پنجشنبه , آذر 22 1403

پی‌نوشت: طرحی برای بازسازی سیاست ایرانشهری – گفتار نخست: چکیده‌ی کتاب

پی‌نوشت: طرحی برای بازسازی سیاست ایرانشهری

گفتار نخست: چکیده‌ی کتاب

 

فرگرد نخست: شالوده‌ی سیاست در ایران زمین براساس من‌های آزادِ خودمختارِ خودبنیاد استوار شده است.

بخش نخست: آزادی دو صورتبندی مثبت و منفی دارد که به آزادی اراده و رهایی از جبر نهاد تاکید دارد.

گفتارنخست: مسئله‌ی آزادی که از کشمکش من و نهاد بر می‌خیزد، نخستین بار در ایران زمین طرح شده است.

گفتار دوم: آزادی منفی در ایران غربی برای نخستین بار صورتبندی شده و دلالتی سیاسی داشته و رهایی از اجبار نهادی را نشان می‌داده است.

گفتار سوم: آزادی مثبت در ایران شرقی و در سروده‌های زرتشت زاده شده و به خاطر تاکید بر اراده‌ی آزاد و خودمختاری انسان دلالتی فلسفی داشته است.

گفتار چهارم: مفهوم آزادی در حوزه‌ی تمدن اروپایی ناپیوسته و نامنسجم صورتبندی شده است.

گفتار پنجم: ساخت اجتماعی تمدن اروپایی و چینی در دوران پیشامدرن کشاورزی برده‌دار بوده و با بهره‌کشی اقتصادی از بدنه‌ی جمعیتِ فاقد حقوق انسانی مشخص می‌شده است.

بخش دوم: معنای آزادی شالوده‌ی سیاست ایرانشهری را برمی‌سازد.

گفتار نخست: معنای کهن و اولیه‌ی آزادی نژادگی و زاده شدن در خاندانی اصیل بوده است.

گفتار دوم: مفهوم آزادی همچون صفتی عام برای ایرانیان کاربرد داشته است

گفتار سوم: آزادی رکن تعریف مفهوم انسان کامل در ایران بوده است.

گفتار چهارم: آزادی در بیان منفی‌اش همچون رهایی از هر نوع اجبار نهادی تعریف می‌شده است.

گفتار پنجم: آزادی چندان افراطی تعریف می‌شده که حتا رهایی از عشق را نیز شامل می‌شده است.

گفنار ششم: آزادی در سطحی پدیدارشناسانه همچون رهایی از جبر من و جهان صورتبندی می‌شده است.

گفتار هفتم: آزادی گرانیگاه سیاست ایرانشهری بوده و باقی مفاهیم با آن چفت و بست می‌شده‌اند.

بخش سوم: مفهوم انسان کامل در ایران در قالب مفهوم جنگجو صورتبندی می‌شده است.

گفتار نخست: آیین رزم در ایران عرفی همگانی بوده و به طبقه‌ی نظامی و ارتشتار محدود و منحصر نبوده است.

گفتار دوم: کوروش بنیانگذار رسم جوانمردی و ظهور اخلاق جنگاوران است و این تعبیرها را در پیوند با ملیت نوساخته‌ی پارسی صورتبندی کرده است.

فرگرد دوم: بدنه‌ی سیاست ایرانشهری بر مضمون نهادهای قدرتمند استوار شده است.

بخش نخست: سیستم پایه‌ی سطح اجتماعی در لایه‌بندی فراز، نهاد است که از اندرکنش پایدار سه نفر یا بیشتر پدید می‌آید و متغیر مرکزی‌اش قدرت است.

گفتار نخست: ارتباط انسانی دو نفره و سه نفره تفاوتی کیفی با هم دارند. مهر در میان دو نفر آغاز می‌شود، اما خاستگاه قدرت شبکه‌ای سه نفره است.

گفتار دوم: عامل اصلی ارتقای ارتباط‌های انسانی به نظم‌های اجتماعی، مهر است. مهر هردو معنای پیمان/ قرارداد اجتماعی و محبت را حمل می‌کند و من‌های منفرد را به ما در نهاد بدل می‌سازد.

بخش دوم: دولت سیستمی تکاملی است که گذارهایی در پیچیدگی را از سر می‌گذراند.

گفتار نخست: نخستین شکل از دولت در جهان باستان بر محور شهر سامان یافته بود و سطحی از پیچیدگی امر سیاسی را سامان داد که دولتشهر نامیده می‌شد.

گفتار دوم: در مصر گذار از دولتشهرها به پادشاهی بسیار سریع رخ داد و به نهادینه شدن برخی از نظمهای دولتشهری در دل این سطح تازه‌ی پیچیدگی دامن زد.

گفتار سوم: گذار از نظم دولتشهری به پادشاهی در ایران زمین هم بسیار دیر رخ داد و هم به شکلی واگرا انجام پذیرفت و چندین دولت پادشاهی همسایه با تجربه‌های سیاسی متفاوت را ایجاد کرد.

گفتار چهارم: در میان ساختارهای سیاسی عصر پادشاهی در ایران زمین، ایلام پیچیده‌ترین و پایدارترین دولت را پدید آورده بود و همین زیربنایی شد برای گذار به سطحی بالاتر از پیچیدگی در ساماندهی سیاسی.

گفتار پنجم: نخستین ساختار سیاسی‌ای که به نظمی فراسوی پادشاهی دست یافت، دولت هخامنشی بود و این به معنای تاسیس کشور ایران و ارتقایی در سطح پیچیدگی سیاست ایرانشهری نیز بود. پیکربندی قدرت در این سطح از پیچیدگی در تمدن ایرانی شاهنشاهی نامیده می‌شود.

بخش سوم: دولت فراگیر و پیچیده به بستر تمدنی چسبندگی دارد و براساس آن شکل می‌گیرد.

گفتار نخست: سه تمدن زنده‌ی امروزین سه الگوی متفاوت از دولت کلان را پدید آورده‌اند: ایران نظام شاهنشاهی، چین دولت فغفوری و اروپا امپراتوری را ایجاد کرده است.

گفتار دوم: شاهنشاهی براساس نُه متغیر از نظامهای امپراتوری-فغفوری متمایز است: شهرنشینی، پیوستگی ساختاری نهادها، کندی سیر تحول دولت، چینه‌بندی ساختارهای قدیمی، دیرپایی دولتها و دودمانها، تنوع تجربه‌های سیاسی، محوریت بازرگانی، سلسله مراتبی بودن نهادها

بخش چهارم: ارکان سیاست ایرانشهری عبارت است از: مهر به معنای محبت و پیمان، داد و خرد، فرهمندیِ شاهنشاه در مقام انسان کامل، شایسته‌سالاریِ برآمده از خویشکاری مردم، محاسبه‌پذیریِ سودهای شخصی و منافع ملی، و هویت مشترک ملی و تاریخی

گفتار نخست: مهر قرارداد اجتماعی‌ایست که هردو سویه‌ی عاطفی-هیجانی (محبت) و عقلانی-استدلالی (پیمان) را در بر بگیرد. در سیاست ایرانشهری مهر واسطه‌ی اتصال من با نهاد است.

گفتار دوم: دادگری عبارت است از پاس داشتن مفهوم حق، که خود از نظم طبیعی امور و جایگاه درست چیزها برمی‌خیزد. شناسایی حق و نظم عقلانی گیتی با خرد ممکن می‌شود و تداوم آن با دادگری تضمین می‌گردد.

گفتار سوم: تقدم من بر نهاد بدان معناست که کامل‌ترین و حساس‌ترین نهادها باید توسط کامل‌ترین انسان مدیریت شود. یعنی نهاد سیاست که خودارجاع است و به غایت درونی سیستم‌های اجتماعی یعنی قدرت می پردازد، باید توسط انسانی خردمند و دادگر مدیریت شود که توانایی برپای داشتن مهر و منسجم ساختن نهادها را داشته باشد.

گفتار چهارم: نمود بیرونی کمال در شاهنشاه، فرهمندی بوده که با دستاوردهای وی در آبادسازی گیتی و پیروزمندی در نبردها اثبات می‌شده است.

گفتار پنجم: علاوه بر شاهنشاه فرهمند که رأس هرم قدرت است، سیاست بدنه‌ای هم دارد که از مردم تشکیل می‌شود. مردم رکن بنیادین زایش قدرت در جامعه است و کارکرد کلی جامعه شکوفایی رضایت عمومی (شادیِ مردم) است.

گفتار ششم: شیوه‌ی سهیم شدن مردم در مدارهای قدرت، انجام خویشکاری است. خویشکاری رسالتی شخصی است که هرکس برای خود برمی‌گزیند و کارکردی هم‌افزا را در پیوند با دیگران برآورده می‌سازد تا مدارهای قدرت را توسعه دهد و تقویت کند.

گفتار هفتم: پایداری نظام سیاسی با تعادل کانون‌های قدرت و پاییده شدن هریک توسط دیگران ممکن می‌شود. این‌روند در ایران با تفکیک دربار از معبد و نقش‌های سیاسی از نظامی و بعدتر کشوری از لشکری ممکن شده است.

گفتار هشتم: در کنار نظام سیاسی، اقتصاد ایرانشهری نیز وجود دارد که بر سه پایه‌ی مالکیت شخصی، پول و بازرگانی استوار شده است.

گفتار نهم: انسجام سیاسی کشور تنها در پیوند با هویتی ملی ممکن می‌شود که سه رکن دارد: خودانگاره‌ی جمعی ایرانیان، تاریخ مشترک ایرانی، و زبان ملی پارسی.

بخش پنجم: ایران زمین در مقام کهن‌ترین تمدن زنده‌ی زمین و اولین تمدن پدید آمده بر گیتی، زادگاه جفت‌های متضاد معنایی است و به همین خاطر این دوقطبی‌ها در این زمینه امکان تماس و گفتگو و پیوستگی با هم را داشته‌اند. به همین خاطر با آن شکاف عبورناپذیری که در سایر تمدن‌ها می‌بینیم، از هم جدا نمی‌شده‌اند.

گفتار نخست: تمدن ایرانی با به رسمیت شمردن مفهوم مهر شیوه‌ای هم‌افزا برای اتصال من و نهاد ابداع کرد

گفتار دوم: درونزاد بودن سیر تحول دو سبک زندگی کوچگرد و یکجانشین در ایران باعث شد این دو همچنان بر پیوستاری با هم مربوط باقی بمانند و به صورت دو ضد مقابل هم در نیایند.

گفتار سوم: نظام دیوانی و کشوری که از یکجانشینی برمی‌آمد و راهبردهای جنگی و لشکری که با کوچگردی پشتیبانی می‌شد دو رکن ساماندهی قدرت سیاسی را در ایران برمی‌ساخته‌ند

گفتار چهارم: کشور ایران براساس ایجاد لایه‌ی هویتی فرازینی بر روی هویت‌های محلی شکل گرفته و به جای ویران کردن این سطوح زیرین، آنها را تقویت می‌کند و با هم چفت و بست می‌کند و در قالب یک هویت تمدنی سامان می‌دهد.

گفتار پنجم: دولت ایرانی در برابر ادیان گوناگون موقعیتی بی‌طرف و فرازین داشته و نماینده‌ی یک دین یا مذهب خاص نبوده است. دلیلش هم آن بوده که مفهوم دین در اصل همچون وجدانی شخصی تعریف می‌شده و تقدم من بر نهاد در این حوزه اعتبار داشته است.

بخش ششم: قلمروزدایی: سیاست ایرانشهری در برابر پیکربندی‌های بیگانه و مهاجم قدرت به مرزبندی‌هایی تاریخی دست یافته و دولت‌های استیلاگر بیگانه را پس از کشمکش‌هایی پس زده است.

گفتار نخست: نخستین شکل از تهاجم یک ساخت قدرت بیگانه در قلمرو ایرانشهر، تازش اسکندر و مقدونیان بود که سیاست یونانی مبتنی بر پولیس‌های برده‌دار و ارتش‌های غارتگر را برای کمتر از یک قرن در بخش‌هایی از ایران زمین غالب ساخت. هجوم بیرونی دیگر از جانب قلمرو تمدن چینی به مغولان مربوط می‌شد که مثل مقدونیان ردپای ماندگاری در ایران به جا نگذاشت.

گفتار دوم: دومین شکل از استیلای نظام سیاسی بیگانه به وامگیری از نظام امپراتوری مربوط می‌شود که دستگاه خلافت را برساخت. نظامی که بین امپراتوری اروپایی و سیاست ایرانشهری نوسان می‌کرد و در نهایت از سوی هردو طرد شد.

گفتار سوم: آخرین و دیرپاترین و نافذترین شکل از استیلای نظامهای قدرت بیگانه به استعمار اروپایی مربوط می‌شد که نرم‌افزارش مدرنیته است و روایتی ناسیونالیستی از هویت جمعی را در برابر ملی‌گرایی ایرانی برمی‌افرازد.

 

 

ادامه مطلب: گفتار دوم: راهبردهای بازسازی آزادی و قدرت

رفتن به: صفحات نخست و فهرست کتاب