پنجشنبه , آذر 22 1403

گفتار بیست و یکم: خط سبایی

گفتار بیست و یکم: خط سبایی

قلمرو: جنوب عربستان

زبان: عربی باستانی

دوره‌‌ی رواج: سال ۳۱۰۰- ۳۹۰۰ تاریخی(۳۰۰ پ.م- ۵۲۰ م.)

سلسله‌‌های پشتیبان: اشکانی، ساسانی

گذار جوامع کشاورز اولیه به نظم دولتشهری در شبه‌‌جزیره‌‌ی عربستان حدود یک هزاره دیرتر از باقی نقاط ایران زمین انجام پذیرفت. در حدود قرن بیستم (قرن چهاردهم پ.م) این گذار تحقق پذیرفته بود و دولتشهرهایی در یمن شکل گرفته بود که مهم‌‌ترینش چهارتا بود: سبا، مَعین، قطبان و حضرموت. مردم این شهرها به گویش‌‌های متفاوتی از زبان سامی جنوبی سخن می‌‌گفتند که سبایی، مَعَنی، قطبانی و حَضَرمی نامیده می‌‌شد. بر اساس سیر تحول این خط می‌‌توان دریافت که در حدود دوران هخامنشی جمعیتی از جنوب عربستان به حبشه کوچیده و نظم سیاسی و نویسایی را به آنجا منتقل کرده‌‌اند.

این دولتشهرها بخشی از شبکه‌‌ی راه‌‌های تجاری ایران بودند و ایستگاه‌‌های ارتباط جنوب ایران زمین با شمال شبه‌‌قاره‌‌ی هند محسوب می‌‌شدند. پس از فروپاشی دولت هخامنشی و جنگ‌‌های پیاپی رومیان با اشکانیان ادامه‌‌ی این راه‌‌ها به سمت مصر و آناتولی ناامن شد و در نتیجه این دولتشهرها رو به زوال رفتند و در قرن سی و دوم (ق ۲ پ.م) به جایشان دولتی محلی پدید آمد به نام حِمْیَر که همان هاماوران در شاهنامه است و تابع شاهنشاهان اشکانی بوده است. زبان و فرهنگ حمیری ادامه‌‌ی سنت سبایی بود و هسته‌‌ی مرکزی زبان گِئِز که بعدتر در حبشه رواج یافت نیز در آن جای داشته است.

بنابراین در میان چهار گویش عربی جنوبی باستانی که در یمن رواج داشت، زبان سبایی از باقی مهم‌‌تر بود و نماینده‌‌ی اصلی زبان‌‌های سامی جنوبی محسوب می‌‌شد که خود شاخه‌‌ای از زبان‌‌های آفرو-آسیایی بود که در دو سوی دریای سرخ در شبه‌‌جزیره‌‌ی عربستان و مصر رواج داشت.[1] در فاصله‌‌ی سال‌‌های ۲۴۰۰ تا ۳۶۰۰ (حدود ۱۰۰۰ پ.م تا ۶۰۰ م.) در شبه‌‌جزیره‌‌ی عربستان رایج بود. این زبان بعد از ظهور اسلام به تدریج منسوخ شد و زبان عربی حجازی که از شمال می‌‌آمد و با دین اسلام پیوند خورده بود، جای آن را گرفت.

زبان فرهنگ‌‌های محلی کهن عربستان از جمله حمیری و خَشیدی و صیرواخی و حُملانی و قَیمانی و رَدمانی همگی سبایی بوده است. زبان سبایی از این نظر که برای ضمیر متصل سوم شخص از «ه» استفاده می‌‌کند با بقیه‌‌ی زبان‌‌های سامی جنوبی تفاوت دارد و از این نظر به عربی حجازی نزدیک است. در باقی این زبان‌‌ها این ضمیر با «س» نمایانده می‌‌شود و این تبدیل «س» به «ه» الگویی است که در سراسر ایران زمین می‌‌بینیم و در زبان‌‌های آریایی و سامی به یک میزان دیده می‌‌شود. مثلا «ه»های اوستایی هم در سانسکریت بیشتر به صورت «س» خوانده می‌‌شده‌‌اند.

یکی از مشتق‌‌های خط آرامی هخامنشی که پس از تازش اسکندر و آشوب مقدونیان پدیدار شد، نویسه‌‌ایست زاویه‌‌دار و هندسی که از شکل بنایی آرامی مشتق شده است و در جنوب عربستان رواج پیدا کرد. این خط را مُسنَدی یا سبایی می‌‌نامند، اما نویسندگان گوناگون برای نمونه‌‌های یافته شده از جاهای مختلف نام‌‌هایی گوناگون ابداع کرده‌‌اند. به همین خاطر اسم‌‌هایی مثل قتبانی، ثمودی، تَیمه‌‌ای، حضرموتی، مِعَنی، دَدانی،[2] حسائی، دومَه‌‌ای و عربی کهن جنوبی همگی به همین خط اشاره می‌‌کنند، که در این نوشتار برای ساده کردن کار آن را سبایی می‌‌نامم.

خط سبایی در شکل پایه‌‌اش ۲۹ حرف دارد که همخوان‌‌ها را نشان می‌‌دهند و همگی از حروف خط آرامی یا فنیقی مشتق شده‌‌اند. همه‌‌ی خطهای عربستان جنوبی در این دوران الگوی مشترکی دارد که رده‌‌بندی کردن‌‌شان زیر عنوان سبایی را معتبر می‌‌نماید. در این بین تفاوت‌‌های محلی هم البته وجود داشته است. مثلا در اغلب آثار یافته شده از این نویسه واکبرها اصولا نوشته نمی‌‌شده‌‌اند. اما در آثار یافت شده در دَدان واکبرهای بلند با همخوان‌‌های «ا-و-ی» نمایش داده می‌‌شوند.

بایگانی بازمانده از خط سبایی چشمگیر است. اسناد گردآمده درباره‌‌ی خط سبایی عبارتند از۱۰۴۰ کتیبه‌‌ی پیشکشی، ۸۵۰ شناسنامه‌‌ی بنا، ۲۰۰ سند حقوقی و ۱۳۰۰ نام نوشته شده بر تیله‌‌ی سفالی.[3] علاوه بر اینها چند هزار متن کوتاه به خط سبایی شکسته و دست‌‌نویس (مشهور به زَبور) یافت شده که بر چوب ثبت شده و برخی‌‌شان نامه یا ثبت امور حقوقی هستند. با این حال از این نویسه متنی ادبی یا طولانی کشف نشده است.

برخی از منابع طوری با ابهام درباره‌‌ی زمان ظهور این نویسه نوشته‌‌اند که گویی عمدی در گسستن بند نافش با سیاست فرهنگی هخامنشیان در کار بوده است. مثلا فرهنگنامه‌‌ی ویکی‌‌پدیا در همه‌‌ی صفحه‌‌های مربوط زمان ظهور آن را «اواخر هزاره‌‌ی دوم پ.م» قید کرده و در بسیاری جاها ۸۰۰ پ.م را آورده که هردو نادرست است. در واقع اگر به اسناد موجود بنگریم، کاملا واضع است که دوره‌‌بندی خط سبایی با دوره‌‌بندی تاریخ سیاسی ایران انطباقی کامل دارد. یعنی سه مرحله‌‌ی کهن و میانه و دیرآیند این خط با دوران‌‌های هخامنشی و اشکانی و ساسانی تناظر دارند و همزمان با گذارهای سیاسی با گسستی نمایان از مرحله‌‌ای به مرحله‌‌ای گذر می‌‌کنند. این داده‌‌ی بسیار مهم که پیوند سیاسی و فرهنگی یمن با نواحی همسایه و عضویتش در سپهر سیاسی کشور ایران را نشان می‌‌دهد، به شکل شگفت‌‌انگیزی در منابع تخصصی نادیده انگاشته شده و نویسندگان طوری درباره‌‌ی این مقاطع تاریخی نوشته‌‌اند که انگار دورانی مثل دوران‌‌های دیگر بوده و عربستان هم طی آن جزیره‌‌ای شناور در خلأ و بریده از باقی دنیا بوده است.

درباره‌‌ی خاستگاه و زمینه‌‌ی تاریخی ظهور نویسایی در شبه‌‌جزیره‌‌ی عربستان هیچ نکته‌‌ی تاریکی وجود ندارد و شواهد کاملا بیانگر است. این قلمرو تا دوران هخامنشی نانویسا بوده و قدیمی‌‌ترین نشانه‌‌های خط در این قلمرو به خط میخی اکدی یا پارسی باستان مربوط می‌‌شود که همزمان با شکل‌‌گیری دولت هخامنشی در تَیمَه نزدیک رقمو (پترا) در بایگانی تاریخ پدیدار می‌‌شود. این آثار در کنار مجموعه‌‌ای بزرگ‌‌تر از متون آرامی قرار می‌‌گیرند که عبارتند از مُهرهای هِشبون در اردن، گل‌‌نبشته‌‌های تپه‌‌ی الخلیفه در خلیج عقبه، قطیف، ثاج و العلاء. کل این مجموعه البته نبشته‌‌هایی کم‌‌شمار را در بر می‌‌گیرد و نشان می‌‌دهد که نویسایی تازه در این دوران از مجرای دیوانسالاری هخامنشی به این منطقه وارد شده بود.

کافی‌‌ است تا به شواهد و مدارک بنگریم و نقادانه به تفسیرها و زمان‌‌گذاری‌‌هایش بنگریم تا این الگوها آشکار گردد. اولین نشانه‌‌های خط در عربستان به حروف و علایم مربوط می‌‌شود که بر آوندها نقش شده و در حضرموت کشف شده است و در جدول نخست ستون «A1» را برمی‌‌سازد. این حروف در واقع به الفبای فنیقی تعلق دارند و هرگز به مرتبه‌‌ی نوشتن جمله نمی‌‌رسند. یعنی اغلب یک اسم یا گاهی حتا یک حرف تک را نشان می‌‌دهند. بنابراین در جامعه‌‌ای نویسا تولید نشده‌‌اند. زمان این آثار را در حدود سال‌‌های ۲۳۰۰-۲۴۰۰ (۱۱۰۰-۱۰۰۰ پ.م) قرار داده‌‌اند، که البته بیشتر مبتنی بر حدس و گمان است. درباره‌‌ی حروف ستون بعدی (A2) نیز داستان به همین شکل است. یعنی اینها هم متنی تشکیل نمی‌‌داده‌‌اند و تنها بنا به حدس و گمان است که به قرن ۲۵-۲۶ تاریخی (ق ۸-۹ پ.م) منسوب شده‌‌اند.[4]

 کتیبه‌‌ای به خط معینی از واحه‌‌ی دِدان (العُلی) در عربستان

کتیبه‌‌ی پیشکش دینی به خط سبایی بر سنگ مرمر، مأرب، یمن، حدود سال ۲۷۰۰/ ۷۰۰ پ.م

«عمی‌‌عامر پسر معدی‌‌کرب برای (ایزد) علمَقَه رأسهمو [این را] پیشکش کرد. با عَثتَر، با علمقه، با ذات‌‌خِمیَم، با ذات‌‌بَعدان، با وَدّوم، با کَریب‌‌ایل، با سومهوعالی، به همراه عامِرَیام و یَزرَح‌‌مالک»

قدیمی‌‌ترین نشانه از نویسایی درونزاد در شبه‌‌جزیره‌‌ی عربستان به کتیبه‌‌ی کریبَئیل وَتَر پسر ذَمَر علی مربوط می‌‌شود. اینجا با متنی واقعی سر و کار داریم که بر دو تخته سنگ هفت متری کنده شده و در معبد علمقه در صیرواح (چهل کیلومتری مأرب) کشف شده است. متن بیست سطر را پوشش می‌‌دهد و پیروزی‌‌های کربئیل بر رقیبانش را شرح می‌‌دهد. طراحی حروف در این کتیبه بسیار با دقت انجام شده و مثلا بلندای همه‌‌ی حروف سه برابر پهنایشان است و اندازه‌‌ی سطرها و حروف نیز یکسان است.

توافق پژوهشگران بر آن است که این کربئیل وتر در حدود سال‌‌های ۲۷۶۰ تا ۲۷۸۰ (۶۰۰-۶۲۰ پ.م) یا چند دهه زودتر حکمرانی می‌‌کرده و متن خود را نوشته است. مبنای این حدس هم آن است که سناخریب شاه بابل از شاهی با نام مشابه یاد می‌‌کند و شروکین دوم آشوری هم در سال ۲۶۶۵ (۷۱۵ پ.م) از شاه سبایی دیگری به اسم یرکوب ملک یاد کرده است که از او نیز کتیبه‌‌ای در دست داریم. با این حال این تاریخ‌‌گذاری جای بحث دارد و به راحتی می‌‌تواند چندین دهه پس و پیش شود. از یک سو بدان خاطر که به طور خاص کربئیل وتر نام دو تن از شاهان سبایی بوده و نه یکی، و دیگری آن که شیوه‌‌ی مرسوم زمان‌‌گذاری برای شاهان سبایی چنین است که آخرین ملوک یمن که در قرن ۳۲ (ق ۲ پ.م) می‌‌زیستند را نسل سی‌‌ام از کربئیل وتر در نظر گرفته‌‌اند و با گام‌‌هایی ده بیست ساله عقب رفته‌‌اند تا به زمان فرضی زمامداری وی برسند.

حدس من آن است که این تاریخ‌‌گذاری حدود یک قرن خطا داشته باشد. پختگی این خط و شباهتش به خط آرامی هخامنشی نشان می‌‌دهد که احتمالا بعد از انقلاب نویسایی دوران داریوش و ابداع خط آرامی ابداع شده باشد. متن کربئیل وتر هم که فتوحاتش را شرح می‌‌دهد به امیران محلی دیگری شباهت دارد که در عصر هخامنشی می‌‌زیستند و در مقام حاکم محلی نماینده‌‌ی پارسیان دایره‌‌ی اقتدار خود را گسترش می‌‌دادند و لوازم مشروعیت سیاسی از جمله دیوانسالاری و خط و مدیریت راه‌‌های تجاری را از قدرت مرکزی هخامنشی وامگیری می‌‌کردند.

جدول نخست: سیر تحول خط سبایی بنایی[5]

بنابراین حدسم آن است که کتیبه‌‌ی کربئیل وتر به بعد از دوران داریوش بزرگ مربوط باشد. هرچند این احتمال هم به جای خود باقی‌‌ست که این دو تن همان‌‌هایی باشند که شاهان آشوری از ایشان یاد کرده‌‌اند و بنابراین زمانه‌‌شان با یک قرن جلوتر و پایان عصر ماد مصادف باشد، و خطشان را هم مستقل از فنیقی وامگیری کرده باشند. هرچند این فرض جا افتاده و مرسوم قدری با بستر تاریخی منطقه ناسازگار می‌‌نماید.

تاریخ‌‌گذاری دیرآیندتر برای این کتیبه‌‌ها از آن رو پذیرفتنی است که بعد از این کتیبه‌‌های مهم (ستون B)، آثار بعدی به زمانی بسیار بعدتر مربوط می‌‌شوند. حروف ستون C1 در جدول نخست به آثاری از شهرهای مأرب و نَشقوم مربوط می‌‌شوند که بعد از فروپاشی هخامنشیان و در حدود سال ۳۰۸۰ (۳۰۰ پ.م) نوشته شده‌‌اند. کمی بعدتر در قرن ۳۲ (ق ۲ پ.م) حمیری‌‌ها بر صحنه‌‌ی تاریخ پدیدار شدند و پادشاهی سبا را از بین بردند و آن سرزمین را فتح کردند. زبان این قوم سبایی و حتا عربی جنوبی نبود و به شاخه‌‌ی شمالی زبان‌‌های سامی تعلق داشت. با این حال متون خود را با همان خط سبایی می‌‌نوشتند.[6]

آثاری که به بعد از این دوره مربوط می‌‌شوند، آشکارا به شرایط آشوب سیاسی عصر اسکندری مربوط هستند و از فروپاشی دولت هخامنشی اثر پذیرفته‌‌اند. به همین خاطر بسیار بسیار نامحتمل است که خط کتیبه‌‌هایی مثل کربئیل وتر پیش از دوران هخامنشی پدید آمده باشد و از شکل‌‌گیری این دولت جهانی هیچ اثری نپذیرفته باشد. به همان ترتیبی که مقطع زمانی فروپاشی دولت هخامنشی نویسه‌‌ی سبایی کهن را به سبایی میانه بدل ساخت، قاعدتا شکل‌‌گیری این دولت هم تاثیری پردامنه‌‌تر به جای گذاشته و این تاثیر با توجه به نوپا بودن این خط، می‌‌باید به تاسیس پادشاهی سبا و ظهور این خط مربوط باشد.

جدول دوم: سیر تحول خط سبایی شکسته[7]

در دوره‌‌ی سبایی میانه حروف از آن حالت بنایی و زاویه‌‌دار پیشین فاصله گرفتند و با خطوط خمیده نوشته می‌‌شدند و این به ویژه در حروف «ع» و «ن» نمود داشت. تناسب‌‌های هندسی در درازای بخش‌‌های مختلف حروف که در خط کهن رایج بود هم کنار گذاشته شد. ارتفاع حروف در خط سبایی کهن به سه بخش تقسیم می‌‌شدند و بر این اساس زوایا و انشعاب‌‌ها تعریف می‌‌شدند. اما در خط سبایی میانه این درازا اغلب به دو بخش تقسیم می‌‌شد و شکل‌‌های مثلثی در حروف «م» و «ش» هم به حلقه‌‌ای گشوده بدل شدند. همچنین «و» از حالت دایره به بیضی بدل شد و «ر» که قبلا شبیه قیچی بود، به بومرنگی شباهت پیدا کرد. نمونه‌‌ی خوبی از این خط کتیبه‌‌ی صیرواح است که در دهه‌‌ی ۳۳۷۰ (سال ۶-۷ پ.م) نوشته شده است.[8]

تاریخ‌‌گذاری شاهان یمن تازه از قرن ۳۵ (ق ۱م.) شکلی بسامان و قاطع به خود می‌‌گیرد و در این هنگام خط سبایی شکلی جا افتاده و تثبیت شده پیدا کرده که در جدول نخست با ستون C3 بازنموده شده است. این خط تا میانه‌‌ی قرن ۳۷ (ق ۳م.) تداوم پیدا می‌‌کند و بعد از آن همگام با گذار از عصر اشکانی به ساسانی، دستخوش تحول می‌‌شود. شکل تازه‌‌ی این نویسه در دوران ساسانی در ستون D1-2 جدول نخست بازنموده شده است. در این دوران یمن مورد حمله‌‌ی حبشه قرار گرفت و با حضور سپاهیانی که از ایران مرکزی می‌‌آمدند آزادی خود را باز یافت و حاکمان آن به طور مستقیم از تبار همین سرداران برگزیده شدند.

این مرحله از خط سبایی را دیرآیند یا متأخر می‌‌نامند و آن با تجدید نظری زیبایی‌‌شناسانه در شکل حروف همراه است. «و» چندان کشیده می‌‌شود که به دو دایره بدل می‌‌شود و آرایه‌‌هایی خمیده به حروف افزوده می‌‌شود. گرایش به حک کردن عمیق حروف در سنگ‌‌نگاره‌‌ها با پیشروی قالب عمومی حروف به سمت مربع همراه است.[9] این دگردیسی‌‌های زیبایی‌‌شناسانه در ضمن با تحول عمیقی در ساختار نویسایی همراه است. چون در همین هنگام است که سبکی تازه از نوشتن پدیدار می‌‌شود که غیردرباری و مردمی است و رسانه‌‌اش برگ نخل و چوب و اشیای مشابه است. متون نوشته شده بر این رسانه‌‌های چوبی همگی با حروفی شکسته و خمیده نوشته شده بودند. در حالی که متون ثبت شده بر سازه‌‌های معمارانه اغلب با خط بنایی و زاویه‌‌دار ثبت شده بودند و فقط گهگاه حروف شکسته در آن به کار گرفته می‌‌شد.[10]

در دهه‌‌ی ۵۳۵۰ (۱۳۵۰خ/ ۱۹۷۰م.) بود که نمونه‌‌هایی پرشمار از این تکه‌‌های چوب حاوی متن سبایی یافته شد. این آثار بسیار اهمیت دارند چون از سویی به اسناد مالی و دعانویسی و امور زندگی روزمره مربوط می‌‌شوند، و بنابراین نویسا بودن جامعه‌‌ی عربستان را نشان می‌‌دهند. از سوی دیگر چون بستر حامل خط در آن چوب است، امکان زمان‌‌سنجی‌‌شان با رادیوکربن را فراهم می‌‌آورد.

داده‌‌های موجود درباره‌‌ی این اسناد هم حدسمان درباره‌‌ی دیرآیند بودن نویسایی در جنوب عربستان را تایید می‌‌کند. چون قدیمی‌‌ترین اسناد یاد شده به حدود سال ۳۶۰۰ (۲۰۰م.) تعلق دارند و تقریبا همزمان با آغاز عصر ساسانی پدیدار می‌‌شوند. یعنی نویسا شدن جمعیت شهری یمن با گذار از دوران اشکانی به ساسانی مصادف بوده و احتمالا با جنبش گسترش شهرنشینی که در دوران شاهنشاهان اولیه‌‌ی ساسانی می‌‌بینیم، پیوند داشته است.

بسیار بعید است که بخش درباری جامعه‌‌ای نویسا شود و این فن هزار سال دیرتر به میان جمعیت شهری‌‌اش انتقال یابد. این انتشار به ویژه در جوامعی مثل یمن که بخشی از قلمرو تمدنی ایران زمین هستند و متصل به راه‌‌های تجاری، دست بالا چند قرن به درازا می‌‌کشد. بنابراین شواهد دقیقتر رادیوکربنی هم تایید می‌‌کند که احتمالا پیدایش خط سبایی به اوایل دوران هخامنشی مربوط می‌‌شده، و نه چندین قرن پیش از آن.

خط سبایی شکسته‌‌ای که بر چوب نوشته می‌‌شد، طی دوران ساسانی به تدریج از حروف مرسوم قدیمی فاصله گرفت و بیشتر و بیشتر به خط پهلوی نزدیک شد. در جدول دوم گزارش اشتاین از این تحول را می‌‌بینید و روشن است که خط سبایی در شکل روزمره‌‌اش زیر تاثیر خطهایی مثل پهلوی و سریانی تغییر می‌‌کرده و عملا به خطی نو دگردیسی یافته است. از سوی دیگر خط درباری که بر سنگ‌‌ها کنده می‌‌شده محافظه‌‌کارانه‌‌تر تحول یافته و به بنیادهای ریخت‌‌شناسانه‌‌ی خط باستانی سبایی وفادار مانده است.

جدول سوم برداشت اشتاین از زمان‌‌بندی تحول خط سبایی را نمایش می‌‌دهد. زمان‌‌بندی سخاوتمندانه‌‌ی او که این سیر تحول را در حدود هزار و پانصد سال کش می‌‌دهد،[11] احتمالا نادرست است و چنان که گفتیم مقطع‌‌های تحول این نویسه را در غیاب شواهد نافی و در سازگاری با شواهد موجود باید با دوره‌‌بندی تاریخ ایران از نو کوک کرد. به این ترتیب ظهور خط سبایی در حدود سال ۲۹۰۰ (۵۰۰ پ.م) و همزمان با انقلاب نویسایی هخامنشیان قرار می‌‌گیرد، و نه در سال ۲۴۰۰ (۱۰۰۰ پ.م)، که دیدیم حتا خط فنیقی نیز در آن هنگام گسترش چندانی پیدا نکرده بود.

جدول سوم: سیر تحول خط سبایی بنایی و شکسته در یک قالب:[12] در ردیف بالا تاریخ‌‌گذاری پیشنهادی‌‌ام آمده که داده‌‌های باستان‌‌شناختی و نقاط عطف تاریخی را با رعایت اصل خست با هم ترکیب می‌‌کند. نقاط عطف از چپ به راست عبارتند از: رواج تدریجی خط الفبایی فنیقی، انقلاب نویسایی هخامنشی در دوران داریوش بزرگ، جنبش تدوین و نگارش متون دینی دوران اردشیر اول، فروپاشی هخامنشیان، تثبیت اقتدار اشکانیان در ایران غربی، فراز آمدن ساسانیان، جنبش تدوین متون دینی دوران خسرو انوشیروان

کتیبه‌‌ی سبایی، موزه‌‌ی صنعا

 

الفبای سبایی بنایی (بالایی) و همتاهایش در خط شکسته (پایینی)

کتبیه‌‌هایی با خط سبایی از معبد الخُرَیبَه، دَدان، منطقه‌‌ی العُلا، قرن ۲۹ تا ۳۳ تاریخی (ق ۵-۱ پ.م)

نمونه‌‌ی دیوارنوشته‌‌ی سبایی با خط بنایی

پلاک مسی با دوازده سطر متن سبایی در شرح نبرد میان مردم یمن و اعراب شمالی، عَمران، یمن، حدود سال ۳۴۰۰ (ق ۱م.)

 

 

  1. Kogan and Korotayev, 1997: 157–183.
  2. Hidalgo-Chacón Díez, and Macdonald, 2017: vii.
  3. Nebes and Stein, 2004.
  4. vonWissmann, 1982: 145 – 147.
  5. Stein, 2013: 187.
  6. Nebes and Stein, 2004.
  7. Stein, 2013: 188.
  8. Stein, 2013: 190.
  9. Stein, 2013: 191.
  10. Stein, 2013: 187-188.
  11. Stein, 2013: 194.
  12. Stein, 2013: 194.

 

 

ادامه مطلب: گفتار بیست و دوم: خط سریانی

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب