یادداشتی درباره کتاب «اسطورهشناسی آسمان شبانه»
نوشتهی «سرفراز غزنی»
در 30 سال و اندی قبل، یعنی از سال 1358 که آموزشکده اخترشناسی تاسیس شد، جز معدودی مطلع و کارشناس نجوم و اخترشناسی نداشتیم، در حالی که امروزه صدها و بلکه هزاران نفر را در این زمینه شاهد هستیم و اگر بینندگان برنامه تلویزیون را هم روی آنها اضافه کنیم، میلیونها علاقهمند به این دانش در جامعه ما وجود دارد که هر یک در رشتهای از علم نجوم متبحر و صاحب اطلاع و صاحبنظر هستند. وقتی که آموزشکده اخترشناسی تاسیس شد، فکر نمیکردم که صاحب 20هزار دانشجو شوم. حتی مجله معتبر Sky & Telescope خبری در این باره نوشت که شاگردانی از استرالیا، آلمان و فرانسه به ما پیوستند. این یادآوری برای این است که نشان دهم این علم چقدر در کشور ما طرفدار و خواهان دارد. بزرگترین افتخار آموزشکده این است که اکنون تعدادی از شاگردانش به سلک استادان درآمدند و افرادی هم تحصیلات خود را ادامه دادند و به ژاپن، سوئد، فرانسه، انگلستان و آلمان رفتند یا حتی به ناسا راه یافتند که امروزه از بزرگان دانش ستارهشناسی و نجوم هستند. به هر صورت، در این سن و سال که «آرد خود را بیختهام و الک خود را آویختهام» شاید مناسبتی نداشته باشد که در این کار اظهارنظر کنم و قلم به دست بگیرم و به نکات آنچه عزیزان نوشته و تحقیق و بررسی کردهاند نظری بیندازم، بهخصوص درباره کتابی جامع و کامل مانند «اسطورهشناسی آسمان شبانه».
امروزه دانش اخترشناسی و شعبات آن به فصولی تقسیم شده که هر چه بگویم و بنویسم باز هم کم است، همانطوری که در آمریکا و اروپا کمتر ماهی است که کتابی با عنوانی جدید درباره ستارهشناسی چاپ و منتشر نشود. حدود 80هزار ستاره در طبقهبندی قدر 1 تا 22 شناخته شدهاند، بنابراین باید منتظر شد که 80هزار کتاب لااقل در اینباره نوشته و منتشر شود. هر چه بگوییم و بنویسیم باز هم کم است و هر چه در این کار غور و غوص کنیم بسیار شایسته و بجاست و به زحمات نویسندگان باید آفرین گفت و هنوز هم جای بسیاری از کتابها درباره علوم کیهانی و ستارهشناسی و هیات و مخصوصا «رادیو تلسکوپها» خالی است. نخست اینکه چرا عنوان، «آسمان شبانه»؟! است بهتر بود یک عمومیتی داده میشد بهنام «اسطورهشناسی ستارگان دور و نزدیک آسمان» که شامل همه پدیدههای آسمانی میشد.
شروین وکیلی در این کتاب- که درباره افسانهها و اسطورههای ستارگان و منطقهالبروج از شش، هفت هزار سال قبل است و مملو از گویشهای بینالنهرین و آشور و کلده و عیلام، مصر، چین و هندوایرانی است، با توجه به اطلاعاتی که در مورد افسانهها و اسطورهها در حافظه داشته و در کتابهای «اسطوره معجزه یونانی»، «داریوش دادگر»، «تاریخ کوروش هخامنشی»، «گاهان و زندگاهان»، «مدلسازی تحولات فرهنگی» و «هفت مقدس» آورده، غنای پوشیده بسیار جالبی را به فرهنگ ایرانزمین دادهاند که شاید کمتر کسی از چنان زوایا و گوشههای تاریخ، آنها را جمعآوری کرده و بخواهد نوشتههای بندهش و اوستا و سایر کتابهای سوختهشده گذشته ایران را با توجه به منابع گوناگون شاهد و ناظر بیاورد و همه اطلاعات گوناگون دنیای قدیم را در مقابل دادگاه افکار عمومی حاضر کند و بگوید: از بس کتاب در گرو باده دادهایم/ که خشت درِ میکدهها از کتاب ماست. در صفحات آخر کتاب (از صفحه 435 الی 482) درباره منابع و کتابنامهها، نمایه و تصاویر به فارسی و به زبان خارجی، نام افراد و نام پارسی کتابها، واقعا کم و کوتاهی نشده و نویسنده دقیقا نظر صائب را به کار بسته که:
یا سبو یا خم می یا قدح باده کنند/ یک کف خاک در این میکده ضایع نشود
دانستن افسانهها و اساطیر، دانشی است که دقیقا ریشه و سابقه و تاریخ علوم تجربی را روشن میکند، بنابراین برای اینکه ریشه علوم را دریابیم که چگونه طب، شیمی، فیزیک، گیاهشناسی، نجوم و سایر علوم پیشرفت کردهاند باید به اساطیر و افسانههای قدیمی آنها بپردازیم که نویسنده با امانتی صادقانه و کنجکاوانه و عمیق به ریشه آنها پرداخته و اگر میخواست بیشتر از این پردازش کند مثنوی 70 من کاغذ میشد؛ این است که فقط به اسطورهشناسی آسمان شب پرداخته و اولین اثری است که دقیقا از یک منبع شش، هفت هزار ساله مدبرانه کاوشگری کرده و به زمان حال، وصلش داده و حتی در بعضی موارد ستارهبینی را با ستارهشناسی مخلوط کرده که ایرادی بر آن مترتب نیست و به جایی رسیده که نشان دهند کماکیف و ریزهکاریهای تصورات گذشتگان چگونه بوده و رمزهای پیدایش صورت فلکیها چگونه بوده است و از همه مهمتر آنکه این رمزها در سرزمینهای بابل، اکد، فینیقیه، مصر، چین، یونان، هند و ایران چگونه بودهاند و چگونه در افکار ساکنان آن دیار نفوذ و رسوخ پیدا کردهاند.
بحث درباره تقویمهای ملل مختلف و تعاریفی از تقویمهای اروپایی، اسکندرانی، اشکانیان، آشوری، اوستایی، اویغوری، ایرانی، عیلامی، بابلی، پارسی، پنجاهه، ترکی، جلالی، چینی، ختنی، خورشیدی، شمسی، زرتشتی، سعدی، سکاها، عبری، قمری، کاپادوکیه، مانوی، متولی، مسیحیان، مصری، مورب، میانرودان، هندی، یهودی و یولیایی خود حدیث مفصلی است که از این مجمل باید خواند. باید اعتراف کرد که در فرهنگنامههای علمی نیز کمتر چنین تفسیر و تعبیر و تجربه تحلیلی شده است. من سال 1361 کتابی بهنام «اسطرلاب» نوشتم و تصور کردم که با مراجعه به موزههای مختلف دنیا -بهویژه در اروپا- اطلاعات جامع و کاملی درباره این ابزار به دست آوردهام، وقتی گفتار دوم کتاب (میانرودان و زایش اخترشناسی باستانی) را خواندم، به سهم خود متوجه شدم که نویسنده زحمت طاقتفرسایی را متحمل شده که برای تدوین یک فصل چه اسناد و چه منابع و اطلاعات مختلف و گرانقدری را پیگیری و جستوجو کرده است. «اسطورهشناسی آسمان شبانه» کتابی است بسیار ارزنده و دقیق و جا دارد بهعنوان کتاب «مدافع زحمات ایرانیان در نجوم» در دادگاههای وجدان بینالمللی ارائه شود.
درباره نویسنده
«سرفراز غزنی» متولد 1306 در روستای قرهخان مرودشت است. لیسانس معماری 1331/1952 از دانشکده فنی شیفیلد، فوقلیسانس مهندسی «راه و ساختمان» و دکترای «مهندسی سازههای فلزی» از دانشگاه ریدینگ انگلستان. غزنی در همان سالها دوره آزاد فیزیک نجومی را گذراند و به عضویت انجمن تحقیقاتی انگلستان و انجمن فضایی-نجومی بلژیک و فرانسه درآمد. غزنی در آن سالها، همچنین به فعالیتهای روزنامهنگاری نیز مشغول بود که از آن جمله میتوان به همکاری وی با روزنامههای «باختر امروز»، «اطلاعات»، «ایران»، سردبیری مجله «مهتاب» و برگرداندن نوشتارهای علمی در مجلات دانشمند و دانستنیها اشاره کرد، اما بزرگترین دستاورد وی همانا راهاندازی آموزشگاه مکاتبهای اخترشناسی در ایران در سالهای نخستِ پس از انقلاب بود که با طی دورهای 10ساله به عضویت بیش از 20هزار دانشجو انجامید. نام برخی کتابهای او عبارت هستند از: «الحیل» [ترجمه و نگارش، که در واقع 100 کار ابتکاری یک دانشمند ایرانی در 800 سال پیش را در بر میگیرد] (به نشر آستان قدس- 1372)، «زندگینامه عبدالرحمان صوفی رازی» (سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران- 1362)، «هزار سال علم نجوم در ایران»، «ابزار و آلات رصدخانه مراغه»، «زندگینامه 85 نفر از دانشمندان ریاضی و نجوم ایران»، «اسطرلاب یا شمارشگر نجومی» [بررسی مبانی ریاضی اسطرلاب] (وزارت علوم- 2536)، «چگونه تلسکوپ بسازیم»، «سیر اختران در دیوان حافظ» (امیرکبیر)، «دریچهای بر آسمان»، «شناسنامه فضا» و چند کتاب دیگر.