پنجشنبه , آذر 22 1403

بخش دوم: موجودات آشنای بیگانه – حرف ی

بخش دوم: موجودات آشنای بیگانه – حرف ی

یونگى

یونگى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها موجوداتى جنگجو و مغرور هستند كه در چمنزارهاى همستگان زندگى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. در نیمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی آغازین زندگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان رنگ پوست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان آجری و تقریبا سرخ است، اما به دلیل تغذیه از نوعى جانور علفخوار غول‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پیكر كه رنگیزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى آبى در بدنش انبار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند، کم کم با افزایش سن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان رنگ بدنشان به آبى درخشان تغییر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یابد. این رنگ آبی برای آن علفخواران عظیم مشکلی ایجاد نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، چون دشمن طبیعی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای جز یونگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها ندارند. اما این رنگ آبی درخشان که عقوبتِ خوردن آن علفخواران است، برای این موجودات خطرناک است، چون شکارچیان پرنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی درنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای را به سمتشان جلب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که از جثه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی به نسبت کوچکشان پروایی ندارند.

یونگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بالغ در حدود اندازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی یک قوچ قد و قامت دارند و بدنشان به خاطر متراکم بودن بافت گوشتی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان بسیار سنگین و محکم است. به شکلی شگفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انگیز هم جنس نر و ماده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان هم جداست و هم در یک بدن جای گرفته است. به این شکل که این موجودات تا سن بلوغ تمایز جنسی ندارند و همه به هم شبیه هستند. بعد از بلوغ، تقریبا از همان زمانی که خوردن گوشت غولهای علفخوار را آغاز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و رنگشان کبود می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، غدد جنسی نر و ماده هم در بدنشان فعال می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و به این ترتیب نخست اندامهای حسی و دهان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان رشد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و دو برابر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و بعدتر کل سرشان به دو کله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی چسبیده به هم بدل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، که یکی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش نر است و دیگری ماده. این موجودات عادت شگفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انگیزی دارند و آن هم این که نر و ماده باید با هم رایزنی کنند و یکی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان دیگری را برای بچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دار شدن متقاعد کند. این در حالی است که اصولا رفتار جفتگیری ندارند و هردو اندام جنسی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان در همان یک پیکر جای گرفته است. وقتی کله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی نر و ماده درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زادآوری به توافق برسند، غدد جنسی نر از بخشی از بدن یونگی به بخشی دیگر مهاجرت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و تخمهای ماده را بارور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و به این شکل یونگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها باردار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. این موجودات بچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زا هستند و فرزندانشان را تا مدتی سرپرستی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.

معدودى از یونگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها كه از سیاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى زادگاه خود خارج شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و رژیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى غذایى متفاوتى را تجربه كرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، سیر بلوغ متفاوتی را طی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و معمولا تمایز جنسی و دوتا شدن کله درشان دیده نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. این مهاجران به خاطر حذف شدن گوشت علفخواران همستگان فاقد رنگیزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی آبی هستند و در اوج رشدشان هم رنگشان شبیه موجود نابالغ است. بر همین مبنا زیست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسان حدس می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنند که آن رنگیزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در جدا شدن جنس نر و ماده در بدن یونگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نقشی ایفا کنند.

یونگى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به صورت قبیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى متحد با هم در سطح همستگان زندگى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند و نسبت به هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نژادان خود حالت پرخاشگرى ندارند. در فواصل زمانى بسیار كوتاهى بچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى درست شبیه به خود را تولید مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. نظام اشتراكى كامل و بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نقصى بر جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان حاكم است و بیشتر عمرشان را در شكار علفخواران ریز و درشت همستگان سپرى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. ذهن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایشان به هم متصل است و به ندرت با هم سخن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند. اما زبانی تصویری و ساده دارند و زبانهای نژادهای دیگر کیهانی را تا حدودی فرا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرند. هنر اصلی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان ترسیم نقشهایی متقارن و پیچیده بر صخره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و دشتهاست که مدتی اندک بر جای می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماند و با بارش بارانهای موسمی همستگان مدام شسته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

یونگى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها یك مهاجرنشینى شكارچى کوچک در ماه دوم همستگان دارند، و کلنی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کوچکی از آنها در گوشه و کنار قلمرو جمهوری وجود دارد. اما خودشان فضانورد نیستند و با سفینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اجاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای نژادهای دیگر در کیهان سفر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.

ریشه: نام این موجودات از نام روانشناس مشهور کار گوستاو یونگ گرفته شده که به حضور همزمانِ دو جنس نر و ماده (آنیما و آنیموس) در یک بدن باور داشت.

hr

G:\draw\my works\2D Art\1414452.jpg

 

 

 

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب