) بزرگ، تنومند .

آژاكْس (b Ajax یونانی) نوحه‌‌خوان، مویه‌کنان، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (نوحه خواندن) [از پهلوانان آخائى در ایلیاد].

آژیدهاك/ اژدها/ ضحاك (b پارسی) اژدها، از ریشه‌‌ى پهلوى اَژى (مار بزرگ)، ده و آك (عیب، نقص) به معناى مارى كه ده نقص بزرگ را داراست [فرزند مرداس تازى كه جمشید را نابود كرد و هزار سال بر ایران فرمان راند].

آسا (b Asa عبرى) پزشك، از ریشه‌‌ى عبرى باستان.

آسپاسیا (r Aspasia یونانی) کسی که خوش آمده، یا دارنده‌ی اسب (؟) [همسر پریکلس آتنی]

آسْتروپِه (b Astrope یونانی) خورشید چهر، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (اختر، ستاره) و (چهره) [از پهلوانان آخائى در ایلیاد].

آستریتْر (r Astrithr آنگلوساكسون) ایزدِ زیبا، از ریشه‌‌ى نوردیک باستان as (خدا) و trithr(زیبارو).

آسْترید (b Astrid آلمانى) خداى زیبا، از ریشه‌‌ى ساكسونى as (خدا) و trid (زیبا).

آستِریوس (b Asterius یونانی) آسمان پرستاره، از ریشه‌‌ى یونانی باستان  (اختر، ستاره).

آسْتور( b Astor آنگلوساكسون) شاهین، از ریشه‌‌ى نوردیک باستان.

آستیوخا (b Astiocha یونانی) صاحبِ شهر، كدخدا [از پهلوانان ایلیاد].

آستیاگ (b Astyagus پارسی) نیزه‌انداز، شکل یونانی شده از اَرشتی‌وَیگَه که از دو بخش اَرشتی (نیزه) و وَیگَه (پرت کردن) تشکیل شده [آخرین شاه ماد]

آسِحْرِع (b Aasehre مصری باستان) رع بزرگِ مجلس است، از ریشه‌‌ى مصری باستان آسِح (بزرگِ مجلس) و رع [لقب نِحِسى، نخستین فرعون دودمان چهاردهم].

آسْدیس (b Asdis آلمانى) خدا-ایزدبانو، از ریشه‌‌ى نوردیک باستانِ as (خدا) و)disایزدبانو).

آسْك (Asc b آنگلوساكسون) درخت زبان گنجشك، از ریشه‌‌ى ساكسونى.

آسكالافوس (b Ascalaphus یونانی) جغدِ گوش كوتاه [از پهلوانان آخائى در ایلیاد].

آسْكالوس (b Ascalus یونانی) تا وقتى كه.

آسْكْلِپیوس (b Asclepius یونانی) همواره نجیب [پسر آپولون و خداى پزشكى].

آسِناث (b Asenath عبرى) او به پدرش تعلق دارد، از ریشه‌‌ى مصری [نام همسرِ مصری یوسف].

آسوپیوس (b Asopius یونانی) خاموش نشدنى، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (نه، هرگز) و (خاموش).

آسیا (b Asia لاتین) شرق، از ریشه‌‌ى آشورىِ «اَسو» (شرق) [اسم رومىِ ایالتى واقع در آسیاى صغیر].

آكویلا (b Aquilla لاتین) عقاب.

آسیه (r عربى) پزشك، غمگین [اسم زن فرعون و مادرخوانده‌‌ى حضرت موسى].

آشتى (b پارسی) سازگارى و صلح و دوستى، از ریشه ى اوستایى آخْشتى و پهلوى آشْت و آشتیه [نام ایزد صلح و آشتى در ایران باستان است.].

آشِر (b Asher عبرى) شادى.

آشور (b Ashur عبرى) قطب زمین در ریشه‌ی سومری (اَنشار)، یا سرور در ریشه‌ی هند و ایرانی (اَسورَه) [ایزد بزرگ آشوریها].

آشور اِتیل ایلانى (b آشورى) آشور قهرمان خدایان است، از ریشه‌‌ى آشورى آشور (خداى بزرگ)، اتیل (قهرمان) و ایلانى (خدایان) [شاه آشور در 623پ.م].

آشور بانیپال (b آشورى) آشور تاج را بخشید، به آشورى: آشور بانى (بخشید) و اپلى (تاج) [شاه آشور در 668-627پ.م].

آشورنَصیرپال (b آشورى) آشور حافظ تاج من است، از ریشه‌‌ى آشورى آشور (خداى بزرگ آشوریان)، ناصیر (حفاظت مى‌‌كند) و اپلى (تاج) [نام چند تن از شاهان آشور].

آشوکا (b هندی) بی‌درد و غم، در شکل سانسکریت‌اش (अशोक) برساخته از آ (نه) و سوکَه (غم، سوگ) [اولین شاه بودایی هند، قرن سوم پ.م]

آشیل/ آخیلِس (b Achilles یونانی) بدونِ لب، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (بدون) و (لب) [از پهلوانان آخائى در نبرد تروا].

آغاجى (b تركى) حاجب، پرده دار.

آغاوى (r Aghavi ارمنی) كبوتر.

آغْداش (b تركى) سنگ سفید، از ریشه‌‌ى تركى آق (سفید) و تاش (سنگ) [آغداشلو: داراى سنگ سفید].

آغْسال (b تركى) مایل به سفید، از ریشه‌‌ى تركى آق (سفید) و سال (شبیه).

آغوش (b تركى) پرنده‌‌ى سپید، از ریشه‌‌ى تركى آق (سفید) و قوش (نام پرنده‌‌ایست) [لقب غلامان ترك].

آفارِئوس (b Aphareus یونانی) بى‌‌لباس، برهنه، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (بدون) و (لباس، جامه) [از پهلوانان آخائى در ایلیاد].

آفرودیته (r Aphrodite یونانی) فرزند كفِ دریا [ایزدبانوى عشق و بارورى].

آق قویونْلو (b تركى) صاحب گوسفند سپید، از ریشه‌‌ى تركى آق (سفید)، قویون (گوسفند) و لو (پسوند مالكیت) [قبیله‌‌اى ترك كه پیش از صفویان حاكم بخشى از ایران بودند].

آق‌‌سُنقُر (b تركى) شاهین سپید، از ریشه‌‌ى تركى آق (سفید) و سنقر (شاهین).

آكادِموس (b Academus یونانی) اهلِ محله‌‌اى ساكت [پهلوانى كه خانه‌‌اش را براى تدریس در اختیار افلاتون گذاشت، نام آكادمى از او مشتق شده].

آكاستوس (b Acastus یونانی) ناپایدار، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (نه) و (پایدار، ثابت) [از پهلوانان ادیسه].

آكاكیوس (b Akakios یونانی) بى‌‌گناه، از ریشه‌‌ى یونانی باستان aپیشوند نفى) و kakiosپلیدى، گناه).

آكْتایا (r Actaea یونانی) ساحلی، ساكنِ کنار دریا، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (ساحل).

آكْتایون (b Actaeon یونانی) ساكنِ ساحل، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (ساحل) [برادر سمله كه با جادوى آرتمیس به گوزنى تبدیل شد و به دست سگهاى شكارى‌‌اش كشته شد].

آكْتور (b Actor یونانی) رهبر [پادشاه اوروكومن در ایلیاد].

آكْتیس (b Actis یونانی) باریكه‌‌ى نور [اسم جزیره‌‌اى در یونان].

آكِستِس (b Acestes یونانی) بزِ شادمان.

آكِمى (r Akemi ژاپنی) زیباى درخشان.

آكِنِنْرِع (b Aqenenre مصری باستان) همچون روح رع، از ریشه‌‌ى مصری باستان آكِنِه (روان) و رع [لقب آپِپى دوم، از فراعنه‌‌ى دودمان پانزدهم].

آكى (r Aki ژاپنی) پاییز.

آكیرا (b Akira ژاپنی) هوشمندى، بلوغ.

آكیكو (r Akiko ژاپنی) فرزند پاییز.

آكیو (b Akio ژاپنی) پسر درخشان.

آگاتا (r Agatha آنگلوساكسون) خوب، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (نه، ضد) و (خرابى، فساد) [اسم كوچك نویسنده‌‌ى مشهورِ جنایى، آگاتا كریستى].

آگاتانگِلوس (r Agathangelos یونانی) فرشته‌‌ى خوب، از ریشه‌‌ى یونانی باستان خوب) و فرشته).

آگاتیرْسوس (b Agathyrsus یونانی) بسیار خشمگین، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (بسیار) و (خشم) [از پهلوانان جنگ تروا].

آگاكْلِس (b Agacles یونانی) بسیار ستوده شده، حمید، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (بسیار) و (ستودن) [پدر اپیژه، از پهلوانان ایلیاد].

آگاگ (b Agag عبرى) جنگى.

آگامِمْنون (b Agamemnon یونانی) بسیار با اراده، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (بسیار) و (اراده) [رهبر ارتش آخائى در جنگ تروا].

آگرِئوس (b Agreus یونانی) وحشى، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (حمله كردن و خشونت به خرج دادن)

آگریوپِه (r Agriope یونانی) داراى چهره‌‌ى وحشى، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (حمله و خشونت) و (چهره).

آگِلائوس (b Agelaus یونانی) چوپان [از پهلوانان جنگ تروا].

آگْنِس (r Agnes آنگلوساكسون) بیگناهى، عصمت، از ریشه‌‌ى یونانی باستان agnos به همین معنا.

آگنی (b Agni هندی) آتش، در منابع ودایی अग्नि، به معنای شعله و آتش‌ ( از ایزدان مهم ریگ ودا)

آگْنیتاس (b Agnitas یونانی) پاك كننده [از پهلوانان جنگ تروا].

آگوستوس (b Augustus لاتین) بزرگ، از ریشه‌‌ى لاتین augere (افزودن، زیاد كردن) [امپراتور بزرگ روم].

آگْهارا (b هندی) بی‌باک، شجاع، برساخته از ریشه‌ی سانسکریت آ (نه) و گْهارَه (ترسیدن) [ایزد ودایی خرد و شجاعت]

آل (r Al چینى) دوست داشتنى.

آل (r Al ژاپنی) عشق.

آلاباش (b تركى) سگ شكارى.

آلاجا (b تركى) رنگارنگ، ابلق.

آلاریك (b Alaric آلمانى) قانونگذار اشرافى، كسى كه براى همه قانونگذارى مى‌‌كند، از ریشه‌‌ى گُتِ al (همه) و aric (قانون) [رهبر اقوام مهاجمِ ژرمن و فاتح رم].

آلاستور (b Alastor یونانی) انتقامگیر، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (انتقام گرفتن) [از پهلوانان جنگ تروا].

آلاقاپى (b تركى) دروازه‌‌ى بزرگ.

آلالْكومِنِئوس (b Alalcomeneus یونانی) نگهبانِ قدرت [مربى آتنا].

آلان/ آلِن (b Allen/Alan آنگلوساكسون) خوش‌‌چهره، برازنده، قلوه سنگ، از ریشه‌‌ى برتون به همین معنا.

آلان (b Alan آنگلوساكسون) سنگ.

آلب ارسلان (b تركى) شیر قهرمان، از ریشه‌‌ى تركى الپ (قهرمان) و ارسلان (شیر) [سلطان سلجوقى].

آلپ‌‌اصلان (b تركى) شیر قهرمان، از ریشه‌‌ى تركى الپ (قهرمان) و اصلان (شكل تحریف شده‌‌ى ارسلان = شیر).

آلپ‌‌تَكین (b تركى) شاهزاده‌‌ى قهرمان، از ریشه‌‌ى تركى الپ (قهرمان) و تكین (شهزاده) [از سرداران مملوك سامانى].

آلْتاى (b تركى) جنگل مرتفع.

آلِتِس (b Aletes یونانی) خانه به دوش، سرگردان [نام سرزمینى در یونان].

آلْتون (b Alton آنگلوساكسون) دهِ كنار سرچشمه‌‌ى رودخانه، اسم خاصى از ریشه‌‌ى انگلیسى باستان.

آلْتون‌‌تاش (b تركى) سنگ طلا، از ریشه‌‌ى تركى آلتین (طلا) و تاش (سنگ) [نام حاجب سلطان محمود غزنوى].

آلْتین (b تركى) زر، طلا.

آلدِن (b Alden آنگلوساكسون) دوست قدیمى، از ریشه‌‌ى انگلیسىِ باستانى al (قدیمى، پیر [old]) و wyn (دوست).

آلْدوس (b Aldous آنگلوساكسون) دوست قدیمى، شكل لاتینى شده‌‌ى آلدِن.

آلسیبیاد (b Alcibiades یونانی) آلت نیرومند، ابزار قوى [سردار آتنى].

آلْسیوس/ آلكیوس (b Alkaeus آنگلوساكسون) توانمند، از ریشه‌‌ى ساكسونىِ alk (قدرت) و aeus (پسوند نسبت)

آلفرد (b Alfred آنگلوساكسون) مشاور پریان، از ریشه‌‌ى ساكسونىِ alf (جن، پرى) و raed (مشاور).

آلفْسیگْر (r Alfsigr آلمانى) پیروزىِ پریان، از ریشه‌‌ى نوردیک باستان alf (جن، پرى) و sigr (پیروزى).

آلْفونْس (b Alfons آنگلوساكسون) آماده‌‌ى نبرد، از ریشه‌‌ى آنگلوساكسون adal (جنگ) و fons (آماده).

آلفِیوس (b Alpheius یونانی) سفید، از ریشه‌‌ى یونانی باستان [نام رودى در آركادیا].

آلْقین (b تركى) شجاع.

آلْكازار (b Alcazar اسپانیایی) كوتاه قد، یا قیصر، از ریشه‌‌ى عربى القصیر یا القیصر.

آلِكسینوس (b Alexinus یونانی) یاریگر، پاسدار، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (یاور، مراقب) [از تزارهاى روسیه].

آلْكْسیون (b Alxion یونانی) بومىِ جنگجو،. از ریشه‌‌ى یونانی باستان (نیرومند).

آلْكْمایون (b Alcmaeon یونانی) جستجوگرِ نیرومند، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (نیرومند) و (جستجو).

آلكْمِنِه (r Alcmene یونانی) كسى كه به كمك ماه نیرومند شده، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (نیرومند) [زن آمفیتریون و مادر هركول].

آلْكیمِدِس (b Alcimedes یونانی) آلتِ نیرومند، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (نیرومند) و (ابزار، وسیله).

آلْگار (b Algar آنگلوساكسون) نیزه‌‌ى پریان، از ریشه‌‌ى ساكسونىِ alf (جن، پرى) و gar (نیزه).

آلگِرنون (b Algernon آنگلوساكسون) سبیلو، شكل ساده شده‌‌ى عبارت نورمَنىِ aux gernon (داراى سبیل).

آلْما (r Alma اسپانیایی) روح، یا پرستار، این عبارت در اسپانیایی روح و در لاتین پرستار معنا مى‌‌دهد.

آلْمیرا (r Almira اسپانیایی) امیر، سرور، از ریشه‌‌ى عربىِ «الاَمیر».

آلْوار (b Alvar آنگلوساكسون) لشكر پریان، از ریشه‌‌ى ساكسونىِ alf (جن، پرى) و ahere (لشكر).

آلْوارو (b Alvaro آنگلوساكسون) نگهبانِ همه، از ریشه‌‌ى آنگلوساكسون al (همه) و waro (حفاظت كردن).

آلوپِكوس (b Alopecus یونانی) روباه [یكى از دو برادرى كه با دیدن تندیس آرتمیس دیوانه شدند].

آلون (b Allon عبرى) بلوط.

آلْویس (b Alvis آلمانى) خردمندِ كامل، از ریشه‌‌ى نوردیک باستانِ al (همه) و vis (خرد) [كوتوله‌‌اى كه دختر ثور را به زنى گرفت].

آلْوین (b Alvin آنگلوساكسون) دوست پریان، از ریشه‌‌ى ساكسونىِ alf (جن، پرى) و wyn (دوست).

آلیز (b تركى) بیمار، ناخوش.

آلیسون/ آلیس (r Alison/ Alice گُل- فرانسه‌‌ى كهن) اشرافى.

آمابِل (r Amabel آنگلوساكسون) دوست داشتنى، وام‌واژه از لاتین amabilis از ریشه‌‌ى amora (عشق).

آمارانت (r Amarante یونانی) آشكار، برجسته، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (پیشوند نفى) و (پنهان كردن).

آماریاه (b Amariah عبرى) یهوه گفته، از ریشه‌‌ى عبرى اَمَرى (امر كرد) و جاه (یهوه).

آماریلیس (r Amaryllis آنگلوساكسون) جرقه زن، آتش افروز، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (جرقه زدن).

آمازون (r Amazon یونانی) زنِ ماه یا زنِ بی‌پستان، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (پیشوند نفى) و  (پستان) [قومى از زنانِ جنگجو].

آمالتِئا (r Amalthea یونانی) نرم، لطیف، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (نرم و لطیف) [اسم بزى كه زئوس در كودكى از پستانش شیر خورد].

آمالیا (r Amalia آنگلوساكسون) كارى، فعال، از ریشه‌‌ى انگلیسى باستان aemalia به معناى كار.

آمایا (r Amaya ژاپنی) باران شبانه.

آمبِر (b Amber آنگلوساكسون) مُشك، از ریشه‌‌ى عربىِ عنبر.

آمبْروس (b Ambros آنگلوساكسون) نامیرا، جاویدان، از ریشه‌‌ى لاتین ambrosias به همین معنا [یكى از قدیسهاى مسیحى].

آمْپارو (b Amparo اسپانیایی) سرپناه، محافظ.

آمِتیست (r Amethyst آنگلوساكسون) هشیار، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (نه، ضد)، و (مستى) [اسم سنگى نیمه قیمتى].

آمفیتْریون (b Amphitryon یونانی) هجوم برنده به جلو و عقب، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (دوطرف، جفت) و (مهاجم) [پادشاه تیرنت كه زئوس در قالب وى در آمد و همسرش را بارور كرد].

آمفیكْتیون (b Amphictyon یونانی) متصل كننده، متحد كننده، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (جفت، دو طرف) و (رابط، واسطه) [داماد كرانائوس و شاه آتن].

آمفى‌‌لوخوس (b Amphilochus یونانی) كمینگاهى با دو روزنه، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (هردو، جفت) و (روزنه، شكافى براى دیدن).

آمفیماروس (b Amphimarus یونانی) كسى كه مى‌‌تواند با هر دو دستش شمشیر بزند، ذوالیمینین، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (جفت، هردو) و (به كار گرفتن) [نام پهلوانى است].

آمفیون (b Amphion یونانی) شهروندِ دو كشور، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (جفت، هردو) و (پسوند نسبت) [از پهلوانان آخائى در ایلیاد].

آمِن حوتِپ (b Amenhotep مصری باستان) آرامِشِ آمون، آمون از او راضى است، از ریشه‌‌ى مصری باستان آمِن (نام خدایى است) و حوتپ (راضى بودن) [نام چهار تن از فراعنه‌‌ى دودمان هژدهم].

آمِنِم حِت (b Amenemhet مصری باستان) آمون در سر است، از ریشه‌‌ى مصری باستان آمِن (اسم خدایى است) اِم (درون) و حِت (سر) [نام چند تن از فراعنه‌‌ى دودمان دوازدهم].

آمِن‌‌مِسِس (b Amenmesses مصری باستان) آفریده‌‌ى آمون، از ریشه‌‌ى مصری باستان آمون (نام خدایى است) و مِسِه (ساختن، زاییدن) [از فراعنه‌‌ى دودمان نوزدهم].

آمِنِم‌‌نیسو (b Amenemnisu مصری باستان) آمون شاه است، از ریشه‌‌ى مصری باستان آمون و نیسو (شاه) [از فراعنه‌‌ى دودمان بیست و یكم].

آمِنِموپِه (b Amenemupe مصری باستان) آمون در جشنواره‌‌ى اوپِت، از ریشه‌‌ى مصری باستان آمون و اوپِت (نام جشن بزرگى بوده) [از فراعنه‌‌ى دودمان بیست و یكم].

آمنه (r عربى) مطمئن، فاعل از ریشه‌‌ى امن [مادر حضرت محمد].

آموس (b Amos عبرى) حمل كننده، حمال، از ریشه‌‌ى عبرى اَمو vma (حمل كردن) [از نبى‌‌هاى یهودى].

آمون (b Ammon یونانی) خاكى، شنى، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (گوسفند).

آمون (b Amon مصری باستان) پنهان، از ریشه‌‌ى مصری باستان [خداى بزرگِ خورشید].

آمیتیس (r پارسی) اندیشه‌ی نیک، یونانی و Amytis لاتین شکل تحریف شده‌ی اسمی ایرانی است که در اوستایی به شکل هومَیتی دیده می‌شود و شکل پارسی باستان‌اش احتمالا اومَتی (*Umati—) بوده است. از دو بخشِ هو (نیک) و مَیتی/ مَتی (اندیشه) ساخته شده است [دختر ارشتی‌ویگه آخرین شاه ماد و همسر کوروش بزرگ]

آمیل (b Ammiel عبرى) خدا خویشاوند من است، از ریشه‌‌ى عبرى اَم (خویشاوند) و ایل (خدا).

آن (r Anne عبرى) مادر مقدس، از ریشه‌‌ى عبرى “هانَّه” (زن مقدس).

آن (r b An چینى) آرامش، صلح.

آنا (b تركى) مادر.

آناتولیا/ آناتول (r/ b Anatolia/ Anatol یونانی) افقِ خاور، مشرق، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (به سوى بالا) و (آفتاب) [نام منطقه‌‌ى آسیاى صغیر].

آناستازیا (r Anastasia یونانی) رستاخیز، از ریشه‌‌ى یونانی (به سوى بالا) و  ایستادن) [دختر آخرین تزار روسیه].

آناكس (b Anax یونانی) شاه، از ریشه‌‌ى یونانی باستان [از پهلوانان نبرد تروا].

آناكساگوراس (b Anaxagoras یونانی) شاهِ بازارها و محل‌‌هاى شلوغ (صفتِ استاد سخنورى)، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (شاه، حاكم) و (بازار) [از فلاسفه‌‌ى یونانی].

آناندا (b هندی) شادمانی و لذت [شاگرد و مرید بودا]

آناهیتا (r پارسی) بى‌‌آلایش، پاكیزه، از ریشه‌‌ى اوستایىِ آنا (نه، پیشوند نفى) و هیتَه (آلودگى، آلایش) [ایزدبانوى آب و بارورى در ایران باستان].

آناهید (r Anahid پارسی/ ارمنی) ناهید.

آنتاگوراس (b Antagoras یونانی) كسى كه رویاروى بازار مى‌‌ایستد، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (رویارو، مقابل) و (بازار).

آنتایوس (b Antaeus یونانی) ستوده شده در دعاها.

آنتونیوس/ آنتونى (b Anthony لاتین) گُل، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (گل) [سردار رومى و شوهر كلئوپاترا].

آنته‌‌آ (r Anthea یونانی) نوعى گل.

آنتیبیا (r Antibia یونانی) قدرتِ پیشاروى، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (رویارو، مقابل) [از پهلوانان ایلیاد].

آنتیفاس (b Antiphas یونانی) كسى كه از جانب دیگرى سخن مى‌‌گوید، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (رویارو، مقابل) و (سخن گفتن) [از پهلوانان تروا در ایلیاد].

آنتیگونه (r Antigone یونانی) به جاى مادر، از ریشه‌‌ى یونانی باستان  (رویاروى، به جاى) و (زاینده، مادر) [دختر آگاممنون].

آنتیلوخوس (b Antilochus یونانی) كمین‌‌گر، از ریشه‌‌ى یونانی باستان  (مقابل، رویارو) و (جنگ).

آنتیوپِه (r Antiope یونانی) كسى كه در نظر است، مورد توجه، از ریشه‌‌ى یونانی باستان  (رویارو، روبرو) و (چهره، صورت) [زن تزئوس و مادر هیپولیت] .

آنتیوخوس (b Antiochus یونانی) ضد راننده، كسى كه با راننده‌‌ى گردونه مى‌‌جنگد، از ریشه‌‌ى یونانی باستان  (رویارو، ضد) و (راننده، ارابه‌‌ران) [از سرداران مقدونى].

آنِجیب (b Anedjib مصری باستان) قلبش ایمن است، از ریشه‌‌ى مصری باستان [از فراعنه‌‌ى دودمان نخست].

آنْخ‌‌خِپِرورِع (b Ankhkheperure مصری باستان) زندگى از تجلیات رع است، از ریشه‌‌ى مصری باستان آنخ (حیات)، خِپِر (ظهور) و رِع [لقب سمنخ‌‌كارع، از فراعنه‌‌ى دودمان هژدهم].

آندْراستِه(r Andraste سلت) شكست‌‌ناپذیر [ایزدبانوى پیروزى].

آندروكْلِئا (r Androclea یونانی) افتخار مردان، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (مرد) و افتخار).

آندروگِئوس (b Androgeus یونانی) مرد زمینى، از ریشه‌‌ى یونانی باستان  (مرد) و (زمین).

آندروماخِه (r Andromache یونانی) نبرد مردان، از ریشه‌‌ى یونانی باستان  (مرد) و (نبرد) [دختر ائتیون، زن هكتور از دلاوران تروا].

آندرومدا (r Andromeda یونانی) حاكم بر مردان، از ریشه‌‌ى یونانی باستان  (مرد) و (فرمان راندن) [زنى افسانه‌‌اى كه به دست پرسئوس از چنگ اژدهایى نجات یافت].

آندرونیكوس (b Andronicos یونانی) پیروزىِ مردانه، از ریشه‌‌ى یونانی باستان  (مرد) و (پیروزى)

آندره/ آندرئاس/ اندرو ( Andre b / Andreas یونانی) مرد.

آنْسِلم (b Anselm آلمانى) كلاهخود خدا، از ریشه‌‌ى آلمانى باستانِ ans (خدا) و elm (كلاهخود) [فیلسوف و متأله بزرگ انگلیسى].

آنگوس (b ‌ Angus آنگلوساكسون) انتخاب، گزینه.

آنگیتیا (r Angitia یونانی) الهه‌‌ى مار، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (مار).

آنِمون (r Anemon آنگلوساكسون) شقایق، از ریشه‌‌ى یونانی باستان (باد).

آنوبیس (b Anubis مصری باستان) شاهزاده، توله سگ، از ریشه‌‌ى مصری باستانِ آن (سلطنت) و پو (بچه، توله) [خداى راهنماى مردگان].

آنوش (r Anush ارمنی) شیرین.

آنوكِت (r Anuket مصری باستان) در آغوش كشیدن، از ریشه‌‌ى مصری باستان [ایزدبانوى شهوت].

آنون (b Anon عبرى) ابر.

آنیك (r Annick آلمانى) همان «آن» است.

آوان (b تركى) دشمن، بى اعتنا.

آوِسید (b Avesid ارمنی) خبر خوب.

آوفِه (r Aoife سلت) زیبا، از ریشه‌‌ى گل aoibh (زیبا) [ملكه‌‌اى كه از كوكولان شكست خورد و با او ازدواج كرد].

آهْتاهْكاكوپ (b Ahtahkakoop سرخپوستى) روپوشِ ستارگان، به زبان كرى [رئیس قبیله‌‌ى كْرى در قرن نوزدهم].

آى ایتْنِجِر (b Ay- Itnetjer مصری باستان) آى، پدر خدایان است، از ریشه‌‌ى مصری باستان آى (اسم خدایى است)، ایت (پدر) و نِجِر (خدایان) [از فراعنه‌‌ى دودمان هژدهم].

آى تیمور (b تركى) آهن-ماه، از ریشه‌‌ى تركى آى (ماه) و تیمور (آهن) [شاهى از دودمان سربداران 744-746ه’.ق)].

آیا (r Aya ژاپنی) رشته‌‌ى ابریشم.

آیاز (b تركى) مهتابى، آسمان شبانه‌‌ى بى‌‌ابر [نام غلام مشهور سلطان محمود غزنوى].

آیاق (b تركى) قدح، پیمانه.

آیبَك (b تركى) سرورِ ماه، از ریشه‌‌ى تركى آى (ماه) و بیك (ارباب، سرور) [از ممالیك مصر].

آیتَک (r تركى) مهوش، همچون ماه.

آى‌‌تَكین (b تركى) همچون ماه، ارزشمند.

آیتور (b Aitor باسك) خوب.

آیتیولاس (b Aethiolas یونانی) نابود كننده با آتش [از پهلوانان جنگ تروا].

آیخان (b تركى) شاهِ ماه، از ریشه‌‌ى تركى آى (ماه) و خان (ارباب، شاه) [پسر اوغوزخانِ مغول].

آیدا (b تركى) در ماه.

آیدان (b Aidan آنگلوساكسون) آتش.

آیدین (b تركى) روشن و آشكار.

آیریم (b تركى) محل انشعاب جاده‌‌ها.

آیلوپوس (b Aellopus یونانی) گامهاى توفانى، از ریشه‌‌ى یونانی باستان aellosتوفان) و pusپا).

آیلیل (b Ailil سلت) جن، پرى، از ریشه‌‌ى سلتى [شوهر ملكه مائِب].

آینْتْزارِه (r Aintzare باسك) پرافتخار

آییق (b تركى) بیدار.

 

 

ادامه مطلب: حرف ( ا )

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب