ف
فائزه (r عربى) پیروز، رستگار، از ریشهى فوز.
فائوستوس (b Faustus لاتین) خوششانس، از ریشهى لاتین [شخصیت اصلى تراژدى مشهور گوته].
فابیوس (b Fabius لاتین) باقلا، از ریشهى لاتین [از سرداران بزرگ رومى].
فاتح (b عربى) پیروز، از ریشهى فتح (گشودن).
فاخْتْنا (b Fachtna سلت) دشمنانه، از ریشهى سلتى [شوهر نِسا].
فاخر (b عربى) باشكوه، اشرافى، از ریشهى فخر (افتخار كردن).
فاروق (b عربى) تفكیك كنندهى راستى از ناراستى، اسم فاعل از ریشهى فرق [لقب عمر].
فاضل (b عربى) دانشمند، اسم فاعل از ریشهى فضل.
فاطمه (r عربى) زنى كه بچهاش را از شیر گرفته، از ریشهى فطم (از شر گرفتن) [نام دختر حضرت محمد و همسر حضرت على].
فاى (r Fay آنگلوساكسون) پرى.
فتاح (b عربى) گشاینده، داور، اسم فاعل از ریشهى فتح (گشودن) [از القاب خداوند].
فتّاح (b عربى) گشاینده، قاضى، از ریشهى فتح.
فتانه (r عربى) دلربا، فتنهانگیز، اسم فاعلى از ریشهى فتن.
فخار (b عربى) كوزهگر، از ریشهى فخر (كوزهگرى كردن).
فرامرز (b پارسی) بخشندهى دشمنان، از ریشهى پهلوى فَرا (پیش، رویارو، دشمن) و آمُرز (آمرزیدن، بخشیدن) [پسر رستم].
فرج (b عربى) رهایى از اندوه و سختى.
فرحان (b عربى) شادمان، صفت از ریشهى فرح.
فَرُخ (b پارسی) زیبارو، خجسته، از ریشهى پارسی.
فَرخار (b پارسی) معبد، از ریشهى سغدى بْرْگهر (بتخانه) و سانسكریتِ ویهارَه (معبد).
فردریك (b Fredrick آلمانى) شاه صلحجو، از ریشهى نوردیک باستان frey (صلح، آرامش) و rick (شاه).
فردیناند (b Ferdinand آلمانى) آمادهى سفر.
فرَشَئوشترَه (b Frashaoshthraپارسی) صاحب شتران چابك، از ریشهى اوستایى [از سرداران ماد].
فِرگوس (b Fergus آنگلوساكسون) مرد نیرومند.
فَرَنگیس (r پارسی) مبارك، خجسته، از ریشهى اوستایى ویسْپَیه فْرَیه [همسر سیاوش و دختر افراسیاب].
فرهاد (b پارسی) تنهاى فرخنده؟، از ریشهى پارسی [پهلوانى در عصر خسروپرویز].
فُرهود (r b عربی) بچه بز كوهى، گوسفند.
فرِیا (r Freya آلمانى) بانو، از ریشهى نوردیک باستان.
فریبرز (b پارسی) فرخندهى بلند مرتبه، از ریشهى اوستایى بورْز (بلند، بالا) و فَرَه (فرخندگى)، شكل اولیهى این نام برزفرى بوده است [پسر کیكاووس].
فرید (b عربى) یگانه، صفت از ریشهى فرد [فریدالدین عطار نیشابورى: عارف ایرانى].
فریدِسوید (b Frideswide آنگلوساكسون) صلح پایدار، از ریشهى ساكسون fridصلح) و swideنیرومند، استوار)
فریدون (b پارسی) سومین نفر، از ریشهى اوستایى ثْرَئِتَئونَه كه با تْریتَه در سانسكریت و فْرِتَه در پهلوى همتاست [شكست دهندهى ضحاك].
فریگ (r Frigg آلمانى) دوست داشتن، از ریشهى نوردیک باستان.
فصیح (b عربى) شیوا، سخنگو، از ریشهى فصاحت.
فضل (b عربى) خرد، برترى.
فلاح (b عربى) كشاورز، از ریشهى فلاحت.
فلاویوس (b Flavius لاتین) بور، موطلایى، از ریشهى لاتین.
فِلیكس (b Felix لاتین) موفق، كامیاب، از ریشهى لاتین.
فو (b Fu چینى) ثروتمند.
فوبوس (b Phoebus یونانی) هراس، وحشت، از ریشهى یونانی باستان fohbusهراس) [پسر آرس، یكى از ماههاى سیارهى بهرام].
فوزیه (r عربى) پیروز، از ریشهى فوز.
فونیكس (b Phoenix یونانی) قرمز تیره، ارغوانى، از ریشهى یونانی یا فنیقىِ (ارغوانى) [استاد آخیلوس، اسم عامى براى مردم فنیقیه].
فهد (r b عربی) یوزپلنگ [شاه عربستان].
فهیمه (r عربى) فهمیده، خردمند، صفت از ریشهى فهم.
فیاچْرا (b Fiachra سلت) كلاغ، از ریشهى ایرلندى باستان fiach (كلاغ) [یكى از چهار پسرِ لیر در اساطیر ایرلندى كه پس از نهصد سال به یك قو تبدیل شد].
فیاض (b عربى) بخشنده، از ریشهى فیض.
فیدِل (b Fidel اسپانیایی) وفادار، از ریشهى لاتین.
فیصل (b عربى) حاكم، داور، از ریشهى فصل (به سرانجام رساندن) [از شیوخ عرب].
فیلِمون (b Philemon عبرى) مهربان، دوست داشتنى، از ریشهى یونانی (دوست داشتنى).
فینِئاس (b Phineas مصری باستان) اهل نوبه، از ریشهى مصری باستان پانْهْسى (نوبهاى، سیاهپوست) [نوهى هارون].
فیون (b Fionn سلت) سفید، تمیز، از ریشهى ایرلندى باستان [قهرمانى همهچیزدان].
فیون (r Fionn آنگلوساكسون) تمیز، سفید، از ریشهى سلتى.
فؤاد (b عربى) دل، قلب.
ادامه مطلب: حرف ( ق )
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب