گفتار سوم: رفتارشناسى خواب
ويژگيهاى عام خواب: خواب نوعى رفتار عام و رايج در ميان همه جانوران پرسلولى پيچيدهتر از حدى ويژه است. با وجود آشنا بودن اين مفهوم، تعريف مشخصى از واژه خواب در دست نيست. اگر بخواهيم خواب را از ديد رفتارشناسى مورد تحليل قرار دهيم، به مدل سادهاى خواهيم رسيد. خواب رفتارى است كه از چند ويژگى برخوردار است:
نخست اين كه با دوره نسبتا درازى از عدم تحرك و توقف فعاليت عضلانى در بدن همراه است. رفتارهايى كه با توقف در يك مكان، و در يكجا ماندن همخوانى دارند، معمولا در زمان خواب به وقوع مىپيوندند. نوزادان در اين زمان شير مىمكند و نشخواركنندگان در اين دوره نشخوار مىكنند. كنشهاى وابسته به گونه مربوط به تنظيم دماى بدن، و حركات خودكار تميز كردن بدن نيز در اين زمان مىتوانند مشاهده شوند.
دوم اين كه در زمان خواب، آستانه تحريك گيرندههاى حسى بالا مىرود و به اين ترتيب توانايى پاسخ به محرك در جانوران كاهش مىيابد. مثلا يك ماهى خوابيده را، مىتوان بدون اين كه واكنشى براى فرار از خود نشان دهد، در دست گرفت و و از آب خارج كرد.
سومين ويژگى خواب، بازگشتپذيرى ساده آن است، يعنى برخلاف بيشتر تغيير فازهاى آگاهى مشهور -مانند كُما و خلسه و بيهوشى- فرد مىتواند به راحتى از آن به حالت عادى هشيارى بازگشت كند. يك جانور بيهوش به سختى به حالت عادى برمىگردد و تحريك حسى نقش چندانى در اين بازگشت ندارد. اما در خواب، تحريك حسى بالاتر از آستانه، مىتواند بازگشت جانور به هشيارى عادى را در پى داشته باشد.
چهارمين ويژگى عام جالب توجه در خواب، الگوى ريختى وابسته به گونه آن است. يعنى انقباض و انبساط عضلات بدن به هنگام آن از الگويى وابسته به گونه و ژنومى پيروى مىكند. مثلا خانواده اسبها[1] (گاوها[2] و فيلها[3] ر روى چهار پا و به حالت ايستاده مىخوابند، اما گربهسانان[4] به پهلو مىلمند و تنبلها[5] و خفاشها[6] به حالت واژگون مىخوابند. برخى از جانوران حتى مكان خاصى را براى خوابيدن در نظر مىگيرند و هر شب -يا هرروز در مورد جانوران شبزى- به همانجا باز مىگردند. اين مكان معمولا به استتار جانور كمك مىكند، و يا به دليل دور از دسترس بودن نوعى امنيت را براى جانور ناهشيار تأمين مىكند. نمونه آشناى اين ترجيح مكان خاص خواب را مىتوان در زاغهايى ديد كه در طول شب در داخل شهرها مىخوابند و روزها براى يافتن غذا در حومه شهرها پرسه مىزنند.[7]
عدهاى از رفتارشناسان، خواب را نوعى رفتار غريزى مىدانند، و حتى گروهى آن را بعد از تنفس، نيرومندترين انگيزش مىدانند. اين ادعا قابلپذيرش است، چرا كه خواب نيز مانند غرايز ديگر، رفتارى است با الگوى ريختى مشابه[8] در يك گونه كه براى برآوردن نيازى خاص تخصص پيدا كرده. همه ما اين تجربه را داريم كه نخوردن غذا، يا ننوشيدن آب، آسانتر از بيدار ماندن به مدت طولانى است. در واقع هستند كسانى كه به دليل اعتصاب غذا و خوددارى از خوردن آب و غذا مرده باشند، اما كسى را سراغ نداريم كه با خوددارى از خوابيدن خود را نابود كرده باشد.
هر رفتار غريزى، داراى دو بخش است. بخش مقدماتى كه عبارت است از رفتارهاى ابتدايى آماده كننده[9] شرايط بروز رفتار غريزى اصلى و زمينهساز برآورده شدن نياز مورد نظر. و بخش اصلى[10] كه عبارت است از رفتار خاص مربوط به ارضاى نياز فيزيولوژيك مورد نظر. مثلا در مورد غريزه گرسنگى، محرك مشخصى -مثل كاهش قند خون- باعث راهاندازى رفتارهاى تغذيهاى مىشود. اين رفتارها چنان كه گفتيم داراى دو بخش هستند. بخش مقدماتى مثلا عبارت است از كمين و شكار كردن، و بخش اصلى عبارت است از رفتار خاص لب و دهان كه مربوط به خوردن است. در مورد خواب هم چنين تقسيمبندىاى را قائل شدهاند. مثلا رفتارهايى مانند خرناس كشيدن و كش و قوس دادن به بدن -در پرندگان و پستانداران- را به عنوان بخش مقدماتى، و خود خواب را به عنوان بخش اصلى فرض كردهاند. گروهى از پژوهشگران همه خواب را به عنوان بخش اصلى قبول ندارند و فقط خواب متناقض را مربوط به رفع نيازهاى فيزيولوژيك مىدانند.محرك خاص راهاندازنده خواب هم ظاهرا عبارت است از درازى زمانى كه موجود بيدار است. الگوى رفتارى خواب هم، چنانكه ديديم حالت كليشهاى دارد. حتى گروهى ثابت بودن شكل EEG را در گونههاى منفرد به عنوان نوعى رفتار كليشهاى مطرح كردهاند.[11]
بنابر نظريه وِب، خواب رفتارى است غريزى كه در اثر همكارى سه نوع محرك پديد مىآيد. نخستين مورد، فاصله زمانىاى است كه جانور قبل از احساس نياز به خواب بيدار بوده، ديگرى نظم تناوبى وابسته به ساعت درونى او است، و سومى تسهيل و مهار درونى رفتار است كه نياز ذهنى به خواب يا ضرورت درونى بيدار ماندن را شامل مىشود. هر سه عامل محرك نام برده، از فرد به فرد و گونه به گونه تفاوتهايى مشخص را نشان مىدهند، اما بسته به شباهت الگوى ژنتيكى، مشابهاتى آشكار را در خود نشان مىدهند.
خواب در جانوران: با اين معيارهاى رفتارشناختى، خواب را مىتوان در همه جانوران عالى ديد. در ميان پستانداران كه شباهتى آشكار در جزئيات رفتار خواب – حتى در الگوهاى فعاليت الكتريكى مغز- مشاهده مىشود. در پرندگان نيز كمابيش مىتوان چنين تشابهاتى را بازيافت. در خزندگان، نمونههايى مانند سوسماران و مارمولكها وجود دارند كه دورههاى مشخص خواب/بيدارى را آشكار مىكنند. مثلا در وابستگان به خانواده دوشاخزبانان[12] نشانههاى آشكار اين رفتار را مىتوان ديد. آفتابپرستان هم رفتارهاى ويژه خواب را از خود نشان مىدهند. مثلا آفتاب پرست مِلِر[13] شبها را بر فراز شاخههاى درختان به صورت نامتحرك و بيحس مىگذراند. چشمان متحرك و بزرگ اين جانور نيز در طول شب به درون حدقه كشيده مىشود و پاسخ به محركهاى محيطى به كمينه مقدار خود مىرسد. در مقابل اين نمونههاى آشكار خواب در ميان راسته خزندگان، جانورانى با وضعيت پيچيدهتر را نيز داريم كه از الگوهاى آشناى پستانداران پيروى نمىكنند. كروكوديلها[14] نمونههايى آشنا از جانوران خوابآلود و نامتحرك هستند. هرچند اين شكارچيان بزرگ مدتهاى مديدى را بدون نشان دادن هيچ نشانهاى از چرخههاى روزانه به استراحت و بىحركتى مىگذرانند، اما در رفتارهاى فيزيولوژيك آنها، ردپاهاى مشخص چرخههاى روزانه را مىتوان بازيافت. حتى در ابعاد كلان رفتارى نيز، مىتوان چنين نشانههايى را ديد. يك پژوهشگر دقيق مىتواند در تمساح[15] دورههاى مشخص هشيارى/استراحت را بيابد. دورههايى كه به دليل افزايش آستانه تحريك در شرايط استراحت با خواب مشابهت پيدا مىكنند. در لاكپشتان دريايى – خانواده Cheloniidae- نيز چرخههاى روزانه فعاليت/خواب نمود زيادى ندارد. اين جانوران شناگر هوازى ناچارند تا براى گرفتن هوا هر چند وقت يكبار به سطح دريا بروند و بنابراين خواب را به سختى مىتوان در آنها تعريف كرد.
در دوزيستان نيز مىتوان نمودهاى رفتار خواب را ديد. جزئيات اين رفتار در دوزيستانى مانند سمندر ببرى،[16] قورباغه درختى كوبايى[17] و وزغها[18] به خوبى روشن شده است. حتى نشان داده شده كه فعاليت الكتريكى مغز اين جانوران نيز در هنگام خواب دستخوش تغيير مىشود. در زمان خواب، پاسخگويى جانور به محركهاى محيطى بسيار كاهش مىيابد، و معمولا شكل خاصى از جمع كردن بدن و آرام ماندن در هر گونه ديده مىشود. سمندرهاى مكزيكى[19] در گروههايى فشرده در ميان گياهان آبزى، شناور مىمانند و به خواب مىروند. پاسخگويى آنها نيز در اين هنگام به كمينه مقدار خود مىرسد و حركات آبششهايشان كم مىشود. در برابر اين نمونههاى برجسته، گونههاى استثنايىاى مانند قورباغه گاوى[20] را هم داريم كه تا به حال خواب را در آن نديدهاند.[21] در ماهيان رفتار خواب الگويى آميخته با ويژگيهاى زندگى آبى را دارد. برخى از ماهيان كه توانايى مكش آب به درون آبششهايشان را ندارند، ناچارند تا براى تنفس مرتبا حركت كنند. در اين جانوران سكون و در يكجا ماندن به معناى قطع جريان آب پراكسيژن بر آبششهايشان است. به اين دليل هم در برخى از ماهيان كه چنين وضعى را دارند، خواب با توقف و بىحركتى همراه نيست. ماهى تُن و بعضى از كوسهها نمونههايى از اين جانورانند. اين ماهيان در حال شنا كردن مىخوابند. حركات شنايى آنها در هنگام خواب بسيار ساده و خفيف مىشود و طبق معمول، نسبت به محركها كمتر پاسخ مىدهند. برخى از ماهيان به هنگام خواب تغيير رنگ مىدهند و اين بيشتر نوعى رفتار استتارى[22] است.[23]
در انسان و ساير پستانداران عواملى پيدا شدهاند كه در انگيزش رفتار خواب مؤثرند. آشناترين اين موارد، خوردن غذا است. اين امر موجب فعاليت اعصاب پاراسمپاتيك شده، شرايط را براى آرميدن بدن و ورود به خواب آرام فراهم مىكند. برخى از مواد غذايى مانند شير و ماست هم به داشتن خاصيت خوابآورى مشهورند. اين مواد به دليل داشتن مقدار زيادى تريپتوفان -كه پيشساز سروتونين است- مىتوانند فعاليت سيستم سروتونرژيك را افزايش داده و به اين ترتيب خواب آرام را تسهيل كنند.
عوامل رفتارى هم در تسهيل خواب مؤثرند، مثلا آشنا بودن با محيط خوابيدن را آسان مىكند. آميزش جنسى نيز اثرى مشابه دارد. در مورد رفتار آميزش، پديده جالبى در خرگوش وجود دارد. اين جانور پس از سن بلوغ به ندرت الگوهاى خواب REM را از خود نشان مىدهد. اين موارد نادر بلافاصله پس از جفتگيرى است. به بيان ديگر، تنها وقتى كه خرگوش وارد خواب متناقض مىشود، هنگامى است كه پس از جفتگيرى به خواب برود. گويا علت القاى چنين حالتى، به هم خوردن تعادل هورمونى در بدن جانور باشد، تغييرى كه در بدن انسان نيز با شدت كمتر مشاهده مىشود.[24]
حركات در خواب: حتى آرامترين و تنبلترين افراد هم دست كم هفت هشت بار در خواب حركت مىكنند. اين “غلت زدن” در خواب، عمدتا به مراحل انتقال از دوره خواب REM يك چرخه BRAC به فاز اول خواب آرام چرخه بعد مربوط مىشود. در خواب آرام، محرك هيجانى كافى براى حركت دادن عضلات وجود ندارد، و اگر چنين محركى وجود داشته باشد حالاتى غيرعادى مانند خوابگردى يا صحبت در خواب پيش مىآيد. شكل رايجتر اين ناهنجارى عبارت است از “لِنگ و لگد انداختن” در خواب. در دوره خواب متناقض، برعكس محرك هيجانى زيادى وجود دارد، اما به دليل كاركرد ويژه پل مغزى، اندامهاى حركتى فلج شدهاند. در دوره انتقال از يك چرخه BRAC به ديگرى، كه اين دو مرحله با هم برخورد مىكنند، حركات خواب را داريم. معمولا در خواب آرام حركتى وجود ندارد، و گاهى حركاتى در دقايق آخرى خواب متناقض ديده مىشود.
به هنگام تغيير فاز از حالت خواب به بيدارى هم حركاتى در جانوران ديده مىشود كه معمولا با امواج تتا همراه است. اين امواج از هيپوكامپ و قشر مخ سرچشمه مىگيرند. گويا اين موج بتواند به عنوان شاخصى براى حالت آگاهى در نظر گرفته شود. در موش، اين موج به هنگام بيدار شدن، به همراه حركاتى خفيف در پوزه و گوش و دستهاى جانور ديده مىشود. همچنين به هنگام حركات خفيف مشابهى كه گاهى در زمان خواب REMصورت مىگيرد هم اين موج را مىتوان ديد.[25]
زوجهايى كه در كنار هم مىخوابند، داراى حركاتى همزمان و مشابه هستند. يكى از علل اين همزمانى، اين است كه هردو تقريبا در يك زمان به خواب آرام وارد مىشوند و بنابراين چرخههاى BRAC همفازى را تجربه مىكنند. يكى از علل اين همزمانى در چرخهها، اين است كه معمولا تا زمان ورود يكى از زوجها به خواب، ديگرى امكان پيش رفتن در خواب آرام را ندارد. )چون سروصدا و حركات ديگرى او را بيدار مىكند( برخلاف آنچه كه در نگاه اول به نظر مىرسد، راحتى خواب ارتباط چندانى با بسامد حركات انجام شده در طول آن ندارد. براى سنجش بسامد حركات يك فرد در خواب، كميتى قرارداد شده كه “ضريب بیحركتی”[26] نام دارد . معيار اندازهگيرى اين ضريب، عكسهايى است كه از شخص خفته به طور تصادفى برداشته مىشود. نسبت تعداد تصاويرى كه بىحركتى را نشان مىدهند )مانند هم هستند( به تصاوير نشانگر حركت (متفاوت با قبلى)، اين ضريب را تعريف مىكند. افرادى كه ضريب حركتشان بين % 47-63 باشد، داراى خوابى سنگين و عميق هستند. در مقابل، دارندگان ضريب حركت % 22-43 خوابى سبك و آشفته دارند.[27]
- Equidae ↑
- Bovidae ↑
- Elefentidaeب ↑
- Felidae ↑
- Bradypodidae ↑
- Chiroptera ↑
- 1981 McFarland ↑
- Stereotypic ↑
- Appetitive phase ↑
- Consummatory phase ↑
- Moruzzi&Manica.-1988 ↑
- Lacertidae ↑
- Camaeleo melleri ↑
- Crocoylia ↑
- Caiman sclerops ↑
- Ambystoma tigrinum ↑
- Hyla septentrionalis ↑
- Bufo arenarum ↑
- Ambystoma mexicanus ↑
- Rana catesbeiana ↑
- McFarland.-1981 ↑
- Camouflaging ↑
- McFarland.-1981 ↑
- Hobson.- 1989 ↑
- 1992 Valle et al ↑
- Immobility Index ↑
- Habson.-1989 ↑
ادامه مطلب: گفتار چهارم: مراحل خواب در انسان
رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب