پنجشنبه , آذر 22 1403

گفتار سوم: خط پارسی باستان

گفتار سوم: خط میخی پارسی باستان

قلمرو: کشور هخامنشی

زبان: پارسی باستان

دوره‌‌ی رواج: ۲۸۶۰- ۳۰۸۰ تاریخی(۵۲۰ -۳۰۰ پ.م)

دولت‌‌ پشتیبان: هخامنشی

هخامنشیان در دوران داریوش بزرگ دو خط الفبایی ابداع کردند و در ساختار دولتی خویش به چرخش‌‌اش انداختند. هردوی این نویسه‌‌ها پیچیده‌‌تر و پخته‌‌تر از آن بودند که طی یکی دو سال ابداع شده باشند، و قاعدتا برنامه‌‌ی پدید آمدن‌‌شان از دوران کوروش و کمبوجیه در دست اجرا بوده است. با این حال داریوش بزرگ بود که به آنها رسمیت بخشید و در دوران او بود که نخستین متون رسمی و دولتی با این نویسه‌‌ها ثبت شدند. هردوی این خطها الفبایی بودند و ساختاری ساده و فشرده داشتند و دقتی زیبایی‌‌شناسانه در طراحی حروف‌‌شان صرف شده بود. یکی‌‌شان آرامی بود که گفتیم از فنیقی و نویسه‌‌های سامی مثل گبلی و اوگاریتی و سینایی-کنعانی مشتق شده بود، و دیگری پارسی باستان بود که ادامه‌‌ی ایلامی و اکدی محسوب می‌‌شد.

پارسی باستان بعد از خط هیتی و میتانی و هیروگلیف لوویایی چهارمین نویسه‌‌ای بود که زبان‌‌های آریایی را ثبت می‌‌کرد، و با همه‌‌ی پیشینیانش تفاوت داشت. چون ساختارش بر مبنایی الفبایی سازمان یافته بود، هرچند هنوز از علایم میخی بهره می‌‌گرفت و شناسه‌‌ها و علایم هجانگار یا توضیح دهنده‌‌ای را نیز در امتداد خط اکدی و ایلامی به کار می‌‌گرفت. این نویسه در مراکز دولتی هخامنشیان به ویژه در نیمه‌‌ی غربی کشور پارس به کار گرفته می‌‌شد و نمونه‌‌هایی از آن از کشورهای امروزین مصر، رومانی، ترکیه، و ارمنستان به دست آمده است.

پارسیان پس از تاسیس دولت عظیم خود با مسئله‌‌ی سازماندهی و مدیریت پهنه‌‌ای بسیار عظیم روبرو شدند و چاره‌‌ی کار را به درستی در ایجاد مسیرهای ارتباطی جستند و یافتند. در نتیجه جنبشی در راهسازی و شهرسازی آغاز شد که مراکز جمعیتی را با منافع مشترک اقتصادی و صنعتی به هم دوخت، و موازی با آن جریانی بسیار اثرگذار از نویسا شدن و ثبت و ابداع آرا و ادیان جدید آغاز شد که گسست بزرگی را میان عصر پیشاکوروشی و پساکوروشی رقم زد.

هخامنشیان که بنیانگذاران تنها دولت جهانی پایدار تاریخ بودند، برای اجرای این طرح عظیم علاوه بر ابزارهای شناخته شده مثل فناوری آهن و کاریز و اسب جنگی، وسایلی نرم‌‌افزاری را نیز به کار می‌‌گرفتند، که ابداع خط الفبایی مهمترین رکنش بود. پیدایش خط آرامی و پارسی باستان را باید در این بستر فهمید و تفسیر کرد.

پارسی باستان نسبت به خطهای پیش از خود بسیار سامان‌‌مند و منطقی‌‌تر بود و در دوران جدید هم کلیدی بود که خواندن کل خطوط باستانی را ممکن ساخت. این خط در ضمن اولین نویسه‌‌ی ساختگی تاریخ هم هست. یعنی اولین خطی است که توسط گروهی از متخصصان در دولتی مشخص و زمانی مشخص تدوین شده است و این با سیر طبیعی تحول خط تفاوت دارد که واگرا و شاخه شاخه است و ظهور و تحولش قرن‌‌ها به درازا می‌‌کشد. چنان که در گفتار پیشین گفتیم، خط آرامی نیز چنین است، ولی درباره‌‌اش گزارشی در دست نداریم. در حالی که در کتیبه‌‌ی بیستون به صراحت ابداع خط پارسی باستان مورد تاکید قرار گرفته است.

خط پارسی باستان یک نویسه‌‌ی الفبایی کامل است و نشانه‌‌هایش بر اساس قراردادهایی درونی و بی‌‌ارتباط با خطوط میخی پیشین تعریف شده است. با این حال طراحان آن از کل میراث خطوط میخی پیشین بهره برده‌‌اند و آشکارا بر سنت نویسایی جهان باستان تسلطی چشمگیر داشته‌‌اند. تنها نشانه‌‌ی این خط که از نویسه‌‌های پیشین وامگیری شده، l است که «ل» را نشان می‌‌دهد و این آوایی بوده که در پارسی باستان وجود نداشته است و وامی است از نشانه‌‌ی «لا» () در خط میخی اکدی. جالب آن که شمار نشانه‌‌ها در این نویسه با پارسی امروز برابر بوده (۳۶ علامت) و با چند شناسه‌‌ و میخی کج برای جدا کردن کلمات از هم تکمیل می‌‌شده است. پارسی باستان را از چپ به راست در سطرهایی منظم می‌‌نوشته‌‌اند.

خط پارسی باستان هرچند از بسیاری از جنبه‌‌ها نقطه عطفی مهم است، اما همچنان به شکل بیرونی خطهای باستانی ایلامی-میانرودانی یعنی «میخی» بودن وفادار مانده است. با این حال یکی از جنبه‌‌های انقلابی‌‌اش آن است که بر خلاف تمام خطهای میخی پیشین به کلی نمادپردازی خطهای قدیمی را کنار گذاشت و بر اساس نظام آوانگاری زبان پارسی باستان رمزگذاری‌‌ای مستقل و پایه‌‌ای را بنیاد کرد. تا پیش از آن همه‌‌ی خطها از انبوهی از نشانه‌‌های وام‌‌گیری شده از خطهای قدیمی‌‌ترِ سرمشق خود بهره می‌‌بردند. چندان که در نوشتار همیشه نشانه‌‌های اکدی با سومری و هوری با اکدی آمیختگی پیدا می‌‌کرد. این کوشش برای ساده‌‌سازی و مرجع شمردن زبانی که ثبت می‌‌شود، البته پیشتر در خط ایلامی هم پیشینه داشت.

تنها خط میخی که ماهیتی الفبایی دارد، اوگاریتی و پارسی باستان است. اوگاریتی چنان که شرح دادیم، خطی است که به شکل طبیعی طی دورانی طولانی پدید آمده و هفتصد سال قدیمی‌‌تر است. به همین خاطر دقتش در رمزگذاری زبان بسیار کمتر است. پارسی باستان ۳۶ نشانه‌‌ برای هجا یا همخوان-واکه دارد و با یک علامت برای جدا کردن کلمات و پنج اندیشه‌‌نگار و علایمی برای اعداد تکمیل می‌‌شود. برخی از نشانه‌‌های پارسی باستان البته هجانگار هستند و این میراثی است که از خطهای میخی پیشین برایش به یادگار مانده است. با این حال به خاطر کم بودن شمار علایم، به احتمال زیاد کارکرد نشانه‌‌ها بیشتر الفبایی و واج‌‌نگار بوده تا هجانگار.

کتیبه‌‌ی خشایارشا، وان، سال ۲۹۱۰ (۴۷۰ پ.م)

کتیبه‌‌ی ضد دیو خشایارشا، تخت جمشید، سال ۲۹۰۰ (۴۸۰ پ.م)

 

 

ادامه مطلب: گفتار چهارم: خط سامری

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب