پنجشنبه , آذر 22 1403

گفتار بیست و ششم: خط ارمنی

گفتار بیست و ششم: خط ارمنی

قلمرو: قفقاز، آناتولی

زبان: ارمنی

دوره‌‌ی رواج: ۳۷۸۵-۵۴۰۰ تاریخی(۴۰۵- ۲۰۲۰ م.)

دولت‌‌ پشتیبان: عثمانی، ارمنستان

چنان که دیدیم در جریان گذار از سلسله‌‌ی اشکانی به ساسانی یک خیزش دیگر در زمینه‌‌ی ظهور خطهای تازه رخ نمود و نویسه‌‌های پیشین طی چند دهه دستخوش تحول شدند و شاخه‌‌زایی کردند. روند مشابهی در دوران ساسانی طی دو موج رخ نمود. یکی در عصر بهرام گور و پسرش یزدگرد دوم و دیگری در زمان قباد و فرزندش خسرو انوشیروان. این همزمان بود با ورود ترکان به قلمرو ایران شرقی و قیام مزدکیان، و تحول ریشه‌‌ای جامعه‌‌ی ایرانی که در ضمن با رواج ادیان تازه (مسیحی، مانوی، مزدکی) و پیدایش و رونق نویسه‌‌های نو همراه بود.

سرزمینی که در این هنگام به نویسه‌‌ای تازه مجهز شد، ارمنستان بود که از ابتدای کار در قالب منطقه‌‌ی کوهستانی قفقاز زیرسیستمی متمایز در دل حوزه‌‌ی تمدن ایرانی محسوب می‌‌شد و ساکنانش از دوران کوروش بزرگ با اسم ارمنی‌‌ها در تاریخ حضور داشتند و یکی از اقوام مهم ایرانی محسوب می‌‌شدند. قدیمی‌‌ترین خط پدیدار شده در منطقه‌‌ی قفقاز مشتقی از خط آرامی هخامنشی است که آرامازی نامیده می‌‌شود.

نام این خط از منطقه‌‌ی آرمازیس‌‌خِوی گرفته شده که در نزدیکی مْتْسخِتا در ۲۲ کیلومتری شمال تفلیس قرار دارد و در دوران باستان شهری با سنت نویسایی شکوفا بوده است. هزاران کتیبه از این منطقه به دست آمده که اغلب‌‌شان به قرن ۳۶ (ق ۲م.) باز می‌‌گردند و این زمانی است که امیرانی محلی که نسب خود را به هخامنشیان می‌‌رساندند، همچون تابعان شاهنشاهان اشکانی‌‌ها در این منطقه حکومت می‌‌کردند. این نویسه هم بی‌‌شک از آرامی مشتق شده و در آثار هخامنشی منطقه‌‌ی گرجستان و ارمنستان که به قرن ۲۹ (ق ۵ پ.م) بازمی‌‌گردند، نشانه‌‌هایی از خط آرامی یافته‌‌ شده که آشکارا الهام‌‌بخش این خط بوده است. نویسندگان یونانی و رومی هم به این نکته که ارمنی‌‌ها نخست از همان خط آرامی رسمی هخامنشیان استفاده می‌‌کردند، اشاره‌‌هایی دارند. کسنوفون در «آناباسیس» می‌‌گوید که بومیان ارمنستان از «خط پارسی» استفاده می‌‌کرده‌‌اند،[1] و دیودور اشاره کرده که بعد از تازش اسکندر فرمانروای ارمنستان که از خاندان اروندی‌‌ها بود، به شهربان ایلام و فارس نامه‌‌ای نوشت که به خط آرامی بود.[2] در عصر فترت پسا اسکندری برخی از متون در قفقاز به یونانی نوشته می‌‌شد. با این حال همچنان اغلب کتیبه‌‌های سنگ‌‌های مرزی اردشیر اروندی (آرتاشس، ۳۱۹۱ تا ۳۲۲۰/ ۱۶۰-۱۸۹ پ.م) به آرامی نوشته شده است.[3]

فیلوی اسکندرانی[4] (سال‌‌های ۳۳۳۶۰ تا ۳۴۳۰/ ۲۰ پ.م – ۵۰م.) نقل کرده که مترودوروس اسکِپسیسی[5] تاریخ‌‌هایی به یونانی نوشته بود که به زبان ارمنی ترجمه شده بود. این مترودوروس از اهالی شهری یونانی‌‌نشین در آناتولی بود که در کورشون‌‌تپه امروزین واقع شده است. او دوست نزدیک مهرداد ششم شاه پونت و خویشاوندش تیگران بزرگ شاه ارمنستان بود، که جبهه‌‌ی واحدی در برابر پیشروی رومیان در آناتولی تشکیل داده بودند. او در دستگاه تیگران مورخ رسمی بود و این نکته که در آن هنگام متون به زبان ارمنی نوشته می‌‌شده، بسیار جای توجه دارد. اگر این گزارش درست باشد، احتمالا در این هنگام ارمنی را با الفبای آرامی می‌‌نوشته‌‌اند.

با این حال چنین می‌‌نماید که نسخه‌‌ای محلی از همین خط آرامی به تدریج تمایز یافته و خط ویژه‌‌ی زبان ارمنی را به دست داده باشد. یکی از قدیمی‌‌ترین نمونه‌‌های این خط به قرن ۳۳ (ق ۱ پ.م) باز می‌‌گردد و بر آوند شرابی نوشته شده است.[6] نمونه‌‌های دیگری از نوعی آرامی تغییر شکل یافته را در گنجینه‌‌ی وانی می‌‌توان یافت که قدمتش به قرن ۳۲-۳۳ (ق ۱-۲ پ.م) باز می‌‌گردد.[7]

این نمونه‌‌ها هنوز تمایزی قاطع با خط آرامی پیدا نکرده‌‌اند. اما چنین می‌‌نماید که چنین تفکیکی تا یکی دو قرن بعد تحقق یافته باشد. مثلا گزارشی جالب‌‌ از هیپولیت رومی در دست داریم که در کتاب «سالنامه» وقایع دوران امپراتور سوروس الکساندر را شرح داده است. او در سال ۳۵۵۰ (۱۷۰م.) زاده شد و در سال ۳۶۱۵ (۲۳۵م.) درگذشت و ‌‌مهمترین اندیشمند مسیحی دورانش بود. در «سالنامه» می‌‌خوانیم که ارمنی‌‌ها در زمان او از مردمی بوده‌‌اند که الفبایی ویژه‌‌ی خود داشته‌‌اند.[8]

اشاره‌‌ای سازگار با این جمله را در متن «زندگی آپولونیوس تیانایی» می‌‌خوانیم که فیلوستراتوس آتنی آن را در پایان دوران اشکانی (ابتدای قرن ۳۷/ ق ۳م.) نوشته است. او نقل کرده که در پامفولیا در جنوب آناتولی مردم پلنگی ماده را شکار کردند که قلاده‌‌ای زرین دور گردنش بود و بر آن «با خط ارمنی» نوشته بود: «[متعلق به] ارشک شاه، خداوند [شهر] نسا (دامغان)».[9]

موسی خورنی هم در شرح احوال بردیصان الرهایی (ادسایی) می‌‌نویسد که او به دژ آنی در ارمنستان رفت و در کتابخانه‌‌ی آنجا متون ارمنی دوران پیشامسیحی را مطالعه کرد که اثر کاهنی مهرپرست به نام ووغیومپ بود. به گزارش او این متون به «خط میترایی» نوشته شده بود «که در معبدهای ارمنستان رواج داشت». بردیصان بنیانگذار مذهب گنوسی بردیصانی است و در فاصله‌‌ی سال‌‌های ۳۵۰۲ تا ۳۵۳۴ (۱۵۵-۱۲۲ م.) می‌‌زیسته است. بردیصان این کتاب مهری را به سریانی و بعدتر به یونانی ترجمه کرد. او همچنین اشاره کرده که ماژَن برادر تیگران هفتم شاه ارمنستان (سال‌‌های ۳۵۲۴ تا ۳۵۶۶ /۱۴۴-۱۸۶م.)، کاهن بزرگ کیش مهر در این قلمرو بوده است و وقتی درگذشت برادر تاجدارش یادمانی با چنین خطی برایش برافراشت.

بر اساس این داده‌‌ها می‌‌توان پذیرفت که ارمنی‌‌ها در میانه‌‌ی دوران اشکانی خط ویژه‌‌ی خود را پدید آورده بودند و ابداع کنندگان این نویسه موبدان مهرپرست بوده‌‌اند. این خط در میان یونانیان و رومیان با اسم خط ارمنی یا خط میترایی شهرت داشته و آشکارا با آرامی متفاوت بوده است. نویسا بودن این قلمرو و اهمیت این خط را از اینجا می‌‌توان دریافت که در ایزدکده‌‌ی ارمنی‌‌ها در دوران پیشامسیحی تیر یا تیشتر خداوندی مقتدر و مهم بوده و او حامی کاتبان و حاملان کتاب‌‌های مقدس شمرده می‌‌شده است.

با توجه به این شواهد نظر مرسوم و مشهوری که ظهور خط ارمنی را به مسیحیان مربوط می‌‌داند، نادرست است. بر مبنای این دیدگاه غالب، ظهور رسمی خط ارمنی بسیار دیرآیندتر بوده و در میانه‌‌ی عصر ساسانی جای می‌‌گیرد. دینمردی به اسم مِسرُوپ ماشْتُوتْس در سال ۳۷۸۵ (۴۰۵م.) الفبایی ویژه را برای نوشتن انجیل به زبان ارمنی ابداع کرد. این خط در اصل ۳۶ نشانه داشت که بعدتر سه نشانه‌‌ی دیگر نیز به آن افزوده شد. با توجه به این که مسیحیان در نابود کردن آثار فرهنگی گذشتگان خود و ریشه‌‌کنی آرای غیرمسیحی غیرت و تعصبی چشمگیر داشتند، آنچه که قاعدتا رخ داده آن است که ماشتوتس خطی پیشاپیش موجود را برگرفته و آن را برای نوشتن انجیل قدری دگرگون کرده و پیروانش او را برسازنده و مخترع این خط به شمار آورده‌‌اند.

با این حال نویسندگان ارمنی در قرون میانه به وجود نویسه‌‌ی ارمنی‌‌ای پیش از ماشتوتس آگاه بوده‌‌اند و آن را اغلب با برچسب‌‌ «خط باستانی ارمنی» یا «ارمنی قدیم» برچسب می‌‌زده‌‌اند. جالب آن که یکی از ایشان شاگرد ماشتوپس یعنی کوریوْن است که ضمن نوشتن شرح حال استادش می‌‌گوید وی هنگام ابداع نویسه‌‌ی ارمنی از وجود خط ارمنی کهن خبردار بوده و می‌‌کوشیده حروف آن را در الفبای ابداعی خویش بگنجاند.[10]

نمونه‌‌ی نویسه به خط ارمنی

بنا به سنتی کلیسایی، می‌‌گویند این نخستین جمله‌‌ای بوده که ماشتوتس با خط ارمنی ابداعی خود نوشته است:

چاناچْئِل زیماسْتوتْئیون یِوْ زْخْرات، ایمانال زْبانْس هانچارُویْ

«برای دانستنِ تعالیم و خرد، باید زبان تفاهم را درک کرد».[11]

کهن‌‌ترین نمونه‌‌ی بازمانده از خط ارمنی به کتیبه‌‌ی کلیسای سرکیس مقدس در تِکور مربوط می‌‌شود که با توجه به نام و نشان اشخاصی که در آن ثبت شده، در دهه‌‌ی ۳۸۶۰ (۴۸۰ م.) نوشته شده است. اولین نمونه‌‌ی خط ارمنی که خارج از قفقاز یافت شده هم به نمازخانه‌‌ی کلیسای پولی‌‌اوکتوس در اورشلیم مربوط می‌‌شود و در قرن ۴۰ (ق ۶م.) نوشته شده است.[12] در فیوم مصر پاپیروسی به خط ارمنی یافت شده که قدری پیش از فتوحات مسلمانان در واپسین سال‌‌های دولت ساسانی (پیش از سال ۴۰۲۰/ ۶۴۰م.) نوشته شده و چند کلمه‌‌ی یونانی هم دارد که به همان ترتیب با خط ارمنی ثبت شده‌‌اند. این نویسه‌‌ها احتمالا در زمانی نوشته شده‌‌اند که مصر بار دیگر برای چند دهه در عصر خسروپرویز به استانی ایرانی بدل شده بود.

درباره‌‌ی سرمشق اصلی خطی که ماشتوتس ابداع کرد گمانه‌‌زنی‌‌های زیادی شده است. خط رسمی مسیحیان پیش از او پهلوی بود و مردم قفقاز با خط سریانی که به کلیسای آسوری و نواحی جنوبی مربوط می‌‌شد نیز تماس داشتند. اغلب حروف ارمنی به پهلوی شبیه هستند و برخی‌‌شان با الفبای سریانی نیز همسانی‌‌هایی دارند. بنابراین تاثیر این دو بر ارمنی آشکار است. ابداع فردی ماشتوتس هم البته مهم بوده، اما گویا درباره‌‌اش اغراقی رخ نموده باشد. چون کوریون که اولین نویسنده به زبان ارمنی است و یک قرن پس از ماشتوتس زندگینامه‌‌اش را نوشته، ادعا می‌‌کند که او در ضمن ابداع کننده‌‌ی خط گرجی و آلبانیایی هم بوده، که آشکارا نادرست است.

از آن سو اروپاییان نیز نظریه‌‌‌‌هایی بر محور مرکز پنداشتن الفبای یونانی پیشنهاد کرده‌‌اند و گفته‌‌اند به خاطر شباهت «ث» ( در ارمنی و در یونانی) و «ب» ( در ارمنی و در یونانی) و «ف» ( در ارمنی و در یونانی) این الفبا از یونانی تاثیر پذیرفته است. در حالی که چنین شباهتی جزئی است و اگر قرار بر تمرکز بر این نوع جزئیات و غفلت از کلیات باشد، خط حبشی را هم می‌‌توان سرمشق ارمنی دانست. نظریه‌‌ای که آشکارا پرت و تخیلی است، ولی جالب آن که کسی پیدا شده و به واقع پیشنهادش کرده است.[13]

الفبای ارمنی

اسم حروف ارمنی

حروف بزرگ و کوچک الفبای ارمنی

تفاوت گویشی ارمنی شرقی و غربی هنگام تلفظ حروف الفبای ارمنی

باید به این نکته توجه داشت که ارمنستان در سراسر تاریخ بخشی از کشور ایران بوده و تنها حدود یک قرن است که در تصرف روس‌‌هاست و به کشوری مستقل و دست نشانده بدل شده است. یعنی هویت ارمنی‌‌ها حتا در دوران‌‌هایی که استقلال سیاسی داشته‌‌اند، همواره ایرانی بوده است. به همین خاطر زبان ملی رایج در این قلمرو طی هزار سال گذشته پارسی بوده و با خط ارمنی علاوه بر زبان ارمنی، زبان پارسی را نیز می‌‌نوشته‌‌اند. یعنی به همان شکلی که یهودیان با خط آرامی پارسی را می‌‌نوشته‌‌اند، ارمنی‌‌ها هم با نویسه‌‌ی ارمنی چنین می‌‌کرده‌‌اند و هردوی اینها نخست خطهایی مذهبی بوده‌‌اند که کم کم خصلتی قومی نیز پیدا کرده‌‌اند.

عمده‌‌ی متون پارسی با خط ارمنی که تا با حال کشف شده‌‌اند در مجموعه‌‌ی ماتِناداران در موسسه‌‌ی متون کهن ایروان نگهداری می‌‌شوند و سه رده‌‌ی متفاوت از اسناد را در بر می‌‌گیرند: متون مذهبی و فلسفی، بیت شعرها یا تضمین‌‌هایی از اشعار پارسی که در میانه‌‌ی اشعار ارمنی می‌‌آمده، و فرهنگنامه‌‌ها و لغت‌‌نامه‌‌هایی که کلمات پارسی را در زبان ارمنی شرح می‌‌داده است. در این بین به ویژه ترجمه‌‌های پارسی از عهد جدید اهمیت داشته‌‌اند که بدنه‌‌ی این متون را تشکیل می‌‌دهند. به عنوان مثال همزمان با دست‌‌اندازی روسیه به قفقاز دو نسخه از انجیل به اسم MS 3044 و MS 8492 در قرن ۵۲ (ق ۱۸ م.) در ارمنستان نوشته شده‌‌اند که خطشان ارمنی و زبان‌‌شان پارسی است.

نویسه‌‌ی ارمنی با چهار نوع دستخط متمایز نوشته می‌‌شود. یکی «خط آهن‌‌پوش» (اِرْکاتاگیر) است که می‌‌گویند خود ماشتوتس آن را ابداع کرده و بدان می‌‌نوشته است. این دستخط نسبت به بقیه تقدم دارد و بین قرن ۳۹ تا ۴۷ (ق ۵-۱۳م.) رایج بوده است. هرچند خط آهن‌‌پوش هنوز هم در متون رسمی به کار گرفته می‌‌شود، اما از قرن ۴۷ (ق ۱۳م.) دستخط دیگری در میان ارمنیان باب شد که «شکسته» (بُلُوگیر) خوانده می‌‌شود و نخستین نشانه‌‌هایش به سیصد سال پیشتر و قرن ۴۴ (ق ۱۰م.) مربوط می‌‌شود. وقتی صنعت چاپ در قرن ۵۰ (ق ۱۶م.) به ارمنستان وارد شد، همین خط به صورت نویسه‌‌ی استانده‌‌ی متون ارمنی تثبیت شد. از همین قرن نوعی دستخط فشرده‌‌ی تندنویس هم بین ارمنیان مهاجر باب شد که «کوچک» (نُوتْرگیر) نامیده می‌‌شود و تا قرن ۵۲ (ق ۱۸م.) در خود ارمنستان هم رواج یافت. چهارمین دستخط «کج» (شِقاگیر) است که دیرآیندتر از بقیه است و امروز در میان ارمنی‌‌ها بیشترین رواج را دارد.

در ابتدای کار خط ارمنی فقط در میان مسیحیان کاربرد داشت، و رقیب خط کهنی بود که احتمالا علاوه بر مهرپرستان و پیروان ادیان کهن، زرتشتیان نیز بدان می‌‌نوشته‌‌اند. ماشتوپس همزمان با چیرگی سیاسی مسیحیان بر رقیبان‌‌شان می‌‌زیست و ابداع این خط نو در ضمن با گسترش موجی از تعصب مذهبی و تخریب آثار فرهنگی گذشته همراه بود که به انقراض خط مهری و یادمان‌‌های کهن انجامید. این خط پس از گذر چند قرن در دوران اسلامی کم کم از غلاف مذهبی‌‌اش بیرون آمد و در کنار خط پارسی برای ثبت اسناد غیردینی نیز به کار گرفته شد.

چنان که گفتیم خط ارمنی از قرن‌‌ها پیش برای نوشتن متون پارسی به کار گرفته می‌‌شد، و زبان‌‌های قومی دیگر نیز با شدتی کمتر بدان می‌‌نوشتند. مثلا در مناطقی از آسورستان متون دینی سریانی را با الفبای ارمنی ثبت می‌‌کردند. ارمنی‌‌های مسیحی‌‌ای که در گالیسیا و پودولیا ساکن بودند و زبانشان به ترکی قبچاقی تغییر یافته بود هم این زبان را با همین خط می‌‌نوشتند و طی سال‌‌های ۴۹۰۳ تا ۵۰۴۸ (۱۵۲۴ تا ۱۶۶۹م.) حجمی چشمگیر از ادبیات قبچاقی را با خط ارمنی پدید آوردند.

طی دو قرن گذشته ادبیات ارمنی دو کانون اصلی در ایروان و استانبول داشت و این باعث شد دو گویش شرقی (ایروانی) و غربی (استانبولی) در این زبان شکل بگیرد. اینها تقریبا متناظرند با زبان ارمنی‌‌هایی که در قلمرو سیاسی دولت ایران یا عثمانی زندگی می‌‌کردند. هردوی این گویش‌‌ها با همان نویسه‌‌ی ارمنی ثبت می‌‌شوند، و بسیاری از ریزه‌‌کاری‌‌های دستوری و آوایی متمایز کننده‌‌شان اصولا در متن منعکس نمی‌‌شود.

خط ارمنی تا اواخر عمر دولت عثمانی در این قلمرو کاربردی گسترده‌‌ پیدا کرده بود و همدوش الفبای یونانی به کار گرفته می‌‌شد. در حدی که در فاصله‌‌ی سال‌‌های ۵۱۰۰ تا ۵۳۳۰ (۱۷۰۰- ۱۹۵۰م.) بیش از دو هزار کتاب به زبان ترکی و خط ارمنی چاپ شد که بسیاری از مخاطبانش اصولا ارمنی نبودند. یعنی در جریان نویسا شدن زبان ترکی که بعد از ورود صنعت چاپ از غرب سرعتی چشمگیر پیدا کرد، این زبان علاوه بر خط پارسی-عربی که نویسه‌‌ی سنتی‌‌اش بود، بیش از پیش به خط ارمنی نیز نوشته می‌‌شد و طبقه‌‌ی نخبگان دولت عثمانی به همان ترتیبی که بر زبان و ادبیات پارسی تسلط داشتند،‌‌ خط ارمنی را هم می‌‌دانستند.

ترجمه‌‌ی ترکی انجیل با خط ارمنی، چاپ ترکیه، سال ۵۳۱۰ (۱۳۱۰خ/ ۱۹۳۰م.)

بعد از به قدرت رسیدن آتاتورک و نسل‌‌کشی و افزایش فشار بر ارمنی‌‌ها، تلاش‌‌هایی از سوی دولت نوپای ترکیه صورت گرفت تا زبان ارامنه به ترکی تغییر یابد و در مقابل خطشان حفظ شود. در نتیجه ترجمه‌‌هایی از انجیل به زبان ترکی با خط ارمنی پدید آمد که آشکارا تقلیدی از همتای پارسی‌‌اش بود که در غیاب فشاری سیاسی یا الزام و اجبار طی قرون تولید شده بود. این برنامه‌‌ها البته به جایی نرسید و در نهایت به طرد زبان و خط ارمنی در قلمرو ترکیه منتهی شد. به همین خاطر این نویسه با استیلای سیاست پان ترک‌‌ها به همراه آسوری و یونانی و پارسی در قلمرو ترکیه‌‌ی مدرن ریشه‌‌کن شد و دایره‌‌ی جغرافیایی کاربردش به ارمنستان و ایران محدود ماند.

روس‌‌های کمونیست پس از چیرگی بر قفقاز خط رسمی را به ارمنی و بعد کریلیک تغییر دادند و به این وسیله با تاکید بر خطی قومی نویسه‌‌ی پارسی-عربی را ریشه‌‌کن کردند. حتا کردهای قفقاز که زبانشان ارمنی نبود هم طی سال‌‌های حکومت لنین از نوشتن به خط پارسی منع می‌‌شدند و چون در برابر خط کریلیک مقاومت می‌‌ورزیدند، ناگزیر بودند به ارمنی زبان خود را بنویسند. خط ارمنی امروز با توجه به گستردگی مهاجرنشین‌‌ها در کشورهای مختلف انتشار یافته و همچون بند نافی برای هویت‌‌بخشی به گروه‌‌های ارمنی کوچیده از وطن عمل می‌‌کند.

انجیل پارسی با خط ارمنی، برگ ۱۰ از نسخه‌ی Ms 3044 ، مجموعه‌ی ماتناداران، ایروان، قرن ۵۲ (ق ۱۸ م.)

انجیل پارسی با خط ارمنی، برگ ۱۸۷ از نسخه‌ی 8492Ms ، مجموعه‌ی ماتناداران، ایروان، قرن ۵۲ (ق ۱۸ م.)

 

 

  1. Xenophon, Anabasis, Book IV, 35.
  2. Diodor, Book 19, 23.
  3. گرف، ۱۳۹۱: ۶۵.
  4. Philo of Alexandria
  5. Metrodorus of Scepsis
  6. Tsereteli, 1993: 85-88.
  7. گرف، ۱۳۹۱: ۶۴.
  8. Hilkens, 2020: 1-32.
  9. Philostratus,Book II, Chapter II )1912: 120–121(.
  10. https://www.scribd.com/document/236975940
  11. کتاب امثال سلیمان، باب نخست، آیه‌ی ۲.
  12. Nersessian, 2001: 36-37.
  13. Pankhurst, 1998: 25.

 

 

ادامه مطلب: گفتار بیست و هفتم: خط گرجی

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب