بخش فصل بیست و ششم: برگردان و زند فصل بیست و ششم
گفتار نخست: برگردان فصل بیست و ششم
重為輕根,靜為躁君。
是以聖人終日行不離輜重。
雖有榮觀,燕處超然。
奈何萬乘之主,而以身輕天下?
輕則失本,躁則失君。
۲۶.۱: سنگین مبنای سبک است
ساکت بر شلوغ فرمان میراند
۲۶.۲: پس اینطوری است که شاهِ مردم تا آخر روز راه می پیماید اما از هودج پرمایهاش دور نمیشود.
۲۶.۳: با این حال وقتی ثروتش از (اقامتگاهی) ایمن برخوردار شد
به این شکل برای خورد و خوراک به سوی اقامتگاه میشتابد.
۲۶.۴: پس چگونه سروری که بیشمار گردونهی چهار اسبه دارد، خویشتن را از آنچه زیر آسمان است (اتباعش) خوارتر بشمارد؟
۲۶.۵: (هرکس) هنجار را خوار بشمارد، مبنایش را از دست میدهد
(هرکس) هنجار را مخدوش کند، فرمانروایش را از دست میدهد.
فصل بیست و ششم به نسبت کوتاه است و پنج بند کوتاه دارد. بند نخست تک بیتی است با مصراعهای چهار کلمهای:
重 (ژُنگ: سنگین، جدی، مقدار زیاد) 為 (وِی: کردن، ساختن، بودن) 輕 (چینگ: کوچک، سبک، آسان، خوار) 根 (گِن: ریشه، مبنا، نیاکان، نوزاد، نره، سرچشمه)
靜 (جینگ: ساکن، ساکت، مؤدب) 為 (وِی: کردن، ساختن، بودن) 躁 (زَئو: هیجانی، بیتأمل) 君 (جون: فرمانروا، رئیس، حضرتعالی، حکومت)
یعنی: «سنگین مبنای سبک است/ ساکت بر شلوغ فرمان میراند». اغلب مترجمان در جملهی دوم «جینگ» را به «آرام» و زَئو را به «بیقرار» برگرداندهاند. اما اینها معنای اصلی این واژگان نیست. اولی کسی را نشان میدهد که باادب و ساکت و بردبار است و دومی کسی را که بیفکر و تأمل رفتار میکند و از این رو هیجانی است و زود برانگیخته میشود. این دو در جمله جفت متضادی معنایی ساختهاند و بنابراین به آدم مؤدب و ساکت در برابر لاابالی و شلوغ اشاره میکنند.
بند دوم جملهایست که با معیارهای متون چینی کهن بسیار طولانی مینماید و یازده کلمه دارد:
是 (شی: بودن، باشه) 以 (ای: پس) 聖 (شِنگ: دانایی، مقدس، نجیبزاده، پادشاه، خبره) 人 (رِن: مردم، انسان) 終 (ژوُنگ: پایان، مرگ، بالاخره) 日 (ری: خورشید، روز، وقت) 行 (شینگ: رفتن، اجرا کردن، خوب بودن) 不 (بو: نه) 離 (لی: ترک کردن، جدا شدن) 輜 (زی: هودج، ارابهی جنگی) 重 (ژُنگ: سنگین، جدی، مقدار زیاد)
یعنی: «پس اینطوری است که شاهِ مردم تا آخر روز راه می پیماید اما از هودج پرمایهاش دور نمیشود.» در نسخههای پیشتاز ما وانگ توئی به جای «لی» (ترک کردن) نشانهی «یوآن» را داریم به معنای دور شدن و فاصله گرفتن،[1] که در معنای کلی تفاوت زیادی ایجاد نمیکند. همچنین در این متنها به جای «شِنگ رِن» (شاه مردم) عبارت «چون تْسو» را داریم به معنای نجیبزاده و آدم والامقام،[2] که باز با معنای کلی متن سازگار است.
بند بعدی یک جفت جملهی چهار کلمهایست که آهنگی دارند و میشود همچون بیتی شعر پذیرفتشان:
雖 (سوئی: اگرچه، با این که…) 有 (یُوو: فراوان، داشتن) 榮 (رُنگ: افتخار، رفاه، ثروت) 觀 (گوان: برج دیدبانی)
燕 (یَن: بلعیدن) 處(چو: اقامت گزیدن، استقرار، تنبیه، بکارت) 超 (چائو: جَستن، تقاطع، عبور، ابر-) 然 (رَن: سوزاندن، به این شکل، اما، درست)
یعنی: «با این حال وقتی ثروتش از (اقامتگاهی) ایمن برخوردار شد/ به این شکل برای خورد و خوراک به سوی اقامتگاه میشتابد.» در نسخهی استاندهای که وینگ تْسیت چان ترجمه کرده و مبنای برگردانهای اروپایی قرار گرفته، به جای عبارت «اقامتگاه دارای برج دیدبانی/ مهمانخانهی محصور» عبارت «جونگ گوان» آمده که یعنی «چشمانداز باشکوه».[3] در نسخههای پیشتاز ما وانگ توئی و روایتهای کهنتر اما همیشه همین آمده که اینجا نقل کردهام، و همین هم معنایی دقیقتر دارد، چنان که در بخش زند فصل شرح خواهم داد.
بند چهارم را هم شاید بشود به همین شکل بیتی شعر دانست. چون یک جفت جملهی شش کلمهایست، هرچند از تکرار کلمهها که ترفند اصلی ساخت وزن و قافیه در شعر چینی است نشانی در اینها دیده نمیشود. کلمات برسازندهی این بند چنیناند:
奈 (نَی: چطور؟، چرا؟، تاب آوردن) 何 (هِه: چی؟ کی؟ چرا؟ کجا؟) 萬 (وان: بیشمار، ده هزار) 乘 (شِنگ: گردونهی چهار اسبه، سالنامه) 之 (ژِه: داشتن، رفتن) 主 (چو: صاحب، سرور، مهمان، شما، امپراتور)
而 (اِر: و، آنگاه، اما) 以 (ای: پس) 身 (شِن: بدن، شأن، خویشتن) 輕 (چینگ: کوچک، سبک، آسان، خوار) 天 (تیان: آسمان) 下 (شیا: پایین، فروپایه، بعدی)؟
یعنی: «چطور سرور که بیشمار گردونهی چهار اسبه دارد/ پس خویشتن را از آنچه زیر آسمان است خوارتر بشمارد؟». اگر دو جمله را با هم ترکیب کنیم و ترجمه کنیم، نتیجه البته روانتر میشود: «پس چگونه سروری که بیشمار گردونهی چهار اسبه دارد، خویشتن را از آنچه زیر آسمان است (اتباعش) خوارتر بشمارد؟». ناگفته نماند که در نسخههای کهن ما وانگ توئی به جای نشانهی «چو» کلمهی «وانگ» را داریم که یعنی پادشاه،[4] و مفهومش محدودتر از «چو» است که علاوه بر اشاره به پادشاه به صورت احترامآمیز خطاب به مهمان و سرور و افراد والامقام هم به کار گرفته میشود. متنهای بعدی همه همین کلمهی «چو» را آوردهاند و به همین خاطر از نسخههای کلاسیک در اینجا پیروی کردهام. اما روشن است که مفهوم اصلی مورد نظر «پادشاه» بوده و نه چیزی دیگر، و در ترجمه بر همین تاکید کردهام، بر خلاف مترجمانی که از «صاحب ده هزار گردونه» یا «سرور گردونههای بیشمار» سخن گفتهاند و با قصد افزودن سویهای فلسفی یا دینی به متن، آن را سیاسیزدایی کردهاند.
پنجمین و واپسین بند، تک بیتی است با مصراعهای چهار کلمهای که دو واژهی میانیاش تکرار میشود. دیدیم که نخستین بند به شعری شبیه بود ولی قافیهی درستی نداشت. اگر بند اول و آخر را پشت سر هم بگذاریم، به یک شعر دوبیتی کامل دست مییابیم:
重為輕根, 靜為躁君。
輕則失本, 躁則失君。
بنابراین حدسی که میتوان زد این است که فصل بیست و ششم در اصل شعری دو بیتی بوده که ویراستار در میانهی بیتها سه بند نثر آهنگین نوشته و دربارهشان توضیح داده است. بند آخر از این کلمات تشکیل شده است:
輕 (چینگ: کوچک، سبک، آسان، خوار) 則 (زِه: قانون، هنجار، مثال، رعایت کردنِ قاعده) 失 (شی: از دست دادن، نادیده گرفتن، شکست خوردن، اشتباه، تقصیر) 本 (بِن: خاستگاه، مبنا، اصولا، این)
躁 (زَئو: هیجانی، بیتأمل، بیفکر) 則 (زِه: قانون، هنجار، مثال، رعایت کردنِ قاعده) 失 (شی: از دست دادن، نادیده گرفتن، شکست خوردن، اشتباه، تقصیر) 君 (جون: فرمانروا، رئیس، حضرتعالی، حکومت)
یعنی: «(هرکس) هنجار را خوار بشمارد، مبنایش را از دست میدهد/ (هرکس) هنجار را مخدوش کند، فرمانروایش را از دست میدهد.»
گفتار دوم: زند فصل بیست و ششم
خوانش مرسوم از این فصل همان است که چِن در کتاب خواندنیاش آورده، و سراسر متن را همچون بیانیهای روانشناسانه تفسیر کرده است. یعنی مثلا بیقرار و سبک را ویژگی خودآگاهی و سنگینی و آرامش را صفت ناخودآگاهی دانسته و جدایی شاه از هودج را هم به حس امنیت وجودی حمل کرده است.[5] چنین خوانشی به نظرم آشکارا نادرست است و مفاهیمی بسیار دیرآیندتر (از جمله جم خودآگاه/ ناخودآگاه) را به متن فرا میافکند که به کلی از بافت معنایی نوشتار خارج است.
چنان که گفتیم، به احتمال زیاد هستهی مرکزی این فصل شعری دو بیتی بوده که از بند اول و آخر تشکیل میشده، به این شکل:
重為輕根, 靜為躁君。
輕則失本, 躁則失君。
این شعر را میتوان چنین برگرداند:
۲۶.۱: سنگین مبنای سبک است ساکت بر شلوغ فرمان میراند
۲۶.۵: (هرکس) هنجار را خوار بشمارد، مبنایش را از دست میدهد
(هرکس) هنجار را رنجه کند، فرمانروایش را از دست میدهد.
یعنی دو جم داریم: سنگین در برابر سبک و ساکت در برابر شلوغ. دو نوع ارتباط هم داریم: ریشه و خاستگاه و مبنای چیزی بودن، و بر چیزی حکم راندن. در بیت نخست سبک بر سنگین و ساکت بر شلوغ ترجیح داده شده و با این دو فعل (مبنا داشتن، فرمان راندن) به هم مربوط شدهاند. در بیت دوم مفهومی تازه وارد معادله شده که میشود هنجار، قانون، یا عرف ترجمهاش کرد و به قواعد نهادین اشاره میکند. به همین خاطر در ترجمهاش «هنجار» را برگزیدهام که این سویهی اجتماعی را بهتر در زبان امروز ما نشان میدهد. در بیت دوم روشن است که این هنجار سبک و ساکت دانسته شده و شاعر میگوید اگر کسی هنجار را نقض کند و مخدوش سازد، مبنا و حاکم خود را از دست میدهد. پس بند اول و آخر به روشنی متنی یکپارچه را بر میسازند و احتمالا در آغاز به تنهایی یک متن تکثیر شونده (منش فرهنگی) مستقل بودهاند.
میتوان حدس زد که این دوبیتی در اصل متنی سیاسی بوده باشد. دوقطبی ساکت و شلوغ و سبک و سنگین میتوانند به آداب درباری در دولتهای اولیهی چین اشاره کنند و این که در آنها سکوت و ادب به شدت سفارش شده و فروتنی و پا را از گلیم خود درازتر نکردن (سبکی در برابر سنگینی) بسیار ستوده شده است. اشاره به فرمانروا و فرمان راندن در کنار هنجار و قانون هم این حدس را تقویت میکند که مضمون اصلی این شعر گویا سیاسی بوده باشد.
ویراستاری که این شعر را در متن «دائو دِه جینگ» وارد کرده و قاعدتا همان لائو تسهی فرضی است، در میانهی این دو بیت سه بند نثر آورده و با شرحی مفهوم آن را گسترش داده است. نخست جملهای طولانی آورده که حدسمان دربارهی مضمون سیاسی شعر را به کرسی مینشاند:
۲۶.۲: پس اینطوری است که شاهِ مردم تا آخر روز راه می پیماید اما از هودج پرمایهاش دور نمیشود.
معلوم است که بحث به شاه مربوط میشود و آداب حاکم بر رفتار وی را توضیح میدهد. شاه باید با کبکبه و دبدبه حرکت کند و بنابراین هودجی که او را میبرد، از اموال و اشیای گرانبهای فراوان انباشته شده است. به همین خاطر است که در هنگام سفر، شاه از کاروانش جدا نمیشود و هودجاش را ترک نمیکند. این در ضمن علاوه بر آن که حفاظت از هودج را میرسند، به ضرورتِ احاطه شدنِ شاه با اشیای گرانبها و پرمایه نیز مربوط است. یعنی نشانهگذاریِ شاه با چیزهای مشروعیتبخش را نشان میدهد. این احتمالا همان است که در ابتدای شعر «سنگین» خوانده شده است.
شاه هرچند به خاطر استقرار در میانهی هودجی با اشیای پرمایه و گرانبها سنگین است، اما نمیتواند همواره به این شکل باقی بماند. پس طی روز با این سنگینی راه میپیماید، و شبانگاه برای استراحت در اقامتگاهی جای میگیرد. بند سوم ابهامی فراوان دارد و به شکلهایی بسیار متنوع ترجمه شده است. اغلب ترجمهها آن را با از قلم انداختن یکی دو کلمه برگرداندهاند و در عمل تحریفش کردهاند. دلیلش هم آن است که پی نبردهاند که احتمالا توصیفی از وضعیت سبک به دست میدهد، در برابر حالت سنگین که با سفر روزانه مربوط است.
کلید درک این دو بند پیاپی آن است که دریابیم سفر کردن «در سراسر روز» و در هودج انجام میپذیرد، و در مقابلش استقرار در اقامتگاهی محصور با برجهای دیدبانی را داریم که در آن بساط خورد و خوراک برپاست و آن چیزهای پرمایه و گرانبها دیگر نیازی به حراست ندارند و در پناه برج دیدبانی از گزند دزدان در امان هستند. در ضمن این را هم به یاد داشته باشیم که «اقامتگاه خوراک» در سنت چینی برچسبی برای اندرونی شاه و محل اقامت زنانش هم بوده و این جایی بوده که شاه میآرامیده و تفریح میکرده است.[6] تقابل این دو با تفاوت روز و شب یا تضاد حرکت کردن و بیتوته کردن مشخص میشود. در اولی که شاه به دارایی خود چسبیده و با آن حرکت میکند، سنگین است. در دومی که جایی اقامت میکند و خیالش از ثروتش آسوده است، سبک میشود. پس «با این حال وقتی ثروتش از (اقامتگاهی) ایمن برخوردار شد/ به این شکل برای خورد و خوراک به سوی اقامتگاه میشتابد.»
ارتباط این جملهها با بند نخست آن است که سبک مبنای سنگین است. یعنی تنها وقتی شاه شبانگاه خوب استراحت کرده باشد، میتواند روزانه سفر کند. و همچنین ساکت بر شلوغ فرمان میراند. یعنی شاه در زمانی که جایی مستقر شده و سکون و آرامش دارد و اطرافیانش خدمتکارانی با ادب هستند، جلوهی شاهانهی واقعیاش را پیدا میکند، نه زمانی که در حال سفر است و تکاپو دارد و پیرامونش را سربازان پر سر و صدا و مهتران شلوغ گرفتهاند.
پس کل فصل بیست و ششم به سیاستنامهای میماند که در آن خدمتکاران به فروتنی و شناختن حد خود سفارش شدهاند و به شاه توصیه شده که جلوهی شاهانهاش را با استقرار در وضعیتی تنظیم شده و متین تقویت کند. بندهای دوم و سوم که اغلب بیربط با هم و پراکنده ترجمه شدهاند، شرح مهمی هستند که کلید اصلی فهم متن محسوب میشوند. چون نشان میدهند دوقطبی اصلیای که سبک-سنگین و ساکت-شلوغ را به هم وصل میکند، دوقطبی دیگری است که با روز-شب و سفر-اقامت برابر است و جلوههای دوگانهی شاه مسافرِ نشسته در هودج یا شاه باشکوه نشسته بر اورنگ را نشان میدهد. در بند چهارم هم شرحی میبینیم که با همین خوانش سازگار است:
۲۶.۴: پس چگونه سروری که بیشمار گردونهی چهار اسبه دارد، خویشتن را از آنچه زیر آسمان است (اتباعش) خوارتر بشمارد؟
شاه باید مراقب وجهه و اعتبار خود باشد و با شیوهای درست در برابر اتباع خود حاضر شود. این شاه با داراییهای چشمگیرش (ده هزار گردونه) از دیگران متمایز میشود و باید با تکیه بر آن خود را از ساکنان قلمروش (زیر آسمان) جدا کند و ممتاز و والا بداند. قواعدی که این برتری شاه بر بندگانش را رمزگذاری میکند، همان قانون یا هنجار اجتماعی است. به این ترتیب سه جملهی بینابینی که میانهی بیت اول و دوم گنجانده شدهاند، با دقت و روشنی ارتباط میان عناصر آغازین (سبک-سنگینی و سکوت-شلوغی) با ارکان بعدی (هنجار و شاه) را توضیح میدهند.
- Henricks, 1989: 961. ↑
- Henricks, 1989: 963. ↑
- Henricks, 1989: 965. ↑
- Henricks, 1989: 963. ↑
- Chen, 1989: 121-122. ↑
- Chen, 1989: 122. ↑
ادامه مطلب: بخش بیست و هفتم: برگردان و زند فصل بیست و هفتم
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب