پنجشنبه , آذر 22 1403

نشست سی‌‌ ونهم- شنبه ۲۱ اردیبهشت‌‌ماه ۱۳۹۸

نشست سی‌‌ ونهم- شنبه ۲۱ اردیبهشت‌‌ماه ۱۳۹۸

شروین وکیلی: پیشنهادم برای محورهای بحث:

۱) حوزه‌‌ی فرهنگی ایلام و سومر تا چه اندازه در هم تنیده و متصل با هم هستند؟ آیا درست است که هردو را در یک مجموعه‌‌ی بزرگتر جمع کنیم؟ آیا واقعا ارتباطهای میانشان از ارتباط میان بقیه‌‌ی زیرسیستم‌‌های تمدن ایرانی بیشتر است؟

۲) چه ویژگی‌‌های سبکی و چه معیارهای زیبایی‌‌شناسانه‌‌ی مشترک یا متمایزی در هنر سومری و ایلامی می‌‌توانید بیابید؟

۳) آیا در آثار یاد شده چرخشی نمایان است؟ به ویژه در حدود سال ۲۳۰۰ پ.م که اولین دولت پادشاهی ایرانی به دست شروکین اکدی تاسیس می‌‌شود، چه تحولی در هنر این منطقه می‌‌بینیم؟

شایان غیاث‌‌الدین: از چه دوره‌‌ای و در کجا موتیف نشستن خدا روی اورنگ و آمدن شاه به پیشگاه او را در آثار هنری می‌‌بینیم؟ آیا این تلاشی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت بوده است؟ و آیا می‌‌توان ردپای ایده «فر ایزدی» را در این موتیف پیدا کرد؟

شروین وکیلی: این نقش‌‌مایه بسیار بسیار کهن است. یعنی از اوایل هزاره‌‌ی سوم پ.م هم در سومر و هم در ایلام نمونه‌‌هایش را می‌‌بینیم. تا دوران هخامنشی به طور عمده خدایان هستند که بر اورنگ می‌‌نشینند و موارد اندکی (مثل شاه آشور) که نشسته بر اورنگ نموده شده، مقدس شمرده می‌‌شدند و گاهی ادعای خدایی هم داشته‌‌اند. از دوران هخامنشی به بعد است که دیگر خدایان کم کم بازنمایی نمی‌‌شوند و انسانها جای ایشان را می‌‌گیرند. درباره‌‌ی این تحول مهم در نقش اورنگ در کتاب داریوش دادگر مطالبی نوشته‌‌ام. مفهوم فر البته دیرآیندتر است و ردپایش را در آشور (در مفهوم مَلِمو) و ایلام (در مفهوم کیتن) داشته‌‌ایم، ولی عمدتا به میانه‌‌ی هزاره‌‌ی دوم پ.م به بعد مربوط می‌‌شود و به نظرم با ورود جمعیت‌‌های آریایی به منطقه مربوط است.

شایان غیاث‌‌الدین: موتیف مشابه، نشستن خدا و آمدن کاهن/زائر در پیشگاه او قدمت بیشتری دارد، درسته؟

شروین وکیلی: بله، اصولا شکل کلاسیک آغازین‌‌اش چنین است که خدا بر اورنگی نشسته و ایزدی فروپایه دست شاه را گرفته و او را به نزد خداوند می‌‌برد. من فکر می‌‌کنم این بازنمایی مراسمی واقعی بوده باشد که در آن دوران اجرا می‌‌شده. یعنی شاه در مراسم دینی به معبد می‌‌رفته و طی مرسامی به پیشگاه بت باز می‌‌یافته است، و چه بسا که نقش آن ایزدان فروپایه را کاهنانی ایفا کرده باشند. این سه عنصر (خدا-راهنما-شاه) به هر صورت از ابتدای کار نمایان هستند و همان است که در تخت جمشید بازتولید می‌‌شود. با این تفاوت که مراسم غیردینی و سیاسی است و همه‌‌ی حاضران انسان هستند.

رکسانا احمری: آیا چهره‌‌ی طبیعی سردیس پادشاه اکدی نشان دهنده تغییری در ساختار حکومت هم هست؟ چهره طبیعی‌‌تر است و انتزاعی نیست هر چند چشم‌‌ها همچنان درشتند در لوح نارام سین هم اگر اشتباه نکنم شاه کلاهخود دارد یا چیزی شبیه آن. آیا این همان چرخشی است که مد نظر شماست تغییری در به تصویر کشیدن شاه؟

شروین وکیلی: حدس من آن است که این چرخش در سبک هنری به درآمیختگی سیاسی حوزه‌‌ی ایلام و سومر مربوط باشد. تا پیش از ظهور شروکین دولتشهرهای سومری و ایلامی اغلب با هم کشمکش داشتند و در درگیری‌‌ها هم ایلامی‌‌ها اغلب دست بالا را داشتند. و باید توجه داشت که در نهایت هم چنین بوده است، یعنی بلافاصله پس از صد سال حکومت خاندان شروکین گوتی‌‌ها بر میانرودان چیره شدند و در دراز مدت هم کوروش از ایلام بود که شاهنشاهی متحد ایرانی را پدید آورد. با این زمینه، این که شروکین شوش را گرفت و فرزندش منیش توسو هم در شوش یادمانی برافراشت معنا دار است. این اولین بار است که سومری-اکدی‌‌ها در قلمرو ایلام نفوذی پیدا کردند و نتیجه‌‌اش به نظرم آن بود که هنر درباری‌‌شان زیر تاثیر فلزکاری پیشرفته‌‌ی ایلامی‌‌ها و سبک هنری واقع‌‌گرایشان دگردیسی پیدا کرد.

شایان غیاث‌‌الدین: در مورد واقع‌‌گراتر شدن هنر پس از شروکین، در این مقاله که هنر آشوری را در دوره‌‌های مختلف بررسی کرده، گفته شده که در دوره حکومت شروکین (سارگون دوم) سه ویژگی هنری دیده می‌‌شود:

In the reign of Sargon II, three formal elements were emphasized in the reliefs: the use of a single register that spanned the entire height of the stone blocks; the lack of adherence to a single ground line; and the use of an overall pattern of spirals or scales signifying a watery or mountainous setting.

به این ترتیب، سوژه‌‌ها به نسبت کوچکتر از پس‌‌زمینه ترسیم شده‌‌اند و گویی بیننده سوار پرنده‌‌ست (هلی‌‌شات!) و منظره را می‌‌بیند. به این ترتیب سوژه در بافت طبیعی حل می‌‌شود و منظره کم‌‌ اغراق‌‌آمیز و قابل باورتری تشکیل می‌‌شود.

Representations of the North Syrian Landscape in Neo-Assyrian Art – 2001

شروین وکیلی: بله، فقط این نکته را داشته باشید که این مقاله درباره‌‌ی شروکین دوم شاه آشور است که در قرن هشتم پ.م می‌‌زیست و یک و نیم هزاره از شروکین اول که اکدی بوده متاخرتر است. بحث ما به هزاره‌‌ی سوم پ.م و شروکین اکدی مربوط می‌‌شد.

رکسانا احمری: سوالم مربوط می‌‌شود به ارتباط ایلامی‌‌ها با مصریان. آیا اینها با هم ارتباط تجاری داشتند؟

شروین وکیلی: بحث‌‌های زیادی در این مورد هست. این را می‌‌دانیم که کل ایران زمین از ابتدای کار در شبکه‌‌ای تجاری با هم یکپارچه بوده است. این را هم می‌‌دانیم که کالاهای جاری در کل این سیستم به مصر هم می‌‌رفته است (مثلا لاجورد بدخشانی سنگ قیمتی مهم و اصلی مصریان بوده است). با این همه انگار مصر تا هزاره‌‌ی اول پ.م به طور مستقیم با سومر و ایلام ارتباط نداشته باشد. مفصل‌‌گاه ارتباط مصر با حوزه‌‌ی تمدن ایرانی منطقه‌‌ی آسورستان بوده است. مصریان در صحرای سینا پیشروی کرده و معادن‌‌اش را استخراج می‌‌کردند و از شهرهای ساحلی فنیقیه (سوریه و لبنان امروز) کالا و به ویژه الوار خریداری می‌‌کردند. منطقه‌‌ی آسورستان از این نظر بسیار به نظرم مهم است و گذرگاه اتصال دو تمدن ایرانی و مصری است، هرچند خودش در بستر تمدن ایرانی قرار دارد.

شایان غیاث‌‌الدین: وقتی می‌‌گوییم تجارت، منظورمان چه سطح از تجارت است؟ آیا تجارت بین حکومت‌‌ها و مقامات دولتی و دیوانی… یا تجارت بین مردم؟

شروین وکیلی: اصولا تجارت در آن دوران به صورت پایاپای بوده است. مردم مصر در وضعیتی نیمه برده به سر می‌‌بردند و ارتباط تجاری مستقل با جهان خارج نداشتند، و پول هم هرگز در تمدن مصری پدید نیامد و در نهایت در عصر هخامنشی از ایران به آن اقلیم منتقل شد. اما در سمت ایرانی، بازرگانانی شخصی یا امیرانی محلی را داشته‌‌ایم که با فرعون و دیوانسالاری‌‌اش وارد روابط تجاری می‌‌شده‌‌اند. بنابراین ارتباط تجاری مورد نظرمان بسیار نامتقارن بوده است. فرعون با سخاوتی چشمگیر بهای کالاهایی که می‌‌خواسته (سنگ قیمتی به ویژه لاجورد / الوار و سرو لبنان/ آوندهای سنگی) را با طلا پرداخت می‌‌کرده و بازرگانان فنیقی از این ارتباط ثروتمند می‌‌شده‌‌اند.

ریحان ابراهیمی: آیا نماد خورشید هشت پر سومری می‌‌تواند نماد مهر نامیده شود؟ آیا به آیین مهرپرستی مرتبط است؟ آیا می‌‌توان تفاوتی بین نماد هنری آن بین مثلا آنچه بر سفال سیلک دیدیم با این خورشید قایل شد؟

شایان غیاث‌‌الدین: اگر اجازه بدید به سوال شما یک نکته ریز هم اضافه کنم، آیا خورشید هشت‌‌پر سومری ربطی به تاج هشت‌‌پر آناهیتا دارد؟

شروین وکیلی: در واقع ما دو مشتق از این شکل را داریم. خورشید هشت‌‌پر علامت ستاره‌‌ی ناهید است و به اینانا/ ایشتار/ آناهیتا اشاره می‌‌کند، علامت دیگر ستاره‌‌ی چهارپر است که از میانه‌‌ی پرهایش موج‌‌هایی بیرون آمده، و این علامت خورشید/ اوتو/ شمش است.

علامت اینانا علامت شمش

صبا طهماسب: در گفتار دوم اشاره به واژه الله شد که آیا الله همان خدای معلق است؟ ال به همراه اآ (خداوندی که تجسم) ندارد؟ آیا ارتباطی با این ال و بنات الله وجود دارد؟ امیس ونوس و افرودیت کپی از بنات الله هستند یا برعکس؟

شروین وکیلی: در همه‌‌ی زبان‌‌های سامی اِل/ ایل به معنای خداست، در عربی ال- اول کلمه آن را معرفه می‌‌کند و بنابراین الله یعنی آن خدای مشخص و معروف، که در مکه‌‌ی دوران صدر اسلام لقب بت هبل بوده است. مشرکان مکه معتقد بودند هبل/ الله سه دختر هم دارد (لات/ عُزی/ منات) که تقریبا با دختران خدای آسمان در فرهنگ‌‌های دیگر برابرند (مثل آتنا/آفرودیته/آرتمیس). اما این شباهت ساختاری است و نشانه‌‌ی وامگیری یونانی‌‌ها و اعراب از هم نیست.

کوشا علی‌‌پناه: یک مستند تازگی منتشر شده که میگفت خواستگاه اولیه اسلام و در زمان بنی امیه در شهر پترا بود، اما در دوره بنی‌‌عباس این مرکز به مکه منتقل شد، کلی هم شواهد می‌‌آورد در این مورد از جهت‌‌گیری قبله مساجد و…، آیا ممکن است همچین چیزی درست باشد؟

شروین وکیلی: این دیدگاهی است که از سال ۲۰۰۰ با انتشار کتاب «خوانش سریانی قرآن» (که اثر مهمی است) آغاز شد. نویسنده شخصی بود به اسم لوکزنبورگ که شاگردانش مکتبی به نام اینارَه (یعنی تنویر/ روشن سازی) در آلمان تاسیس کردند و حدود ده کتاب تا به امروز منتشر کرده‌‌اند. همان اوایل کار که شروع به انتشار کارهایشان کرده بودند نقدی بر کارهایشان نوشتم که در شماره‌‌های ۳۹ و ۴۰ از مجله‌‌ی سیمرغ منتشر شده است. به نظرم نکات جالبی مطرح می‌‌کنند ولی چارچوب کلی بحث‌‌شان ایرادهای روش‌‌شناسی فراوان دارد و نتیجه‌‌گیری‌‌هایشان نادرست است. تاریخ اسلام در میان تاریخ‌‌هایی که از ادیان در دست داریم مستندترین و علمی‌‌ترین نمونه است.

ریحان ابراهیمی: آیا اطلاق واژه مهر به این نمادها غلط نیست؟

شروین وکیلی: بله، به نظرم کلمه‌‌ی مهر را فقط باید جایی به کار برد که شواهدی محکم برایش داریم. برای همین از نام شمش و خورشید و اوتو استفاده کرده‌‌ام. از میانه‌‌ی هزاره‌‌ی دوم پ.م که آریایی‌‌ها وارد می‌‌شوند و دولت هیتی و میتانی تشکیل می‌‌شود اسم مهر را هم در اسناد داریم و می‌‌شود از آن به بعد این تعبیر را روا دانست.

ریحان ابراهیمی: در مورد آن شی‌‌ای که در دست خدا در قانون‌‌نامه حمورابی هست چیزی می‌‌دانیم؟ آیا این به آن ماجرای حلقه‌‌ای که بعدها در نقش رستم می بینم ارتباطی دارد؟

شروین وکیلی: کدام شیئ؟ حمورابی در دست چپ ایستاده و دستی را بر سینه و دستی دیگر را جلوی دهانش گرفته است به علامت احترام.

ریحان ابراهیمی: خدا نه خود حمورابی. اونی که روی اورنگ نشسته. یک عصا مانندی دستش هست که یک حلقه هم دارد.

شروین وکیلی: در نگاره‌‌ی حمورابی آن که ایستاده حمورابی شاه بابل است. شخصیت نشسته شمش خدای خورشید است.

شروین وکیلی: شمش را می‌‌توانید از شعاع‌‌های نور خارج شده از دوشش بشناسید، و اورنگش که شاخدار است. او در حال دادن قوانین به حمورابی است که به صورت عصا و حلقه بازنموده شده است.

ریحان ابراهیمی: اگر اشتباه نکنم جایی مطرح شده بود که این حلقه‌‌ای که در نقش رستم می‌‌بینیم به مهر و پیمان مرتبط است. از لحاظ ظاهری به نظرم این شکل حلقه مانند شباهت به قوانین نگاره حمورابی (عصاو حلقه) دارد.

شروین وکیلی: البته پیوندی میان این حلقه و پیمان هست و این آن را با نماد مهری نزدیک می‌‌کند. این حلقه در واقع طوق و یاره است، یعنی حلقه‌‌ای از جنس فلز قیمتی (معمولا زر) که دور بازو یا گردن انداخته می‌‌شده و در مراسم رسمی از طرف شاه به سرداران یا امیران زیر فرمانش هدیه داده می‌‌شده است. بنابراین دادن حلقه علامت سپردن قلمرو یا منصوب کردن کسی و دادن قدرتی بوده است و تلویحا علامت همدستی و هم‌‌پیمانی را هم می‌‌داده است. این رمزگان را بعدتر در کیش مهر هم داریم و به نظرم کاربردش در سراسر ایران زمین رایج بوده است. نمونه‌‌های مشابهی را از ایلام و ایران شرقی هم داریم.

شایان غیاث‌‌الدین: شعاع نور که گفتید، اشاره دارد به همان شعاع‌‌های نوری که از خورشید چهارپر خارج می‌‌شود؟

شروین وکیلی: بله، خورشید در هنر میانرودانی دو نماد اصلی دارد، شعاع‌‌های بیرون زده از پشت دایره یا دوش جلوه‌‌ی انسانی خدا، و صحنه‌‌ی طلوع که به صورت خدایی است که با اره دارد کوه را می‌‌برد و بیرون می‌‌آید!

در تصویر بالا شمش را در میانه‌‌ی دو کوه و پایین پای ایشتار می‌‌بینید.

کوشا علی‌‌پناه: لول خودش به عنوان اولین دستگاه چاپ می‌‌تواند حساب شود؟

شروین وکیلی: از این نظر که نقشی را به شکل تکراری پدید می‌‌آورد و نقش منفی را به مثبت تبدیل می‌‌کند، می‌‌شود آن را آغازگاه چاپ در نظر گرفت. هرچند هنوز با صنعت چاپ (که مبتنی بر خط الفبایی، حروفچینی و قطعات متحرک دستگاه چاپ است) فاصله‌‌ی فراوانی دارد.

شایان غیاث‌‌الدین: در مجموعه عکس‌‌هایی که این هفته دیدیم که واقعا تعدادشان زیاد بود، به نظرم رسید از جایی به بعد تغییر در اندازه افراد داریم. یعنی خدایان بزرگتر از خدایان فروپایه و شاه و کاهن نمایش داده شدند. و همچنین شاه بزرگتر از مقامات و سربازان… شما هم متوجه چنین تغییری شدید؟

کوشا علی‌‌پناه: آره همونی که برای مهر استفاده می‌‌شود.

شایان غیاث‌‌الدین: پیشنهاد می‌‌کنم کارهای احمد نادعلیان را تماشا کنید، ایشان هم چندین لول ساخته و مفاهیم بامزه‌‌ای ترسیم کرده…

رکسانا احمری: منم همین تصور را دارم. حتی گاهی فیگور آنقدر کوچک می‌‌شود که شبیه کودک به نظر می‌‌آید.

شروین وکیلی: چنین تمایزی را به نوعی از ابتدای کار داریم. یعنی همیشه خدایان درشت‌‌تر از انسانها هستند و بین خودشان هم بسته به اهمیت معمولا سلسله مراتبی از اندازه برقرار است.

ریحان ابراهیمی: گفته بودید قبلا که کیش مهر ماجرای پیچیده ایست. در ذهنم به دنبال یک منطق مشخص هستم که تحول ماجرا را چگونگی ادغام و پیوند فرهنگ میان رودان و آریایی‌‌ها ‌‌(ماجرای نماد خورشید و شیر) را بفهمم ولی کمی هنوز مبهم است.

شروین وکیلی: ایده‌‌ی عملیاتی کیش مهر (پیوند خورشید و راستی و جنگ و پیمان و عشق) مربوط به ایران شرقی و آریایی است، اما نمادپردازی‌‌اش (شیر، حلقه، سواستیکا، چلیپا، ستاره‌‌ی هشت/چهارپر و…) به نظرم پیشاپیش در ایران زمین وجود داشته است و بخشی از رمزگان کهنی است که در اوایل هزاره‌‌ی سوم پ.م در کل پهنه‌‌ی ایران زمین شکل می‌‌گیرد.

رکسانا احمری:

در مورد اینکه ارتباط سومری‌‌ها با ایلامی‌‌ها حتی بیشتر است تا با مناطق غربی‌‌تر من به یاد نقاب‌‌هایی که در غار کلماکره لرستان پیدا شده بود افتادم که تا چه اندازه شبیه سردیس زن وارکا هست و آنها را در کنار هم گذاشتم.

شروین وکیلی: دقیقا چنین است.

زهره موسوی: در مورد پیکرک ایزد بانوان، پوشش از چه چیزی سرچشمه گرفته است؟ برخی بدون پوشش و برخی نیمه و برخی هم با پوشش کامل هستند.

شروین وکیلی: کارکرد اصلی پوشاک در همه‌‌ی جوامع نشان دادن شأن اجتماعی و موقعیت افراد است. امروز هم چنین است و کارکرد لباس برای پوشاندن بخش‌‌های تابوی بدن مشتقی از آن محسوب می‌‌شود.

صبا طهماسب: در یکی از کلاس‌‌های تاریخ که شرکت داشتم موضوعی مطرح شد با این عنوان که عید یهود با همسر خشایار ارتباطی دارد. آیا ارتباطی وجود دارد؟ نقش زنان در مذهب بود؟

شروین وکیلی: بله این بحث پوریم است که درباره‌‌اش به تازگی تحریف‌‌های عجیب و غریبی شنیده می‌‌شود. جشن پوریم که همزمان و همتای نوروز است، در واقع جشن اتحاد قوم یهود با ملیت ایرانی است و آن را با وصلت بانویی یهودی به نام استر با خشایارشا مربوط دانسته‌‌اند. طبعا کسانی که در پی تفرقه‌‌افکنی بین اقوام ایرانی هستند کوشیده‌‌اند این موضوع را مه‌‌آلود و مبهم سازند. در این مورد و درباره‌‌ی تحریف‌‌هایی که شده مقاله‌‌ای با نام «پوریم و پورپیرار» دارم.

 

 

ادامه مطلب: نشست چهلم- شنبه ۲۸ اردیبهشت‌‌ماه ۱۳۹۸

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب