پنجشنبه , آذر 22 1403

حرف ( ح )

ح

حاتم (b عربى) قاضى، اسم فاعل از ریشه‌‌ى حتم (داورى كردن) [شاعرى از قبیله‌‌ى طى].

حادى (b عربى) كسى كه شتران را با خواندن آواز مى‌‌راند، اسم فاعل از ریشه‌‌ى حدى (آواز خواندن براى شتر).

حارث (b عربى) شخم زننده، شیر درنده، اسم فاعل از ریشه‌‌ى حرث (شكافتن) [حارث ابن جبله: امیر بنى‌‌حفنة در شام].

حارس (b عربى) نگهبان، از ریشه‌‌ى حرس (پاسبانى كردن).

حارْسیسِه (b Harsiese مصری باستان) هوروس پسر ایزیس است، از ریشه‌‌ى مصری باستان حار (هوروس، خداى خورشید)، سى (پسر) و ایسه (ایزیس، از ایزدان مهم) [آخرین فرعون دودمان بیست و دوم].

حازم (b عربى)محتاط، اسم فاعل از ریشه‌‌ى حزم.

حاسِم (b عربى) قاطع، از ریشه‌‌ى حسم (بریدن).

حافظ (b عربى) حفظ كننده، یادآور، اسم فاعل از ریشه‌‌ى حفظ [لقب حفظ كنندگان قرآن].

حام (b Ham عبرى) تاریكى [پسر نوح].

حامد (b عربى) ستایشگر، اسمفاعل از ریشه‌‌ى حمد.

حَباب (r عربى) معشوقه، اسم فاعل از ریشه‌‌ى حبّ.

حُباب (b عربى) دوست داشتنى، از ریشه‌‌ى حبب (دوست داشتن).

حَباكوك/ حبقوق (b Habakuck عبرى) آغوش عشق.

حِبّان (b عربى) محبوب، از ریشه‌‌ى حبب (دوست داشتن) [ابن حبان: مورخ و جغرافیدان عرب].

حبیب (b عربى) دوست، از ریشه‌‌ى حبب (دوست داشتن).

حَبیر (b Habir عبرى) خدا بر مى‌‌خیزد.

حِت (b Heth عبرى) وحشتناك [پسر كنعان، جد هیتى‌‌ها].

حَت شپ سوت (r Hatshepsut مصری باستان) نجیب‌‌ترینِ بانوان، از ریشه‌‌ى مصری باستان حَت (برترین) و شِپسو (نجیب‌‌زاده) [ملكه‌‌ى مشهور مصر در دودمان هژدهم].

حِتِفِرمآت (b Hetephermaat مصری باستان) عدالت شادى‌‌آور است، از ریشه‌‌ى مصری باستان حِتِفِر (شادى‌‌آفرین) و مآت (عدالت) [لقب مرن‌‌پتاح، از فراعنه‌‌ى دودمان نوزدهم].

حجاج (b عربى) كسى كه زیاد به حج مى‌‌رود، صاحب حجت قوى، از ریشه‌‌ى حج [حاكم خونخوار ایران در قرن اول هجرى].

حدید (b عربى) قاطع و تندخو، صفت از ریشه‌‌ى حدد (شدت، تندى) [لقب آهن].

حُّر (r b عربی) اسب آزاد شده، جوجه كبوتر، بچه‌‌ى آهوى ماده، استعاره است براى آزادگى، از ریشه‌‌ى حرر.

حران (b Harran عبرى) روشن، نورانى.

حردان (b عربى) خشمگین.

حِرى‌‌حور (b Herihor مصری باستان) خداى خورشید مرا حفاظت مى‌‌كند، از ریشه‌‌ى مصری باستان حِرى (مرا حفاظت مى‌‌كند) و حور (هوروس، خداى خورشید) [بنیانگذار دودمان كاهنان تِب].

حزائیل (b Hazael عبرى) بیننده‌‌ى خدا، از ریشه‌‌ى عبرى حزا (دیدن) و ایل (خدا).

حزقیال (b Azkiel عبرى) یهوه تواناست، از ریشه‌‌ى عبرى حزقى (توانستن) و ایل (خدا) [از نبى‌‌هاى یهودى].

حُسام (b عربى) شمشیر برنده، از ریشه‌‌ى حسم (بریدن) [حسام ابن ضرار الكلبى: امیرى در اندلس].

حَسّان (b عربى) مزین كننده [حسان بن ثابت: مداح حضرت محمد].

حسن/ حسین/ محسن/ احسان (b عربى) زیبا، نیكو، از ریشه‌‌ى عربى حُسن.

حسیب (b عربى) محاسبه‌‌گر و بزرگوار، صفت از ریشه‌‌ى عربى حسب (حساب كردن) [از القاب خداوند].

حِصیف (b عربى) نیكو رأى، مدبر، صفت از ریشه‌‌ى حصف.

حُصَین (b عربى) جاى محكم و استوار، اسم تصغیر از ریشه‌‌ى حصن.

حطّان (r b عربی) بز نر [حطان بن المعلّى: شاعر مشهور عرب].

حِفْزیباه (r Hephzibah عبرى) شادى من در اوست.

حَفص (r عربى) بچه شیر [حفص بن السلیمان الهمدانى: اولین وزیر حكومتهاى اسلامى].

حَفصه (r عربى) بچه شیر ماده [نام دختر عُمر بن خطاب].

حفیظ (b عربى) دارنده، كسى كه حفظ كرده، صفت از ریشه‌‌ى حفظ.

حقائى (b Haghai عبرى) تنبل.

حقامآت‌‌رع (b Heqamaatre مصری باستان) عدالت رع حاكم است، از ریشه‌‌ى مصری باستان حقا (حاكم)، مآت (عدالت)، و رع [لقب رامسس چهارم، از فراعنه‌‌ى دودمان بیستم].

حِقاواسِت (b Heqawaset مصری باستان) سلطان تِب، از ریشه‌‌ى مصری باستان حقا (حاكم) و وَسِت (تِب، شهرى در مصر) [لقب آمن مسس، از فراعنه‌‌ى دودمان نوزدهم ].

حِقایونو (b Heqaiunu مصری باستان) حاكم شهر آفتاب، از ریشه‌‌ى مصری باستان حقا (حاكم) و یونو (هلیوپولیس، شهرِ آفتاب) [لقب رامسس سوم از فراعنه‌‌ى دودمان بیستم].

حكیم (b عربى) خردمند، پزشك، صفت از ریشه‌‌ى عربى حكم (داورى كردن) [از القاب خداوند].

حلیم (b عربى) بردبار، صفت از ریشه‌‌ى حلم (بردبارى) [از القاب خداوند].

حلیمه (r عربى) بخشنده، شكیبا، صفت از ریشه‌‌ى حلم [دایه‌‌ى حضرت محمد].

حمّاد (b عربى) بسیار سپاسگذار، اسم فاعل از ریشه‌‌ى حمد [لقب گروهى از محدثان].

حمام (r b عربی) كبوتر.

حمدان (b عربى) ستایشگر، اسمفاعل از ریشه‌‌ى حمد.

حمزه (r b عربی) شیر درنده [نام عموى حضرت محمد].

حَمورابى (b بابلى) حَمو خداى من است، از کلمات بابلىِ حَمو (از خدایان سامىِ غربى) و رابى (خداى من است) [بنیانگذار امپراتورى بابل].

حمید (b عربى) ستوده، ارجمند، اسم فاعل از ریشه‌‌ى حمد (ستایش) [از القاب خداوند].

حنانه (r عربى) مهربان، اسم فاعل از ریشه‌‌ى حنّ.

حنانیاه (b HAnaniah عبرى) یهوه باشكوه است، از ریشه‌‌ى عبرى حنان (باشكوه) و یاه (یهوه).

حنیف (b عربى) پایدار در دین، صفت از ریشه‌‌ى حنف (پارسایى) [لقب پیروان حضرت ابراهیم].

حوا (r Eve عبرى) زندگى، از ریشه‌‌ى سامى [زن حضرت آدم].

حوتِپ سِخِمْوى (b Hotepsekhemwy مصری باستان) خوشنود از قدرت، از ریشه‌‌ى مصری باستان حوتِپ (راضى)، سِخِموى (قدرتِ دوگانه) [نخستین فرعون دودمان دوم].

حورِم‌‌حِب (b Horemheb مصری باستان) هوروس در حال پایكوبى است، از ریشه‌‌ى مصری باستان حور (هوروس، خداى خورشید) و حِب (شن، پایكوبى) [آخرین فرعون از دودمان هژدهم].

حوسیا/ هوشع (b Hosea /Hossiah عبرى) رستگارى.

حویلَه (b Havila عبرى) دایره [پسر كوش].

حیدر (r b عربی) شیر كوتاه قد [لقب حضرت على].

حیدر (b عربى) صفت شیر [لقب حضرت على].

حیرام (b Hiram عبرى) برادر متعالى، از ریشه‌‌ى فنیقى اَحى (برادر) و رام (بلندى) [شاه فنیقیه در عصر سلیمان].

 

 

ادامه مطلب: حرف ( خ )

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب